23 تیر 1400

آیت الله سید رضی شیرازی: همین جماعت زمانی می گفتند علامه طباطبائی نجس است

گفت وگو از : محمدرضا اسدزاده -


آیت الله سید رضی شیرازی: همین جماعت زمانی می گفتند علامه طباطبائی نجس است


* برخی در محافل غیر کارشناسی مسائلی را درباره فلسفه اسلامی مطرح کرده اند که مثلا می گویند اسلام فلسفه ندارد. حکمت دارد. چون فلسفه در قرآن نیامده . پاسخ حضرتعالی به این گزاره چیست؟

خیلی تکراری است این حرف ها. جوابش را همه اهل علم داده اند. این حرف از سر بی سوادی گوینده گفته شده . کسی که می گوید اسلام فلسفه ندارد ، حکمت دارد، اصلا فرق این دو را نمی داند. از او بپرسی حکمت را تعریف کن، هیچ تعریف علمی و مستدل ندارد. اینها حرفی ندارند می خواهند خودشان را به فلسفه بچسبانند.
*حضرتعالی سال ها مدرس فلسفه در حوزه و شاگرد فلسفه اسلامی علامه طباطبائی بوده اید. وقتی پاسخ مستدل به اینها ندهیم می گویند حوزوی ها توان پاسخ ندارند. چطور باید با این جماعت برخورد کرد؟
اینها که توان علمی فلاسفه مسلمان را نمی فهمند یا نمی دانند از سره جهلشان اینگونه می گویند یا از سره کینه . تهمت می زنند. این همه سال بزرگان حوزه پاسخ کفار و منکران خدا وو قیامت را داده اند. چطور توان نداریم جواب بدهیم. این چه حرفی است. خودشان بی سواد اند، حوزه را متهم می کنند. خیر آقا، شما همین علامه بزرگ ما طباطبائی را ببینید هنوز آثارش پاسخ گوی شبهه های اینهاست. این حرف ها از روی جهل است آقا جان.
* مثلا گفته اند علامه طباطبائی و شهید مطهری فلسفه را نمی شناختند. گفته اند بدایه و نهایه علامه یا حتی حرکت جوهری ملاصدرا هیچ ارزشی ندارد و به ایمان یک مسلمان چیزی نمی افزاید؟
همین است که می گویم نمی فهمند. آخر من چه جوابی به این بی سوادی ها بدهم. سوال باید سوال باشد. علامه طباطبائی را همه جهان در فلسفه می شناسند. آخر اینها اصلا می دانند بدایه چیست؟ هدف از کتاب نهایه چه بوده است. بدایه که کتاب دینی نیست. فلسفه یک ابزار است در علوم اسلامی برای اثبات حقیقت. برای رساندن شما به راه حق. این حرف ها بر اساس یک منطق غلط گفته می شود. بدایة و نهایة با ارائه مسیری مستقیم را شما را هموار می کند.  یک راهی است برای حکمت متعالیه و فلسفه اسلامی گشوده است. راهی که با بهره گیری از نور برهان، مصباح ذخایر فراوان عقلی و قرآنی  و میراث علمی گذشتگان، مثل خورشید است. می درخشد تا حکمت نظری را روشن کند. مقدمه پیدا کردن حقیقت است.
* یا مثلا گفته اند فلسفه را انسان را برای دینداری کند می کند. فلسفه ارزش دینی ندارد. یا اینکه می گویند حرکت جوهری ملاصدرا به چه دردی می خورد؟
والله این حرف ها از روی بی سوادی است. والله این ها که اینطوری حرف می زنند اصلا با بدیهیات فلسفه آشنا نیستند. فلسفه، شما را با حقیقت وجود با حقیقت هستی آشنا می کند. ضمن اینکه تمام فلاسفه مسلمان ما، درس و بحث فلسفه را برای قربه الی الله پی گیری می کردند. خود فلسفه خواندن از این نگاه موجب هدایت است. مایه ثواب است. علمی است که اسلام هم موئید آن است. حالا شما فلسفه ملاصدرا را می خوانی که با حقیقت عالم آشنا بشوی بعد راه حق را از باطل تشخیص بدهی. این حرف ها را الان یک طلبه تازه وارد حوزه هم می داند. نهایت بی سوادی است که بگوییم حرکت جوهری ملاصدرا به چه دردی می خورد؟ چرا ارزشی ندارد؟ این حرف ها را زمان گذشته هم می زدند تا بزرگان را خراب کنند. جماعتی که قصدشان انحراف بود. قصدشان شهرت طلبی بود. به علامه طباطبائی هم تهمت می زدند. همین جماعت زمانی بود که به علامه طباطبائی می گفتند نعوذ بالله نجس است. به آن عالم اهل عمل به خدا رسیده، می گفتند تو بی دینی. اینها چیزه تازه ای نیست. می گفتند اسلام فلسفه ندارد. حرکتی که فلاسفه مسلمان در طول قرن ها زحمت کشیدند را زیر سوال می بردند که بگویند فقط غرب فلسفه دارد. این همه اندیشه های ابن سینا، سهروردی تا ملاصدرا و تلاش ها فکری او تا امروز را که کلی آدم را به دین وارد کرد را زیر سوال می بردند. می دانید که خود ما صدها نفر را با همین مباحث و به کمک همین بحث های فلسفه اسلامی مسلمان و شیعه کردیم. چطور می گویید فلسفه راه دین را کند می کند؟ والله آقا هر چه بگویم که بی سوادند کم است. نمی فهمند. والله بی سوادند. اینقدر گوشتان را ندهید دست این بی سوادها هر چه گفتند فکر کنید عجب حرفی زدند. بروید مطالعه کنید. تحقیق کنید. بخوانید آثار را. روزگار بدی شده آقا. ان شاء الله خدا همه ما را وخصوصا شما جوان ها راهدایت کند.