26 مرداد 1395

دخالت کشورهای خارجی در کودتاهای ایران


 تحولات اواخر حکومت قاجار و بی نظمی و هرج و مرج در کشور، رشد جنبشهای استقلال طلبانه و ضد استعماری در ایران نظیر جنبشهای جنگل و خیابانی و موضع گیری‌های ضدانگلیسی در این دوران،انگلستان را واداشت تا با تغییر اوضاع داخلی ایران سلطه خویش را تقویت کند. در واقع هرج و مرج داخلی و ناامنی و بی ثباتی مضرترین آفت برای منافع آن زمان انگلستان در ایران بود؛ چرا که این ناامنی ممکن بود باعث سرایت مشکلات به تاسیسات نفتی جنوب ایران شود، که قلب اقتصادی بریتانیا در خاورمیانه بود. همچنین این اوضاع به تقویت کمونیسم در ایران و گسترش مواضع ضد امپریالیستی و ضد انگلیسی در منطقه منجر می‌شد.

 در نتیجه این کشور تصمیم گرفت تا با انجام یک کودتای نظامی اوضاع داخلی کشور را تغییر دهد و از آنجایی‌که در آن زمان فردی مناسب تر از رضاخان برای انجام این پروژه پیدا نشد، قرعه به نام این فرمانده قزاق‌ها افتاد. در کودتای سال 1332 نیز دولت‌های انگلستان و آمریکا بازیگران اصلی بوده و از مرحله ترسیم طرح کودتا تا مرحله اجرا بر آن نظارت داشتند. در واقع ملی شدن صنعت نفت از یک طرف و ترس از گسترش نفوذ کمونیسم از طرف دیگر باعث عزم مصمم انگلستان و آمریکا برای انجام کودتا در ایران شد.

 کرمیت روزولت رییس اداره خاور نزدیک سازمان سیا که فرماندهی اصلی این کودتا را برعهده داشت در این باره می‌گوید: «کودتای ایران نخستین عملیات مخفی علیه یک دولت خارجی بود که به وسیله «سیا» در ماه‌های آخر حکومت ترومن تنظیم شده بود، ولی بررسی دربارة اجرای آن در حکومت دموکراتها (ترومن) که از مصدق جانبداری می‌کردند، متوقف گردید.»1

اما نهایتا این مسئله با روی کار آمدن جمهوریخواهان و شخص آیزنهاور تسهیل گردید و آمریکا با همدستی انگلستان و نیروهای سلطنت طلب و مزدوران داخلی آنها کودتای 28 مرداد 1332 را انجام داد. به واقع «چرا دولتهای خارجی همواره در کودتاهای تاریخ معاصر ایران حضور و نفوذ داشته اند؟»در پاسخ به این سوال سه دلیل اساسی را می‌توان مطرح کرد.

دلیل اول: مشکلات داخلی و اختلافات سیاسی در ایران

اوضاع داخلی و عمومی ایران در اواخر دوره قاجار وضعیت مطلوبی نداشت و جامعه و نخبگان سیاسی آمادگی ایجاد یک تغییر اساسی را داشته اند. «بر اثر تندروی‌های بی‌حساب،ضعف مدیریت و نداشتن برنامه‌های کاربردی برای اداره کشور از انقلاب مشروطه تا کودتای 1299 پنجاه و یک بار هیئت دولت تغییر کرد.»2بعد از شکل‌گیری انقلاب مشروطه (1285.ش)، قیودات و محدودیتهای عدیده‌ای بر سلطنت اعمال شده بود و به دلیل ضعف نهادهای سیاسی، چهارچوب و مکانیزم مناسبی جایگزین قدرت سلطنت نشده بود و این مسئله باعث ایجاد خلاء قدرت و ناامنی و بی‌ثباتی در کشور شود. این مشکلات در کنار معضلات عدیده اقتصادی و معیشتی، نه تنها مردم را به ستوه آورد، بلکه نخبگان سیاسی را به فکر تغییر وضعیت کشور از هر طریق ممکن انداخت.

وضعیت عمومی کشور در سال 1332 نیز چندان مطلوب نبود. در این دوره، در حالیکه حکومت در دست ملیون و دکتر مصدق بود، اما کشور از جهات متعدد سیاسی و اقتصادی در تنگنا قرار داشت. در این دوره به دلیل ماجرای ملی شدن صنعت نفت و تعطیلی تاسیسات نفتی جنوب و عدم فروش حداقل نفت استخراجی توسط دولت ایران، اوضاع اقتصادی و عمومی کشور مناسب نبود و مردم از مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی رنج می‌بردند. همچنین در این دوره کمونیستها و سلطنت‌طلبها از وضعیت آزادی بیان که به دنبال حکومت مصدق ایجاد شده بود استفاده کرده و بر علیه وی تبلیغ می‌کردند و اختلافات سیاسی در درون کشور را تشدید می‌کردند. «اختلافات دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی در مسائلی مانند تمدید لایحه اختیارات دکتر مصدق، اجرای پاره‌ای از احکام شرعی در خصوص منع فروش مشروبات الکلی و همچنین نوع عزل و نصبها و چگونگی تنظیم قرارداد جدید نفت، سبب بروز شکاف عمیقی میان رهبران نهضت و نمایندگان طرفدار آنها شد...»3 در این شرایط بود که انگلستان و امریکا و متحدین داخلیشان فرصت را برای کودتا و برکناری مصدق از قدرت مناسب دیدند و دست به اجرای آن زدند. بنابراین وضعیت نامطلوب داخلی و چنددستگی در بین سیاسیون و دلزدگی و خستگی مردم از سنگینی مشکلات اقتصادی و معیشتی نخستین دلیل اجرا و موفقیت کودتا در آن دو برهه بود. در حالیکه که این مسئله به تنهایی نمی‌تواند دلیلی برای حضور بیگانگان در کودتاهای تاریخ ایران باشد، اما بستری را به وجود می‌آورد تا این کشورها به اعمال نفوذ در ایران پرداخته و به دنبال دو دلیل دیگر، دست به طرح و اجرای کودتا بزنند.

دلیل دوم: نفوذ و قدرت کشورهای خارجی در ایران

در دوران قاجار دو دولت انگلستان و روسیه به تدریج در ایران نفوذ کرده بودند و این نفوذ همواره روبه فزونی بود و به ویژه در زمان جنگ جهانی اول به اشغال کشور و حضور نظامی آنان انجامید. در این دوره به قدری این دو کشور در ایران نفوذ داشته‌اند که بر انتخاب صدراعظمها و سایر مقامات بالای کشوری و لشکری نظارت می‌کردند. در برهه‌ای نیز بر اساس قرارداد 1907 ایران را بین خود تقسیم کرده و شمال ایران را منطقه نفوذ روسیه و جنوب را منطقه نفوذ انگلستان قرار داده‌اند، که پس از مدتی انگلستان منطقه مرکزی را نیز به منطقه نفوذ خود اضافه کرد. البته در این بین انگلستان به دلیل در دست داشتن مناطق نفتی جنوب و ثروت سرشاری که از این طریق به دست می‌آورد دست بالاتری نسبت به روسیه داشت و بعلاوه روسیه به تدریج و به دنبال تحولات داخلی اش، نیروهای خود را از ایران خارج کرده بود و این مسئله باعث شد تا انگلستان به نیروی بلامنازع در ایران تبدیل شود.

در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم و به دنبال اشغال کشور به دست متفقین بار دیگر انگلستان به یکی از قدرتهای با نفوذ در ایران تبدیل شد و این مسئله تا سالهای اواخر دهه سی ادامه داشت، تا اینکه به دنبال ملی شدن صنعت نفت و قطع روابط سیاسی فی مابین ایران و انگلستان، اندکی از قدرت این کشور در داخل ایران کاسته شد. اما به دلیل داشتن نیروهایی در داخل ایران که همواره سیاستهای آنها در راستای منافع انگلستان بوده است و به این دلیل که سلطنت‌طلبها توسل به قدرتهای خارجی از قبیل انگلستان را ابزار مناسبی برای مقابله با مصدق می‌دانستند، کماکان این کشور دارای قدرت بوده و می‌توانست به تحولات داخلی ایران شکل دهد. آمریکا نیز پس از جهانی دوم و خارج شدن از لاک انزواطلبی به تدریج به دنبال نفوذ در دنیای خارج بوده و خاورمیانه و ایران به دلیل داشتن منابع نفتی و ثروت سرشار، مکان مناسبی برای پیگیری این سیاست بوده است. بنابراین دومین دلیل حضور خارجیان در کودتاهای ایران نفوذ و قدرت آنها در هنگامه این تحولات در ایران بود.

دلیل سوم: در معرض خطر قرار گرفتن منافع کشورهای خارجی

گفته شد که در اواخر حکومت قاجار هرج و مرج و بی نظمی بر کشور حاکم شده بود. اما این وضعیت تامین‌کننده منافع انگلستان در ایران نبود. در این دوره انگلستان تمایل داشت تا در ایران یک دولت قوی بر سر کار باشد تا اولا مانع از نفوذ کمونیسم و روسیه در ایران گردد و ثانیا امنیت تاسیسات نفتی جنوب را حفظ نماید. بنابراین هدف انگلستان از کودتا ایجاد یک حکومت متمرکز و نزدیک به خود برای تامین امنیت کشور در راستای تامین منافع انگلستان در ایران(تامین امنیت تاسیسات نفتی جنوب) و جلوگیری از نفوذ کشورهای دیگر(مخصوصا روسیه) در ایران بود.در سال 1332 نیز شرایط حاکم بر ایران نه تنها تامین کننده منافع انگلستان و آمریکا نبود، بلکه منافع سنتی آنها(مخصوصا انگلستان) در ایران را نابود ساخته بود.از آنجایی‌که انگلیسیها 50 درصد از سهام نفت ایران را در اختیار داشتند، ملی شدن صنعت نفت منجر به خسارات و مشکلات عدیده اقتصادی و حتی سیاسی برای این کشور شد. چنانکه در این رابطه در آن زمان روزنامه اکونومیست نوشته است: «کمبود درآمد دولت این روزها درست برابر درآمدی است که از نفت ایران نصیب انگلستان می‌شده است و ما به سبب بی‌لیاقتی دو سال است که از آن محرومیم.»4 انگیزه اصلی سیاستگذاران آمریکایی از انجام کودتا نیز،ترس از خطر روی کار آمدن کمونیستها در ایران و افزایش قدرت شوروی بود.

بنابراین سومین دلیل حضور و نفوذ کشورهای خارجی در کودتاهای تاریخ ایران به خطر افتادن منافع آنها در دولت و وضعیت قبل از کودتا بود، که نهایتا این مسئله آنان را مجاب می‌کرد تا برای تغییر وضعیت و تامین منافع خود، از طریق عوامل داخلی دست به کودتا بزنند.

فرجام

بدین ترتیب ملاحظه گردید که کودتاهای موفق در تاریخ معاصر ایران همگی برپایه سه ویژگی قرار داشته اند و این سه عنصر همواره باعث شده است تا دولتهای خارجی به مهمترین بازیگران دخیل در این کودتاها تبدیل شوند. در نتیجه وجود مشکلات عدیده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داخلی، در کنار نفوذ دامنه دار و گسترده دولتهای خارجی در کشور، فضا را آماده کرده بود تا در زمانی که این دولتها به این نتیجه می‌رسیدند که منافع آنها در معرض خطر است و دولتهای حاکم نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند به تامین این منافع بپردازند، دست به اقدام زده و به اجرای کودتا مبادرت ورزند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. محمود تفضلی، مصدق، نفت، کودتا، تهران، امیرکبیر، 1385،ص 150.

2. سید مصطفی تقوی، تاملی در کودتای 1299،فصلنامه تاریخ معاصر،سال 1383، شماره 32،ص 7.

3. یعقوب توکلی، بازخوانی کودتای آمریکائی- انگلیسی 28 مرداد 1332، مجله زمانه، شماره 1، قابل دسترس در:

http://www.hawzah.net/fa/Article/View/85017

4. نصرالله شیفته، زندگینامه و مبارزات سیاسی دکتر محمد مصدق، تهران، کومش،1370، ص 191


موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران