28 اردیبهشت 1393

گروه چریکی "امت واحده"؛ از عمل انقلابی تا اقدام علیه انقلاب


گروه چریکی

نبرد مسلحانه همواره به عنوان بخش لاینفکی از انقلابهای سده بیستم مطرح بوده است به گونه ای که اگر جنگ و درگیری مسلحانه صورت نمی پذیرفت بسیاری از انقلابهای این قرن به وقوع نمی پیوست. یکی از تفاوتهای بارز انقلاب ایران با سایر انقلابهای به وقوع پیوسته در این قرن در همین مساله نهفته است. به عبارت دیگر انقلاب ایران به حسب اینکه نیروهای نظامی و گروه های نظامی در آن جایگاه کانونی را نداشتند با دیگر انقلابهای به وقوع پیوسته در جهان کاملاً متفاوت است. همین ویژگی غیرمسلحانه بودن انقلاب ایران بود که بسیاری از اندیشمندان جهان ازجمله میشل فوکو انقلاب ایران را کاملاً  متفاوت و متمایز از انقلابهای دیگر قلمداد نمودند. با اینحال برخی از جوانان انقلابی با ایجاد گروه های نظامی اقدامات گوناگونی را برای تقابل با رژیم پهلوی به وجود آوردند. باتوجه به جایگاه این گروه های نظامی در تاریخ انقلاب چه در دوران قبل و چه در دوران پس از انقلاب اسلامی در این مقاله به بررسی یکی از این گروه ها به نام گروه امت واحده پرداخته ایم. گروهی که در تقسیم بندیهای رایج صورت پذیرفته از گروه های فعال در نبرد علیه رژیم شاه بخشی از گروه های مبارز مسلمان را تشکیل داده بودند. گروهی که اعضای اصلی موسس آن در دوران پس از انقلاب و به حسب دگرگونی های به وقوع پپوسته در نظام سیاسی کشور با جداسازی خط خود از انقلاب به جرگه ضدانقلابیون پیوستند.

 

 

 

الف) تاریخچه و چگونگی تشکیل گروه:

این گروه در سال ۱۳۵۵ و پس از اعلام تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق تاسیس شد. پس از تغییر در ایدئولوژی سازمان مجاهدین، موسسین اولیه این سازمان مصمم شدند یک حرکت فکری ــ عملی جدید مبتنی بر اسلام خالص را در پیش گیرند و برای این منظور درصدد برآمدند خطوط کلی اعتقادات اسلامی را با هدف تدوین خط‌مشی اسلامی‌شان مدون کنند و پس از آن به احراز هویت و تشکیل گروه بپردازند. فعالیت آنها از نیمه دوم سال 1354 به شکل کاملاً مخفی آغاز شد و آنها عضوگیری کاملا مخفیانه را به‌تدریج آغاز کردند. اعضای این گروه از آغازکنندگان اصلی جنگ مسلحانه بودند که در گروه ها و سازمانهای مختلف با ایدئولوژی های گوناگون علیه رژیم شاه مبارزه کردند. همانگونه که اشاره شد اعضای موسس این سازمان تا قبل از انتشار بیانیه "اعلام تغییر مواضع ایدئولوژیک" توسط اعضای مارکسیست شده سازمان مجاهدین خلق در شهریور ماه 1354 با آنها همکاری داشتند و حتی برخی از آنها جزو اعضای رسمی و کادرهای اموزشی سازمان در داخل زندان بودند و مسئولیتهای مهمی بر عهده داشتند.

 

 

برخی از آنها عضو گروه هایی چون مهدویون بودند که در جریان  مبارزات مسلحانه به زندان و شکنجه گرفتار شده بودند. اعضای امکت واحده با وجود اینکه عضو سازمان بوده و مسئولیتهایی نیز در سازمان داشتند به تدریج با آموزشهای داخل کادرها متوجه اشکالات و ابهاماتی در مبانی ایدئولوژیک سازمان شدند اما معتقد بودند که با گذر زمان و در صحنه عمل این انحرافات تصحیح و رفع خواهند شد. ضربات وارده و سرکوب بی رحمانه گروه های چریکی در سال 1353-1354 توسط رژیم شاه، عدم مطالعه و آموزش مستمر ایدئلوژیکی در سازمان و کشته شدن رضا رضایی و احمد رضایی و فرار تقی شهرام از زندان ساری و قرار گرفتن در کادر رهبری سازمان، عواملی بود که باتوجه به خلا رهبری و فقدان اعضایی که به مطالعات ایدئولوژیکی اولویت داده و نقادانه به دستاوردهای ایدئولوژیکی و مارکسیست شدن بخشی از رهبری سازمان شد. مجاهدانی چون مجید شریف واقفی که در مقابل این جریان ایستادگی کردند با تصفیه خونین کنار گذاشته شدند. در واقع تغییر ایدئولوژیکی سازمان و متعاقب آن مارکسیست شدن بسیاری از اعضای کادر رهبری در زندانهای مشهد و شیراز، بطلان تصورات اعضایی را که دل به اصلاح انحرافات سازمان بسته بودند به اثبات رسانید.

 

 

اکثریت قریب به اتفاق اعضای گروه امت واحده از مبارزانی بودند که در دوره پایانی دهه 40 و آغاز دهه 50 جذب مبارزات مسلحانه شده بودند و در گروه های و سازمانهای مختلف با ایدئولوژیهای گوناگون علیه رژیم شاه فعالیت می کردند. اکثریت قریب ‌به ‌اتفاق موسسان گروه مزبور از زندانیان سیاسی مسلمان بودند و گذشته از سابقه مبارزاتی و عضویت پیشین در سازمانها و گروههای دیگر، در زندان به چارچوب فکری، انسجام، روابط تشکیلاتی، ایدئولوژی و استراتژی جدید دست یافته بودند. در ابتدا قرار بود آنها نام گروه خود را «گروه زندانیان سیاسی مسلمان» بنامند، اما به‌دلایل امنیتی و برای جلوگیری از شناخته‌شدن، اعضای گروه سرانجام نام «امت واحده» را برای خودشان انتخاب کردند. این گروه که توانسته بود نیروهای زیادی را در زندان ها جذب کند، سرانجام پایه های «گروه امت واحده» را پی ریزی کرد.

 

 

 

ب) اعضای اصلی گروه:

مهدی نیکدل، صادق نوروزی و بهزاد نبوی از اعضای اصلی این سازمان نظامی به حساب می آمدند. مهدی نیکدل فعالیت مذهبی خود را در انجمن اسلامی دانشگاه پلی تکنیک(امیرکبیر) آغاز کرد. او نیز به مانند بسیاری دیگر از دانشجویان مبارز انقلابی تحت تاثیر افکار  و اندیشه های دکتر علی شریعتی قرار داشت و حضور مستمر وی در جلسات سخنرانی دکتر شریعتی در حسینیه ارشاد خود شاهدی بر این ادعاست. وی در پی یافتن راهی برای مبارزه با یک گروه دانشجویی آشنا شد که علیه رژیم به مبارزه مسلحانه می پرداخت. چندی بعد گروه که برای انجام عملیات مسلحانه با کمبود اسلحه مواجه شده بود، تصمیم گرفت اسلحه ماموری را در خیابان مصادره کند. تیم عملیات با مقاومت مامور مواجه شد و اعضای گروه از جمله نیکدل دستگیر شدند. وی بعد از شکنجه و بازجویی در آغاز به اعدام و سپس با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد.

 

 

مهدی نیکدل، دوران بازجویی، محاکمه و شکنجه اش در زندان را چنین روایت میکند:

«در تاریخ بیست و یکم بهمن 1353، دستگیر شدم. آنها لباسم را عوض کردند و مرا بازجویی اولیه بردند که تقریباً ساعت 9 شب بود. در فلکه کمیته مشترک یک در آهنی بود که برای بستن دست و به صلیب کشیدن افراد جا داشت. تا مدتی در همین حالت به صلیب کشیده شده بودیم. مطلبی که در بازجویی اولیه عنوان کردم، این بود که گفتم: من با آقای پهلوان که با هم دستگیر شده بودیم درسمی خواندم و فقط با همدیگر رابطه دانشجویی داشتیم. از همه این ماجراها بی اطلاع هستم. نسبت به سوالهایی که از می شد اظهار بی اطلاعی کردمو منتظر فرصتی بودم تا بفهمم که قضایا تا چه اندازه لو رفته است.»

 

 

صادق نوروزی کار خود را با شرکت در جلسات سخنرانی دکتر شریعتی و سازماندهی تشکل های دانشجویی و پخش اعلامیه آغاز کرد. وی فعالیت مذهبی اش را در انجمن "کاوشهای علمی و دینی" در دماوند آغاز کرد. پس از آن برای ادامه تحصیلات خود در دبیرستان، همراه برادرش  به تهران آمد و با شرکت در سخنرانی شخصیتهایی چون دکتر بهشتی به فعالیت سیاسی-مذهبی خود ادامه داد. مبارزات سیاسی نوروزی با قبولی در دانشگاه صنعتی شریف گسترش یافته و شکل جدیدی به خود گرفت. در همین دوران بود که با جنبش مسلحانه آشنا شد و با سازماندهی تشکلها و تظاهرات دانشجویی و پخش اعلامیه گروه های چریکی، نقش عمده ای در جنبش دانشجویی دهه 50 ایفا کرد. صادق نوروزی فعالیت دوره دانشجویی اش را اینچنین بازگو می کند:

«سال 50 که تحصیلم تمام شد، وارد دانشگاه صنعتی شریف شدم. به علت اینکه ما زمینه های قبلی سیاسی داشتیم، از ابتدای ورودمان به دانشگاه با یک آمادگی قبلی و از موضع سیاسی وارد آنجا شدیم. خیلی از دانشجوها وقتی وارد دانشگاه می شدند تازه افکار سیاسی شان شکل می گرفت اما ما همان روز اولی که می خواستیم به دانشگاه برویم شبش اعلامیه چاپ کردیم و به دانشگاه بردیم.  . . . سالی که ما وارد دانشگاه شدیم همزمان با اعلام موجودیت و علنی شدن فعالیت سازمان مجاهدین و چریکهای فدایی خلق بود. در دانشگاه شرف هم چون این گروه ها سمپاتها و اعضایی داشتند و نیز به علت اینکه آقای الویری از دوستان من ارتباط نزدیکی با اعضای مجاهدین خلق داشتند از این طریق ما هم از همان ابتدا ارتباطهایی با مجاهدین خلق حتی اعلامیه ها و بیانیه هایی را که آنها می دادند خیلی مواقع به راحتی در دسترس ما قرار می گرفت. یا حتی بعضی اوقات برای پخش در دانشگاه در اختیار ما قرار می گرفت. فعال بودن من در دانشگاه و در اعتصاب باعث شده بود که جلوی صف اعتصابها و تظاهرات گاو پیشانی سفیذ باشم».

 

 

از زمان سفر ریچارد نیکسون رئیس جمهور امریکا در خرداد 1351 و تشدید اعتراضات دانشجویی به فعالیتهای رژیم  و به تبع گسترش موج دستگیری نیروهای انقلابی موقعیت مناسبی برای کادرسازی گروه ها و شکل گیری جمع های زندان فراهم شد. صادق نوروزی در این ایام توانست از دست ساواک متواری شود. وی در اوایل سال 1353 توانست به عضویت سازمان مهدویون که از سازمان مجاهدین خلق انشعاب شده بود، درآید. او سرانجام در جریان این مبارزات در آبان 1354 به وسیله تیمی از کمیته مشترک دستگیر و پس از بازجویی و شکنجه در دادگاه نظامی به حبس ابد محکوم شد.

 

 

بهزاد نبوی دیگر عضو این گروه نظامی فعالیت مخفی خود را با جبهه دموکراتیک ملی آغاز کرد. این گروه با گرایش سوسیالیستی کار خود را  آغاز کرد اما با لو رفتن یکی از افراد گروه به اتهام تلاش در انفجار ذوب آهن، بقیه اعضای گروه مخفی شدند. در سال 1351 اغلب اعضای گروه از جمله بهزاد نبوی دستگیر شدند. وی با داشتن چندین اتهام به اعدام و با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد.

 

 

 

ج) مبانی فکری اعضای گروه

در بررسی دیدگاه ها و نگرشهای اصلی اعضای موسس این گروه به برخی از اصلی ترین شاخصه های اعتقادی آنها بر می خوریم که در ادامه به مهمترین آنها اشاره شده است.

 

1ــ اعتقاد به اسلام اصیل و خالص که از هر نوع التقاط با مکاتب غیرتوحیدی به دور باشد: اعضای گروه با تاسی از آثار و اندیشه های شهید مرتضی مطهری به رد هرگونه التقاط و دوگانگی ایدئولوژیک پرداختند. آنان بزرگترین و اساسی‌ترین انحراف فکری در درون نهضت اسلامی را مساله التقاط دانسته و با توجه به تجربه حضورشان در سازمان منحرف شده مجاهدین بر این امر تاکید داشتند که باید با استعانت از خط مشی اسلام اصلی که در رهنمودهای امام خمینی متجلی گردیده است مبارزات را ادامه داد.

 

2ــ اعتقاد مشترک به مبارزه بی ‌امان با رژیم طاغوتی بدون هرگونه تسامح.

 

3ــ نفی هرگونه اتحاد، دوستی با کفار در داخل و خارج زندان. این دیدگاه آنها نیز بیش از هر چیز دیگر تحت تاثیر آموزه های اسلامی مبنی بر حرمت همجواری با کفار و منافقین شکل گرفته بود.

 

4ــ لزوم مبارزه با مسلمان قشری‌گرا

 

 

د) فرجام گروه:

باتوجه به مشی مسلحانه این گروه غالب افراد فعال در آن تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشایی درهای زندان در بند بودند. فعالیت آنها بیشتر در جهت آموزش کادرهای ایدئولوژیک ــ سیاسی بود. پس از خروج اعضا از زندان، بر اثر وقوع سریع تحولات، طبعا فرصت اقدامات گروهی وسیع به‌دست نیامد، اما با‌ این‌وجود، گروه هایی ‌که زودتر از زندان آزاد شده بودند، توانستند زودتر از دیگران ارتباط منسجم و تشکیلاتی‌شان را در تهران و شهرستانها برقرار نمایند و برای شروع عملیات مسلحانه آماده شوند. در همین‌ رابطه طرحی برای حمله و خلع‌ سلاح پاسگاههای شمال، تهیه شده و آماده اقدام بود که پس از صدور دستور امام‌خمینی(ره) مبنی بر حمله‌نکردن به سربازان، معوق گذاشته ‌شد. از آبان‌ماه 1357 بود که زندانیان امت واحده به‌تدریج از زندانها آزاد شدند. آنان پس از جلسات متوالی با شش گروه دیگر از مبارزان مسلمان، یعنی گروه بدر، گروه فلاح، گروه توحیدی صف، گروه فلق، گروه منصورون و گروه موحدین سرانجام سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را به‌وجود آوردند سازمانی که همزمان با روی کار آمدن دولت اصلاحات با تجدید نظر در مبانی فکری خود رهیافت انقلابی خود را نه در همراهی با نظام اسلامی بلکه در تقابل با نظام جمهوری اسلامی به کار بست و امروز مطرود مردم است. صادق نوروزی و بهزاد نبوی از اعضای موسس گروه امت واحده در جریان فتنه 88 به دلیل فعالیتهای براندازانه و ساختارشکنانه خود دستگیر شدند.

 

 

 

منابع:

_ رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ــ سیاسی ایران (از روی‌کارآمدن محمدرضاشاه تا پیروزی انقلاب اسلامی) سالهای 1320ــ1357، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1383.

_جلیل امجدی، تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفت‌گانه مسلمان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.

_ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را بهتر بشناسیم، انتشارات سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مشهد، بی تا

_ تاریخچه گروه های تشکیل دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انتشارات سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جلد اول، تهران، 1359

_ تاریخچه گروههای تشکیل‌دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ج1، تهران، 1359.


مرکز اسناد انقلاب اسلامی