07 تیر 1400

روحانی مبارزشهید آیت الله محمد علی حیدری


 روحانی مبارزشهید آیت الله محمد علی حیدری

(قسمت اول)
________________________________________
محمد علی در سال یک هزار و سیصد و پانزده شمسی در شهر خون و قیام قم بدنیا آمد. ایشان در دوران کودکی قرآن کریم را نزد پدر آموخت و پس ازگذراندن مقطع ابتدایی در سن 12 سالگی وارد حوزه علمیه قم شد.
وی با گذراندن دروس مقدماتی سطح فقه و اصول نزد آیت الله منتظری ،آیت الله مشکینی وآیت الله سلطانی، سپس به دروس خارج فقه و اصول پرداخت که قسمتی از آنرا نزد آیت الله العظمی بروجردی وبخشی را از محضر آیت الله حاج سیدمحمد محقق داماد و قسمت اعظم آنرا نزد حضرت امام خمینی(ره)فراگرفت ، به اتفاق شهید حاج آقا مصطفی خمینی نیز در درس شرح منظومه آیت الله شیخ محمدفکور یزدی حاضر می‌شود. ضمناً بخشی از فلسفه ،اسفار و قسمت عظیمی از کتاب "شفا" را در محضر استاد علامه طباطبائی تلَمذ نمود ومدتی را هم در نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشت. او همزمان دیپلم کامل متوسطه را دریافت و درس خارج را از محضر آیت الله حاج شیخ محمد علی اراکی و آیت الله حاج سید محمد محقق داماد بهره می‌برد. علاقه شدید او به درس وبحث و تحقیق و مطالعه به حدی بود که لحظه ای از کتاب و درس و بحث و تفحص غافل نبوده،نبوغ ذاتی و حافظه فوق العاده قوی او به حدی بود که بنا به گفته کسانی که با ایشان هم دوره بوده اند : هرگاه عبارتی را دوبار می خواند آن را از حفظ می کرد؛ و چون دارای چنین استعدادی بود در زمره شاگردان ممتاز امام خمینی و آیت الله بروجردی قرار گرفت و در این ارتباط از آیت الله بروجردی یک دوره کتاب " وسائل الشیعه" که در آن زمان نایاب و در توان خرید همه طلاب نبود جایزه گرفت.حجت الاسلام عباسی ساوجی یکی از دوستان شهید می گفت : ما انتظار مرجعیت از ایشان داشتیم. شهرت شهید حیدری در حوزه علمیهزبانزد همه فضلا بود ، در هر بحثی که وارد می شد آنچنان مسلّط بود که هیچ نقطه ابهامی باقی نمی گذارد. ایشان در دوران تجرد، تحصیلات خود را از سال 1327 تا سال 1338 در حجره شماره 98 مدرسه فیضیه مرکز نشر و دانش در میان فقر مالی گذرانید.
* آیت الله گرامی هم مباحث و دوست صمیمی شهید حیدری می‌گوید:{" ما دوازده سال کتابها و دروس زیادی را با هم مباحثه کردیم،ایشان در دقت و ساده زیستی کم نظیر بود و معلومات بالائی نسبت به فلسفه غرب و شرق داشت. بعد از دوازده سال ، حضرت امام(ره) یکسری از کارهای (علمی) خود را به ما محول می‌کرد، شهید حیدری قبل از من هم با آیت الله جوادی آملی و حجت الاسلام سید محمدخامنه‌ای هم بحث بودند. شهید حیدری کتاب شفا را هم نزد علامه طباطبائی می‌خواند و در در‌س‌های تفسیر قرآن او (تفسیر المیزان) شرکت کرد."}
آیت الله گرامی هم مباحث و دوست صمیمی شهید حیدری می‌گوید:{" ما دوازده سال کتابها و دروس زیادی را با هم مباحثه کردیم،ایشان در دقت و ساده زیستی کم نظیر بود و معلومات بالائی نسبت به فلسفه غرب و شرق داشت.
گذشته از اطلاعات عمیق ایشان از علوم و معارف اسلامی ، در زمینه مسائل جدید و مکاتب روز نیز ید طولائی داشت. در درس و بحث حوزه به تحصیل علوم جدید نیز پرداخت و زبان انگلیسی را نزد شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی فرا گرفت و تسلط کامل داشت.
* شهید حیدری به تدریس نیز اشتغال داشت و بسیاری از فضلا و طلاب در محضر ایشان درس خوانده و کمال استفاده را نمودند.
کلاس درس معارف اسلامی در منزلش به صورت هفتگی دایر و طلاب و فضلای نهاوندی در این بحثها شرکت میکردند،مباحثی چون جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر،بردگی و ... همچنین مکاسب و کفایه را به آنان تدریس می نمود.
* او به حق معلمی بود مهذَب،محققی بود وارسته، عالمی بود با عمل و ثمری بود از برکات حوزه علمیه و فرزندی بود شایسته برای پدر.
* شهید حیدری در سن سی سالگی به درجه اجتهاد می‌رسد.شهیدآیت الله حیدری در سال چهل و نه شمسی اجازه اخذ وجوهات را از سوی حضرت امام خمینی (ره) دریافت و نمایندگی امام به ایشان واگذار میشود :ضمنا ایشان از حضرت آیت الله گلپایگانی و آیت الله خوانساری اجازه اخذوجوهات را نیز داشتند.
* شهید آیت الله دکتر بهشتی در همان سالها از شهید حیدری دعوت می‌کند به کشور آلمان سفر کرده و سرپرستی امور دینی دانشجویان و مسلمانان مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده بگیرد، گذرنامه و بلیط هواپیما نیز دریافت می کند ، اماشهید حیدری با توجه به تقاضای پدر از این سفر منصرف می‌شود.(لازم به ذکراست چند ماه بعد پدر گرامی ایشان وفات می کنند).
* شهید حیدری تابستانها با حضور در شهر نهاوند دروس حوزوی را برای طلاب تدریس می‌کرد و مسائل اسلامی را در بین جوانان اشاعه می‌داد.
* در واقعه خرداد سال چهل و دو شمسی و به دنبال دستگیری امام خمینی (ره)مردم قم به تظاهرات پرداختندکه شهید حیدری در بین تظاهر کنندگان سخنرانی کرده و با حمله نیروهای ساواکی برای دستگیری او توسط مردم و با لباس مبدل فراری داده می‌شود. وی در طول سال‌های طولانی تبعید حضرت امام خمینی (ره)به عراق همراه سایر علما،بارها اعلامیه اعتراض آمیز می نویسند در تهیه و تنظیم ایناعلامیه ها و امضاء آن نقش فعالی را ایفا می کند. (در کتاب بررسی و تحلیل نهضت امام خمینی،نوشته سید حمید روحانی؛ تعداد زیادی از این اعلامیه های افشاگرانه که با امضاء طلاب و فضلای حوزه علمیه قم بوده است آورده شده است) در این ایام بارها مورد تعقیب ، بازداشت و شکنجه قرار می گیرد مدت شش ماه را نیز در زندان قزل قلعه مورد شکنجه قرار می‌گیرد. ازاین دوران به بعد زندگی مخفی او وجنگ و گریزش با رژیم آغاز می شود.
قسمت دوم
همسر شهید حیدری که خود از سادات خسروشاهی بود ـ و همراه و همگام او در مبارزات، از شهید میگوید: "امام خمینی آنروز ( منظور 15 خرداد) فرمود:
کاری نکنید که این طلبه ها با نعلین شما را بیرون کنند. در همان روز شهیدحیدری رفت در حرم حضرت معصومه ع و سخنرانی کرد و گفت : ای مردم مسلمان ! ، اگر خمینی را از میان شما برده اند ، می دانید معنای این کار چیست ؟ یعنی قرآن را برده اند ؛ اسلام و شرف و مذهب را از بین ما برده اند.
مردم درکوچه و بازار به هم میگفتند شنیدید امام در فیضیه چه گفت. جواب این بود که بله شنیدیم اگر خبر ندارید بدانید که داماد کرمانشاهی (منظور شهید حیدری) در حرم به شاه فحش داده و افشاگری کرده ،الان دنبالش میگردند. آنروز حیدری از راه رودخانه قم با لباس مبدل و عمامه مشکی به خانه آمد و مخفی شد ."
ایشان در سال پنجاه و دو شمسی به دنبال در گذشت پدر و با تقاضای مکرر مردم نهاوند به این شهر مهاجرت می‌کند تا به جای پدر پرچمدار مبارزات مردم آن خطه باشد. شهید حیدری شجاعت و ایستادگی در مقابل ظلم و زور را از پدر به ارث برده بود. بطوریکه در حادثه زلزله سال سی و هفت شمسی در نهاوند ، ایستادگی او در مقابل شاه خائن که به نهاوند رفته بود به ظاهر برای سرکشی زبانزد است از این واقعه فصلنامه فرهنگان سال دوم (چاپ هشتاد) چنین نقل میکند: "نقل از راویان،در همین جا بود که طلبه ی جوان آقای محمدعلی حیدری بنای جرّ و بحثی دو طرفه را با شاه گذاشت . و همان جا و بدون ترس و واهمه از او واطرافیانش،ناسیونالیزم به اصطلاح مثبت مورد ادعای شاه را به باد انتقاد گرفت و شاه هم خیلی زودتراز آنچه انتظار میرفت ، آن صحنه را ترک گفت ؛ گویا همین هم مقدمه ی تبعید شهید حیدری در چند وقت گردید ."
مردم درکوچه و بازار به هم میگفتند شنیدید امام در فیضیه چه گفت. جواب این بود که بله شنیدیم اگر خبر ندارید بدانید که داماد کرمانشاهی (منظور شهید حیدری) در حرم به شاه فحش داده و افشاگری کرده ،الان دنبالش میگردند. آنروز حیدری از راه رودخانه قم با لباس مبدل و عمامه مشکی به خانه آمد و مخفی شد
حجت الاسلام والمسلمین رجائی(داماد شهید حیدری) نیز از آن واقعه چنین میگوید: شهید حیدری رو به شاه ملعون کرده و با شجاعت به او میگوید :
شاه باید بر قلبها حکومت کند نه با نشستن بر روی سر نیزه .! ( منظور اینکه تکیه بر سرنیزه دوام نخواهد داشت ، اشاره به حکومت شاه) که در این لحظه شاه خائن در پاسخ میگوید: مگر اینطور نیست؟
شهید حیدری در شهرستان نهاوند با تأسیس صندوق قرض الحسنه، دارالایتام،کتابخانه عمومی و مراکز بهداشتی - روستایی،تحول زیادی در زندگی مردم ایجاد کردو ضمن آشنا ساختن مردم به ویژه جوانان با قیام 15 خرداد و افکار حضرت امام ، نقش مۆثری در تکوین انقلاب اسلامی در نهاوند ایفا کرد و از لحاظ مالی مبارزان غرب کشور را تغذیه می‌نمود، حتی هزینه اعزام مخفیانه تعدادی از جوانان برای حضور در فلسطین و لبنان را می‌پرداخت و در همه این مسائل ارتباط نزدیکی با شهید آیت الله قدوسی که اصالتاً نهاوندی ، اما ساکن قم بود برقرار ساخته بود.
شهید حیدری با گروه انقلابی ابوذر که به رهبری برادر مۆمن و انقلابی محمد طالبیان که در گروه به او آقا معلم می گفتند اداره می شد قبل و بعد از انقلاب همکاری و از آنان حمایت می کرد،(طالبیان که ازمقلدین امام خمینی و از مخالفین جدی حکومت پهلوی بود و بارها بزندان افتاده و شکنجه شده بود تحت حمایتهای شهید حیدری به مبارزه خود ادامه میداد با آغاز جنگ تحمیلی سالها با صدامیان بعثی جنگید و در یک عملیات برون مرزی و در تعقیب منافقینی که به داخل نفوذ کرده بودند دستگیر و مفقود الاثر شد.همرزمان شهید این گروه که توسط شاه در سحرگاه 30 بهمن 1352 به اعدام محکوم و شهید
شدند عبارتند از شهیدان عباد الله خدارحمی – ولی الله سیف – روح الله سیف – حجت الله عبدلی – ماشاء الله سیف – و بهمن منشط) .
شهید حیدری که در طول این سالها بارها از سوی ساواک ممنوع المنبر شده بود،با دعوت از شخصیتهای انقلابی و خطبای نامی برای سخنرانی در نهاوند و تحت حمایتشان آتش انقلاب را شعله ور می‌ساخت. دراین دوره با اقدام انقلابی و بجا شور انقلاب و امام در دلهای مردم ادامه یافت ، برخی از شخصیتهائی که با دعوت ایشان به نهاوند آمده اند و عموما در منزل خودشان و دیگر انقلابیون نهاوندی سکنی میگزیدند و یا بعضی پس از پایان سخنرانی با لباس مبدل توسط مردم مخفیانه از دست ساواک فرار و شهر را ترک می نمودند ،به شرح زیر می باشند: حجت الاسلام هادی غفاری - حجت الاسلام دکتر حسن روحانی – آیت الله محمدی ری شهری - حجت الاسلام استاد قرائتی - حجت الاسلام مصباح –حجت الاسلام موسوی خرم آبادی(داماد شهید حیدری) که بارها همراه ایشان دستگیر وزندانی شد.
قسمت سوم
شهید حیدری که در طول سالهای زندگی پر برکت خود بارها از سوی ساواک ممنوع المنبر شده بود،با دعوت از شخصیتهای انقلابی و خطبای نامی برای سخنرانی در نهاوند و تحت حمایتشان آتش انقلاب را شعله ور می‌ساخت. دراین دوره با اقدام انقلابی و بجا شور انقلاب و امام در دلهای مردم ادامه یافت ، برخی از شخصیتهائی که با دعوت ایشان به نهاوند آمده اند و عموما در منزل خودشان و دیگر انقلابیون نهاوندی سکنی میگزیدند و یا بعضی پس از پایان سخنرانی با لباس مبدل توسط مردم مخفیانه از دست ساواک فرار و شهر را ترک می نمودند ،به شرح زیر می باشند: حجت الاسلام هادی غفاری - حجت الاسلام دکتر حسن روحانی – آیت الله محمدی ری شهری - حجت الاسلام استاد قرائتی - حجت الاسلام مصباح –حجت الاسلام موسوی خرم آبادی(داماد شهید حیدری) که بارها همراه ایشان دستگیر و زندانی شد و اسناد ساواک ایشان نیز در کتاب سی ام یاران امام منتشر شده است)آیت الله طاهری خرم آبادی - آیت الله محمد مومن – حجت الاسلام شیرازی - حجت الاسلام فاکرخراسانی- حجت الاسلام فلاح یزدی - حجت الاسلام موحدی قمی - مرحوم آیت الله محی الدین فاضل هرندی - حجت الاسلام جعفری گیلانی - حجت الاسلام جعفر شجونی - حجت الاسلام فلاح – شهید آیت الله ربانی املشی - مرحوم حجت الاسلام شیخ محمد تقی فلسفی – مرحوم آیت الله صادق خلخالی - حجت الاسلام شاهرخی - حجت الاسلام صالحی - آیت الله هاشمی رفسنجانی – مرحوم استاد فخرالدین حجازی(بعد از انقلاب ) و . . .
روز بعد از یکی از مراسم سخنرانیهای انقلابی ،مأموران رژیم شاه به خانه شهید حیدری ریخته و او را به همراه حجت الاسلام احمد زمانیان که ایشان نیز از همرزمان شهید حیدری بوده و نقش به سزائی در مبارزات آن خطه داشته اند به شهر بابک در استان کرمان و چابهار تبعید می‌کنند، اما او با ورود به این شهر با تشکیل جلسات خصوصی و عمومی،حرکت انقلابی را در آنجا تقویت می‌کند و گاهی اوقات با لباس مبدل و مخفیانه به شهر سیرجان در نزدیکی شهر بابک رفته و در محافل انقلابیون سیرجان سخنرانی می‌نماید.در این زمان با صدور اعلامیه و بیانیه و از طریق تلفن رهبری و هدایت مبارزات نهاوند را نیزدنبال میکند.
در دوره نخست وزیری شریف امامی،رژیم پهلوی برای فریب مردم دستور آزادی زندانیان سیاسی را صادر می‌کند و به این ترتیب شهید حیدری به نهاوند باز می‌گردد و مورد استقبال بی نظیر مردم قرار می‌گیرد به شکلی که مسیر ورودی شهر نهاوند تا فیروزان ، مملو از ماشین و جمعیت استقبال کننده می‌گردد. شهید حیدری با استقرار در نهاوند همراه با علمای سایر شهرها همچون شهید آیت الله مدنی در همدان ، شهید آیت الله قدوسی (که ایشان نیز یکی از علما و مبارزین نهاوندی هستند که توسط منافقین کوردل به شهادت می رسند) و همراه با مردم انقلابی و خمینی خواه نهاوند که ذکر نام این مبارزین وسرگذشت مبارزات آنان نیاز به کتابی مفصل دارد، بشدت به مبارزه خود با رژیم می‌افزاید و حتی در اعتراض به محاصره منزل حضرت امام(ره)،توسط رژیم عراق همگام با سایر روحانیون ، علیه دولت عراق بیانیه صادر می‌کنند.و خطاب به رئیس جمهور عراق احمد حسن البکر تلگراف ارسال مینماید.
سرانجام شهید محمد علی حیدری پس از عمری مجاهده در شامگاه 7 تیر ماه سال یکهزار و سیصد و شصت شمسی به همراه سیدالشهدا انقلاب شهید آیت الله دکتر بهشتی و هفتاد و دو یار صدیق امام در انفجار ساختمان مرکزی حزب جمهوری اسلامی توسط منافقین کوردل به شهادت رسد
در این سال شهید حیدری سفری به لبنان می‌رود و پس از تحویل کمک‌های نقدی امام خمینی (ره) به امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان و ابلاغ پیام امام و بحث و تبادل نظر با ایشان از طریق کشور عربستان پس از زیارت خانه خدا به ایران باز می‌گردد که بلافاصله توسط رژیم دستگیر و به زندان می افتاد
فرزند شهید خاطره خود را چنین بازگو میکند : پس از این که بابا از سفر آمد شب بود ، یک ساک مشکی رنگ همراهش بود ، ما چشم براهش بودیم و نگران و منظر سوغاتی . هنوز درب ساک را باز نکرده بود تا سوغاتیهایمان را که شامل یک جعبه دوربین چشمی عکسهائی از مکه و مدینه ، قرآن چاپ بیروت ، مقداری لباس( و یک رادیو با موج کوتاه و گیرندگی قوی که برای خودش آورده بود تا رادیو عراق ، و بی بی سی را گوش کند) ، خلاصه . . سوغاتیهایمان را در بغل گرفته بودیم . بسوی بابا دویدیم تا او را ببوسیم ، که . .ناگهان زنگ در بصدا درآمد . مأمورین تا دندان مسلح به منزل ریختند و در میان گریه و زاری و فریادمان او را با خود بردند. !
با هدایت شهید حیدری ، جوانان انقلابی نهاوند برای اولین بار در کشور، مجسمه شاه را از میدان پهلوی در مرکزشهر پایین کشیدند که این حادثه رژیم شاه را به شدت عصبانی کرد.
شهید حیدری در طول اقامت خود در نهاوند،گذشته از رهبری مبارزات سیاسی ، ارشاد ، تبلیغ و ترویج اسلام ، گامهای مثبتی در زمینه های اجتماعی و عمرانی برداشت که نمونه هائی از آن عبارتند از
1-تاسیس موسسه قرض الحسنه صندوق پس انداز قائم(عج)،برای کمک به مستضعفین و دادن وام بدون بهره به آنان و مبارزه علیه رباخواران در این شهرستان.
2- تاسیس دارالایتام و کمک به بی سرپرستان.
3- تأسیس کتابخانه عمومی در حسینیه جوانان نهاوند که باعث گردید تا جوانان به سوی مسائل دینی و مذهبی گرایش یابند.
4- احداث و بازسازی بیش از پنجاه مسجد و حمام در روستاهای شهرستان نهاوند.
5- ایجاد یک کتابفروشی و مرکزنشر به نام" ارشاد" در نهاوند که یکی از مراکز مهم سیاسی و تصمیم گیر در باره فعالیتهای انقلابی در نهاوند بود . در این کتابفروشی،کتابهای مذهبی و انقلابی که انتشار آن ممنوع بود (رساله حضرت امام خمینی، کتابهای استاد شهید علامه مطهری ،کتابها و نوار دکتر علی شریعتی و...) توزیع میشد.همچنین نوارسخنرانی های و اعلامیه های مبارزین در آن جا تکثیر و به شهرهای دیگر ارسال میشد.
6- دعوت از روحانیون مجاهد و پیرو امام خمینی برای سخنرانی درنهاوند.
با پیروزی انقلاب اسلامی در بیست و دو بهمن سال پنجاه و هفت و باز شدن مخازن پادگان ‌ها مقدار زیادی اسلحه به دست مردم افتاد ،شهید حیدری برای جلوگیری از بین ظمی با مدیریت صحیح اسلحه‌ها را از بین مردم جمع آوری کرد و به افراد مورد اعتماد سپرد. وی تا چند ماه پس از پیروزی انقلاب اداره همه امور شهر را بر عهده داشت و ضمن صدور دستگیری مأموران ساواک به مشکلات همه مردم رسیدگی می‌کرد. امام خمینی (ره) در مرداد سال پنجاه و هشت ، شهید حیدری را به عنوان امام جمعه نهاوند انتخاب کرد و اولین نمازجمعه با حضور دهها هزار نفری و پرشور مردم در روز قدس همان سال به امامت این شهید درنهاوندشد.
با تحکیم پایه‌های انقلاب اسلامی و برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی درتاریخ 24 اسفند سال 1358،شهید حیدری با رأی قاطع مردم به عنوان اولین نماینده مردم نهاوند به مجلس شورای اسلامی راه یافت و در کمیسیون قضایی مجلس مشغول به کار و منشأ اثر بسیاری شد.
سرانجام شهید محمد علی حیدری پس از عمری مجاهده در شامگاه 7 تیر ماه سال یکهزار و سیصد و شصت شمسی به همراه سیدالشهدا انقلاب شهید آیت الله دکتر بهشتی و هفتاد و دو یار صدیق امام در انفجار ساختمان مرکزی حزب جمهوری اسلامی توسط منافقین کوردل به شهادت رسد.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریده عالم دوام ما
(حافظ)
* پیکر پاک و مطهر شهید آیت الله حیدری پس از تشییع در تهران بنا به فرمان امام خمینی به نهاوند انتقال داده شد و بعد از تشییع باشکوه و بی نظیر مردم انقلابی در جوار مرقد پدر بزرگوارش در حسینیه جوانان ( حسینیه شهید حیدری) به خاک سپرده شد.
یادش گرامی باد


وبلاگ شهید آیت الله محمد علی حیدری