21 آذر 1401

روایت آیت‌الله خالصی‌زاده از شکست فرقه دموکرات آذربایجان


روایت آیت‌الله خالصی‌زاده از شکست فرقه دموکرات آذربایجان

 آذرماه 1325 عمر حکومت جمهوری آذربایجان که به پشتوانه شوروی تاسیس شده بود، این بار به خاطر عدم حمایت شوروی به پایان رسید. آیت‌الله محمد خالصی‌زاده که از علمای مبارز است در خاطرات خود، روایتی از نقش مهم مردم در این رخداد و سوارشدن حکومت پهلوی بر آن دارد. او در این بخش از خاطرات خود می‌نویسد:

«حکومت ایران چند گردان ارتش را به آذربایجان اعزام کرد که پیشه‌وری و غلام یحیی، مؤسسان حکومت کمونیستی در تبریز را بیرون کنند. نیروهای ارتش وقتی به شریف آباد، در پنج کیلومتری قزوین، رسیدند، نیروهای شوروی را آماده جنگ دیدند. روسها توپخانه خود را به سوی تهران و نیروهای اعزامی از تهران نشانه رفته بودند.

ستون اعزامی ارتش ایران دست از پیشروی برداشت و به قزوین هم نرسید ولی ایلات و عشایر زنجان، اردبیل و گوشه و کنار آذربایجان مهیای حمله به تبریز شدند. روسها دریافتند که نمی‌توانند به حکومت دست نشانده خود در آذربایجان تکیه کنند چون یارای پایداری در برابر ایلات مسلح را نداشت. پیشه وری و دیگر اتباع روس راهی جز فرار از تبریز و سایر شهرهای آذربایجان ایران به آذربایجان شوروی نداشتند. ایلات و عشایر قبل از ارتش ایران وارد تبریز شدند. چند روز بعد ارتش از راه رسید. عمر دولت پیشه وری به سر رسید.

من نیز در پیش روی ایلات به سوی تبریز نقشی داشتم که قصه اش دراز است. در تمام مراحل تهیه سلاح، مهمات، ایجاد آمادگی و پیشروی آن ایلات دست داشتم. از خدای تعالی خواهان اجر و ثواب برای خود و آنهایم. برای کارهایی که کردم جز پاداش الهی چیزی نمی خواهم؛ چون پاداش خدا بهتر و ماندگارتر است.
شاه، هیچ نقشی در پیشروی به سوی تبریز و آزاد کردنش از دست عوامل شوروی نداشت ولی دلش می خواست آن کار را به نام خود تمام کند. خواهرش، اشرف پهلوی، را بی حجاب و بزک کرده به آذربایجان فرستاد که ادای آزادی زنان را در آورد تا بگویند شاه هم نقشی در رهاندن آذربائیجان از دست روسها داشته است. ایلات از حرکات و رفتارهای اشرف ابراز نفرت کردند. خیلی از سران ایلات به من گفتند: «یکی از علل جنگیدن ما با پیشه وری این بود که هتک حجاب زنان می کرد. حالا خواهر شاه آمده بود همان اداها را در می آورد.

این حرکات اشرف پهلوی نزدیک بود سبب شورش ایلات بر حکومت مرکزی شود. نرسیده به تبریز ناچار شدیم متوقفش کنیم و به تهران برگردانیم تا بتوانیم وحدت ایلات را حفظ کنیم که حرمت و شرافت زن برایشان بسیار مهم است.»


«آه از این راه»، خاطرات و مبارزات آیت الله شیخ محمدخالصی زاده، ص 407