13 شهریور 1391
نقش کرزن در قرارداد 1907
قرارداد 1907 فصل تازهای از مناسبات سیاسی دو قدرت روسیه و انگلیس در ایران بود. لرد کرزن در این قرارداد نقش قابل توجهی داشت. وی از جمله سیاستمداران انگلیسی بود که در ترسیم مناسبات سیاسی ایران و انگلیس در آغاز قرن بیستم مؤثر بود. کرزن اهمیت زیادی برای ایران در سیاست خارجی انگلیس قائل بود. او از منظر حفاظت از هند، ایران را یک حلقه مهم از مجموعه حلقههای سرزمینهای مجاور هند میدانست. قرارداد 1907 در حقیقت تجلی همین دیدگاه بود.
در دوره قاجار، دولتمردان ایران با استفاده از اصل موازنه، تلاش میکردند استقلال کشور ضعیف ایران را که میان دو قدرت بزرگ اروپایی رقیب، روس و انگلیس، گیر افتاده بود، حفظ کنند. اما در ابتدای قرن بیستم تحولاتی رخ داد که این دو قدرت رقیب را به یکدیگر نزدیک و بلکه متحد ساخت؛ و همین موجب شد ایران نتواند از شیوه موازنه برای حفظ استقلال خود استفاده کند. این تحولات عبارت بود از قدرتگیری آلمان در اروپا و متحد شدن روسیه و انگلستان در برابر آلمان؛ و شکست روسیه از ژاپن و پیش آمدن بحران ناشی از این شکست در داخل (انقلاب 1905 روسیه). سیاست و مناسبات روس و انگلیس در پرتو تحولات جدید، بازتعریف شد؛ و حاصل آن قرارداد 1907 و تقسیم ایران به دو منطقة نفوذ و یک منطقة بیطرف بود.
مختصری در مورد شرح حال کرزن
جورج ناتانیل کرزن معروف به کرزن کدلستون و دارای القاب مارکی، ویسکونت، بارون و ارل، در ژانویه 1859م در «کدلستون» در «دربی شایر» انگلستان در خانوادهای اشرافی به دنیا آمد و در 20 مارس 1925 در لندن درگذشت. وی در دوران تحصیل در آکسفورد با افرادی نظیر ناصرالملک و اسپرینگ رایس همدوره بود. در 1885م منشی خصوصی لرد سالیسبوری شد و در 1886م به سفارش او از سوی محافظهکاران «ساوت پورت» و «لانکشایر» به نمایندگی مجلس عوام انتخاب شد؛ در همان زمان به سفر دور دنیا پرداخت و شیفته آسیا شد و حاصل این سفر سه کتاب بود: روسیه در آسیای مرکزی، مسائل خاور دور و ایران و قضیه ایران که اثر اخیر نامآورترین اثر او بود. کرزن در 1891م به منصب معاونت وزارت امور هندوستان و در 1898م به نیابت سلطنت هندوستان رسید و تا سال 1905م در این منصب بود. او جوانترین نایبالسلطنه هندوستان در این تاریخ بود. در سال 1907م به ریاست دانشگاه آکسفورد رسید و دو سال بعد کتاب «اصول و شیوههای اصلاح دانشگاه» را نگاشت. تا سال 1915م دخالت او در سیاست بسیار کاهش یافت و در این سال به سمت کماهمیت مهرداری سلطنتی منصوب شد و تا سال 1919م در این سمت بود؛ در این سال به وزارت امور خارجه انگلستان رسید.
قرارداد 1907 و نتایج آن
قرارداد 1907 عمدتاً نتیجه تحولاتی بود که در اروپا در جریان بود. آلمان به تهدیدی بزرگ برای کشورهای اروپایی نظیر فرانسه و انگلیس تبدیل شده بود. در اواخر قرن نوزدهم میلادی آلمان از نظر صنعتی به شدت پیشرفت کرده بود و طلیعه قرن بیستم شاهد ظهور آلمان به عنوان تقریباً قویترین کشور اروپایی بود. ضمن آنکه یکی از اصول مسلم سیاست خارجی انگلستان حفظ توازن در اروپا بود که آلمان با تلاش برای سروری بر اروپا این اصل را به چالش میکشید.
عزم راسخ آلمان برای ایجاد یک ناوگان جنگی بزرگ برای رقابت با انگلستان و تصمیم قاطع انگلیس برای حفظ برتری دریایی خود روابط دو دولت را تیره ساخت. پس از این که در سال 1905م در انگلستان لیبرالها زمام امور را به دست گرفتند، به تقویت این فکر سیاسی پرداختند که خطری که از جانب آلمان متوجه منافع امپراتوری انگلیس میباشد به مراتب بزرگتر و سهمگینتر از خطر روسیه است. بدینسان در انگلستان فکر اتحاد با روسیه علیه آلمان قوت میگرفت.
در روسیه نیز شرایط به گونهای پیش میرفت که در نهایت روسها به کنار آمدن با انگلیس با نظر مساعد مینگریستند. تحولات داخلی روسیه (تشنج اوضاع سیاسی – اجتماعی در روسیه که منجر به فرمان گشایش مجلس (دوما) در روسیه در 1905م توسط تزار شد) به همراه شکست از ژاپن در 1905م که یک قدرت نوظهور آسیایی بود و نیز ترس از آلمان، که به دنبال کسب نفوذ در شرق (خصوصاً در ایران و عثمانی) بود، موجب شد تا روسها به گونهای جدیتر به پیشنهاد فرانسه مبنی بر سازش با انگلیس بیندیشند. سیاست «پیش به سوی شرق» آلمان در راستای کسب نفوذ در خاورمیانه و به خصوص دو دولت ضعیف ایران و عثمانی، هر دو دولت روسیه و انگلیس که دو قدرت باسابقه در این مناطق بودند را به هراس افکند. بدینسان شرایط داخلی و خارجی دو کشور (روسیه و انگلیس) را به سازش با هم وادار ساخت و قرارداد 1907 را منعقد ساختند. قرارداد چهار ماده بود که طبق آن ایران به سه منطقه نفوذ روسیه در شمال، منطقه نفوذ انگلیس در جنوب و منطقه بیطرف در حد فاصل مناطق نفوذ روسیه و انگلیس تقسیم شده بود. دولتین روس و انگلیس متعهد شدند در منطقه نفوذ دیگری از کسب هر نوع نفوذ و امتیازی خودداری و نفوذشان را تنها به منطقه مشخص شده در قرارداد محدود نمایند.
قرارداد 1907 در عرصه سیاسی – اجتماعی ایران دارای نتایج محسوسی بود. از نتایج مهم آن اینکه انگلیس دست روسیه را در سرکوب مشروطیت ایران بازگذاشت. همچنین از نتایج آنی قرارداد، از بین رفتن نفوذ معنوی انگلیس در افکار عمومی ایران بود. وجهه انگلیس که در نتیجه پناهنده شدن مشروطهخواهان به سفارت انگلیس با سرعت افزایش یافته بود به همان سرعت نیز زایل شد. اعتماد و حسننیتی که در جریان مشروطه نسبت به انگلیس برای آنها ایجاد شده بود جای خود را به شک و بدبینی داد؛ به گونهای که برخی نویسندگان از این بدبینی با عنوان توهم توطئه یاد کردهاند و معتقدند از این زمان توهم توطئه در افکار عمومی ایران شکل گرفت. از این زمان در افکار عمومی ایران تمایل به نیروی سومی همچون آلمان قوت گرفت و راز موفقیت تبلیغات آلمانها در ایران طی جنگ جهانی اول در این امر نهفته بود.
با انعقاد قرارداد، روس و انگلیس منطقه نفوذ خود را اشغال کردند و بدینسان عملاً سلطه حاکمیت مرکزی از بین رفت. بحران سیاسی که در نتیجه انقلاب مشروطیت به وجود آمده بود به همراه فقدان نیروی نظامی قدرتمند موجب تسهیل عملیات روسیه و انگلیس در اشغال ایران شد. در نتیجه این امر آشوب و ناامنی سراسر ایران را فراگرفت و بسیاری از افراد متمول در شمال و جنوب (مناطق نفوذ روسیه و انگلیس) برای حفظ جان و مال خود تبعه روسیه و انگلیس شدند. در شمال ایران بسیاری با این عنوان که تحتالحمایه روسیه هستند از پرداخت مالیات به دولت مرکزی امتناع مینمودند و جالب اینکه در نتیجه این وضع کنسول روسیه در آذربایجان درصدد گرفتن مالیات به روش دلخواه خود برآمد. در واقع با انعقاد قرارداد 1907 عملاً ایران استقلال خود را از دست داده و حکومت مرکزی فاقد قدرت و اعتبار شده و روس و انگلیس تبدیل به حاکمان عملی شمال و جنوب ایران شدند. بدیهی است آشوب و ناامنی نتیجه طبیعی این وضع بود.
بعد از توضیحات مختصر در مورد قرارداد، اکنون مشخصاً به نقش کرزن در آن میپردازیم که حول سه محور قابل بررسی میباشد: نقش کرزن در طراحی قرارداد، نقش کرزن در تنظیم مفاد قرارداد و نقش کرزن به عنوان مخالف قرارداد.
دیدگاههای کرزن درباره تقسیم ایران
کرزن نایبالسلطنه هندوستان که از منتقدین پرشور قرارداد 1907 بود، از پیشاهنگان فکر انعقاد قرارداد 1907 نیز بود. وی از 1898 تا 1905م نایبالسلطنه هندوستان بود. مجاورت با ایران موجب شد بررسی وی از اوضاع سیاسی – اجتماعی ایران با توجه به مشاهدات پیشین وی (سفر او به ایران در 1889م) دقیقتر و در نتیجه تحلیلهای وی به واقعیت نزدیکتر باشد. هند بزرگترین دغدغه کرزن بود که برای حفظ آن تمام هوش و حواس خود را متمرکز ساخته بود.
ایران نیز که در مجاورت هند قرار داشت دقیقاً به همین علت مورد توجه کرزن قرار داشت. در واقع از نظر کرزن ایران سپر بلای هند بود و تمام نظریاتی که کرزن در کتاب خود «ایران و قضیه ایران» در مورد ایران ارائه میدهد از قبیل تلاش برای اصلاح امور آن، بیم از فروپاشی آن، احداث خطآهن در ایران و... به نوعی منعکسکننده تفکر کرزن مبنی بر تلاش همهجانبه برای دور نگهداشتن هند و راههای وصول به آن از تهدید روسیه یا هر قدرت دیگری میباشد. اما اینکه چرا کرزن طرح تقسیم ایران بین انگلیس و روسیه را ارائه نمود، میتوان به طور خلاصه به موارد زیر اشاره کرد:
1. کرزن ایران را بنای فاسد پوسیدهای میدانست که روزگاری دراز بود بر لبه پرتگاه نابودی قرار داشت و اگر سقوط میکرد روسیه آن را یک جا میبلعید و مصالح حیاتی امپراتوری بریتانیا در معرض خطر جدی قرار میگرفت.
2. تمایلات امپریالیستی کرزن منجر به ایجاد دلبستگی شدید به هند، بزرگترین مستعمره انگلیسی در وی شده بود و او مصمم بود به هر طریق آن را حفظ کند و تهدیدات متوجه آن را برطرف نماید. در آغاز قرن بیستم وی روسیه را بزرگترین تهدید برای آن میدانست گرچه معتقد بود روسیه سیاست «دست به دهان» (یعنی فارغ از مآلاندیشی) را دنبال میکند بدین صورت که اقدامات روسیه بدون هدف معینی و رویارویی با هر پیشامد به منظور ایجاد یک تهدید دائمی بوده است تا از این راه بتواند نقش یک سکه باارزش را در سایر مناطق جهان بازی کند.
3. با توجه به پیشروی روسها در آسیای میانه و در ایران، خصوصاً که در اواخر قرن نوزدهم در ایران دارای نفوذ گستردهای شده بودند، کرزن سخت نگران بود. چرا که به عقیده وی روسها قدمهایی را که به جلو برمیدارند به عقب مراجعت نمیکنند و سیاست آنها رفتن به جلو است. کرزن در این زمان (آغاز قرن بیستم، حوالی سال 1899م) سخت آشفته بود و میگفت باید روسها را متوقف ساخت. و در گزارشی که در زمان معاونت وزارت امور خارجه انگلیس (1898-1895م) تهیه نمود، چنین اظهارنظر میکند:
نظر دولت پادشاهی انگلستان به خطا میرود، ما در ایران منافع سیاسی و سوقالجیشی و تجارتی داریم. مسئله ایران مسئله امپریالیزم بریتانیای کبیر است، انگلستان برای دفاع از آن باید تمام قوای خود را به کار ببرد... دولت انگلیس نه تنها به دولت روس بلکه به هیچ دولت اروپایی اجازه نخواهد داد نواحی شمالی و مرکزی ایران را لگدمال نموده خود را به خلیجفارس برساند و بخواهد تسهیلاتی برای بحرپیمایی خود در خلیجفارس قائل شود ولو آنکه هیچ نظر استعماری نداشته باشد.
4. از نظر کرزن شمال ایران از دست رفته بود و انگلیس باید قوای خود را صرف حفظ جنوب نماید؛ چرا که «روسیه در ایران سیاستی خصمانه و هدف تجاوز دارد».
5. به نظر کرزن ایرانیان مردمی ناتوان و نالایق میباشند که بر سیطره روسیه بر مقدرات خود واقفند و همین وقوف موجب ترس آنان شده و بدون آن که به تلاش برای بهبود اوضاع خود برخیزند، منتظر وقوع فاجعهای اجتنابناپذیر از سوی همسایه شمالی خود میباشند (ضمیمه ایران به خاک روسیه)، از این رو انگلیس باید به فکر حفظ منافع خود در جنوب علیه تجاوز روسیه باشد.
6. «ایران بازار مناسبی برای کالاهای انگلیسی میباشد و با رقابت شدید تجارتی که در سراسر جهان وجود دارد از دست دادن هر بازار شکستی غیرقابل جبران و پیدا کردن بازار جدید افزایش تازهای بر نیروی ملی است. بیاعتنایی در کار ایران یعنی از دست دادن تجارتی که هماکنون مایه ارتزاق هزاران نفر از هموطنان انگلیسی و افراد هندی است و توجه به ایران نتیجهاش تهیه کار برای کشتیها و کارگران دستگاههای بافندگی انگلستان است.»
7. «روسیه ایران را وجودی محتضر تلقی میکند، اگر چه گاهی او را مورد نوازش و تحبیب قرار میدهد ولی مآلاً و بیچون و چرا طالب بقای وی نیست. روسیه تجزیه ایران را در آینده به همان نحو و روالی مقدور میپندارد که سرنوشت لهستان نشان داده است و از قرار معلوم، عزم خویش را جزم کرده است که در صورت تجزیه قسمت کلان و مغتنم ایران را به دست آورد. با جرأت تمام میتوان اعلام کرد که هیچ سیاستمدار روسی یا افسر ستاد ارتش تزاری قادر به تسلیم گزارشی درباره سیاست خارجی روسیه نسبت به ایران و آینده آن کشور نیست مگر آن که وعده یا اشارهای مربوط به الحاق ایالات آذربایجان، گیلان، مازندران و خراسان یا به عبارت دیگر تمام نواحی شمال ایران از شرق تا غرب را در شرح خود درج کرده باشد اینجانب شکی ندارم که اقدامات ضروری در صورت پیشامد جنگ یا اختلاف امور و یا حسن تصادف مطلوب همه مورد مذاکره و تصویب قرار گرفته است».
بر این اساس کرزن میخواهد برتری روسیه در شمال با برتری انگلیس در جنوب متوازن و متعادل باشد. او معتقد است باید خطی فرضی از یک طرف تا سمت دیگر ایران کشید که از سیستان در شرق از طریق کرمان، یزد و اصفهان به جانب غربی، از بروجرد، همدان و کرمانشاه عبور کند و در جنوب این خط هرگونه اعمال نفوذ خصومتآمیز سیاسی غیرقابل قبول اعلام شود. جالب آنجاست که کرزن در سطور پیش از آن با زبانی که مخصوص انگلیسیهاست مینویسد: «سیاست انگلیس در ایران در هیچ زمانی مبنی بر آز و کشورگشایی نبوده است و انگلستان حتی به یک وجب از خاک ایران چشم طمع ندارد.»
8. مسئله خلیجفارس نیز از نظر کرزن اهمیت بسیار داشته است. وی در کتاب خود در مورد ایران اشاره میکند انگلیس با هزینههای جانی و مالی امنیت را در خلیجفارس برقرار ساخته است و واگذاری بندری روسی در این منطقه موجب فتنهانگیزی خواهد شد، علاوه بر آن از آنجا که با صرف خونها و مالها نظم و امنیت را ایجاد نموده است این حق را دارد که به هیچ عامل سیاسی بیگانهای حق مداخله در این منطقه را ندهد و تخطی از این اصل اساسی خیانت به وطن محسوب میشود.
بنا به تمام عللی که گفته شد کرزن طرح تقسیم ایران را در سال 1899م به دولت متبوع خود ارائه داد. وی در نامه مورخ سپتامبر 1899م خود به وزیر امور هندوستان نظرات حکومت هند و عقیده شخصی خود را درباره مسئله ایران بیان نمود و اظهار نمود برای مسئله ایران در مقابل انگلیس سه راهحل موجود است:
1. اتحاد روس و انگلیس برای اصلاح و احیای ایران، به طوری که قادر باشد استقلال و تمامیت ارضی خود را حفظ کند. این پیشنهاد پیشتر در سال 1895م توسط سر مورتیمر ریورند ارائه شده بود، اما با پاسخ منفی دولت انگلیس روبهرو شد؛ چون به نظر آنها روسها هرگز در این راه با انگلیس همکاری صمیمانه به عمل نمیآورند. کرزن نیز معتقد بود روسیه در این مورد هرگز با انگلیس همکاری نمیکند زیرا روسیه فایدهای ندارد، روسیه خواهان زوال ایران است و جاهطلبی روسیه از ریشه این آرزو آب میخورد که روزی مملکت و ملت ایران از فرط ضعف و ناتوانی در دامن او افتند. از این رو در برابر هر سیاستی که ممکن است مایه تقویت کشور ایران یا احیای مردمش گردد مقاومت میکند.
2. دولت انگلیس به روسیه اخطار علنی بدهد که هر تجاوزی که روسها در شمال ایران در پیش بگیرند با اقدام متقابل انگلیسیها در جنوب مواجه خواهد شد، اما این راهحل نیز مردود بود. زیرا هم بسیار خطرناک بود و هم اینکه ممکن بود دشواریهای بیموقع به وجود آورد.
3. تقسیم ایران به مناطق نفوذ، که کرزن بسیار مایل بود در این زمینه اقدام شود گرچه منجر به نابودی استقلال ایران میشد. در حالی که حکومت هندوستان (کرزن) تمایل داشت وارد عمل شود، در لندن ترجیح میدادند تأمل کنند و منتظر باشند و با وجود قبول مزایای توافق در تقسیم ایران به مناطق نفوذ، در این راه قدمی برنمیداشتند. دلیل این امر هم آن بود که امکان داشت شاه پس از اطلاع از اولین تماس بین دو قدرت چنین تصور کند که این عمل مقدمهای برای تقسیم قطعی کشور بین آنها خواهد بود. باز هم اختلاف نظر حکومت هند و لندن، مانع ایجاد واکنش مورد نظر کرزن شد.
تأثیر دیدگاههای کرزن در تنظیم مفاد قرارداد 1907
کرزن خود بعضی اشکالات و معایب راهحلی را که توصیه کرده بود برشمرده است. از جمله آن که سیستان که عملاً از نظر اداری جزء ایالت خراسان محسوب میشد میبایست در منطقه نفوذ انگلیسیها قرار گیرد. دیگر آنکه روسیه با در دست داشتن کنترل تهران، تبریز و مشهد تسلط و نفوذ خود را در سراسر کشور گسترش میداد.
مشکل دورتر، موضوع بازگشت احتمالی روسیه برای تعرض از یک راه غیرمستقیم یعنی از طریق بینالنهرین و بغداد بود. علاوه بر آن امکان داشت از طرف سایر قدرتها مثل فرانسه و آلمان تهدیدی به عمل آید و گرچه خطر آنها در این مورد به خصوص، کمتر از روسیه بود، بعید نبود که در آتیه بیشتر باعث مزاحمت انگلستان شود و بالاخره باز این خطر وجود داشت که روسیه به هیچعنوان به روابط و مناسباتی از این قبیل روی خوش نشان ندهد، کرزن پاسخ میدهد با وجود این، آزمایشی در این زمینه خالی از ارزش نخواهد بود. میبینیم کرزن در زمانی که پیشنهاد تقسیم ایران را طرح نمود مسائل و مشکلات زیادی را با تیزهوشی خاصی مورد توجه قرار داد که اغلب آنها در تهیه قرارداد 1907 مورد بحث قرار گرفت. از جمله تأثیرات کرزن در تنظیم مفاد قرارداد، قرار گرفتن سیستان در منطقه نفوذ انگلیس میباشد. کرزن در کتاب خود (ایران و قضیه ایران) اهمیت خاصی نسبت به سیستان نشان داده و به بررسی اوضاع آن سامان و نقشی که در سیاست انگلیس میتواند ایفا کند پرداخته است. وی مینویسد: «سیستان طی سی سال اخیر یکی از مهرههای شطرنج دیپلماسی انگلیس و هند شده است» او دلایل اهمیت سیستان را برای دولت انگلیس شرح میدهد:
1. نزدیکی سیستان به مرزهای بلوچستان، موجب اهمیت آن از لحاظ تأمین منافع بریتانیا میشود.
2. اهمیت اقتصادی سیستان که اگر منابع آن با وسایل علمی آبیاری و به وسیله خطآهن حمایت شود، شاید تبدیل به بهترین کانون قدرت اقتصادی انگلیس در سراسر ایران مرکزی و جنوبی شود و حتی راز تفوق روس را در خراسان و شمال نیز در هم میشکند.
کرزن زمانی که به نیابت سلطنت هندوستان رسید، بنا کرد به کشیدن راهآهنی از کویته تا نوشکی و از آنجا به ساختن راهی تا مرز ایران. همچنین در این نقاط ادارات پست و تلگراف گشایش یافت و پستهای نگهبانی نظامی برای حفظ ارتباطات بازرگانی تأسیس شد.
کرزن؛ مخالف قرارداد 1907
از 1899م که کرزن تقسیم ایران را مطرح کرده بود تا زمان انعقاد قرارداد 1907 زمان نسبتاً زیادی گذشته و تحولات زیادی رخ داده بود که در نتیجه آن کرزن در این زمان با انعقاد قرارداد به مخالفت برخاست و از جمله معروفترین منتقدان آن نیز شناخته شد. او را به عنوان یک ضدروس فطری میشناختند که در زمینه مسائل آسیا صاحبنظر بود.
کرزن در مجلس اعیان انگلستان به نطق علیه قرارداد پرداخت و سند امضاشده را به عنوان «مهمترین و پرمخمصهترین سندی که حکومت بریتانیای کبیر در عرض پنجاه سال اخیر امضا کرده است» توصیف نمود و به کاستیهای قرارداد از منظر منافع انگلیس در ایران پرداخت:
اما باختههای ما در ایران ابداً قابل مقایسه با آن چیزهایی که در تبت و افغانستان از دست دادهایم نیستند، چون که در ایران تمام آن امتیازات و منافعی را که دیپلماسی و بازرگانی بریتانیا در نتیجه یک قرن کوشش و زحمت به دست آورده بود همه را بر باد دادهایم. در تحت این قرارداد نه تنها راه تجارتی بغداد – همدان را تسلیم روسها کردهایم بلکه بازارهای مهم یزد و اصفهان را نیز دربست به روسها بخشیدهایم. منافع ما در تجارت خلیج فارس ابداً تضمین نشده که هیچ، خودمان نیز در جهان اسلام بدنام شده و مورد تنقید و سوءظن مسلمانان قرار گرفتهایم.
علاوه بر این وی معتقد بود قرارداد 1907 ضامن تأمین منافع انگلیس از نظر حفظ هند نمیباشد: «من به هیچوجه مطمئن نیستم که این قرارداد در قسمت مربوط به ایرانش منجر به امنیت هند و استقلال ایران یا صلح در آسیا بشود.» ایران که جزء سرحدات هند به شمار میرفت نمیباید با روسیه تقسیم میشد. زیرا روسیه را به منطقه نفوذ انگلیس نزدیکتر میکرد و نه دورتر. از سوی دیگر روسیه مثل قبل ترسناک و نیرومند به نظر نمیرسید و از ژاپن که یک قدرت آسیایی نوظهور بود شکست خورده بود و در داخل نیز گرفتار درگیریهای انقلابی بود. با این اوصاف به نظر کرزن انگلیس نمیبایست ایران را با روسیه تقسیم کرده و از همه بدتر سهم بزرگتر را نصیب روسیه نماید. کرزن اعتراض داشت که منطقه نفوذ روسها در ایران بیش از حد وسیع بود و همه شهرهای عمده را دربر میگرفت در حالی که سهم انگلیس کوچک و از نظر اقتصادی بیارزش بود.
اما واقعیت آن بود که منطقه نفوذ انگلیس همه منافع انگلیس را تأمین میکرد. روسیه از پیش در مناطقی که مشخص شده بود عملاً صاحب نفوذ بود و چیز جدیدی عایدش نشده بود؛ در حالی که میتوانست (همچنان که داعیه آن را هم داشت) نفوذ خود را به سمت جنوب ایران گسترش دهد؛ یعنی مناطقی که انگلیس رسماً در قرارداد آن را برای خود تضمین نمود. حال آن که روسیه پیشتر خواهان بندری در خلیجفارس بود و انگلیسیها اینک با قرارداد 1907 رسماً مانع تحقق این خواسته شدند. اعتراض کرزن به قرارداد، نمایانگر حد اعلای جاهطلبی امپریالیستی وی بود. کرزن اعتراض میکرد که موقعیت با زمانی که وی پیشنهاد تقسیم ایران را داده بود فرق کرده است و روسیه اکنون در سراشیبی افول قرار دارد و انگلیس میتواند همه ایران را برای خود بخواهد. سرانجام زمانی که کرزن به وزارت امور خارجه رسید، با طراحی قرارداد 1919 تلاش نمود این ایده خود را جامه عمل بپوشاند.
فهرست منابع و مآخذ
- آبادیان، حسین، 1383، بحران مشروطیت در ایران، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، آبراهامیان، احمد اشرف، همایون کاتوزیان، 1382، جستارهایی درباره تئوری توطئه (ترجمه ابراهیم فتاحی)، تهران، نشر نی.
- ترنزیو، پیوکارلو، 1363، رقابتهای روس و انگلیس در ایران و افغانستان (ترجمه عباس آذرین)، تهران، علمی فرهنگی.
- ذوقی، ایرج، 1368، تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرتهای بزرگ، تهران، پاژنگ، ج 1.
- شیخالاسلامی، جواد، 1375، سیمای احمدشاه قاجار، تهران، گفتار، ج 1.
- کاظمزاده، فیروز، 1378، روس و انگلیس در ایران (ترجمه منوچهر امیری)، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
- کرزن، جورج ناتانیل، 1380، ایران و قضیه ایران (ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی)، تهران، علمی فرهنگی، 2 ج.
- گاف، ریچارد و دیگران، 1375، تاریخ مختصر قرن بیستم (ترجمه خسرو قدیری)، نشر زلال، ج 1.
- گرکه، اولریخ، 1377، پیش به سوی شرق (ترجمه پرویز صدری)، سیامک، ج 1.
- مدنی، جلالالدین، 1369، تاریخ تحولات و روابط خارجی، دفتر انتشارات اسلامی، ج 2.
- نیکلسون، هارولد، 1380، آخرین روزهای زندگی سیاسی کرزن (ترجمه اصغر قراگوزلو)، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
- وین، آنتونی، 1383، ایران در بازی بزرگ (ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی)، تهران، پیکان، هاپکرک، پیتر، 1379، بازی بزرگ (ترجمه رضا کامشاد)، نیلوفر.
پانوشتها
۱. نیکلسون، 1380، ص 52.
۲. نیکلسون، 1380، ص 28.
۳. همانجا.
۴. نیکسلون، 1380، ص 30.
۵. گاف و دیگران، 1375، 59/1.
۶. ذوقی، 1368، 30/1.
۷. شیخالاسلامی، 1375، 57/1.
۸. آبراهامیان، احمداشرف، کاتوزیان، 1382، ص 47.
۹. گرکه، 1377، 53/1.
۱۰. کاظمزاده، 1378، ص 322.
۱۱. ترنزیو، 1363، ص 28.
۱۲. مدنی، 1369، 193/2.
۱۳. همان، ص 194.
۱۴. کرزن، 1380، 719/2.
۱۵. کرزن، 1380، 719/2.
۱۶. همان، ص 720.
۱۷. کرزن، 1380، 707/2-706.
۱۸. همان، ص 739.
۱۹. کرزن، 1380، 735/2.
۲۰. کرزن، 1380، 554/2.
۲۱. کاظمزاده، 1378، ص 324.
۲۲. ترنزیو، 1363، ص 153.
۲۳. ترنزیو، 1363، ص 156.
۲۴. ترنزیو، 1363، صص 155-154.
۲۵. همان، ص 155.
۲۶. کرزن، 1380، 310/1.
۲۷. کرزن، 1380، 397/1.
۲۸. کاظمزاده، 1378، ص 391.
۲۹. شیخالاسلامی، 1375، 60/1.
۳۰. همان، صص 61-60.
۳۱. وین، 1383، ص 207.
۳۲. هاپکرک، 1379، صص 569-568.