30 مهر 1393
دفاعیات آموزگار در جلسه علنی مجلس
از : 341 تاریخ 13/12/56
به : عرض مىرسد
آقاى جمشید آموزگار نخست وزیر در ساعت 1430 روز 11/12/36 بهمنظور پاسخگویى به سخنان نمایندگانیکه در خصوص لایحه بودجه صحبت کرده بودند در جلسه علنى مجلس شوراى ملى حاضر و پس از توضیحات رئیس کمیسیون مجلس شوراى ملى مشارالیه پشت تریبون قرار گرفت و به بحث درباره کلیات لایحه بودجه پرداخت یاد شده مسائل را دسته بندى و در مجموع به نمایندگان پاسخ دادند و بیشتر سخنانش متوجه پزشکپور و مهندس ظفرى بوده است آقاى جمشید آموزگار نخست وزیر با اشاره به سخنان پزشکپور1که نسبت به استبداد مادى و معنوى، قضایى صحبت نموده بود گفت گرچه اطلاعات حقوقىام ضعیف است اما به این استبدادها استبداد دیگرى نیز باید اضافه کرد که آقایى با صرف مرشد بودن و با وجود اینکه نوبت سخنرانىاش هفتم بوده اما جاى اولى را میگیرد و صحبت میکند که پزشکپور در پاسخ اظهار داشت آقاى نخست وزیر این استبداد نیست آئین نامه مجلس است.
آقاى آموزگار در ادامه سخنانش اضافه نمود در اینجا گفته شد از مقامات بلند پایه مملکتى برایم پیغام فرستادهاند (منظور سخنانش پزشکپور بوده است) که در دوره آینده قانونگذارى مجلسین معرفى و یا انتخاب نخواهم شد، هیچکس چنین پیغامى نداده شاید پیغام آورنده میخواسته از آب گل آلود ماهى بگیرد، همه میدانیم که کاندیداها را هیئت اجرایى حزب رستاخیز ملت ایران تعیین مىکنند و بعدا مردم راى میدهند و نمایندگان خود را انتخاب مىکنند، آقاى آموزگار نخست وزیر اضافه نمود در اینجا گفته شد دولت با برنامه و صراحت و صداقت اجازه چاپ سخنان مرشدم را در مطبوعات نداده است، (منظور سخنان مهندس ظفرى درباره چاپ سخنان پزشکپور در مطبوعات بوده است) دولت سانسور مطبوعات ندارد و اگر مطبوعات سخنان کسى را چاپ نکرده به دولت چه ارتباطى دارد چه بسا سخنان ما را نیز چاپ نمىکنند و ما را نیز مورد انتقاد قرار مىدهند.
پس از سخنان آموزگار نخست وزیر، مهندس ظفرى با استفاده از ماده 74 آئین نامه مجلس شورایملى پشت تریبون قرار گرفت و در صدد رفع تهمت و سوء تفاهم برآمد و ضمن بیاناتى اظهار داشت اگر من کسى را به مرشدى پذیرفتهام نه به خاطر شخص اوست بلکه بخاطر افکار وطن پرستى اوست و هر کس چنین افکارى داشته باشد مىتواند مرشد من باشد. پس از پایان این جلسه محسن پزشکپور به هلاکو رامبد گفته است چند بار در صدد پاسخگویى برآمدم تا بگویم که شما در جلسهاى با حضور هلاکو رامبد برایم پیغام فرستاده بودید و درباره سانسور مطبوعات نیز بگویم که خود دولت مطبوعات را سانسور کرده بدلیل اینکه در چاپ اول دو روزنامه کیهان و اطلاعات سخنان مرا چاپ کرده و به شهرستانهاى ایران ارسال شده ولى در چاپ دوم به دستور دولت از چاپ و نشر سخنان من جلوگیرى شده اما نخواستم نخست وزیر مملکت را در مجلس دروغگو جلوه دهم.
نظریه شنبه : بیانات آقاى نخست وزیر بسیار عالى و مستدل بوده لیکن آن قسمت از بیاناتش که مربوط به پزشکپور و مهندس ظفرى بوده در شان یک نخست وزیر و یک سیاستمدار نبوده است.
ملاحظات بخش 341 : شنبه قابل اعتماد است و به اظهاراتش میتوان اطمینان کرد.
1ـ محسن پزشکپور متولد 1306 و داراى لیسانس رشته قضایى است. فعالیت مطبوعاتى را از سال 1329 آغاز کرد و طى این مدت با نشریات ساسانى، نداى پان ایرانیسم همکارى داشته و مدیر خاک و خون بوده است. در دوره پهلوى نشان اصلاحات ارضى را دریافت کرده است. وى در دو دوره عضو مجلس شوراى ملى و عضو هیئت مدیره کانون وکلاى دادگسترى نیز بود. وى از افرادى است که به بنیانگذارى حزب پان ایرانیسم در سال 1948 (1327 ش) کمک کرد. در 1974 (1353 ش) زمانى که حکومت پهلوى، حزب رستاخیز ملت ایران را، تنها حزب قانونى شناخت، حزب پان ایرانیست منحل شد. پزشکپور به حزب رستاخیز پیوست، اما در سال 1977 (1356 ش) به عضویت کمیته پارلمانى دفاع از حقوق بشر درآمد و از دولت انتقاد مىکرد. در ژوئن 1978 (1357 ش) او با این ادعا که حزب رستاخیز مسئول بسیارى از «بحرانهاى جامعه ایرانى» است از حزب رستاخیز استعفا کرد و تجدید فعالیت حزب پان ایرانیست را اعلام نمود. حزب پان ایرانیست به رهبرى محسن پزشکپور پس از سىام تیرماه 1331 به طور علنى جانب شاه را گرفت و پس از کودتاى 28 مرداد 1331 با انتشار روزنامه «خاک و خون» همکارى با حکومت را گسترش داد. در آستانه پیروزى انقلاب اسلامى نمایشهاى آزادیخواهانهاى انجام داد. ولى مورد توجه هیچ یک از جناحهاى ملى و مذهبى قرار نگرفت و از کشور گریخت. چندى بعد به کشور بازگشت و اکنون در ایران به سر مىبرد. پزشکپور از سال 1320 به دنبال تأسیس حزب پان ایرانیست که به قول او ناسیونالیسم ایرانى است بود.
ساواک طى گزارش مورخه 10/9/47 در این خصوص آورده است: «در ساعت 1700 روز 8/9/47 آقاى محسن پزشکپور در جلسه حزب پان ایرانیست اصفهان شرکت نمود...
سپس پزشکپور درباره نهضت پان ایرانیست و سیاست مستقل ملى ایران به رهبرى شاهنشاه... به تفصیل صحبت نمود... پان ایرانیسم، احساسات وطن پرستى و شاه دوستى در همه ما به نحوى بارز یافت مىشود...» سیاست مستقل ملى که پزشکپور درباره آن صحبت مىکرد در واقع اشاره به تغییر روش استعمار و انتقال قدرت از انگلیس به آمریکا بود.
در گزارش مورخه 4/10/46 ساواک چنین آورده است: «کنسول آمریکا در خرمشهر ساعت 900 روز 28/9/46 تقاضاى ملاقات اینجانب [رئیس ساواک خوزستان] را نمود در دفتر کار اینجانب حضور یافت... و سئوالاتى به شرح زیر مطرح نمود... تصور میکنم بعد از انتخاب محسن پزشکپور نمایندگى مجلس شوراى ملى قدرت حزب پان ایرانیست در خوزستان بیشتر شده و تعداد اعضاى آن حزب نیز دو برابر شده است.
ـ چرا محسن پزشکپور به خرمشهر نمىآید؟
ـ از مطالب روزنامه چنین استنباط مىشود که محسن پزشکپور معروفیت خاصى پیدا نکرده است.
به : عرض مىرسد
آقاى جمشید آموزگار نخست وزیر در ساعت 1430 روز 11/12/36 بهمنظور پاسخگویى به سخنان نمایندگانیکه در خصوص لایحه بودجه صحبت کرده بودند در جلسه علنى مجلس شوراى ملى حاضر و پس از توضیحات رئیس کمیسیون مجلس شوراى ملى مشارالیه پشت تریبون قرار گرفت و به بحث درباره کلیات لایحه بودجه پرداخت یاد شده مسائل را دسته بندى و در مجموع به نمایندگان پاسخ دادند و بیشتر سخنانش متوجه پزشکپور و مهندس ظفرى بوده است آقاى جمشید آموزگار نخست وزیر با اشاره به سخنان پزشکپور1که نسبت به استبداد مادى و معنوى، قضایى صحبت نموده بود گفت گرچه اطلاعات حقوقىام ضعیف است اما به این استبدادها استبداد دیگرى نیز باید اضافه کرد که آقایى با صرف مرشد بودن و با وجود اینکه نوبت سخنرانىاش هفتم بوده اما جاى اولى را میگیرد و صحبت میکند که پزشکپور در پاسخ اظهار داشت آقاى نخست وزیر این استبداد نیست آئین نامه مجلس است.
آقاى آموزگار در ادامه سخنانش اضافه نمود در اینجا گفته شد از مقامات بلند پایه مملکتى برایم پیغام فرستادهاند (منظور سخنانش پزشکپور بوده است) که در دوره آینده قانونگذارى مجلسین معرفى و یا انتخاب نخواهم شد، هیچکس چنین پیغامى نداده شاید پیغام آورنده میخواسته از آب گل آلود ماهى بگیرد، همه میدانیم که کاندیداها را هیئت اجرایى حزب رستاخیز ملت ایران تعیین مىکنند و بعدا مردم راى میدهند و نمایندگان خود را انتخاب مىکنند، آقاى آموزگار نخست وزیر اضافه نمود در اینجا گفته شد دولت با برنامه و صراحت و صداقت اجازه چاپ سخنان مرشدم را در مطبوعات نداده است، (منظور سخنان مهندس ظفرى درباره چاپ سخنان پزشکپور در مطبوعات بوده است) دولت سانسور مطبوعات ندارد و اگر مطبوعات سخنان کسى را چاپ نکرده به دولت چه ارتباطى دارد چه بسا سخنان ما را نیز چاپ نمىکنند و ما را نیز مورد انتقاد قرار مىدهند.
پس از سخنان آموزگار نخست وزیر، مهندس ظفرى با استفاده از ماده 74 آئین نامه مجلس شورایملى پشت تریبون قرار گرفت و در صدد رفع تهمت و سوء تفاهم برآمد و ضمن بیاناتى اظهار داشت اگر من کسى را به مرشدى پذیرفتهام نه به خاطر شخص اوست بلکه بخاطر افکار وطن پرستى اوست و هر کس چنین افکارى داشته باشد مىتواند مرشد من باشد. پس از پایان این جلسه محسن پزشکپور به هلاکو رامبد گفته است چند بار در صدد پاسخگویى برآمدم تا بگویم که شما در جلسهاى با حضور هلاکو رامبد برایم پیغام فرستاده بودید و درباره سانسور مطبوعات نیز بگویم که خود دولت مطبوعات را سانسور کرده بدلیل اینکه در چاپ اول دو روزنامه کیهان و اطلاعات سخنان مرا چاپ کرده و به شهرستانهاى ایران ارسال شده ولى در چاپ دوم به دستور دولت از چاپ و نشر سخنان من جلوگیرى شده اما نخواستم نخست وزیر مملکت را در مجلس دروغگو جلوه دهم.
نظریه شنبه : بیانات آقاى نخست وزیر بسیار عالى و مستدل بوده لیکن آن قسمت از بیاناتش که مربوط به پزشکپور و مهندس ظفرى بوده در شان یک نخست وزیر و یک سیاستمدار نبوده است.
ملاحظات بخش 341 : شنبه قابل اعتماد است و به اظهاراتش میتوان اطمینان کرد.
1ـ محسن پزشکپور متولد 1306 و داراى لیسانس رشته قضایى است. فعالیت مطبوعاتى را از سال 1329 آغاز کرد و طى این مدت با نشریات ساسانى، نداى پان ایرانیسم همکارى داشته و مدیر خاک و خون بوده است. در دوره پهلوى نشان اصلاحات ارضى را دریافت کرده است. وى در دو دوره عضو مجلس شوراى ملى و عضو هیئت مدیره کانون وکلاى دادگسترى نیز بود. وى از افرادى است که به بنیانگذارى حزب پان ایرانیسم در سال 1948 (1327 ش) کمک کرد. در 1974 (1353 ش) زمانى که حکومت پهلوى، حزب رستاخیز ملت ایران را، تنها حزب قانونى شناخت، حزب پان ایرانیست منحل شد. پزشکپور به حزب رستاخیز پیوست، اما در سال 1977 (1356 ش) به عضویت کمیته پارلمانى دفاع از حقوق بشر درآمد و از دولت انتقاد مىکرد. در ژوئن 1978 (1357 ش) او با این ادعا که حزب رستاخیز مسئول بسیارى از «بحرانهاى جامعه ایرانى» است از حزب رستاخیز استعفا کرد و تجدید فعالیت حزب پان ایرانیست را اعلام نمود. حزب پان ایرانیست به رهبرى محسن پزشکپور پس از سىام تیرماه 1331 به طور علنى جانب شاه را گرفت و پس از کودتاى 28 مرداد 1331 با انتشار روزنامه «خاک و خون» همکارى با حکومت را گسترش داد. در آستانه پیروزى انقلاب اسلامى نمایشهاى آزادیخواهانهاى انجام داد. ولى مورد توجه هیچ یک از جناحهاى ملى و مذهبى قرار نگرفت و از کشور گریخت. چندى بعد به کشور بازگشت و اکنون در ایران به سر مىبرد. پزشکپور از سال 1320 به دنبال تأسیس حزب پان ایرانیست که به قول او ناسیونالیسم ایرانى است بود.
ساواک طى گزارش مورخه 10/9/47 در این خصوص آورده است: «در ساعت 1700 روز 8/9/47 آقاى محسن پزشکپور در جلسه حزب پان ایرانیست اصفهان شرکت نمود...
سپس پزشکپور درباره نهضت پان ایرانیست و سیاست مستقل ملى ایران به رهبرى شاهنشاه... به تفصیل صحبت نمود... پان ایرانیسم، احساسات وطن پرستى و شاه دوستى در همه ما به نحوى بارز یافت مىشود...» سیاست مستقل ملى که پزشکپور درباره آن صحبت مىکرد در واقع اشاره به تغییر روش استعمار و انتقال قدرت از انگلیس به آمریکا بود.
در گزارش مورخه 4/10/46 ساواک چنین آورده است: «کنسول آمریکا در خرمشهر ساعت 900 روز 28/9/46 تقاضاى ملاقات اینجانب [رئیس ساواک خوزستان] را نمود در دفتر کار اینجانب حضور یافت... و سئوالاتى به شرح زیر مطرح نمود... تصور میکنم بعد از انتخاب محسن پزشکپور نمایندگى مجلس شوراى ملى قدرت حزب پان ایرانیست در خوزستان بیشتر شده و تعداد اعضاى آن حزب نیز دو برابر شده است.
ـ چرا محسن پزشکپور به خرمشهر نمىآید؟
ـ از مطالب روزنامه چنین استنباط مىشود که محسن پزشکپور معروفیت خاصى پیدا نکرده است.