12 خرداد 1399
راکت، شمع تولد ساختمان گیشا!
سرنوشت کودکان زیر بمباران عراق چه شد؟
ارتش بعث عراق علاوه بر هجوم به مرزهای سرزمین مقدس ایران، با موشکهای خود شهرهای کشور را مورد اصابت قرار میدادند و با نقض حریم هوایی شهرها و روستاها را بمباران هوایی میکردند. در این میان زنان و کودکان و سالخوردگان بیگناه آسیب جانی و مالی خوردند و افراد زیادی زیر آوار خانههای تخریبشده جان خود را از دست دادند و به شهادت رسیدند.
اصابت سه راکت به محله گیشا
دوازدهم خرداد سال 1364 مصادف با اصابت 3 راکت به محله گیشا (پل نصر) است. در این روز رأس ساعت 22:30، هواپیماهای عراقی به تهران حمله کردند. به خیابان 29 و 36 گیشا در این حملات صدمات فراوانی وارد شد و انفجار ۳ تا از راکتها، 2 آپارتمان و قسمتی از یک ساختمان سهطبقه را ویران کرد. آن ایام مصادف با ماه رمضان بود و حال و هوای این ماه در سطح شهر جاری بود. چند ساختمان در این انفجار صدمه دیدند. یکی از ساختمانها که دوطبقه بود، کاملاً ویران شد. موقع حمله هوایی صاحبخانه مهمان داشت؛ به همین دلیل آمار شهدا و زخمیها زیاد شدند و حدوداً 11 نفر به شهادت رسیدند. آمبولانسها زخمیها را به بیمارستان امام خمینی و امیرالمؤمنین (ع) منتقل کردند. در بیمارستان زخمهای ۲۸ نفر از ۴۴ نفر زخمی این بمباران سرپایی پانسمان شد و مجروحان مرخص شدند.
یک شاهد عینی به نام آقای مزیدآبادی که از اعضای هلالاحمر است درباره اثرات این حمله راکتی بر خیابان گیشا ، اینگونه روایت میکند:
«به خیابان 36 گیشا که رسیدیم شب بود. گفتند در آن ساختمان جشن تولد بوده است؛ اما قبل از خوردن موشک جشن تولد تمامشده بود و بچهها رفته بودند، اما این اسم روی ساختمان ماند؛ میگفتند ساختمان تولد. ما تا ساعت 2 بعدازظهر فردای آن روز آنجا مشغول کار بودیم. چهار، پنج طبقه کاملاً تخریبشده بود و از بین رفته بود. در همان ساعتهای اولیه توانستیم یک خانم و آقای جوان را پیدا کنیم. اما بچهای نبود؛ خدا را شکر زودتر رفته بودند. آنجا شده بود دریاچه کف. تا خاموش نمیشد نمیتوانستیم جلو برویم. آتش از میان کف بیرون میآمد و زبانه میکشید. دقیقاً خاطرم هست که خرداد سال 64 بود. عملیات بسیار سختی بود. خیلی دیر و با زحمت آتش خاموش شد. هرچه لوله گاز در این منطقه بود، از نزدیکی محل انفجار میگذشت. خدا را شکر با همکاری همه نیروها بالاخره آتش ماهرشد.»
توصیه مأموران آتشنشانی به مردم
مأموران آتشنشانی از حضور مردم به هنگام آژیر قرمز در کوچهها و معابر اظهار نگرانی کردند. حضور مردم و تجمع آنها در معابر علاوه بر آنکه امدادرسانی را دچار مشکل میکرد یا به تعویق میانداخت، باعث میشد به بسیاری از آنها صدماتی از پرتاب ترکش و... وارد شود. یکی از مأموران آتشنشانی دراینباره گفت: «انفجار یکی از راکتها ۱۹ ماشین را که در کنار کوچه پارک بود، آتش زد و منفجر کرد. عدهای از مردم بعد از شنیدن صدای آژیر قرمز بهجای رفتن به پناهگاه یا ماندن در خانه، به کوچه آمدند. پرتاب شدن ترکش راکت یا تکهپارههای ماشینها و یا خردهشیشههای شکسته خانهها تعداد زیادی از آنها را شهید یا زخمی کرد، اما خانههای آنها سالم مانده بود و اگر در خانه میماندند برایشان اتفاقی نمیافتاد.»
یکی از مسئولان آتشنشانی به دنبال این اتفاق توصیه کرد: «اگر مردم به پناهگاه امن دسترسی ندارند، میتوانند از فضای زیر پلهها که نسبت به بقیه قسمتهای خانه محکمتر است استفاده کنند. در همین بمباران یکی از آپارتمانها که کاملاً خرابشده بود، راهپلهاش سالم مانده بود.»
متن فوق برگرفته از کتاب «جنگ شهرها؛ تهران» به قلم زینب اسلامی است که در سال 1398 توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشرشده است.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس