14 شهریور 1399
آیتالله علی قدوسی، عالم عامل
چکیده
بیشک انقلاب اسلامی ایران صرفاً تحولی داخلی برای تغییر ساختار سیاسی حکومت نبود، بلکه این دگرگونی به جهت اصالتمندی و هویت اسلامیاش حرکتی تاریخساز در عرصه بینالمللی به شمار میرفت. در این میان وجود و حضور شخصیتهای برجستۀ مبارز علیه رژیم پهلوی در خلال سالهای پیریزی انقلاب تا پیروزی آن در بهمن 1357 جهت شناساندن ابعاد و اهداف و اصول متقن آن به سایر کشورها مثمر ثمر بوده است.
از جمله این شخصیتها یاران امام خمینی بودند که در تبیین و انتشار افکار انقلابی که از فرهنگ سیاسی شیعه نشأت گرفته بود نقشی تعیینکننده داشتند. ایجاد مؤسسات فرهنگی و آموزشی و پرورش نیروی انسانی برای آینده جامعه انقلابی در حوزه و دانشگاه، مبارزه با منافقین و گروهکهای الحادی در کسوت قاضی و دادستان و... از اقدامات خطیر برخی از این مبارزان بود. شهید بزرگوار آیتالله علی قدوسی از نمونههای بارز یاران امام بودند که به دلیل برخورداری از صفات و شرایط ایدهآل مدیریتی، عنصری اثرگذار در حرکت تکاملی انقلاب اسلامی محسوب میشد. شهادت او در لباس دادستان انقلاب تنها 6 روز پس از ترور رئیس جمهور رجائی و نخست وزیر باهنر را میتوان نشانگر نقش کلیدی وی در کشف گروههای نفوذی در بدنه نظام و دستگاههای اطلاعات دانست.
*******************
پیام امام خمینی(ره) به مناسبت شهادت شهید آیتالله قدوسی و شهید سرهنگ هوشنگ وحید دستجردی
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
إنا للَّه و إنا إلیه راجعون
با کمال تأسف و تأثر حجت الاسلام شهید قدوسى به دوستان شهید خود پیوست. شهیدى عزیز که سالیان دراز در خدمت اسلام بود؛ و اخیراً مجاهدات او در راه انقلاب بر همگان روشن است. این جانب سالیان طولانى از نزدیک با او سابقه داشتم، و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و مقاومت و تعهد در راه هدف مى شناختم. شهادت بر او مبارک و وفود الى اللَّه و خروج از ظلمات به سوى نور بر او ارزانى باد.
راهى است که باید پیمود و سفرى است که باید رفت. چه بهتر که در حال خدمت به اسلام و ملت شریف اسلامى شربت شهادت نوشیدن و با سرافرازى به لقاء اللَّه رسیدن. و این همان است که اولیاى معظم حق تعالى آرزوى آن را مى کردند و از خداى بزرگ در مناجات خود طلب مى کردند.
گوارا باد شربت شهادت بر شهداى انقلاب اسلامى، و خصوص شهداى اخیر ما، که با دست جنایتکار منفورترین عناصر پلید به جوار رحمت حق شتافتند، و افتخار براى اسلام و ننگ و نفرت براى دشمنان دژخیم ملت شریف آفریدند.
این جانب شهادت دادستان کل انقلاب و سرهنگ وحید دستجردى،1 که در رأس شهربانى و قواى انتظامى در حال انجام وظیفه بودند و بدین تحفه الهى نایل شدند، را به ملت ایران و به حوزه علمیه قم و به قواى مسلح تبریک و تسلیت عرض مى کنم؛ و از خداى تعالى رحمت براى آنان و صبر و شکیبایى براى خانواده محترمشان خواستارم.
ننگ و خسران بر کسانى که گمان مى کنند با این شرارتها ملت شریف ایران را که براى اقامه عدل اسلامى قیام نموده اند از صحنه مبارزه با کفر خارج مى نمایند و تن به عار و ذلت ابرقدرتهاى جنایتکار مى دهند. این کوردلان شکست خورده نمى بینند که مادران و پدران و فرزندان و همسران این شهدا چون قهرمانان صدر اسلام به شهادت اینان افتخار مى نمایند و چون کوهى در مقابل حوادث ایستاده اند. گویى اینان از شدت یأس به جنون کشیده شده اند؛ و چون خود را مطرود ملت مسلمان مى بینند، از ملت ایران انتقام مى کشند. از خداوند تعالى هدایت براى جوانان گول خورده، و خذلان براى سران از خدا بیخبر آنها خواستارم. سلام و درود بر شهیدان راه حق. رحمت بر شهداى اخیر اسلام. و السلام على من اتبع الهدى
روح اللَّه الموسوی الخمینى2
*******************
آیتالله علی قدوسی عالم برجسته و مبارز در 12 مرداد 1306 در نهاوند و در خانوادهای روحانی و پرجمعیت به دنیا آمد. پدرش آیتالله ملا احمد قدوسی از علمای معروف زمان خود بود که در نجف از محضر آیتالله آخوند ملاکاظم خراسانی، آیتالله میرزا حبیبالله دشتی و آیتالله میرزا محمدحسن شیرازی بهره برد. او پس از کسب درجه اجتهاد به نهاوند بازگشت و ضمن برخورداری از مرجعیت عام به امور مختلف آن شهر از جمله قضاوت پرداخت. آیتالله قدوسی که از دوران کودکی نبوغ و استعداد قابل توجهی داشت، پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی و متوسطه به دلیل رضایتبخش نبودن اوضاع دبیرستانهای آن دوران در نهاوند، تحصیل در سطوح بالاتر متوسطه را پی نگرفت. اگرچه او در ابتدا تمایلی به رفتن به شهر قم نداشت و امیدوار بود تحصیلات خود را در مدارس کلاسیک طی کند، ولی وقوع جریانی در زندگی او موجب شد تا برای عزیمت به قم، خود، پیش قدم شود. ماجرا از این قرار بود که یکی از مبلغین مبارز و متدینی که سالها در زندان رضاخان تحت شکنجه و آزار قرار گرفته بود، پس از آزادی از زندان برای امر تبلیغ به نهاوند رفت. این مُبَلّغ شناخت چندانی نسبت به آیتالله قدوسی و پدرش نداشت و هر روز بعد از اقامه نماز به منبر میرفت. یک روز ضمن صحبت گفت: «دیشب خواب دیدم پیغمبر اکرم(ص) به دست مبارک خود عمامه بر سر پسر کوچک حضرت آقا (اشاره به پدر شهید قدوسی) گذاشت. اگر ایشان چنین پسری دارد و در مسجد هست او را به من نشان دهید». حاضرین در مسجد آیتالله قدوسی را به مبلغ معرفی کردند. مبلغ پس از پایین آمدن از منبر، آیتالله قدوسی را در آغوش گرفت و گفت: « مقامی عالی در انتظار توست و مردم مسجد همه به او تبریک گفتند».3
از آن شب تحول شگرفی در آیتالله قدوسی به وجود آمد و بلافاصله از پدرش خواست او را برای تحصیل به قم بفرستد. سال 1321 آیتالله قدوسی که پانزده سال بیشتر نداشت وارد قم شد و در بدو ورود مورد توجه آیتالله سید صدرالدین صدرکه با پدر او آشنایی داشت قرار گرفت و از محضر ایشان بهره فراوان برد و علیرغم مشقت و سختی شرایط تحصیل در حوزه و بروز مشکلات بسیار فراروی طلاب جدید الورود، با پشتکار و کوشش خستگیناپذیر دروس مقدماتی را گذراند و درس خارج را در محضر آیتالله بروجردی و امام خمینی و سایر علماء آن روزگار آموخت. همچنین درس فلسفه را نزد علامه طباطبائی فراگرفت و از جمله شاگردان ممتاز علامه بشمار میرفت. او به همراه شهید بهشتی و شهید مطهری در درس علامه طباطبائی شرکت داشتند. دقت، نظم و معنویت او طی سالها شاگردی نزد علامه باعث شد که مورد توجه خاص وی قرار گیرد تا بدانجا که داماد علامه شود.
سال 1341 آیتالله قدوسی به درجه اجتهاد رسید و به تدریس در حوزه علمیه قم مشغول شد. او از جمله افرادی بود که اعتقاد به تحرک حوزه داشت و میگفت: حوزه از لحاظ حرکت اجتماعی و نوع تشکیلات و دروس و مسائل مطرح شده باید تحرک جدیدی داشته باشد تا برای دنیای امروز و رهبری یک جامعه در این زمان آماده شود.
آغاز فعالیتهای سیاسی
با آغاز فعالیت فدائیان اسلام، آیتالله قدوسی از مدافعان شهید نواب صفوی شد و در جریان نهضت ملی نفت با نواب صفوی همکاری و همفکری نزدیک داشت و همچنین در مخالفت با حزب توده که در آن موقع فعالیت گستردهای داشتند، تلاش بسیاری کرد. پس از شکست نهضت ملی و پیروزی کودتای 28 مرداد 1332، او به تحصیل خود ادامه داد و تا شروع نهضت امام خمینی در سال 1341 مشغول تکمیل دروس حوزوی و حصول به درجه اجتهاد بود. با آغاز نهضت امام خمینی مجدداً وارد فعالیت سیاسی شد و از آن تاریخ تا هنگام شهادت در این راه محکم واستوار به دنبال اندیشهها و خط امام خمینی حرکت کرد.
سال 1343 با همکاری چند تن از فضلاء و مدرسین حوزه علمیه قم از جمله آیتالله ربانی شیرازی و شهید بهشتی تصمیم گرفتند تا جمعیتی تشکیل دهند که هدف آن همان تحرک و نهضت و اصلاح هر چه بیشتر حوزه علمیه باشد. این جمعیت دارای شاخهها و تشکیلات کاملاً جدید و بیسابقه در بین روحانیون بود و آیتالله قدوسی سهم بسزایی در آن داشت؛ اما طولی نکشید که اواخر سال 1344 ساواک این جمعیت را شناسایی کرد و تمام روحانیونی که در تشکیل آن شرکت داشتند از جمله خود آیتالله قدوسی دستگیر و زندانی و پس از مدتها تحقیق و بازجویی که نتیجهای نیز برای رژیم در برنداشت، آزاد شدند.
پس از آزادی از زندان و با توجه به شرایط و فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر کشور و حوزههای علمیه، فعالیت سیاسی خود را در قلمرو فرهنگی و آموزشی پی گرفت و در راستای اجرای تحولات جدی درحوزه، مدیریت مدرسه حقانی را پذیرفت و فصل جدیدی در حیات مبارزاتی و فرهنگی ایشان به وجود آمد.
مدرسه حقانی؛ مرکز مبارزه با رژیم
آیتالله قدوسی در راستای اجرای دیدگاهها و طرحهای اصلاحیاش درباره حوزه برای اولینبار از طلاب مدرسه حقانی که مدیریت آن را بر عهده داشت امتحان گرفت. او بسیار سعی کرد که طلاب علاوه بر خواندن دروس اسلامی، به آموختن دروس جدید مثل ریاضیات و علوم طبیعی و زبان خارجه نیز روی بیاورند و در تمام سطوح، دروس دبیرستانی را جزء دروس اسلامی قرار داد. او همچنین دروس اقتصاد و جامعهشناسی و روانشناسی را که در آن زمان درحوزه معمول نبود، جزء برنامه طلاب مدرسه قرار داد.
در طول این مدت مدرسه حقانی مرکزی برای مبارزه با رژیم شده بود و بسیاری از شاگردان آن به زندان افتاده و یا فراری و در تبعید بودند. با این حال ساواک به طور مرتب برای دستگیری مبارزان و به بهانههای مختلف به مدرسه یورش میبرد. در تمام این دوران آیتالله قدوسی کاملاً تحت نظر ساواک بود و چند بار نیز بازداشت شد و از آن جا که از هواداران امام خمینی به شمار میرفت، حتی گاه و بیگاه توسط ماموران ساواک بازرسی و تفتیش میشد.
حیات فرهنگی یک مبارز
با توجه به این که درکنار فعالیت مدرسه حقانی، ضرورت تأسیس یک مدرسه علمیه مختص خواهران و تربیت مبلغان زن بیش از پیش احساس میشد. آیتالله قدوسی با همکاری جمعی از مدرسین اقدام به تأسیس مدرسه طلبگی برای خواهران کردند. این در حالی بود که تا پیش از این تقریباً هیچ محلی برای اینکه خواهران مانند برادران بتوانند دروس اسلامی را فراگیرند وجود نداشت. ایده او در قالب «مکتب توحید» با استقبال بینظیر حوزویان روبرو شد و بسیاری از خواهران که مایل بودند بتوانند ایدئولوژی اسلامی را فراگیرند به این محل روی آوردند و بعد از مدتی مدارس دیگری به همین سبک و سیاق نیز تأسیس شد.
با گسترش موج تشکیل و تأسیس مدارس علمیه بانوان و به خصوص فعالیتهای انقلابی در برخی از آنها، حساسیت و توجه رژیم نسبت به ماهیت، اهداف و برنامههای آنها جلب و اقداماتی جهت محدودیت فعالیت آموزشی در مدارسی که گرایشهای انقلابی داشتند، آغاز شد. در این میان ساواک توجه ویژهای به مدرسه «مکتب توحید» داشت. بهانه رژیم برای توقف فعالیت این مدرسه، نداشتن مجور تأسیس از وزارت آموزش و پرورش وقت و عدم اجرای برنامههای وزارتخانه در مدرسه بود. علیرغم فشارها و مزاحمتهای ساواک برای به تعطیلی کشاندن مکتب توحید، این مدرسه تا سال 1357 به فعالیت خود ادامه داد. آیتالله قدوسی به جهت اهتمام و توجه به ایجاد ارتباط و اتحاد بیشتر طلاب و دانشجویان در سالهای آخر قبل از انقلاب، کلاسهای منسجم و منظمی برای دانشجویان تشکیل داد. به دنبال آن بسیاری از دانشجویان دانشگاهها برای فراگیری دروس اسلامی به قم آمدند و در این کلاسها شرکت کردند. این امر باعث عمیقتر شدن ارتباط دانشجویان و طلاب شد و آثار تعیینکنندهای در جریان پیروزی انقلاب اسلامی بر جای گذاشت.
پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی آیتالله قدوسی برای اجرای برنامههایی که هیئت مدرسین در مورد حوزه و مسائل دیگر داشتند، در قم مشغول فعالیت شد. اما با فرمان رهبر انقلاب مسئولیت دادستانی کل انقلاب را بر عهده گرفت و با اینکه در آن دوران از ناراحتی کبد به شدت رنج میبرد، ولی با جدیت و پشتکار، به کار خود ادامه داد.
آیتالله قدوسی بدون محافظ رفت و آمد میکرد، اما بعد از شهادت شهید بهشتی در هفتم تیر 1360، امام دستور داد تا از خودش محافظت کند، لذا پذیرفت پاسداری محافظ او شود؛ با این وجود جایگاه مهم او در سیستم قضایی کشور و فعالیت گسترده منافقین در ترور شخصیتهای انقلابی در آن دوره، موجب شد در 14 شهریور 1360 در جریان بمبگذاری در دادستانی انقلاب اسلامی به فوز عظیم شهادت نائل شود.
منش و روش شهید قدوسی
آیتالله قدوسی، ویژگیهایی داشت که همان مشخصهها او را ـ در طی دوران پر برکت زندگیاش ـ به عنوان شخصیتی محبوب، منشأ خدمات عظیم و مفید متمایز میساخت. در انجام اعمال مستحبی تا حد اعمال واجب پیش میرفت و نماز شب را برای خود و طلاب واجب میدانست. در نظم و انضباط زبانزد عام و خاص بود. نسبت به اخلاق و رفتار شاگردانش بیاندازه دقت داشت. هیچگاه زمان و وقت او تلف نمیشد. در مدیریت انسانی ورزیده بود و در تقوی و معنویت شهرت خاصی داشت و از سوی مراجع و مدرسین حوزه مورد احترام بود. آیتالله قدوسی عالمی وارسته، فقیهی عارف و مجاهدی نستوه بود که در راه مبارزه سیاسی و فرهنگی با رژیم شاه، همواره به تهذیب نفس و پرورش فضائل اخلاقی توجهی ویژه داشت و از جمله ملکات مهم او در میان طلاب، برخورداری از ملکات اخلاقی بود.
مبارز نستوه به روایت یاران
آیتالله محمدی گلپایگانی: «مرحوم آقای قدوسی رحمتالله علیه در جهت مدیریت حوزه معروفیت داشت. روی آن جنبه مدیریت و قاطعیت و تقوا و علمی که از ایشان مشهود بود مدرسه «منتظریه» قم که یک نوبنیادی بود، این مدرسه در اختیار شادروان آقای قدوسی قرارگرفت و برنامه را ایشان با دوستانی مثل مرحوم آقای بهشتی و دیگران طراحی میکردند.»
آیتالله موسوی اردبیلی: «شهید قدوسی(رحمتالله علیه) انسانی بود، بسیار متشرع، مقید به موازین شرعی تا آنجا که میتوانست کار و فعالیت میکرد و تمام آنها را طبق معیارهای شرعی انجام میداد. دارای افکاری انقلابی بود، با فرهنگ انقلاب کاملاً آشنا بود. فداکاری، خدمت، آگاهی، مسئولیت و تعهد را هم بقدرکافی داشت.»
آیتالله جنتی: «شهید قدوسی مردی بود با صفاتِ برجسته که باعث امتیاز چشمگیر او بود. اخلاقی ستودنی داشت و حدود هفده سال آشنایی که با او داشتم هیح نشانی از تظاهر و ریا در او نیافتم. او روحانی متین و موقر بود که هرگز در طول معاشرت سخنی مبتذل و یا حرکتی ناهنجار از او ندیدم. از صفات برجسته ایشان رازداری، حفظ اسرار و حسابشده سخن گفتن بود. در دوران نهضت با اینکه مدرسه کانون پرورش نیروهای انقلابی بود، مکرر دژخیمان ساواک و شهربانی به مدرسه هجوم میآوردند، هیچ برگهای از همکاری او با عناصر انقلابی بدست نیاوردند با این که مستقیم یا غیر مستقیم در جریان حرکتها بود و به بچهها کمک میکرد.»
پانوشتها:
1- شهید سرهنگ هوشنگ وحید دستجردى، رئیس کل شهربانى جمهورى اسلامى ایران، در تاریخ هشتم شهریورماه سال 60 در جریان بمب گذارى منافقین که منجر به شهادت رئیس جمهور(محمد على رجایى) و نخست وزیر (محمد جواد باهنر) شده بود، به شدت دچار سوختگى و جراحت شد و سرانجام بر اثر شدت جراحات، در تاریخ چهاردهم شهریورماه به درجه رفیع شهادت و لقاء اللَّه واصل شد. پیکر پاک شهید قدوسى و شهید دستجردى در تاریخ پانزدهم شهریور در مراسمى با شکوه و با حضور انبوه جمعیت عزادار از مدرسه عالى شهید مطهرى تهران تشییع شد.
2- صحیفه امام؛ ج 15، ص 173ـ 174.
3- ر.ک. «عدالت در خون»، یادواره دومین سنگر فقاهت و قضاوت. روابط عمومی دادستانی کل انقلاب اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، ص 23 و 24.
مقدمه کتاب یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب بیست و چهارم، «آیتالله حاج شیخ علی قدوسی»، تهران: مرکز اسناد تاریخی، تابستان 1382.