12 اردیبهشت 1393

تماس سید محمود طالقانى با مرتضی مطهرى


تماس سید محمود طالقانى با مرتضی مطهرى
از: 20 ه2 تاریخ 19/10/46

به: 312 شماره:32340/20 ه2

سید محمود طالقانى ضمن تماس با مطهرى اظهار داشت براى شما افطار شده؟ اینجا ابر بود و اضافه کرد موضوع فردا چیست؟ به حجازى تلفن کرده‏اند که او نیاید مطهرى در پاسخ گفت بله خودم دیدم و ماه بنظرم واضح آمد و در مورد حجازى گفت جریان پیچیده‏اى دارد و علت هم آقایان شدند برنامه ماه رمضان قبلا طرح شده بود و از فلسفى دعوت کرده بودند ما یکوقت متوجه شدیم که حجازى را هم دعوت کرده‏اند و چون بدون اطلاع ما بود ما قبول نکردیم فلسفى هم که جریان را میفهمد میگوید من محال است با بودن او بمنبر بروم چون او ریش ندارد و مورد اعتراض آقایان است و اگر من بروم منبر او را تأیید کرده‏ام. ناطق اضافه نمود بهتر این بود که شریعتى2 را دعوت میکردند امروز هم رفتند فلسفى را در خانه‏اش دعوت کرده‏اند بهرحال امشب میروم ببینم چه میشود.

ملاحظات ـ مطهرى مورد بحث مرتضى مطهرى بوده و شریعتى نیز محمد تقى شریعتى و حجازى ذکر شده فخرالدین3 حجازى است و بنظر میرسد مذاکرات آنان پیرامون برنامه حسینیه ارشاد مى‏باشد که قبلا شبها از ساعت 00:19 الى 00:20 فخرالدین حجازى صحبت میکرده و اینک از فلسفى دعوت نموده‏اند و چند روزى است که نامبرده در ساعت مذکور در آنجا سخنرانى مینماید ضمنا مطهرى تغییر منزل داده و شماره تلفن جدید وى 86389 بوده و آدرس مشارالیه قلهک کوى شرکت تلفن منزل جلال آرین میباشد.جاجرود

عینا به استحضار ریاست بخش 316 برسد.



















1ـ حجه‏الاسلام محمدتقى فلسفى فرزند آیت‏اللّه‏ شیخ محمدرضا تنکابنى در سال 1326ق (1286ق) در تهران متولد شد و پس از پایان دوره ابتدایى در دبستان توفیق به تحصیل مقدمات علوم دینى پرداخت و پس از مدتى با اصرار و پافشارى مادر به منبر روى آورد. اولین منبر را در سن 15ـ16 سالگى در مسجد محل (فیلسوفها) و بعد از نماز مغرب و عشاء آغاز کرد.

پس از آن براى ادامه تحصیل به قم رفت ولى به علت بدى آب و هوا مجددا به تهران برگشت و به منبر خود ادامه داد تا جائیکه در سن 19 سالگى از جمله مدعوین سخنرانى در مجلس شوراى ملى گردید. اولین تجربه سیاسى او در داستان جمهوریت بود که توسط رضاخان سرداده شده بود در آن زمان او به همراه پدر و عمویش در تحصن عظیم مردم و علما به رهبرى شهید مدرس در میدان بهارستان تهران شرکت مى‏کند. در سال 1316ش به علت سخنرانى درباره حادثه مسجد گوهرشاد او ممنوع‏المنبر و خلع لباس مى‏گردد اما پس از سه سال به مناسبتى لباس پوشیده و به منبر مى‏رود و چون مقارن با جنگ جهانى و افول قدرت رضاخان بود بنابراین رسما ممنوعیت وعظ او برطرف گردید. او به منبرها و سخنرانى‏هاى خود ادامه داد تا اینکه با نهضت امام خمینى این سخنرانى‏ها به اوج خود رسید و براى اولین بار در 18 اسفند 1341 وقتى که براى دومین سالگرد رحلت آیت‏اللّه‏ بروجردى به امام زاده قاسم تهران دعوت شده بود دستگیر و در زندان قزل‏قلعه زندانى میشود و براى بار دوم در خرداد 1342 دستگیر مى‏گردد که پس از 45 روز حبس در روز جمعه 28 تیر 1342 آزاد مى‏گردد و براى آخرین بار پس از ماجراى جمعه خونین در 17 شهریور 1357 دستگیر شد. ولى پس از پیروزى انقلاب و در واقع دو سه روز پس از ورود امام به کشور در مدرسه علوى به منبر مى‏رود و سخنرانى مى‏کند. از وى تألیفاتى چند، بر جاى مانده است. که از جمله آنها مى‏توان به کودک از نظر وراثت و تربیت 2 جلدى، جوان از نظر عقل و احساسات در 2 جلد، معاد از نظر روح و جسم، شرح و تفسیر دعاى مکارم الاخلاق 2 جلدى و... را نام برد. سرانجام شیخ محمد تقى فلسفى در روز جمعه 27/9/77 در سن 93 سالگى دارفانى را وداع گفت و در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنى در شهر رى به خاک سپرده شد. (یاران امام به روایت اسناد ساواک کتاب 9)



2ـ محمدتقى شریعتى فرزند شیخ محمود در سال 1286ش در قریه مزینان از توابع سبزوار در یک خانواده روحانى متولد شد و پس از تحصیل مقدمات علوم دینى در مزینان ـ نزد پدر و عمویش ـ در بین سالهاى 1306 و 1307 راهى مشهد شد و دروس حوزوى را در مدرسه فاضل خان شروع کرد و بعد از دو سال همزمان با تحصیل به تدریس در مدارس غیردولتى پرداخت و دو سال بعد هم در مدرسه دولتى ابن یمین شروع به تدریس نمود. استاد شریعتى از سال 1320 وارد دوره جدیدى از زندگى شد و در واقع به مبارزه با جریان حزب توده که بطور گسترده اى فعالیت داشت، پرداخت و در همین سالها بود که با همکارى گروهى از همفکران و دوستان خود «کانون نشر حقایق اسلامى» را بنیان گذاشت که هر هفته جلسات سخنرانى همراه با تفسیر قرآن برقرار بود و حاصل این جلسات سخنرانى و تفسیر، کتاب «تفسیر نوین» بود.

وى در پى مبارزاتش در رژیم پهلوى براى اولین بار در سال 1336 همراه فرزندش دکتر على شریعتى توسط ساواک دستگیر و به بازداشتگاهى در تهران انتقال داده مى‏شود اما پس از مدتى کمتر از دو ماه آزاد شده به مشهد برمى‏گردد. اما چندى بعد براى دومین بار دستگیر و مدت یکسال و سیزده روز در زندانهاى تهران بسر مى‏برد. استاد در سالهاى 46ـ1345 که مرحوم آیت‏اللّه‏ طالقانى در زندان بود به جاى وى در مسجد هدایت به اقامه نماز و تفسیر قرآن مى‏پرداخت و آشنایى دیرین ایشان با شهید مطهرى، باعث شد که به حسینیه ارشاد کشیده شود و مدت مدیدى را چه به صورت سخنرانى و چه در رابطه با تحقیق و تألیف بپردازد و در اواخر عمر به تدریس در دانشکده معقول و منقول مشهد پرداخت.

استاد محمدتقى شریعتى حدود 14 اثر پربار در زمینه‏هاى مختلف از خود به یادگار گذاشته که از جمله آنها مى‏توان از تفسیر نوین، وحى و نبوت در پرتو قرآن، امامت در نهج‏البلاغه، خلافت و ولایت از نظر قرآن و سنت، چرا حسین قیام کرد؟ فایده و لزوم دین و... را نام برد. سرانجام استاد محمدتقى شریعتى در ساعت 30:1 بعد از ظهر روز 31 فروردین 1366 در سن 80 سالگى به لقاءاللّه‏ پیوست. (اطلاعات ش 18151، 1/2/66 * نشر دانش ش 3 س 7، 1366)

3ـ فخرالدین حجازى فرزند محمد در بهمن 1308 در سبزوار در یک خانواده روحانى بدنیا آمد. و پس از تحصیل دوره متوسطه در سبزوار، نزد مرحوم ادیب سبزوارى ادبیات عرب را فراگرفت، و در سال 1328 هفته نامه اسلامى «جلوه حقیقت» را با توجه به امکانات کمى که داشت به راه انداخت. در سال 1331 در مبارزات نهضت ملى کردن صنعت نفت فعالیت داشت که سرانجام پس از 28 مرداد 32 دفتر هفته نامه را غارت کردند و خود او فرار کرد و به گفته خودش متوارى بیابانها شد تا به مشهد رسید. در مشهد از حمایت‏هاى استاد محمدتقى شریعتى برخوردار شد و در همان جا بود که موفق به اخذ لیسانس ادبیات از دانشگاه مشهد گردید و تحصیلات حوزوى را نیز ادامه داد. در سال 1345 «انتشارات بعثت» را بنیان نهاد و به دعوت اعضاى حسینیه ارشاد در آنجا سخنرانى کرد و بعضى از جلسات دکتر شریعتى در خانه ایشان در تهران برگزار مى‏گردید.

ایشان یکبار در سال 1350 به علت قرائت قطعنامه‏اى علیه اسرائیل دستگیر و یکبار هم در سال 1353 به جرم حمایت از روحانیت زندانى گردید.

در سال 1356 به جرم شرکت در تظاهرات صحن حضرت عبدالعظیم سلام‏اللّه‏ علیه به همراه همسرش دستگیر و زندانى گردید. و بارها از تبلیغ و سخنرانى ممنوع شده بود.

وى در دوره‏هاى اول، دوم و سوم مجلس شوراى اسلامى ـ پس از انقلاب اسلامى ـ به نمایندگى از طرف مردم تهران به مجلس راه یافت.

از وى در حدود 20 جلد کتاب باقى مانده است که از جمله آنها میتوان از: نقش پیامبران، سرود اقبال، شگفتى‏هاى نهج‏البلاغه، سه سخن، چهار بنیان، هفت حصار و... نام برد وى همچنین 2 جلد کتاب زندگانى امام حسن علیه‏السلام را ترجمه کرده است. (سلام ش 267، 10/2/71 * کیهان ش 10950، اسفند 1358 * اطلاعات ش 18421، 16/1/67)