03 شهریور 1399
تاثیرات اشغال ایران در سوم شهریور 1320
نقش و عملکرد متفقین در بحران غله ایران به هنگام جنگ جهانی دوم
اشاره
پذیرش و تحمل سختی و مشقات و حتی بذل مـال و جان در راه حفظ میهن و پاسداری از ارزشهای معنوی و مادی برای ملتها،سهل و ساده و چه بـسا لذت بخش باشد؛اما تـضییقات مـادی و معنوی حاصل از منفعت و قدرت طلبی سردمداران کشورهای بیگانه،طاقت فرسا و تحملناپذیرند.جنگهای جهانی اول و دوم بر اثر رقابت و فزونخواهی دولتهای اروپایی در گرفت،ولی دامنه و تبعات آن کشور ایران را نیز شامل گردید.کمبود و قحطی نان از جـمله پیامدهایی است که در هر دو جنگ گریبانگیر مردم ایران شد.نویسنده با بضاعت علمی ناچیز خود کوشیده است تا ریشهها و علتهای بحران غله در جنگ جهانی دوم و بیشتر از آن،نقش و عملکرد دولتهای متفق در این بـحران را بـررسی و موشکافی نماید.اسناد،اعم از سندهای مراکز اسنادی و مجموعه سندهای منتشر شده در قالب کتابهای:ایران در اشغال متفقین، مجموعه اسناد و مدارک 24-1318 و تاریخ مستند روابط دو جانبه ایران و ایالات متحده و همچنین نامهها و خاطرات بـولارد سـفیر وقت انگلستان در تهران و خاطرات میلسپو در دوران جنگ جهانی دوم و مندرجات روزنامه اطلاعات در هنگامه جنگ جهانی دوم، اصلیترین منابع این تحقیق هستند.
آغاز جنگ جهانی دوم،اشغال ایران و بروز بحران غله
در 11 شهریور 1318/2 سپتامبر 1939،یـک روز پس از آغـاز جنگ جهانی دوم،یعنی هجوم ارتش هیتلر به لهستان و اعلان جنگ انگلستان و فرانسه به آلمان،دولت ایران در بیانیهای رسمی به امضای محمود جم نخستوزیر وقت اعلان کرد:«در این موقع کـه مـتأسفانه نـایره جنگ در اروپا مشتعل گردیده است،دولت شـاهنشاهی ایـران بـه موجب این بیانیه تصمیم خود را به اطلاع عموم میرساند که در این کارزار بیطرف مانده و بیطرفی خود را محفوظ خواهد داشت.»1
مدتی بـعد،رضـا شـاه نیز در مراسم افتتاح دوازدهمین دوره مجلس شورای مـلی بـر این سیاست تأکید کرد.چنین سیاستی را ایران در جنگ جهانی اول هم در پیش گرفته بود،اما دولتهای انگلستان و روسیه با نـادیده گـرفتن آنـ،خاک ایران را اشغال کردند.
اگر چه تا شهریور 1320 ایران از صـحنه جنگ دور ماند،اما از تأثیرات آن بویژه در عرصه اقتصادی در امان نبود.ایران روابط اقتصادی و بازرگانی گستردهای با آلمان داشت کـه بـه سـبب شروع جنگ و بسته شدن راههای دریایی به روی کشتیهای آلمانی و تـوقیف تـعدادی از آنها توسط نیروی دریایی انگلستان،به شدت آسیب دید.اختلافهای تجاری ایران و شوروی نیز مانع از تـرانزیت کـالاهای ایـرانی و آلمانی از خاک آن کشور شده بود.سرانجام با وساطت آلمان،ایران و شوروی بـا امـضای مـوافقت نامهای بازرگانی،به تجارت میان ایران و آلمان و ایران و شوروی رونق دادند.2
در فاصله شهریور 1318 تـا شـهریور 1320،ایـران توانست بیطرفی خود را حفظ کند، چون در این مدت،جنگ غالبا در خاک اروپا جریان داشت.بـا وجـود این حکومت ایران، همواره در تشویش و اضطراب به سر میبرد و از تبانی کشورهای متخاصم و رقـیب دربـاره ایـران سخت بیمناک بود.نگرانی دولت ایران از آن رو بود که همانند جنگ جهانی اول،ایران به اشغال ارتـشهای خـارجی درآید.اگرچه شوروی-کشوری که مدام ایران را از سیاستهای توسعهطلبانه و تجاوزگریاش بینصیب نمیگذارد-تـا ژوئن 1941 وارد جـنگ نـشد،اما تبانی استالین با هیتلر،امضای قراردادهای سری دو جانبه و ملاقاتهای محرمانه مقامهای دو کشور بر شـدت تـرس حاکمان ایران از همسایه شمالی افزود؛ترسی که انگلیسیها نیز به آن دامن مـیزدند تـا دولت ایـران را از دشمنان و رقیبان انگلستان دور ساخته به خود نزدیک سازند.برکناری احمد متین دفتری،نخست وزیر مـتمایل بـه آلمـان در 4 تیر 1319،و روی کار آمدن دولتی به ریاست علی منصور که تمایل به سـیاست بـیطرفی داشت و نیز اقدامهای دفاعی ایران در شمال کشور و درخواست خرید هواپیمای جنگی از انگلستان،نشانههای وحشت دولت ایران از حـمله شـوروی یا آلمان به خاک ایران است.بویژه بعد از برکناری متین دفتری،حـملات تـبلیغاتی نازیهامتوجه حکومت ایران شد و شایعاتی دربـاره تـبانی اسـتالین و هیتلر بر سر ایران انتشار یافت.امـا بـه رغم آن مناسبات بازرگانی ایران با شوروی و آلمان ادامه یافت.
در ماههای پایانی 1940 م آلمان کـوشید تـا توجه شوروی را از اروپای شرقی و بالکان بـه سـرزمینهای جنوب دریـای خـزر مـعطوف سازد.هیتلر امیدوار بود با ایـن سـیاست،شوروی را رودرروی انگلستان قرار دهد.امتناع روسها از پذیرش این پیشنهاد و تهاجم هـوایی نـافرجام آلمانها به خاک انگلستان،نازیها را واداشـت تا در 22 ژوئن 1941/اول تیر 1321 بـا زیـر پا نهادن پیمان عدم تجاوز آلمـان و شـوری،به خاک این کشور یورش برند.3ارتش سرخ غافلگیر و متحمل شکستهای فاحشی گـردید.ژرمـنها قصد داشتند با تسخیر بـرقآسا مـسکو و لنـینگراد مقاومت روسها را در هـم بـشکنند و با تصرف قفقاز و ایـران،بـر خلیج فارس و هندوستان نیز چنگ انداخته ضربه اساسی را بر پیکره امپراتوری انگلستان وارد آورند. هـجوم آلمـان به شوروی،فصل جدیدی در تاریخ جـنگ جـهانی دوم گـشود و اهـمیت اسـتراتژیک ایران را برای دولتهای مـتخاصم بیش از گذشته روشن ساخت.پس از آن کشور ما به صورت حلقه ارتباطی مهم و حیاتی میان کشورهای مـتفق درآمـد.
انگلستان به دو دلیل از کشانده شدن پای شـوروی بـه مـیدان جـنگ خـشنود بود.اول آنکه ایـن کـشور ناخواسته به صف متفقین میپیوست و جبهه گستردهای بر ضد نازیها ایجاد میشد.از سوی دیگر مشارکت شـوروی در جـنگ مـوجب تحمل خسارتهای مالی و انسانی هنگفتی بر ایـن کـشور شـده مـعادله قـدرت را در دوران بـعد از جنگ به ضرر روسها تغییر میداد.بدین منظور انگلستان درصدد برآمد با پشتیبانی مالی و تدارکاتی گسترده از شوروی،همانند جنگ جهانی اول،نتیجه جنگ را به سود متفقین تغییر دهـد.مناسب و مطلوبترین راه برای فرستادن کمکهای نظامی و تدارکاتی به شوروی،خاک ایران بود.دولت ایران پس از لشکرکشی آلمان به خاک شوروی،بار دیگر در 5 تیر 1320 بر بیطرفی خود در جنگ جهانی دوم و بویژه جنگ آلمان و شـوروی تـأکید ورزید؛اما انگلستان و شوروی بدون کمترین اعتنایی به بیطرفی و استقلال ایران،تبانی کرده تصمیم به اشغال میهن ما گرفتند.آن دو کشور به بهانه حضور تعدادی از متخصصان آلمانی در ایران،آنـان را بـه ایفای نقش ستون پنجمی برای ارتش نازی متهم ساختند.پس از آن هر دو دولت با هماهنگی کامل طی چندین بیانیه با محتوای یکسان،خواستار اخراج آلمانیها از ایـران شـدند.4تعلل دولت ایران در گرفتن بـهانه از دسـت متفقین به تحقق سریعتر خواست نهایی آنها انجامید؛در نتیجه در سحرگاه سوم شهریور 1320 نیروهای شوروی از شمال و نظامیان انگلیس از غرب و جنوب و از طریق زمین،هوا و دریا بـه خـاک ایران تاختند.ایران آن قـدر در سـیاست خارجی شوروی اهمیت استراتژیک داشت که به رغم یورش سنگین ارتش هیتلر به خاک آن کشور،روسها چندین هزار سرباز خود را راهی ایران کردند تا از انگلستان عقب نمانند.
با آنکه از آغـاز جـنگ جهانی دوم،حکومت ایران تهاجم ارتشهای خارجی را متحمل میدانست اما از هنگام ورود شوروی به جنگ،این احتمال روز به روز افزایش مییافت،با این حال ارتش ایران هم زمان با تجاوز متفقین به کـشور مـا،هیچ نـشانی از آمادگی در خود نداشت. ارتشی که رضا شاه در طول سالهای سلطنتش سرمایهگذاری هنگفتی برای آن کرده بود کمترین مـقاومتی از خود نشان نداد و به سرعت از هم پاشید.تنها معدود مقاومتی از سـوی واحـدهای نـیروی دریایی در خلیج فارس صورت گرفت و نیروهای اشغالگر با حداقل هزینه،خاک ایران را اشغال کردند.
در 8 شهریور،دولتهای اشـغالگر طـی یادداشتهایی با محتوای مشترک به دولت ایران، مدعی گردیدند هیچ نقشهای علیه استقلال و تـمامیت ارضـی ایـران نداشته،تنها به سبب عدم توجه دولت ایران به پیشنهاد آنها برای اخراج اتباع آلمان،مـتوسل به زور شدهاند.پس از تسلیم جداگانه این یادداشتها به دولت ایران،هر دو کشور خواستار عقبنشینی نـیروهای ایران از مناطق تعیین شـده در شـمال و غرب کشور،اخراج اتباع آلمان و عدم اجازه ورود به آلمانیها شدند.
مهمتر از آن،از دولت ایران تعهد خواستند که هیچ مانعی برای حمل کالاهای نظامی و غیرنظامی از خاک خود به شوروی ایجاد نکرده امکانات و تـسهیلات لازم را برای انجام این مقصود فراهم سازد.در مقابل انگلستان و شوروی متعهد میشدند تا پیشروی نیروهای خود را متوقف ساخته،کالاهای مورد نیاز ایران را تأمین و حقوق مربوط به نفت و غیره را به ایران پرداخت کـنند.دولتـ شوروی در پایان یادداشت خود از ایران خواسته بود تا با بنگاههای آن کشور برای توسعه میدانهای نفت کویر خوریان و نیز توسعه امور شیلات همکاری کند. حکومت ایران با پذیرش مفاد ایـن یـادداشت به دولت شوروی متذکر شد که در عهدنامه دو کشور هیچ اشارهای به نفت خوریان نشده است.5
در 14 شهریور دولت انگلستان یادداشت دیگری تسلیم ایران کرد و طی آن خواستار تحویل اتباع آلمان به نمایندگیهای سـیاسی انـگلستان و شوروی در تهران و تعطیلی سفارتخانههای کشورهای محور شد.هرچند حکومت ایران در نهایت ضعف و ذلت این خواستهها را نیز پذیرفت،اما نیروهای اشغالگر روس و انگلیس تهدید خود را عملی ساخته تهران را نیز اشغال کردند؛در نـتیجه رضـا شـاه مجبور به کنارهگیری از قدرت بـه نـفع فـرزندش محمد رضا شد. محمد علی فروغی که از هنگام اشغال ایران بر مسند نخستوزیری تکیه زده بود نقش مؤثری درانتقال قدرت ایفا کـرد.
دولتـهای اشـغالگر به منظور رسمیت و مشروعیت بخشیدن به اشغالگری و اسـتفاده مـطلوب از منابع، امکانات و موقعیت ایران در جنگ،پیشنهاد عقد پیمان اتحاد سهگانه را مطرح کردند. این پیشنهاد با موافقت فروغی،در 9 بهمن 1320 بـه امـضای نـمایندگان سه کشور ایران، انگلستان و شوروی رسید.
در فصل سوم این پیـمان،انگلستان و شوروی متعهد میشدند تا از ایران در برابر تجاوز آلمان یا هر کشور دیگر دفاع کنند و در مقابل ایران تـعهد کـرد بـه هر نحو ممکن با دولتهای متفق همکاری کرده برای انتقال نـیرو و کـالا از خاک خود با اعطای حق نامحدود به متفقین،تمام وسایل ارتباطی ایران از قبیل راههای شوسه،آهـن،رودخـانه،بـنادر،فرودگاهها،لولههای نفت،تأسیسات تلفن،تلگراف و بیسیم را در اختیار آنان نهد.افزون بـر آنـ دولت ایـران تأمین کارگر و مصالح مورد نیاز دولتهای اشغالگر در بخش حمل و نقل را بر عهده گرفت و هـرگونه سـانسوری را کـه آنها ضرورت بدانند بر وسایط ارتباط جمعی برقرار سازد.در فصل چهارم انگلستان و شوروی اجـازه یـافته بودند نیروهای مورد نیاز خود را در خاک ایران نگاه دارند؛و هر چند در این بـند شـده بـود محل نگهداری این نیروها با موافقت دولت ایران باشد و قوای اشغالگر مزاحمتی برای ادارت،قوای تـأمینه،حـیات اقتصادی،اجرای قوانین و مقررات و رفت و آمد عادی مردم ایران ایجاد ننمایند؛اما در عـمل اشـغالگران بـه هیچ یک از تعهداتشان وفا نکردند.نکته مثبت این پیمان بند پنجم آن بود که انگلستان و شـوروی را مـتعهد میساخت که حداکثر تا شش ماه پس از خاتمه جنگ،نیروهای خود را از ایران خـارج سـازند.در فـصل هفتم نیز دولتهای متفق پذیرفتند مشکلات و تضییقاتی را که در نتیجه جنگ بر زندگی اقتصادی ملت ایـران وارد مـیآید جـبران نمایند.6
ناتوانی فنی و مالی انگلستان در رساندن سریع کالا و ملزومات جنگی به شـوروی بـاعث شد که در اواخر 1942 م انگلیس از ایالات متحده،که تازه به نفع متفقین وارد جنگ شده بود، درخواست کـمک کـند.روزلت رئیس جمهور امریکا با این تقاضا موافقت کرد و در نتیجه آن امریکاییها نـیز بـه جمع اشغالگران ایران پیوستند و در 1943 م قریب سی هـزار نـیروی نـظامی و فنی امریکایی بدون کسب موافقت دولت ایران راهـی سـرزمین ما شدند.دولت امریکا حتی به یادداشت اعتراضی ایران نیز وقعی ننهاد و پیشنهاد الحـاق بـه اتحاد سه گانه را هم نـپذیرفت. اشـغالگران امریکایی در ایـران ابـتدا بـه عنوان«میسیون ایران»و سپس«فرماندهی خـدمات خـلیج فارس»و«فرماندهی خلیج فارس»نامیده شدند.آنها مسئولیت اداره راهآهن و حمل کالا و مـهمات از خـلیج فارس تا تهران را بر عهده گـرفتند و ظرفیت حمل و نقل راهـآهن سـراسری ایران را تا ده برابر افزایش دادنـد.بـین سالهای 1941 تا 1945 م/1320-1324 ش متفقین بیش از هشت میلیون تن کالا به مقصد شوروی در بنادر ایـرانی خـلیج فارس تخلیه کردند.7افزون بـر آنـ مـقدار زیادی کالا از مـبدأ هـندوستان و از راه زمینی زاهدن-مشهد بـه شـوروی فرستاده شد. همچنین ارسال مواد نفتی از داخل ایران به شوروی را نیز باید به آن افـزود.دولتـهای اشغالگر در مقابل اجاره بهای ناچیزی بـه ایـران میپرداختند.در پایـان جـنگ،مـلت ایران با سیستم حـمل و نقل مستهلک و چهارده میلیون دلار بدهکاری به انگلستان بابت تجهیزات به کار رفته در راهآهن ایران مـواجه شـد.امریکا و انگلستان به این هم بـسنده نـکردند و بـخشی از تـجهیزاتی را کـه برای بهرهبرداری از راهـآهن وارد ایـران کرده بودند در خاتمه جنگ با خود بردند.8
حضور نیروهای متفقین در ایران متضمن هزینههای مالی هنگفتی بـود و دولت ایـران مـلزم گشت تا ریال مورد نیاز آنان را تـهیه کـند.امـریکا،انـگلستان و شـوروی هـر ماه به ترتیب چهارصد، سیصد،و هشتاد میلیون ریال در ایران هزینه میکردند.متفقین با تحمیل قرار داد دیگری بر دولت ایران نرخ برابری ریال با پوند استرلینگ و دلار امریکایی را تـا دو برابر افزایش دادند و بدین صورت نیمی از مخارج اشغال را از جیب مردم ایران خرج کردند.از آن گذشته طبق قرار داد مذکور متفقین در قبال دریافت ریال،به طور مستقیم هیچ ارزی به ایران پرداخت نمیکردند، بـلکه طـلب ایران به حسابی در بانکهای انگلستان و امریکا ریخته میشد و دولت ایران فقط حق داشت از این حساب برای خرید کالاهای انگلیسی و امریکایی-در صورت موجود بودن- استفاده کند.البته ایران میتوانست تا چـهل درصـد از ذخیره ارزی خود را در انگلستان به طلا تبدیل نماید.پیامد این سیاست،افزایش فزاینده پول در گردش بود.به طوری که از مرداد 1320 تا فروردین 1324 پول در گردش از 1450 میلیون ریـال بـه 7662 میلیون ریال افزایش یافت و پشـتوانه آن از 28 درصـد طلا و 33 درصد نقره به 3 یا 4 درصد طلا و نقره تنزل یافت.9رشد حجم نقدینگی تورم شدید و بالا رفتن سرسامآور قیمتها را به دنبال آورد.نتیجه حضور ارتـشهای بـیگانه در خاک ایران به هـمین مـشکلات محدود نمیگشت؛کمبود کالا بویژه مواد غذایی، تشکیل بازار سیاه،قحطی،احتکار و...بخش دیگری از مصیبتهای اقتصادی ناشی از جنگ و اشغالگری بود.در این میان غله و گندم وضعی به مراتب بحرانیتر داشت.نـان،قـوت بیشتر ایرانیان را تشکیل میداد و کمبود،گرانی و کیفیت نامناسب آن تأثیرات سیاسی و اجتماعی بسزایی برجا میگذاشت.هرچند پیش از اشغال هم میزان موجودی و مصرف گندم در ایران نامتوازن بود،اما واردات،کسری آن را جبران میکرد. بـعد از ورود نـیروهای اشغالگر بـه ایران،مشکل کمبود غله بیشتر شد و در 1321 ش به اوج رسید و برخی مناطق ایران دچار قحطی و گرسنگی گردید و در پی آن شـورشهایی در گرفت.
در این گفتار به اختصار علل کمبود و به تفصیل نقش و عـملکرد دولتـهای مـتفق در وقوع این رخداد بررسی میگردد.
دلایل کمبود غله در فاصله 1320 تا 1322 ش
1-اشغال ایران در شهریور 1320 و متعاقب آن فروپاشی دیکتاتوری رضـا شـاه،که درست پس از خاتمه فصل برداشت گندم صورت گرفت باعث شد تا دولت نتواند از عـهده جـمعآوری و حـمل و نقل گندم برآید.
2-کاهش میزان تولید گندم به دلایل:
الف)پایین بودن قسمت خرید گندم تـوسط دولت.
ب)اشتیاق کشاورزان به کاشت محصولات غیر غذایی از جمله پنبه به سبب ارزش صادرتی آن.
ج)خـشکسالی پیاپی مناطق مرکزی و جـنوبی ایـران.
3-احتکار غله:بروز جنگ جهانی،اشغال نظامی ایران و سقوط حکومت اقتدارگرای رضاشاه،میل به احتکار گندم را نزد مالکان و دلالان افزایش داد.
4-قاچاق غله:به سبب بالاتر بودن قیمت غلهخیز غرب ایران به ایـن دو کشور قاچاق میشد.
5-خرید،مصرف و صدور غله و در سطح گستردهتر سایر محصولات غذایی،توسط دولتهای اشغالگر. 6-سیستم فرسوده و حتی مضمحل شده حمل و نقل بود،معضل انتقال غله در کشور را به وجود آورد.
بلافاصله بـعد از اشـغال ایران توسط نیروهای متفق در شهریور 1320 نشانههایی از مشکل کمبود غله در تهران و نواحی مرکزی و جنوبی ایران به صورت مقطعی،گرانی و نامرغوبیت جنس نان و ازدحام جمعیت در مقابل نانواییها بروز کرد.در مناطق غلهخیز و شـهرهای هـمدان و کرمانشاه نیز اعتراضهایی نه به دلیل گندم بلکه به علت حمل آن به دیگر نقاط صورت گرفت.
دولت در شش ماهه دوم 1320 و نیمه اول 1321 با واردات گندم از هندوستان و افزودن مواد اضافی چون جو،ذرت و ارزن بـه نـان،تا حدودی توانست از کمبود فاحش نان و قحطی جدی جلوگیری نماید.اما در نیمه دوم 1321 به سبب قطع واردات غله،مردم ایران بویژه ساکنان نواحی مرکزی و جنوبی بر اثر کمبود شدید و کـیفیت بـسیار بـد نان با گرسنگی و قطحی فـزایندهای دسـت و پنـجه نرم میکردند.در نتیجه این اوضاع،آشوبهایی در گرفت که گستردهترین آنها روزهای 16 تا 18 آذر در پایتخت رخ داد و بحرانی سیاست تولید کرد که بر مـناسبات خـارجی هـم تأثیر نهاد.
حکومت ایران که از یک طرف بـا مـردم گرسنه روبهرو بود،از سوی دولتهای اشغالگر بویژه انگلستان به شدت تحت فشار بود که قوت لایموت ایرانیان را از داخل فـراهم آورد تـا امـنیت نیروهای متفقین و راههای ارتباطی مورد نیاز آنان به خطر نـیفتد.
بنابراین،دولت اقدامات لازم برای اخذ مازاد غله مالکان و کشاورزان را تشدید کرد و به همین منظور تعدادی از مالکان را در نـقاط مـختلف بـه اتهام عدم اجرای تعهد خویش در تحویل گندم،بازداشت نمود.10علاوه بـر آن در اسـفند 1320 قانون منع احتکار به تصویب رسید؛ همچنین خرید و فروش آزاد غله و نیز صدور آن و چند قلم دیگر از کـالاهای اسـاسی مـمنوع گردید.11دولت برای افزایش سطح تولید و تشویق گندمکاران برای تحویل محصول به دولت، بـهای خـرید ایـن محصول را 40 تا 80 درصد بالا برد.12در تیرماه 1321 نان در تهران و دیگر شهرهای قحطی زده،جیرهبندی شد.در مـرداد هـمان سـال دولت تازه تأسیس قوام،به سبب اهمیت مسئله خواربار بویژه نان تصمیم به تشکیل وزارت خـواربار گـرفت.ابتدا اداره کل خواربار و اندکی بعد وزارت خواربار تأسیس شد و مهدی فرخ(معتصم السـلطنه)بـه عـنوان اولین وزیر خواربار به کابینه راه یافت.هم زمان کارشناسانی از امریکا به خدمت گرفته شـدند تـا تشکیلات و امور وزارت خانه جدید را مطابق میل خود هدایت کنند.در رأس این مستشاران، «شریدان»بـود کـه اوایـل مهر 1321 به ایران آمد.نانوایان نیز در جریان بحران غله از تنبیه و تهدید بینصیب نماندند.کیفیت بـد نـان که در اثر امتزاج با موادی مانند خاک اره و آهک و نیز اتهام فروش آرد در بـازار سـیاه تـوسط نانوایان،دولت را متوجه آنان ساخت و سرانجام برای مقابله با آنها،نانوایی مرکزی را در سیلو راهاندازی کرد.
بـلواهایی کـه بـر سر نان در گرفت،انگلستان را به هراس انداخت و رضایت داد تا مقداری گندم بـه ایـران ارسال گردد.اوایل 1322 با رسیدن گندمهای وارداتی وضعیت کمی بهتر شد.در تابستان همان سال وزارت خواربار مـنحل و وظـایف آن به اداره کل دارایی به ریاست میلسپو امریکایی سپرده شد.محصول آن سـال از شـرایط خوبی برخوردار بود و پس از چندین سال،بیش از مـیزان مـصرف،گـندم جمعآوری گردید.بدین صورت دولت به بحران غـله فـائق آمد و وضعیت نان به شرایط عادی خود بازگشت؛به طوری که سال بـعد مـمنوعیت خرید و فروش آزاد غله برداشته شـد.13
انـگلستان
عملکرد انـگلستان در ایـران طـی دوران جنگ جهانی دوم تابعی از سیاست همیشگی آن کـشور در ایـران بود؛استفاده از موقعیت استراتژیک و جغرافیایی کشور ما برای تأمین منافع دراز مدت و بـهرهبرداری حـداکثری از منابع اقتصادی و انسانی ایران،جهت پیـشبرد هدفهای نظامی خود در جـنگ جـهانی دوم.
اگرچه انگلستان به همراه شـوروی در فـصل هفتم پیمان اتحاد سهگانه متعهد شده بودند که بیشترین مساعی خود را به کـار گـیرند تا زندگانی اقتصادی ملت ایـران در نـتیجه اشـغالگری دچار آسیب و تـضییع نـشود،اما رفتاری مغایر بـا مـفاد این بند داشتند.
دولت انگلیس برای تسلط بر منابع اقتصادی،کنترل صادرات و واردات و حمل و نقل و نـیز سـهمیهبندی کالاهای کمیاب،مرکز تدارکات خاورمیانه را در قـاهره کـه با نـام مـستعار«مـسک» خوانده میشد،تأسیس کـرد.بعد از ورود امریکا به جنگ،تعدادی از امریکاییها نیز به آن مرکز پیوستند.مسک در تمام کشورهای خاورمیانه از جـمله ایـران دفاتر و کارشناسانی داشت که از طریق هـماهنگی بـا سـفارتخانههای انـگلستان و امـریکا انجام وظیفه مـیکردند.14گـاهی هم اعضای مسک و سفارتخانه در هم ادغام میشدند.مسئولیت اصلی مسک،نظارت و تسلط بر تولید و توزیع کـالاهای اسـاسی و بـازرگانی داخلی و خارجی کشورهای مؤثر در جنگ برای تـأمین و تـدارک بـهتر جـبهههای جـنگ بـود.افراد مسک و اعضای سفارتخانههای انگلیس و امریکا در کشورهای خاورمیانه میکوشیدند تا نیاز مردم این منطقه به واردات کالاهای اساسی را از طریق تولیدات داخلی،به حداقل ممکن برسانند.به همین مـنظور سفارتخانههای انگلستان و امریکا در تهران،کمیسیون سهمیه واردات کالاهای انگلیسی و امریکایی تشکیل دادند که وظیفهاش غربال کردن تقاضا و سفارشهای بازرگانان ایرانی بود.آنها برای استفاده بیشتر از سیستم حمل و نقل ایران،شورای بـاربری را بـه ریاست فردی ایرانی و عضویت افرادی از سفارتخانههای انگلستان و امریکا در تهران،مسک و سازمان وام و اجازه امریکا بنیان نهادند و این شورا یک انگلیسی را برای مدیریت اداره کل باربری استخدام کرد.بیشتر کامیونهای ایرانی را ایـن ادارهـ در اختیار گرفت.15شرکت انگلیسی یو.ک.سی.سی که در حمل کالاهای غیرنظامی به شوروی به کار گرفته شد،تعداد دیگری از کامیونهای ایرانی را به خـدمت خـود درآورد،16تا سیستم حمل و نقل عـمومی ایـران،بیش از پیش فلج گردد.
غله(گندم)به مثابه کالایی مهم و استراتژیک در ایران،حساسیت و توجه دولت انگلستان را به خود معطوف ساخت.این دولت به خوبی از پیامدهای اجـتماعی و سـیاسی کمبود یا گرانی ایـن کـالا در ایران آگاه ساخت.بدین منظور پس از اشغال ایران،سفیر انگلستان در تهران،گایلز،سرکنسول انگلستان در مشهد را به تهران فراخواند و در قسمت مشاور در امور غله منصوب کرد.گایلز که در زمینه تجارت و مسائل خواربار و غـله تـجارب زیادی داشت،توصیه کرد که در هر یک از کنسولگریهای انگلستان در ایران،مأمورانی مخصوص گماشته شوند تا بر جریان کاشت،برداشت و جمع آوری گندم نظارت دقیق داشته باشند.17در تیرماه 1321 از طرف وزارت دارایی ایـران بـه ادارات دارایی شـهرستانها ابلاغ گردید که اطلاعات مربوط به میزان محصول سال جاری و سالهای قبل را در دسترس مأموران انگلیسی قرار دهـند.18بر مبنای گزارش چنین مأمورانی است که سفیر انگلستان حتی در کـم و کـیف مـیزان تعهدات مالکان هم دخالت میکرد.19فشار دولت انگلستان بر دولت ایران برای استخدام پنج انگلیسی به عنوان مستشار وزارت خـواربار نـیز از همین زاویه قابل تأمل است.20
به رغم تعهد انگلستان برای عمل به فـصل هـفتم پیـمان اتحاد سهگانه و نیز انکار استفاده نظامیان و مأموران آن کشور از خواربار و ارزاق مردم ایران،شواهد و مدارک بسیاری خـلاف این تعهد و گفته را اثبات میکند.بنابر روایت اسناد،نظامیان انگلیسی در موارد متعددی آذوقـه و نیازمندیهای روزانه خود را از بـازار ایـران تهیه میکردند.21افزون بر آن،انگلیسیها بخشی از مایحتاج(غیر از غله و گوشت)نظامیان خود را در عراق نیز از ایران تأمین مینمودند و بدون انجام تشریفات گمرکی و پرداخت عوارض،مواد غذایی را به عراق میفرستادند.22خرید، مـصرف و صدور این اقلام غذایی تأثیر مستقیمی بر وضعیت نان مینهاد.
از شهریور 1320 تا تابستان 1321،دولت انگلستان با ارسال گندم از هندوستان و کانادا به ایرانمخالفتی نکرد و طی این مدت حدود هفتاد هزار تن گندم بـه ایـران رسید؛23اما بعد از آن انگلستان با واردات گندم به ایران مخالفت کرد و در نتیجه قطع واردات،کمبود و گرانی نان در 1321 ش به اوج خود رسید.
دلایل و بهانههای دولت انگلستان برای امتناع از فروش و ارسال گندم به ایران،در نـامهها و گـزارشهای سرریدر بولارد،سفیر آن کشور در تهران،واضح و آشکار است.وی طی چند گزارش به دولت متبوعش در خرداد و شهریور 1321،تصریح مینماید محصول گندم امسال ایران بسیار خوب است و نیازی به واردات نیست.24
بولارد در نـامه و گـزارشهایش سعی دارد وانمود سازد مشکل غله ایران ناشی از بیکفایتی و فساد دولتمردان و احتکار زمینداران ایرانی است.بنا به اهمیت موضوع،در زیر بخشهایی از گزارشهای سفیر انگلستان درباره غله نقل میشود.او با اشـاره بـه وارداتـ گندم در 1320 ش مینویسد:«...مملکت مـیبایست مـجددا خـودکفا میشد،ولی اقدامات انجام شده،ولی اقدامات انجام شده،احتیاج به کارگزارانی کارآمد و صادق داشت تا مؤثر واقع شود و مأموران ایرانی فاقد ایـن دو خـصلت هـستند.»25
«نخست وزیر چند روز پیش از مشکل جمعآوری گندم شـکایت مـیکرد.من گفتم اگر او فقط میتوانست شاه سابق[رضا شاه]را به ریاست اداره جمع آوری گندم منصوب کند،دانههای گندم خودشان غلتزنان بـه سـوی سـیلوهای رهسپار میشدند.او این را تأیید کرد.»26
اتهام فساد و قاچاق مقامات دولت ایـران،بهانه دیگر بولارد برای مخالفت با ارسال گندم به ایران بود:
«در مورد لایحه احتکار که دولت به مجلس بـرد حـرارتی نـشان نمیدهند.این شاید به دلیل آن باشد که اکثر نمایندگان خودشان زمـیندار و مـحتکر هستند.»27
«...این کار[قاچاق گندم]با اغماض مسئولان ایرانی که غالبا خودشان گندم را به خارج قاچاق میکنند انـجام مـیشود.»28
«درسـت پیش از سقوط سهیلی از او پرسیدم یک مأمور از زمان اشغال تاکنون به جرم فـساد تـعقیب قـانونی شده است و او جواب منفی داد،ولی ادعا کرد(به اعتقاد من به دروغ)که بعضی از آنها را بـه خـاطر فـساد اخراج کردهاند.»29
«من سه سال است اینجا هستم و هرگز نشنیدم که یک مأمور بـه خـاطر فساد مجازات شده باشد.با اینکه از بیست مأمور یک نفر درستکار نیست،مـأمور مـربوطه بـا تقسیم رشوهها با رؤسایش،خودش را حفظ میکند.»30
«وقتی گندم واردمیشود مقداری از آن توسط مسئولان بـا اسـتفاده از مصونیت شغلی در بازار سیاه به فروش میرسد.بعد مسئولان و نانواها مشترکا قسمتی از آردی را کـه دولت بـه نـانواییها فروخته مخفیانه میفروشند و کسری آن را با مخلوط کردن سبوس با کاه پر میکنند.»31
«من نمیدانم چـند نـفر از ایرانیانی که در توزیع ارزاق عمومی ذی دخل هستند،درستکارند:شاید یک در هزار.»32
بولارد از ایـن هـم فـراتر با اشاره به تعدادی از مأموران دولتی شاغل در امور غله،مدعی است آنان با سوء اسـتفاده از مـقام و مـوقعیت و قاچاق،صاحب ثروت کلانی شدهاند.33بنابراین از نظر بولارد دولت متبوع او حق داشت از صـدور گـندم به ایران ممانعت کند.احتکار زمینداران و مالکان،دستاویز دیگر سفیر انگلستان برای توجیه سیاست کشورش در قـبال مـنع ارسال گندم به ایران بود:«در همه جا زمینداران و مأموران میزان واقعی مـحصول را پنـهان میکنند با این هدف که نشان دهـند تـولیدکنندگان گـندم مازاد برای فروش به دولت برای مصرف شـهرها نـدارند.وقتی آدم بیحال و فساد در ایران را میبیند با روشهای بلشویکی همدلی میکندد،یک دیکتاتوری مـصلح حـق خواهد داشت که همه زمـینداران بـزرگ را به زنـدان بـیندازد و بـه قید قرعه هفتهای یک نفر از آنـها را بـه دار آویزد تا انبارهای گندم مخفی،علنی گردد.»34سفیر انگلستان که خود را مـحقق بـه دخالت در تمام امور ایران میدانست،پایـین بودن قیمت خرید گـندم و تـبانی مأموران دولتی با زمینداران را عـلت نـاتوانی دولت در گرفتن گندم از مالکان بر میشمرد.35هر چند دولت به توصیه بولارد،بهای گندم را از خـرواری بـیست تومان به صد تومان افـزایش داد،امـا گـندم چندانی به بـازار عـرضه نشد.36
ورای پارهای از بهانهتراشیهای سـفیر انـگلستان در تهران،سماجت آن دولت در جلوگیری از رسیدن گندم به ایران دلایل اساسیتر دیگری هم دارد.
اسـاس سـیاست دولت انگلستان بر تأمین و تدارک نـیازهای جـنگی متفقین بـا بـهرهبرداری حـداکثری از منابع و امکانات دیگر مـلتها از جمله ایران بود و در این راستا نسبت به تعهدات خود در پیمان اتحاد سهگانه و تبعات جنگ و اشـغالگری بـر زندگی اقتصادی مردم ایران بیاعتنا بـود؛ سـفیر انـگلستان در تـهران،بـه صراحت از چنین سـیاستی دفـاع میکند.«چیزی که دولت[منظور دولت ایران]مایل به انجام آن است خرید 120 هزار تن گندم از متفقین برای مصرف شـهرهاست.در نـتیجه کـشتیهایی که باید به حمل مهمات جنگی بـپردازند مـیبایست بـه قـیمت جـان مـلوانان متفقین به کشوری گندم حمل کنند که اگر محتکران مال اندوز و مأموران خودش را مهار کند میتواند با گندم تولیدی خود زندگی کند.»37هنگامی که اصرار انگلیس بـر این سیاست با اعتراض ایالات متحده رو به رو گردید،انگلیسیها پاسخ دادند که برای منافع ملل متفق و به منظور نتیجه دادن کوششهای متفقین در جنگ لازم بود فشار زیادی به ایران حمل مـیگردد سـبب کاهش ظرفیت راهآهن ایران برای رساندن ملزومات جنگی به شوروی میشود و چنین کاهشی برای روسها قابل توجیه نیست.38آنچه انگلستان را در تداوم این سیاست خصومتآمیز نسبت به مردم ایران بـیپرواتر مـیساخت،نگرش منفی ملت ایران و نگاه بغضآلود آنها به سیاستهای استعماری آن کشور بود؛به گونهای که بولارد در ملاقات با نخستوزیر ایران آشکارا اظهار مـیدارد:«انـگلستان هیچ دلیلی نمیبیند که مـردم ایـران را یاری کند،آنها در هر حال مخالف انگلستان هستند».39تنها سفیر آن کشور در ایران نیست که بارها از نفرت ایرانیان نسبت به انگلیسیها شکایت میکند؛کـیسی،وزیـر کابینه انگلستان در خاورمیانه نـیز بـه هنگام سفر به ایران در اوایل 1943،از آنچه که وی تمایلات غیر دوستانه ایرانیان مینامد،ابراز ناخرسندی مینماید.40
سماجت خصمانه دولت انگلستان در ممانعت از رساندن گندم به ایران تا حدی بود که سفیر امریکا در تـهران بـه دولت متبوع خود گزارش میدهد:«احساس میشود که دولت انگلستان عملا نمیخواهد از قحطی و گرسنگی در ایران جلوگیری به عمل آورد.»41در آبان 1321،زمانی که وضعیت غله در ایران،رو به وخامت میگذاشت،انگلستان موافقت کرد مـوقتا 3500 تـن غله از انـبارهای خود در عراق به ایران ارسال دارد و تهران را از بحران کمبود غله نجات دهد؛اما گندم و آرد مورد نظر،تا پیـش از شورشهایی که در آذر 1321 در تهران رخ داد،نرسید و پس از آن با تبلیغات پر سر و صدا وارد گردید.42البته چـند روز بـعد مـستشار وزارت خواربار گزارش داد،آرد ارسالی دولت انگلستان مملو از خرده شیشه است و تقاضا کرد به ارتش آن کشور پس داده شود.43
ورود امریکا به صـحنه سـیاسی،اداری و اقتصادی ایران بر سماجت و سرسختی انگلستان در عدم ارسال غله به ایران اثر گـذاشت.اگـرچه امـریکا جزو متحدان انگلستان در جنگ به شمار میرفت و به توصیه بولارد،مستشاران امریکایی در ایران به کـار گرفته شدند؛اما رقابتهای درونی دولتهای متفق در دوران جنگ جهانی دوم نیز به شکلهای گـوناگون نمود یافت.موفقیت مـستشاران امـریکایی بویژه در حوزه اقتصاد ایران که موجب تقویت سیاست امریکا و محبوبیت امریکاییها در ایران میگردید،خوشایند انگلستان نبود.44اهمیت این مطلب هنگامی برای دولت انگلیس دو چندان میشد که در فاصله مرداد تا بهمن 1321 دولت قوام السـلطنه مصدر امور بود و قوام برای تعدیل موقعیت و نفوذ انگلستان و شوروی،سعی میکرد نیروی سومی، یعنی ایالات متحده را به منجر به سقوط کابینه قوام و روی کار آمدن دولتی کاملا مطیع و وابسته به آن کـشور مـیشد،سود میبرد.
از منظر همین رقابتهای درونی متفقین است که بولارد با اشاره به حضور نیروهای شوری در بخش غلهخیز و غنیتر ایران،تلویحا روسها را متهم ساخته که مانع خروج غله از مناطق تـحت اشـغال خود میشوند و نتیجه چنین اقدامی را خوشنامی روسها و بدنامی انگلیسیها بر میشمارد.45سفیر انگلستان در تهران همچنین با منتسب کردن روسها به در پیش گرفتن رفتار خشونتآمیز،مدعی میگردد به همین دلیـل ایـرانیها از روسها انتقاد نکرده تمام تقصییرها را به گردن انگلیسیها میاندازند؛46لابد از دیدگاه بولارد،انگلیسیها بسیار مهربان و رئوف بودند!
اختلافهای دولتهای ایران و انگلستان در 1321 ش بر سر نشر اسکناس،عامل دیگری برای کارشکنیهای انـگلستان در واردات گـندم بـه ایران بود.
دولت ایران تقاضا داشـت تـا رسـیدن محصول 1322 ش،دولتهای متفق،120 هزار تن گندم به ایران وارد کنند؛47اما سفیر انگلستان در ایران اصرار میورزید محصول 1321 ش نیازهای داخلی ایران را تا رسـیدن مـحصول 1322 ش کـفایت میکند.سرانجام در آذر 1321،زمانی که بحران غله به حـادترین مـرحله خود رسید،دولتهای انگلستان و امریکا موافقت نامهای را با دولت ایران امضا کردند.براساس توافق نامه مذکور مقرر گردید چنانچه وزیـر خـواربار بـه اتفاق مستشار امریکایی غله و وزرای مختار امریکا و انگلستان در تهران به ایـن نتیجه برسند که غله موجود در داخل جوابگوی حداقل احتیاجات اهالی ایران تا رسیدن محصول سال جدید نیست، انـگلستان و امـریکا در حـد مقدور برای جبران کسری آن کوشش خواهند کرد.48نهایت کوشش آن دو دولت،موافقت بـا واردات 25 هـزار تن غله از کانادا و امریکا به ایران بود که آن هم زودتر از اسفند 1321 نرسید.
سوای اقدامات و سیاستهای اثـر گـذار مـتفقین بر مسئله غله،فعالیتهای تبلیغی آنها در این زمینه حائز اهمیت است.هـدف دسـتگاه تـبلیغاتی دول متفق از جمله انگلستان،فراهم آوردن شرایطی مناسب و مطلوب برای بهرهبرداری کامل از منابع،ثروت و نیروی کـار مـلتهای ضـعیف در جنگ جهانی دوم بود؛شرایطی که ملت و دولتهای بیطرف و غیر ذی نفع در جنگ،شریک تمام ضـرر و زیـانهای مادی و معنوی جنگ باشند.
دولتهای متفق و محور با تبلیغات گسترده میکوشیدند تا پشـتیبانی جـهانیان را بـه خود جلب کنند.اساس تبلبغات متفقین بر معرفی جنگ جهانی دوم به عنوان جنگ نـیروهای ضـد آزادی و بشریت یعنی دولتهای محور،علیه شیفتگان آزادی و انسانیت یعنی دولتهای متفق بود.بـدین صـورت از تـمام ملتهای جهان میخواستند تا تمام ثروت و قدرت خود را به هواداری از متفقین بسیج کنند تا ریـشه قـدرتهای ضدآزادی و خشونتطلب نازیسم و فاشیسم برکنده شود.بدین منظور ترات،دبیر اول سفارت انـگلستان در تـهران طـی سخنرانی در بهمن 1320 گفت:
ملت و دولت انگلستان تا حدی که ممکن بود از بروز این جنگ جهانسوز جـلوگیری کـردند و عـلاقه و شور آنها برای ممانعت از این خونریزی بین المللی که همه ملتهای جـهان را غـرق در مصیبت و بیچارگی کرده به حدی بود که بعضی از انگلیسیها نیز آن را حمل بر تکاهل کردند. امروز نـه فـقط ملت ایران گرفتار مزاحمات شده،بلکه کلیه ملل دنیا در این مصایب جـانگداز شـریک هستند.از همین جهت باید کلیه شیفتگان آزادی دسـتبهدست هـم بـدهند و با خونسردی و متانت مصایب را تحمل کنند،تـا آنـکه بتوانند به قول مستر روزلت رئیس جمهور امریکا،فساد و خشنونت بین المللی را ریشهکن سـازند.49
چـنین تبلیغاتی توسط مستشاران امریکایی در ایـران نـیز عنوان مـیشد.شـریدان،مـستشار خواربار طی سخنانی در جمع مدیران جـراید در مـهر 1321 اظهار داشت:«در حال حاضر بر هر فرد آزادی دوست در سراسر گیتی و از آن جمله خـود شـما آقایان فرض لازم است آنچه را که در قـوه خویش دارید برای در هـم شـکستن تهدید و خطر آلمان به کـار بـبرید»50؛او حتی پا را از این هم فراتر نهاد و مشارکت در جنگ را تکلیف همگی ابنای انسان در سراسر جـهان بـرشمرد.51 محور دیگر تبلیغات انگلیسیها در ایـران کـم رنـگ جلوه دادن آثـار و پیـامدهای اقتصادی جنگ بود.آنـها کـمبودها و گرانیها را بیشتر ناشی از سیاستهای داخلی ایران میدانستند و در مواردی حتی جنگ را عامل رونق و آبادانی بـر مـیشمردند.بولارد دولتمردان و مردم ایران را مقصر اصـلی نـابسامانیهای اقتصادی قـلمداد مـیکرد تـا جنگ جهانی دوم.او وضع بـد اقتصادی دوران جنگ را نتیجه سیاستهای اقتصادی نابخردانه سالهای پیش از جنگ میدانست و رضا شاه مخلوع را بـه سـبب ذخیره نکردن گندم سرزنش میکرد.52تـرات،دبـیر اول سـفارت انـگلستان در تـهران با ادعای کـمکهای مـستمر متفقین به ایران،از مردم ایران خواست:«...با دیده بصیرت به قضایا بنگرد و به مغرضین و یا بـه طـرفداران فـاشیستها میدان ندهد که همه عیوب را به گـردن ارتـشهای خـارجی مـقیم ایـران بـیندازند.اگر در حقیقت دلیل عمده گرانی خواربار در ایران مربوط به اوضاع جنگ است و یا اینکه راه بازرگانی بین المللی بر ایران بسته شد،ولی ممکن است به دلایل دیـگری که مربوط به اوضاع داخله است موجب این گرانی و تنگنا باشد.»53در حالی که منابع اقتصادی ایران در اختیار انگلستان و شوروی قرار گرفته بود،تا بدان حد که وزیر خواربار کشور نـفتخیزی چـون ایران،برای تأمین سوخت نانواییها و حمامهای پایتخت به فکر جمعآوری بوته و هیزم افتاد.54دبیر اول سفارت انگلستان در تهران مدعی شد:«ملت انگلستان اگرچه خود در فشار است ولی طرز حکومت و اصول آزادیـخواهی مـا که بدان پایبند هستیم به ما اجازه نمیدهد که خواربار دهقان ایرانی را برداریم و به کشورهای دیگر ببریم.»55
همان هنگام که جمعی از ایرانیان بـا قـحطی و گرسنگی دست و پنجه نرم مـیکردند،ایـلیف، مشاور مالی سفارت انگلستان در جمع وزراء،رؤسای بانکها و مدیران روزنامهها اظهار عقیده کرد؛جنگ فرصت کار و کسب و منفعت بیشتر را فراهم آورده،راهسازی و ساختمانسازی رونق گرفته اسـت و هـزاران ایرانی با اجرتی کـه هـرگز در تاریخ ایران سابقه نداشته استخدام شدهاند و در نتیجه آن سیلی از ثروت به طرف ایران جاری گشته است.56این در حالی بود که کارگران ایران با حقوق ناچیزی از سوی نیروهای متفقین به خدمت گـرفته شـدند.اجبار دولت ایران به انتشار بیش از حد ریال برای نیازهای متفقین موجب تورم و افزایش قیمتها گردید؛اما ایلیف انتشار خارج از حد اسکناس را به خودی خود مضر و منفی نمیدانست و علت تـورم را مـربوط به نـپرداختن مالیات و خوشگذرانی ایرانیان ثروتمند میدانست.مشاور مالی سفارت انگلستان در تهران،استقراض بیش از حد دولت از بانک مرکزی بـرای تأمین ریال مورد نیاز متفقین را یکی از مظاهر لازم زندگانی اقتصادی بیان مـیکرد و اصـرار داشـت نفس قرض گرفتن بد و زیانآور نیست،بلکه عدم پرداخت آن ایجاد اختلال میکند.او در برشماری فایدههای اقتصادی جـنگ جـهانی دوم برای ایرانیان از این هم فراتر رفت و اظهار داشت اگر ایران با متفقین مـتحد نـمیشد،ارز خـارجی مکفی برای واردات کالا به دست نمیآورد و اگر هم ارز تحصیل میکرد،انگلستان و امریکا حاضر نمیشدند بـه آن کالا بفروشند.57
یکی دیگر از شگردهای تبلیغی متفقین در ایران در جهت کاهش مصایب مردم و افـزایش تحملپذیری آنان در برابر مـشکلات نـاشی از جنگ،القای این موضوع بود که مردم انگلستان و امریکا نیز سخت در مضیقه هستند.شریدان مستشار امریکایی خواربار طی سخنرانی در تهران اظهار داشت:135 میلیون امریکایی برای تأمین لوازم ارتش خود از استفاده و کاربرد قـلع و کائوچو صرف نظر کردند و مدعی شد در امریکا و انگلستان فروش آزاد بنزین و لاستیک ممنوع گردیده است.وی به مردم ایران توصیه کرد:«باید مثل مردم امریکا و انگلستان در مورد خواربار از خود فداکاری نشان دهید،بـاید غـذای روزانه خود را کمتر کنید و سفره کوچکتری پهن نمایید.»58
آمریکا
ایران و ایالات متحده تا پیش از ورود نظامیان امریکایی به خاک ایران(دسامبر 1942)روابط سیاسی محدود و نه چندان مهمی داشتند.اگرچه امریکا بـه تـقاضای انگلستان و برای کمک به متفقین پا به ایران نهاد،اما حضورش در ایران و منطقه خاورمیانه محدود و محصور به سیاست دفاع مشترک متفقین و تأمین منافع دولتهای متفق در جنگ نماند و به تدوین و طـراحی سـیاست ایالات متحده در کشور و منطقهای انجامید که از موقعیت حساس استراتژیک و منابع عظیم نفت و گاز برخوردار بود.از آن پس کوششها و سیاستهای امریکا در ایران از مسئله مشارکت در جنگ جهانی دوم فراتر رفت و به اقتضای تأمین و حـفظ مـنافع درازمـدت آن کشور شکل گرفت. در ژانـویه 1943 جـان دیـ جرنگان از بخش خاور نزدیک وزارت امور خارجه امریکا به دولت متبوع خود پیشنهاد کرد از سیاستی مثبت و فعال بر مبنای منفعت خود در ایـران پیـروی کـند.او اظهار داشت هرچند این سیاست در روابط امریکا بـا خـاورمیانه مسبوق به سابقه نیست و با سیاست انحصاری و حوزه نفوذ انگلستان و شوروی در تضاد است و هزینههای مالی هنگفتی ممکن است در بـر داشـته بـاشد،اما برای منافع درازمدت ایالات متحده اهمیت حیاتی و اساسی دارد.وی بـر آن باور بود که رقابتهای دیرینه روسیه و انگلستان در ایران،زمینه حیاتی و اساسی دارد.وی بر آن باور بود که رقابتهای دیرینه روسـیه و انـگلستان در ایـران،زمینه مساعد و مطلوبی برای نفوذ و مداخله امریکا در ایران فراهم آورده اسـت.جـرنگان مخارج مادی این سیاست را در مقایسه با هزینههای مالی جنگ جهانی دوم ناچیز و بیاهمیت میشمرد.او دنباله روی کشورش از سـیاستهای انـگلستان و شـوروی در ایران را بینتیجه میدانست و توصیه کرد ایالات متحده از طریق به کار گرفتن مـستشاران کـارآمد و روشـهای امریکایی برای چارهجویی مشکلات داخلی ایران،ابتکار عمل را به دست گیرد.59 در آوریل 1953/اردیبهشت 1322،دریـفوس وزیـر مـختار امریکا در تهران،طی یادداشتی به وزارت امور خارجه آن کشور،تقاضا نمود دولت متبوعش با پشـتیبانی کـامل از مستشاران امریکایی در ایران،برای آنان اختیارات وسیعی تحصیل نماید.او نیز تصریح کرد مـا بـاید از سـیاستی«قاطعانه لیکن شفقتآمیز،مؤثر اما دوستانه،مقاوم ولی محتاطانه»در ایران پیروی کنیم.60
در اوت 1943/مرداد 1322،کـوردل هـال وزیر امور خارجه وقت امریکا،در گزارشی به روزلت، رئیس جمهور آن کشور،رئوس کلی سیاست امـریکا نـسبت بـه ایران را که موضع وزارت خارجه در طول هشت یا نه سال پیش از آن بود،این گونه بیان کـرد:«کـمک مؤثر به ایران از طریق تأمین مستشاران و حمایت مالی به منظور اعمال نـفوذ بـازدارنده در بـرابر شوروری و انگلستان،حضور مقتدرانه در ایران و خلیج فارس برای حفاظت از منافع نفتی ایالات متحده در عربستان سـعودی،اسـتفاده از ایـران به عنوان پایگاهی برای انجام عملیات دفاعی و تهاجمی علیه دشمن در خاورمیانه.»61
وزارتـ امـور خارجه امریکا هم موافق اتخاذ سیاستی فعال و مثبت در ایران بود،نه تنها برای تسهیل عملیات نـظامی مـتفقین،بلکه با هدف توسعه مناسبات پس از جنگ.کوردل هال خواستار حمایت تمام بـخشهای دولت امـریکا از اجرای این سیاست شد.62
امریکا در دوران جنگ جـهانی دومـ در بـرابر ایران سیاستی متفاوت نسبت به انگلستان و شـوروی در پیـش گرفت.این کشور نه تنها از سیاست و شیوههای سختگیرانه انگلیسیها و روسها پیروری نکرد،بـلکه در مـواردی به تلویح یا تصریح سـیاستهای آن دو دولت را مـورد نقد و اعـتراض قـرار داد.63ایـالات متحده که در حال پایهریزی سیاست خـارجی خـود در ایران و منطقه خاورمیانه بود،زیرکانه میکوشید از احساسات ضد انگلیسی و روسی مردم ایـران بـه نفع سیاست خود بهرهبرداری کامل کـند.بر مبنای چنین رهـیافتی اسـت که دولت امریکا نسبت به کـارشکنی و مـخالفتهای مکرر دولت انگلستان برای ارسال گندم به ایران،در اردیبهشت 1322 هنگام دیدار با مـحمد سـاعد،وزیر امور خارجه،ضمن اظـهار شـرمساری از وضـعیت غله ایران،گـفت: «...مـتأسف است که گذاردهاند ایـران بـه این وضع تأثرآمیز بیفتد و در اثر جنگ این طور عسرت و مضیقه برای ملت ایران پیـش آیـد.»64
وزیر مختار امریکا در تهران سماجت و سـرسختی انـگلستان در نرساندن گـندم بـه ایـران را «بازی تفرقه بینداز و حـکومت کن»انگلیسیها نامید،که به قصد برکناری دولت قوام و بر سرکار آوردن مهرهای مناسب و دست نشانده،هـمانند سـید محمد تدین،اعمال میگردید.65مطابق چـنین اسـتنباطی بـود کـه امـریکاییها هرگونه اقدام احـتمالی مـتفقین برای اشغال سراسری ایران واستقرار دولتی کاملا وابسته را نادرست و مضر میدانستند و هشدار میدادند این اقدام مـوجب انـتقال نـیروهای نظامی از خط مقدم جبهه جنگ به داخـل ایـران شـده پیـامدهای نـاخوشایندی بـر دیگر ملتهای مسلمان خواهد گذاشت.66به دلایل پیش گفته،منافع درازمدت ایالات متحده ایجاب مینمود سیاستی ملایم و دوستانه در پیش گیرد.هرچند امریکاییها همواره جانب احتیاط را نسبت بـه شوروی و انگلستان نگاهداشته و از انجام اقداماتی پرهیز داشتند که ناخشنودی و خشم آن دو دولت را برانگیزد.
مستشاران ابزاراصلی ایالات متحده برای شکلدهی و پیشبرد دیپلماسی آن کشور در ایران بودند. سردمداران سیاست خارجی ینگه دنیا با آگـاهی از اهـمیت این مسئله،مصمم بودند سنگ بنای دیپلماسی ایالات متحده را در زمینی قرص و محکم استوار سازند.اصرار آنها بر استفاده از کارشناسان،مدیران و روشهای امریکایی مؤثر به منظور رفع نابسامانیهای داخلی ایـران و پشـتیبانی جدی از این مستشاران برای اجرای برنامههایشان بیانگر اهمیت موضوع در نظر امریکاییان است.
بولارد،سفیر کبیر انگلستان در تهران ادعا دارد،طرح استخدام مستشاران امریکایی بـا ابـتکار و توصییه او صورت گرفت،چرا کـه تـشخیص داد برای برطرف کردن مشکلات اقتصادی و اداری ایران،چارهای جز بهرهگیری از کارشناسان خارجی باقی نمانده؛از آنجا که انگلیسیها و روسها سخت مشغول تمشیت امور نظامی بـودند و فـرصتی برای انجام این مـهم نـداشتند،متخصصان امریکایی مورد توجه وی واقع شدند.67دریفوس وزیر مختار امریکا در تهران با تأیید اصل ماجرا،عقیده دارد موافقت انگلستان با استخدام مستشاران امریکایی از سوی دولت ایران، کوشش زیرکانهای برای بیاعتبار ساختن امـریکاییها و از سـوی دیگر قرار دادن امریکا به عنوان سپر بلا در مقابله با خطر فزاینده تسلط شوروی و نفوذ کمونیزم در ایران بود.68
البته استخدام کارشناسان امریکایی در ایران بدون پیشینه نبود.در 1328 ق مورگان شوستر و در 1300 ش،میلسپو برای سـامان دادن بـه اوضاع اقـتصادی به ایران آمدند،اما شوستر خیلی زود در نتیجه مخالفت و اولتیماتوم روسیه ناچار به ترک ایران شد.
شریدان،از جـمله کارشناسان امریکایی است که در دوران جنگ جهانی دوم به منظور سامان بخشیدن بـه وضـع بـسیار نابسمان خواربار توسط دولت ایران استخدام شد.69او اوایل مهر 1321 به تهران رسید و بلافاصله کارش را در وزارتخانه تازه تأسیس خـواربار آغـاز کرد.پس از وی مستشاران دیگری از ایالات متحده برای سامان دادن به امور شهربانی،ژاندارمری، ارتـش،سـازمان آبـیاری و وزارت بهداری به ایران رسیدند و سرانجام میلسپو در رأس هیئتی از کارشناسان امریکایی به قصد اصلاح امور ساختار اقـتصادی وارد کشور ما شد.وزارت امورخارجه امریکا طی شیوهنامهای از مستشاران امریکایی خواست تمام تـوان خود را به کار بـرند تـا با ایجاد استحکام در سازمان حکومت ایران،دولتهای متفق را از تعهدات پر هزینه برهانند.70
قبل از ورود کارشناسان امریکایی،دولت ایران،اللهیار صالح را به امریکا فرستاد تا مقدمات آن کشور را از وخامت اوضاع غله در ایران آگاه ساخته از آن دولت تقاضای کـمک نماید.71
شریدان،مستشار وزارت خواربار،وظیفه داشت تشکیلات و سازمان آن وزارتخانه را انتظام بخشیده بر کار جمعآوری و توزیع گندم و تبدیل آن به نان نظارت کند.افزایش چندین برابری قیمت خرید گندم توسط دولت،جیرهبندی نان و راهـاندازی نـانواخانه مرکزی در سیلو مهمترین طرحهای شریدان برای غله بر بحران غله و نان بود.سیاست افزایش قیمت خرید گندم که از طرف سفیر انگلستان در تهران نیز حمایت میشد،هرچند تأثیر بسزایی در عرضه و تـحویل گـندم به دولت نداشت،اما بودجه هنگفتی را بر خزانه کشور تحمیل کرد،زیرا به سبب ضعف قدرت خرید قاطبه مردم،دولت قادر نبود قیمت نان را نیز به همان نسبت افزایش دهد؛ اگـرچه بـعدها به اصرار مستشار خواربار،نرخ نان هم افزایش یافت.به توصیه شریدان برنامه جیرهبندی نان در بسیاری از شهرهای ایران،از جمله تهران به اجرا درآمد.مطابق این برنامه سهمیه هر کـارگر 800 گـرم،مـردم عادی 400 گرم و کودکان 200 گرم تـعیین گـردید.72 مـصرفکنندگان نان این مقدار را بسیار کمتر از نیاز واقعی خود میدانستند.طرح جیرهبندی مقداری از مصرف گندم کاست؛زیرا به روستاییان مهاجر به شـهرها یـا روسـتاییان ساکن حومه شهرها که پیش ازآن نان خود را از شـهر تـهیه میکردند،هیچ سهمیهای تعلق نگرفت.کوشش شریدان برای پخت و پز و تأمین نان تهران در نانواخانه مرکزی قرین توفیق نگردید.این کـار بـه قـصد درهم شکستن قدرت نانوایان تهرانی و جلوگیری از سوء استفادههای آنان شـروع شد. مستشار وزارت خواربار انگلستان در تهران،شرارت و شیطنت نانوایان تهرانی را عامل شکست نانوایی مرکزی تلقی میکنند؛اما مـیلسپو،ضـمن تـأیید خرابکاری و تحریکات نانواها علیه نانواخانه سیلو،کیفیت نامناسبت تولیدات این نـانوایی را نـیز در شکست طرح مؤثر میداند. وی مینویسد:«نانهای محصول نانوایی مزبور شبیه به قرصهای نان امریکایی بـود،در حـالی کـه ایرانیان عادت به نانهای صاف و نازک دارند...به ذائقه ایرانیان کیفیت نـان سـیلو در مـقایسه با تولید نانواییها بسیار بد بود.»73به گفته میلسپو،نان نانوایی مرکزی سیلو«سـنگین بـود و درون آن از خـمیری نامأکول پر شده بود و پوستهای به سختی سمنت داشت و آرد آن مخلوطی بود از آرد جو با بـیش از درصـد عادی به همراه تکههای نخ و شن.»74
مستشاران امریکایی به اتکا و حمایت دولتشان و مـلاحظه ضـعف و سـستی حکومت ایران، فراتر از حیطه مستشاری رفتار میکردند.مستشار غله،بر کناری سه استاندار و هـفت فـرماندار را نتیجه مستقیم و غیر مستقیم پارهای از اقداماتش برشمرده.عملکرد و موضع شریدان در برابر دولتهای اشـغالگر کـاملا مـحتاطانه بود.او در اوایل ورودش به ایران برای مقابله با کمبود غله، از انگلستان و امریکا درخواست کمک کرد؛انـگلیسیها از ایـن تقاضا برآشفتند و مستشار امریکایی به سفیر دولت متبوع خود در ایران،تعهد سـپرد تـا بـدون مشورت با او،از بیان اظهارات برخوردار از محتوای سیاسی اجتناب کند.76
شریدان همواره با بیانی ستایشآمیز از کـمکها و کـالاهای ارسـالی انگلستان و امریکا به ایران یاد میکرد و مدام ایرانیان را به رسیدن خواربار بـیشتر از آن دو کـشور وعده میداد.او نسبت به شوروی نیز جانب احتیاط را رها نکرد؛هنگامی که شایع گردید روسها بـا مـأموران و مستشاران غله همکاری نکرده و مانع از حمل خواربار میشوند؛مستشار وزارت خواربار موضوع را تـکذیب کـرد.77
در مرداد 1322،پس از آنکه میلسپو با اختیارات تام،تـصدی امـور اقـتصادی و مالی ایران را به عهده گرفت،وزارت خواربار مـنحل و بـه جای آن اداره کل غله و نان تأسیس و ضمیمه وزارت دارایی شد.میلسپو،شریدان را به ریـاست اداره کـل غله و نان منصوب کرد.انـدکی بـعد در شهریور هـمان سـال،وی از ایـران رفت و هم وطنش،کرافورد جانشین او گـشت.78
شـوروی
فشار و تحمیلات اقتصادی شوروی بر ایران در دوران جنگ جهانی دوم،بیشتر از دیگر دولتهای اشـغالگر بـود.پس از تجاوز نیروهای متفقین به ایران،روسـها مقداری از مهمات و سلاحهای ارتـش ایـران را به خاک خود منتقل کـردند؛عـلاوه بر آن قصد داشتند تا ماشین آلات و تجهیزات کارخانههای اسلحه و مهماتسازی را پیاده کرده و به شـوروی انـتقال دهند؛اما از انجام این کـار صـرف نـظر نموده در عوض دولتـ ایـران را وادار به عقد قراردادی کـردند کـه به موجب آن کارخانههای مذبور با نظارت و مشاورت متخصصان فنی روس به تولید سفارشهای ارتـش سـرخ بپردازد.تمام هزینههای این کارخانه بـر عـهده ایران بـود و تـعیین و پرداخـت بهای محصولات تولیدی بـه آینده موکول شد.79مضاف بر این شوروی،دولت ایران را ملزم ساخت که 80 درصد تولید کارخانه کـنسروسازی قـائم شهر را به آن کشور بفروشد.ایران بـرای تـجهیز کـارخانههای یـاد شـده و اجابت خواستههای روسـها،از ایـالات متحده تقاضای وام کرد.80 همسایه شمالی به اینها هم قناعت نکرد و برای تأمین هزینههای ریالی نیروهای خـود در ایـران ایـن بار،استقراض نمود.چه بسا قرار داد دیـگری تـنظیم گـشته و اعـتباری بـه مـبلغ 83 میلیون ریال برای شوروی تخصیص یافت؛البته طرف مقابل هم پذیرفت تا معادل ارزش وام دریافتی،کالا
در اختیار ایران قرار دهد.81
سرزمینهای تحت اشغال نیروهای شوروی شامل استانهای آذربـایجان،گیلان،مازندران، کردستان،زنجان و شمال خراسان به مراتب آبادتر و غنیتر از سایر مناطق ایران بود.ارتش سرخ از طریق محدودیتهای گسترده،نظارت و کنترل بیشتری بر حوزه اشغالی خود اعمال میکرد. روسها مـوانع عـدیدهای به وجود آوردند تا جریان ارتباط و مبادلات بین شمال و جنوب ایران سخت و مشکل گردد.به همین سبب برخی اطلاق عبارت«پشت پرده آهنین»را برای قلمرو اشغالی شوروی مناسب دیدهاند.82ایـن مـناطق از نظر تولید محصولات کشاورزی به خصوص غله نسبت به بخشهای دیگر ایران،وضع بسیار خوبی داشت؛شاید به همین خاطر است که بـولارد،غـبطه میخورد که چرا چنین قـسمتهایی نـصیب متحد و رقیب آنها،یعنی شوروی شده بود.همیشه استانهای آذربایجان،گیلان،مازندران و خراسان،بخشی از مایحتاج غذایی (گندم،جو و برنج)نواحی مرکزی و جنوبی ایران را تـأمین مـیکردند؛بنابراین هرگونه محدودیتی بـر سـر تبادل کالا میان مناطق فوق،تأثیر بسزایی بر کمبود یا قحطی نان میگذارد. قراین و مدارک بسیاری در تأیید برقراری چنین محدودیتهایی توسط نیروهای ارتش سرخ وجود دارد.83نیروهای روس حتی با کارشکنی مـانع از فـعالیت کامل و درست مأموران حکومت ایران میشدند.روسها که از استخدام مستشاران امریکایی به وسیله دولت ایران رضایت چندانی نداشتند84،در مقابل آنها بر شدت کارشکنی و مانع تراشیها میافزودند؛به تعدادی از این کارشناسان جـواز ورود بـه قلمرو اشـغالی خود ندادند،برخی دیگر مجبور شدند در اثر فشار مضاعف روسها،مشاغل خود را ترک کنند و در مواردی هم مـستشاران امریکایی از محدوده اشغالی شوروی اخراج گردیدند.85از محتوای اسناد و گزارشها چنین بـر مـیآید کـه نیروهای ارتش سرخ نسبت به نیروهای دیگر دولتهای اشغالگر،در خرید و مصرف مواد غذایی ایران بویژه غله،بـیپروایی بـیشتری نشان میدادند.86دولت شوروی مازاد برنج شمال ایران را طبق مبادله پایاپای،به کشور خـود مـیبرد؛هـرچند در مواردی کالا یا پولی هم به کشور ما نمیپرداخت.87طی دوران جنگ جهانی دوم روسها چندین بـار دولت ایران را وادار کردند تا غله(گندم و جو)مورد نظر کمبود غله به شدت در تـنگنا قرار داشت،دولت شوروی بـا اعـمال فشار،دولت ایران را ملزم به عقیده قرار دادی ساخت که براساس آن پنج هزار تن گندم،24 هزار تن جو و سی هزار تن برنج به شوروی تحویل دهد.88اندکی بعد،در هنگامه شورش و بلوای نـان در تهران (آذر 1321)،روسها بار دیگر از احمد قوام،نخستوزیر ایران خواستند به فوریت 23 هزار تن گندم برای قشون آنها،فراهم آورد.به ناچار وزیر خواربار راهی آذربایجان گردید و به لطایف الحیلی،این خواسته را بـر آورده سـاخت.89البته در چند مورد نیز شوروی به ایران غله وارد کرد.از جمله در آوریل 1943/فروردین 1323،به دنبال پیروزیهای چشمگیر ارتش سرخ بر نیروهای آلمانی،اسمیرنوف سفیر شوروری در تهران به ملاقات علی سهیلی، نـخست وزیـر رفت تا اعلام کند دولت متبوعش حاضر است 25 هزار تن گندم برای مصرف شهر تهران به ایران بفروشد.بر اساس موافقت نامهای بین دو دولت،این گندمها به تدریج به تهران رسـید.روسـها به منظور بهرهبرداری تبلیغاتی،گندمهای ارسالی را در کامیونهایی با پلاکاردهای مخصوص و مزین به پرچم شوروی در خیابانهای تهران به گردش در آوردند.90انگلستان در برابر این کار شوروی عکس العمل نشان داد و سفارت آن کـشور در تـهران بـا انتشار بیانیهای ضمن ابراز خـوشحالی از اقـدام روسـها در ارسال گندم به ایران،متذکر کمکهای فراوان دولتهای انگلیس و امریکا در رساندن مواد غذایی به شوروی شد،تا وانمود سازد گندمهای وارده از شـوروی،در اصـل مـتعلق به انگلستان و امریکاست.در همین بیانیه انگلیسیها نیش گـزنده خـود را متوجه روسها کردند که:«البته بهترین راه کمک به تهران آن بود که گندم از مناطق آذربایجان که سه سال متوالی حـاصل در آنـجا خـوب بود و مقدار کافی انبار شده است به تهران آورده شود.ولیـ مالکین آذربایجان از تأمین شهر تبریز هم دریغ دارند تا چه رسد به آنکه به فکر مردم بیچاره تـهران بـاشند.»91تـذکر این مطلب،یادآور اتهام تلویحی انگلیسیها به روسها در ممانعت از رسیدن گـندم آذربـایجان به تهران بود،اگرچه به ظاهر کسان دیگری را متهم میکردند.در واقع غرض سفارت انگلستان از گنجاندن چـنین مـطلبی در بـیانیه این بود که بگوید شوروی به جای حمل گندم از خاکش به ایـران،بـهتر و مـناسبتر بود اجازه میداد گندم مناطق تحت اشغالش به تهران برسد.
پانوشتها:
(1)-ایران در اشغال مـتفقین(مـجموعه اسـناد و مدارک 24-1318)،به کوشش صفاء الدین تبرائیان،مؤسسه خدمات فرهنگی رسا،1371 ش،ص 13.
(2)-الهی،همایون،اهمیت اسـتراتژیکی ایـران در جنگ جهانی دوم،تهران،مرکز نشر دانشگاهی،چاپ سوم،1369 ش، ص 73.
(3)-هوشنگ مهدوی،عبدالرضا،سیاست خـارجی ایـران در دورانـ پهلوی 1357-1300،تهران،مرکز نشر البرز،1373 ش، قصص 65-66.
(4)-ایران در اشغال متفقین...،صص 40-46.
(5)-همان،صص 88-90.
(6)-همان،صـص 190-193.
(7)-اهـمیت استراتژیکی ایران در جنگ جهانی دوم،ص 174.
(8)-همان،صص 181-182.
(9)-همان،صص 194-195.
(10)-اطلاعات،شمـ 5038(8 آبان،1321)،ص 1.
(11)-همان،شـمـ 4893(9 خـرداد1321)،ص 1.
(12)-هـمان،شمـ 4932(17 تیر 1321)،ص 1.
(13)-همان،شمـ 5347(26 آذر 1321)،ص 1 میلسپو،آرتور،امریکاییها در ایران(خاطرات دوران جنگ جهانی دوم)، ترجمه عبد الرضا هـوشنگ مـهدوی،تهران،نشر البرز،1370 ش،ص 150
(14)-امریکاییها در ایران،صص 62-63.
(15)-همان جا.
(16)-ضمائم،سند شماره یـک.
(17)-بـولارد،سـرریدرو سر کلارمونت اسکراین،شترها باید بروند(خاطرات)،ترجمه حسین ابوترابیان، تهران،نشر نو،چـ دوم،1363 ش،ص 85.
(18)-ایـران در اشـغال متفقین،ص 305.
(19)-سازمان اسناد ملی ایران،آرشیو،شمـ 2809-101008 ضمائم،سند شماره دو.
(20)-فرخ،مـهدی(مـعتصم السلطنه)،خاطرات سیاسی.شامل تاریخ پنجاه ساله معاصر،جاویدان،ص 56.
(21)-ایران در اشغال متفقین،صص 213،279،284،283 ضمائم،سند شـماره چـهار.
(22)-همان،صص 267-268،237 سازمان اسناد ملی ایران،آرشیو،شمـ 509 غ 2 آآا-420012447 ضمائم،سند شماره سـه.
(23)-سـازمان اسناد ملی ایران،آرشیو،شمـ 217 ق 4 آآا-240014135 ضائم،سـندهای شـماره یـک و پنج.
(24)-نامههای خصوصی و گزارشهای محرمانه سرریدر بـولارد سـفیر انگلستان در ایران،ترجمه غلامحسین میرزا صالح، تهران،طرح نو،1371 ش،صص 308،314.
(25)-همان،ص 308.
(26)-همان،ص 466.
(27)-هـمان،ص 275.
(28)-هـمان،ص 308.
(29)-همان،ص 315.
(30)-همان،ص 330.
(31)-همان،ص 308.
(32)-همان،ص 214.
(33)-هـمان،صـص 388،467.
(34)-همان،ص 308.
(35)-هـمان،ص 313.
(36)-خـاطرات سـیاسی،ص 536.
(37)-نامههای خصوصی و گزارشهای محرمانه سر ریـدر بـولارد،ص 314.
(38)-ذوقی،ایرج،ایران و قدرتهای بزرگ در جنگ جهانی دوم،تهران،پاژنگ،چ سوم،1372 ش،صص 121-122.
(39)-اهـمیت اسـتراتژیکی ایران و قدرتهای بزرگ در جنگ جهانی دوم،ص 207.
(40)-اطـلاعات،شمـ 5144(25 فروردین،1322)،ص 1.
(41)-اهمیت اسـتراتژیکی ایـران در جنگ جهانی دوم،ص 207.
(42)-ایران در اشغال مـتفقین،ص 303.
(43)-هـمان،ص 311.
(44)-تاریخ مستند روابط دو جانبه ایران و ایالات متحده امریکا،گردآورندگان:یوناه الکساندر والن نانز،مـترجمان:سـعیده لطفیان و احمد صادقی،تهران،نـشر قـومس،1378 ش ص 161.
(45)-نـامههای خصوصی و گزارشهای مـحرمانه سـر ریدر بولارد،صص 379،386.
(46)-هـمان،ص 332.
(47)-تـاریخ مستند روابط دو جانبه ایران و ایالات متحده امریکا،ص 141.
(48)-اطلاعات،شما 5074(14 آذر 1321)،ص 1
(49)-همان،شمـ 4782(11 بهمن 1320)،ص 3.
(50)-همان،شـمـ 5022(21 مـهر 1321)،ص 1.
(51)-همان جا.
(52)-نامههای خصوصی و گزارشهای مـحرمانه سـر ریدر بـولارد،صـص 120،190.
(53)-اطـلاعات،شمـ 4782(11 بهمن 1320)،ص 3.
(54)-خاطرات سـیاسی،ص 532.
(55)-اطلاعات،شمـ 4782(11 بهمن،1320)،ص 3.
(56)-همان،شمـ 5039(9 آبان 1321)،ص 2.
(57)-همان جا.
(58)-همان،شمـ 5071(11 آذر 1321)،ص 1.
(59)-تاریخ مستند روابط دو جانبه ایـران و ایـالات متحده امریکا،صص 153-159.
(60)-همان،ص 163.
(61)-همان،صـص،147،166-167.
(62)-هـمان،ص 167.
(63)-ایـران و قـدرتهای بـزرگ در جنگ دوم جهانی،صـص 120-121.
(64)-ایـران در اشغال متفقین،ص 368.
(65)-تاریخ مستند روابط دو جانبه ایران و ایالت متحده امریکا،ص 144.
(66)-همان جا.
(67)-شترها باید بروند،ص 85.
(68)-تـاریخ مـستند روابـط دو جانبه ایران و ایالات متحده امریکا،صص 161-164.
(69)-اطـلاعات،شـمـ 4895(12 شـهریور 1321)،ص 1.
(70)-امـریکاییها در ایـران،ص 88.
(71)-تـاریخ مستند روابط دو جانبه ایران و ایالات متحده امریکا،صص،139-140.
(72)-اطلاعات،شم5071(11 آذر1321)،ص 1 ضمائم،سند شماره یک.
(73)-امریکاییها در ایران،ص 141.
(74)-همان،ص 151.
(75)-ضمائم،سند شماره یک.
(76)-تاریخ مستند روابط دو جانبه ایران و ایـالات متحده امریکا،ص 143.
(77)-اطلاعات،شمـ 5078(1 بهمن 1321)،ص 1.
(78)-همان،شمـ 5256(5 شهریور1322)،ص 1.
(79)-امریکاییها در ایران،ص 240.
(80)-ایران در اشغال متفقین،ص 314.
(81)-ایران و قدرتهای بزرگ در جنگ دوم جهانی،ص 135.
(82)-اهمیت استراتژیکی ایران در جنگ دوم جهانی،ص 206.
(83)-ایران در اشغال متفقین،صص 265،279-280 مؤسسه مطالعات تـاریخ مـعاصر ایران،آرشیو،شمـ 4/848 سازمان اسناد ملی ایران،آرشیو،شماره 3227-101008.
(84)-تاریخ مستند روابط دو جانبه ایران و ایالات متحده امریکا،ص 161.
(85)-لنچافسکی،ژرژ،غرب و شوروی در ایران،سی سال رقابت 1948-1918،ترجمه حورا یاوری،روزنامه سـحر-ابـن سینا،1351 ش،ص 335.
(86)-ایران در اشغال متفقین،صص 213،221،243-242،251،253 سازمان اسناد ملی،آرشیو،شمـ 2771 -101008،3404 ب آا-240019485 ضمائم،سندهای شماره شش و هفت.
(87)-امریکاییها در ایران،ص 241 سازمان اسناد ملی ایران،آرشیو،شـم503 م 2 آآا-240016632.
(88)-ضـمائم،سند شماره چهارم.
(89)-خاطرات سـیاسی،صـص،542-547.
(90)-ایران و قدرتهای بزرگ در جنگ دوم جهانی،ص 136.
(91)-اطلاعات،شمـ 5149(31 فروردین 1322)،ص 1.
فصلنامه مطالعات تاریخی ، شماره 10 ، زمستان 1384 صفحه 31 تا 68