19 اسفند 1392
ناتوی جهانی و تاثیر آن بر امنیت ملی ج.ا.ا.ا
- گسترش ناتو در دوره جنگ سرد
با توجه به بلوک بندی جهان به دو اردوگاه شرق و غرب و کشیده شدن نمادین دیوار آهنین (اصطلاحی که وینستون چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان باب کرد) به دور بلوک شرق، دوره جنگ سرد از سال ۱۹۴۷ عملاً آغاز گردید. ناتو، در موقعیت جغرافیایی شمال اقیانوس اطلس، میان دو قاره اروپا و آمریکا در نقطه مقابل بلوک شرق فعالیتش را آغاز کرد. در سال ۱۹۵۲ ترکیه و یونان به جمع اعضای ناتو افزوده شدند و در سال ۱۹۵۵ آلمان غربی سابق به ناتو پیوست. (پاسخ بلوک شرق به این اقدام، تأسیس پیمان ورشو بود). در اوایل دهه ۱۹۶۰ ایالات متحده با ارائه طرح مک نامارا (که فکر اولیه آن متعلق به ژنرال مکسول دی تیلور بود) استراتژی نوین واکنش انعطاف پذیر را ارائه میکند که نکته مهم و نگران کننده آن برای قاره اروپا، ماده ای بود که طی آن، حمایت نظامی ایالات متحده در قبال کشورهای اروپایی کاهش مییافت. گفتنی است که در تقسیم بندی دورههای جنگ سرد، دهه نخست ۱۹۶۰ به دوره «تخاصم در نوسان» شهرت دارد زیرا این دوره (۱۹۵۳-۱۹۶۹) ترکیبی از بحرانها و نشستها را شامل میشود و در پایان دهه فوق حاکم شدن تشنج زدایی معرف تلاش برای حل اختلافات از طریق گفت وگو است.
- گسترش ناتو پس از جنگ سرد
فروپاشی اتحاد شوروی و پایان یافتن دوره ای موسوم به دوره جنگ سرد (۱۹۸۹) در حقیقت میبایست پایان عمر پیمان ناتو هم به شمار میآمد زیرا علت وجودی تشکیل آن از میان رفته و نظام بین الملل از حالت دو قطبی خارج شده بود. با این وجود این بازوی نظامی با توجه به تحولات فوق تغییر ماهیت نداد بلکه اهداف خود را متحول کرد. در اولین فرصت رهبران کشورهای عضو ناتو از یک سو و یلتسین رئیس جمهور وقت روسیه از سوی دیگر قراردادی را امضا کردند که بر مبنای آن «مسکو در قبال برخورداری از رابطه امنیتی ویژه با غرب قرار شد از مخالفت با گسترش ناتو به سوی شرق اجتناب نماید» ژاک شیراک در سخنرانی خود آن را «روزی تاریخی برای اروپا نامید» . از این تاریخ اقدامات فرامنطقه ای و فرا آتلانتیکی ناتو آغاز شد و طرح توسعه ارضی از (واتکودر تا ولادی وستک) مطرح گردید. به طور کلی کوششهای ناتو در گسترش شرق در این دوره را میتوان در اقدامات ذیل خلاصه کرد:
- تأسیس شورای همکاری آتلانتیک (NACC) با هدف ایجاد ثبات در اروپای مرکزی و شرقی.
2. ایجاد شورای مشترک ناتو-روسیه که شامل روابط جدید روسیه با اتحادیه اروپا و ناتو (OSCE) بود.
3. انجام مأموریتهایی در بشردوستانه به جمهوریهای مستقل مشترک المنافع (CIS) و پاسداری از صلح توسط دبیرکل ناتو در سنقاط بحران زده جهان.
4. حضور ناتو در بحران کوزوو اثبات این مطلب بود که اروپائیان قادر به رویارویی با یک بحران محدود نیستند، به همین دلیل شورای آتلانتیک در بروکسل (۱۹۹۴) گسترش ناتو را به عنوان عاملی برای صلح مورد تأیید و در نشست مادرید (۱۹۹۷) الحاق سه کشور داوطلب (چک، مجارستان و لهستان) را مورد بررسی قرار داد. در حقیقت از سال ۱۹۹۰ آمریکا به دو تاکتیک جدی برای حفظ ناتو دست زد: یکی تبدیل ناتو به بازوی نظامی سازمان ملل متحد و دیگر گسترش آن همراه با دگرگون ساختن ساختار و اهداف. حتی فصلی را هم برای ارتباط با روسیه گشود (۱+۱۹) با این وجود شیوه یک جانبه گرایی آمریکا و رقابتهای آمریکا و اروپا، ناتو را با ابهامات و مشکلاتی مواجه ساخته که مهمترین آن موضوع «اتحادیه اروپا» و فعالیتهای این اتحادیه است. اگرچه به نظر سیاستمداران «آن را تبدیل به رقیب نیرومند ناتو نکردند» . شرکت فعال ناتو در رابطه با اشغال نظامی افغانستان توسط آمریکا (۲۰۰۱م) موجب گردیده که ۱۴ هزار سرباز آمریکایی و ۶۰۰۰ نفر از نیروهای ناتو در این کشور مستقر شوند و در ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۴ ناتو موافقت کرد که ۲۰۰۰ سرباز دیگر به منطقه اعزام کند.
در رابطه با حضور ناتو در کشور عراق پس از اشغال نظامی آن در (۲۰۰۳م) توسط ایالات متحده بنا به اعتراف آمریکا که معتقد است: «ائتلاف آن شامل بیش از ۳۰ کشور بود از جمله اکثریت اعضای ناتو» حضور نیروهای ناتو به خصوص در مناطق مرزی ترکیه و عراق محسوس است.
3. گسترش ناتو به خارج نزدیک[1] روسیه
ناتو تحت سیطره امریکا، با استفاده از ضعف شوروی سابق و موقعیت کشورهای اروپای شرقی برای ملحق شدن به این پیمان، برنامهای را جهت گسترش خود به سمت شرق با هدف به زیر نفوذ خود درآوردن این منطقه، طراحی نموده است. اروپای مرکزی و شرقی با دارا بودن کشورهائی همچون جمهوریهای لهستان، مجارستان، و چک از نقطه نظر امنیت نظامی برای غرب مانع راهبردی و برای اتحاد شوروی در گذشته به عنوان سپر محسوب میشد و اهمیت آن برای روسیه امروزی به مراتب بیشتر است.
به همین دلیل در سال ۱۹۹۷ در نشست مادرید در کشور اسپانیا اعضائ ناتو عضویت این سه کشور را در این پیمان به عنوان اولین گام مورد پذیرش قرار دادند. این پذیرش باعث گسترش مرزهای نظامی ناتو به بیش از ۷۰۰ کیلومتر به سمت شرق میگردد. از طرفی ناتو در صدد نفوذ و گسترش خود به کشورهای مستقل مشترکالمنافع میباشد و همچنین امضاء منشور ارتباطی خاص با اکراین و حتی سه کشور حوزه دریای بالتیک، علاوه بر این ناتو درصدد نفوذ و گسترش خود در کشورهای حاشیه مدیترانه در خاورمیانه و افریقای شمالی است. ناتو در سال ۱۹۹۵ باب مذاکره با کشورهای مصر، اسرائیل، اردن، موریتانی، مراکش و تونس را با هدف ارتقائ سطح همکاریهای نظامی با این کشورها گشود. مناطق خاورمیانه و افریقا از نظر ژئوپلیتیکی و منابع انرژی و سایر منابع اهمیت راهبردی دارند، همچنین از مناطق بحرانخیزی میباشند که برای راهیابی بازارهای فرامرزی امریکا بسیار مهم میباشند و بدینسان امریکا با استفاده از ناتو به عنوان ابزار خویش در موضع مطلوبی قرار گرفته و با یک تیر دو نشانه را هدف قرار میدهد. سوالی که آن سالها ذهن ناظران سیاسی را به خود مشغول کرده بود این بود آیا طی سالهای آینده ناتو گسترش خود را به سمت شرق یا جنوب ادامه خواهد داد؟
بعد از 11سپتامبر 2001 ، آمریکا تروریسم را به عنوان عمیق ترین و عظیم ترین تهدید علیه منافع ملی آمریکا معرفی کرد. این کشور مبارزه با تروریسم، جلوگیری از گسترش سلاحهای هسته ای و حمایت از امنیت سرزمینی خود را به عنوان وظایف مقدماتی دیپلماسی خود و دفاع ملی در آینده مد نظر قرار داد و جنگ گسترده جهانی علیه تروریسم را آغاز و آن را به صراحت در سند استراتژی امنیت ملی ذکر نمود.[2] حادثه 11سپتامبر به عنوان حلقه اتصال تحولات خاورمیانه و نظام بین الملل، زمینه را برای بهره برداری آمریکا از تحولات منطقه ای برای تقویت جایگاه خود در نظام بین الملل فراهم آورد و موجب شد که آمریکا به منظور دست یابی به اهداف استراتژی جدید امنیتی، سیاست جدید خاورمیانه ای خود را تهیه و تنظیم نماید.
نهادینه کردن برتری و هژمونی یک قدرت مستلزم این است که بازیگرانی که قواعد جدید بازی را به رسمیت نمی شناسند، تنبیه شوند. اصولا تنبیه مخالفان و تشویق همراهان یکی از کار ویژه های قدرت هژمونی محسوب شده است، به این دلیل رژیمهای عراق و افغانستان در رأس دولتهای مورد نظر آمریکا برای حذف شدن قرار گرفتند.
آمریکا به دلایلی چند، افغانستان و نیز دولتهای مخالف موسوم به دولتهای یاغی را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داد. نیاز به دشمن، از بین بردن امنیت سرزمینی آمریکا که همواره بدلایل جغرافیائی، مفروض شمرده می شوند و درک این واقعیت که مخالفت کشورها با قوانین جدی بازی و بهینه نشدن آنها می تواند ضررهای زیادی برای تثبیت سلطه آمریکا بدنبال داشته باشد، باعث شده این کشور برخورد جدی با مخالفان خود را دنبال نماید.
به هر حال، ناتو به رهبری امریکا ، به هر سمتی که حرکت کند، اگر قرار است همه آرمانها و رویاهای امریکا به حقیقت مبدل گردند، در آن صورت روسیه از نظر دسترسی به دریای شمال، دریای سیاه و خاورمیانه در یک موقعیت کاملا زیانباری قرار خواهند گرفت. فضای روسیه جهت بقائ راهبردی بسیار محدود میگردد لذا یکی از مهمترین عواملی که این کشور را به یک قطب مستقل در جهان تبدیل میکند، از دست خواهد رفت.
به نظر میرسد تا زمانی که اتحادیه سیاسی ـ نظامی جدیدی با توان بازدارندگی موثر و برخوردار از پشتوانه قوی اقتصادی به عنوان مثال اتحادیهای متشکل از کشورهای چین و روسیه در مقابل ناتو شکل نگرفته باشد، یا اقدامات واگرایانه اعضائ ناتو با تضعیف اتحادیه و انسجام درونی آنان، انشعابی در درون آن ایجاد ننماید، این سازمان بدون هیچ رقیب و مانعی به اقدامات لازم و ضروری در مناطق مختلف جهان در جهت منافع اعضای خویش مبادرت خواهد کرد و همچنان در جهت گسترش سلطه سیاسی ـ ایدئولوژیک و فرهنگی بلوک غرب و تحکیم و گسترش سلطه اقتصادی آن به کار گرفته خواهد شد. در نتیجه این روند ارزیابی امنیت ملی کشورهای غیر عضو ناتو در مظان ارزیابی جدید قرار خواهد گرفت. یعنی منافع ملی خود را در آن خواهند دید که آیا وارد شبکه امنیتی ناتو شوند؟ یا راه همسویی با آن را در پیش کیرند، یا آنکه آنرا تهدیدی علیه خود تلقی نمایند و درصدد چارهجویی آن برآیند.
4. ناتوی شرقی و امنیت جمهوری اسلامی ایران
بررسی جغرافیائی گسترش و حضور ناتو در خاورمیانه، آسیای میانه و منطقه خلیجفارس و دریای عمان، نشان میدهد که اقدامات و حوزه فعالیتهای آشکار و پنهان این سازمان به اکثر کشورهای هم مرز جمهوری اسلامی ایران گسترش یافته و منافع و امنیت ملی کشورمان را در معرض مخاطرات جدی قرار داده است. این وضعیت ضرورت انجام مطالعات و بررسیهای لازم در این زمینه و هشیاری نسبت به تحرکات و فعالیتهای ناتو در جهان به ویژه کشورها و مناطق هممرز با کشورمان را به طور جدی مورد تاکید قرار میدهد. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که حضور نیروهای نظامی ناتو و حوزه همکاری آن سازمان به اکثر کشورهای همسایه و مناطق مرزی آن گسترش یافته، از جمله کشورهایی است که منافع و امنیت ملی آن در گسترش ناتو در دهه ۹۰ مورد تهدید قرار گرفته است. عضویت ترکیه در ناتو، که همه عملیاتهای ناتو در دهه ۹۰، از جمله حملات متعدد انگلستان و امریکا به عراق و حملات ناتو علیه یوگسلاوی و بدون توجه به مشروعیت یا عدم مشروعیت حقوقی حملات مذکور، امکانات و پایگاههای خویش را به طور کامل در اختیار هم پیمانانش قرار داده است؛ ایجاد مناطق ممنوعه پروازی در شمال و جنوب عراق که این همسایه غربی ایران را در آستانه تجزیه قرار داده است؛ و حملات مکرر به آن کشور توسط اعضای درجه اول ناتو، که بدون مجوز شورای امنیت و بدون توجیه حقوقی و به هر بهانهای صورت گرفته است، حضور نظامی تمام اعضای درجه اول ناتو در خلیجفارس و دریای عمان و پیمانهای دفاعی متعدد آنان با همسایگان جنوبی ایران، و آغاز همکاریهای نزدیک و در حال توسعه ناتو با کشورهای مستقل مشترکالمنافع در شمال ایران به ویژه روابط رو به گسترش ناتو با جمهوری آذربایجان، نمونههایی از حضور نظامی آشکار و پنهان ناتو و اعضای درجه یک آن در امتداد مرزهای ایران میباشند که علاوه بر تنزل نقش امنیتی کشورمان در منطقه، امنیت ملی، تمامیت ارضی و همبستگی اجتماعی جمهوری اسلامی ایران را با تهدیدها و مخاطرات جدی مواجه ساخته است.
مروری گذرا بر سیاستها و اقدامات کشورهای درجه اول عضو ناتو در ارتباط با ایران، به ویژه دخالت و حملات مکرر نیروهای امریکا به امکانات نظامی و مراکز اقتصادی گشورمان در دو دهه جاری به ویژه در خلیجفارس، حمایت مالی و تسلیحاتی آنان از عراق در جنگ علیه ایران، حمایتهای اکثر اعضای اصلی ناتو از گروههای مخالف ایران، حمایت آنان از ادعاهای ارضی امارات عربی متحده بر جزایر ایرانی واقع در خلیجفارس، استفاده آنان از موضوع حقوق بشر در ایران به عنوان یک اهرم فشار سیاسی، اتهامات آنان مبنی بر تولید سلاحهای کشتار جمعی در ایران و حمایت ایران از اقدامات تروریستی در جهان، و... بیانگر سیاست آنان مبنی بر اعمال فشار سیاسی ـ نظامی علیه ایران است. از سوی دیگر توجه به تحولاتی نظیر: تحریم اقتصادی و بلوکه کردن دارایی و اموال ایران توسط ایالات متحده امریکا، تلاش برای جلوگیری از عبور لولههای نفت و گاز کشورهای آسیای میانه از ایران که احتمالاً بر اساس هدایت و برنامهریزی کمیته لولههای نفتی ناتو و در راستای اعمال واسطه اعضای آن بر منابع انرژی در جهان صورت میگیرد، اعمال فشار امریکا و سایر اعضای برتر ناتو به روسیه، چین، آرژانتین، لهستان و چند کشور اروپای شرقی با هدف محدود ساختن فروش فنآّوری نظامی با دارای کاربرد دوگانه به ایران، استنکاف آلمان از اجرای طرح نیروگاه هستهای بوشهر و... نیز طیف وسیعی از اقدامات و فشارهای اقتصادی اعضای درجه یک ناتو علیه کشورمان را به تصویر میکشند. موارد فوق فقط بخشی از سیاستها و اقدامات تهدیدآمیز اعضا درجع یک و برتر ناتو علیه کشورمان میباشد.
توجه به ابعاد وسیع اقدامات تهدیدآمیز اعضای درجه یک ناتو علیه منافع و امنیت ملی کشور جمهوری اسلامی ایران در دو دهه گذشته و مد نظر قرار دادن سیاستهای توسعهطلبانه اعضای آن سازمان در نقاط مختلف جهان، ضرورت هوشیاری نسبت به فعالیتها و اقدامات ناتو در جهان به ویژه در خاورمیانه و آسیای میانه، و برنامهریزی برای مقابله با تهدیدهای آن نسبت به منافع ملی ایران، همچنین انجام اقدامات ضروری برای کاهش آثار منفی سیاستها و اقدامات ناتو بر استقلال سیاسی ـ اقتصادی، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، امنیت ملی، همبستگی اجتماعی و ارزشهای ملی مذهبی حاکم بر کشورمان را به طور جدی مورد تاکید قرار میدهد. در این راستا انجام مطالعات جامع درباره اهداف، ساختار، سیاستها و استراتژیها و قابلیتهای ناتو در زمینهها و مناطق مختلف جهان به ویژه در ارتباط با ایران اولین و در عین حال اساسیترین و ضروریترین اقدام به نظر میرسد تا ضمن ارائه شناختی واقعی از سیاستها و توانائیهای این سازمان، محدودیتها و آسیبپذیریهای آن، تهدیدهای مختلف آن نسبت به منافع ملی ایران در مقابل تهدیدهای آن، پیشنهادات اجرائی لازم را در تمامی بخشها جهت مقابله و کاهش تهدیدها و آثار منفی اقدامات ناتو بر منافع ملی کشور ایران ارائه نماید. با توجه به مراتب ذکر شده، حال این سئوال مطرح است: اولاً: با توجه به موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپولتیک جمهوری اسلامی ایران به ویژه در ارتباط با منطقه استراتژیک خلیجفارس و تنگه هرمز، آیا از نظر اعضای ناتو، سیاستهای دفاعی ـ امنیتی کنونی ایران تهدیدی علیه منافع آنان در این منطقه از جهان تلقی میگردد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ: آنان این تهدید را به چه میزان ارزیابی میکنند و برای کاهش آثار آن و در نهایت برای مقابله با آن به چه اقدامی مبادرت خواهند ورزید؟ آیا امکان حمله آنان به مراکز نظامی ایران، جزایر استراتژیک ایران در خلیجفارس و تسخیر آنها (به بهانه حمایت از حقوق ادعائی اعراب بر آن جزایر) وجود دارد؟ ایران برای تضمین استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی خویش و پیشگیری از احتمال وقوع چنین حملاتی، از چه امکاناتی برخوردار است و چه اقداماتی میتواند انجام دهد؟ ثانیا اگر اعضای ناتو سیاستهای فعلی نظام جمهوری اسلامی ایران را اعم از سیاست خارجی، سیاستهای داخلی، سیاست دفاعی ـ امنیتی و سیاست اقتصادی ان در جهت منافع خویش ارزیابی نکرده و آنرا به نوعی تهدیدی علیه منافع خود قلمداد نمایند، آیا با اقداماتی نظیر حمایت از گروههای تجزیهطلب و در صورت لزوم دخالت نظامی در ایران به بهانه حمایت از حقوق و آزادیهای آنان اقدام خواهند کرد؟ (بهانهای که آنرا در ایجاد مناطق امن در شمال و جنوب عراق و در بحران کوزوو آزمودهاند) ایران در مقابله با چنین احتمالی از چه امکانات و گزینههای رفتاری برخوردار است؟ و...
در پایان ذکر این نکته را ضروری میداند که سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو) علیرغم برخورداری از پشتوانه سیاسی، نظامی و مالی کشورهای عضو خویش و با وجود اینکه به علت فروپاشی شوروی و انحلال اتحادیه دفاعی رقیب خویش، «ورشو» با توسعه طلبی گستردهای در حال توسعه فعالیتها و ماموریتهایش میباشد و به ظاهر نیز اتحادیه دفاعی مقتدر و توانمندی به نظر میرسد، با آسیبپذیری فزاینده و نیروها و عوامل واگرایی متعددی در درون خویش نیز مواجه است. به همین خاطر در انجام مطالعات و تحقیقات درباره ناتو و تجزیه و تحلیل قابلیتهای آن، همواره باید آسیبپذیریها و ضعف انسجام درونی آن به موازات توانمندیهای سازمان مذکور مورد توجه واقع شوند تا بتوان بدون بزرگنمائی آن سازمان یا نادیده گرفتن نقاط ضعفش، تصویری واقعی از ناتو ترسیم نمود.
فهرست منابع:
- فونتن، آندره، تاریخ جنگ سرد، جلدهای ۱ و ۲، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، بیتا
- ناتو در نظام بینالملل، انتشارات معاونت سیاسی، صدا و سیما، سال ۱۳۷۸
- ناتو، انتشارات دفتر مطالعات و پژوهشهای استراتژیک دانشگاه عالی دفاع ملی، ۱۳۷۴
- بولتنهای ناتو، انتشارات اداره اول غرب اروپا وزارت امور خارجه، اردیبهشت و خرداد ماه ۱۳۸۰
- سخنرانی دکتر داود هرمیداس باوند در همایش بازدارندگی، فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه عالی دفاع ملی، پائیز و زمستان ۱۳۷۸
- جزوههای آموزشی مربوط به درس «سیاست و روابط بینالملل، ارائه شده توسط دکتر داود هرمیداس باوند در دانشگاه عالی دفاع ملی، ۱۳۷۹.
- ظاهری، معصومه ، گسترش ناتو از دیدگاه ژئوپلتیک، همشهری دیپلماتیک
- بهادر امینیان،" پی افکندن نظام نوین جهانی: تبیین رفتار آمریکا پس از 11سپتامبر"، فصلنامه سیاست خارجی، سال 16، پائیز83،
پی نوشتها:
[1] Near Abroad
[2] در سند استراتژی امنیت ملی ایالات متحده در سال 2002 و 2006 دستورکارهای اجرایی و اعلامی به شرح ذیل اعلام شده اند: حمایت از شان و منزلت انسانی، تقویت اتحادها برای شکست تروریسم جهانی و اقدام جهت جلوگیری از حملات علیه آمریکا و متحدان آن، همکاری با دیگران در جهت خنثی کردن منازعات منطقه ای، بازداشتن دشمنان از بکارگیری سلاحهای کشتار جمعی و تهدید علیه ایالات متحده، متحدین و دوستان آن، آغاز دوران تازه از رشد اقتصادی جهانی از طریق تجارت و بازار آزاد، گسترش چرخه توسعه از طریق بوجود آوردن فضای باز در جوامع و ایجاد زیربنای دموکراسی، گسترش برنامه های اقدام جمعی، ایجاد تغییر در نهادهای امنیت ملی آمریکا و آمادگی برای مواجهه با چالشها و بهره گیری از فرصتهای جهانی شدن
مرکز اسناد انقلاب اسلامی