14 فروردین 1400
گنجینه تاریخ عامه معرفى مجموعه اسناد از آرشیو عبدالحسین میرزا فرمانفرما
گنجینه تاریخ عامه معرفى مجموعه اسناد از آرشیو عبدالحسین میرزا فرمانفرما
نویسنده: دکتر منصوره اتحادیه
تاریخ جستجوى بىپایان حقیقت است، کارى سخت و پیچیده که باید با درایت، حوصله و احساس مسئولیت انجام گیرد. اطلاع از گذشته براساس آثار و شواهدى است که باقى مانده است. آنجایى که شواهدى نیست تاریخ نیست. این شواهد البته شامل همه چیز مربوط به انسان است و متنوع، متفاوت و حتى بىانتها است. ولى مهمترین شواهد، شواهد مکتوب ازجمله اسناد است. از نظر پژوهشگر دیدن همه شواهد مربوط به موضوع پژوهش البته ایدهآل است، ولى اغلب مقدور نیست. چون همه شواهد نه تنها موجود نیست بلکه پژوهشگر گزینشى کار مىکند. البته انتخاب او باید براساس شناخت شواهد و منابع باشد و هر چقدر اطلاعات شخصى مورّخ، تجربه وى گستردهتر باشد امکان استفاده از منابع وسیعتر خواهد بود.
در اروپا تا اواخر قرن 19 میلادى تاریخ به عملکرد دولتها، سیاست و سیاستمداران، پادشاهان و وزراء و امراء و خوانین، جنگها و حکومتها مربوط بود و بایگانىهاى دولتى نیز بر همین اساس ترتیب داده شده بودند. طى قرن بیستم میلادى حیطه تاریخ وسعت یافت و علاوه بر تاریخ سیاسى، تاریخ اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و غیره جزء موضوعات تاریخ گردید و جذّابیت تازهاى به این علم کهن افزوده شد و جان تازهاى گرفت. اقشار دیگر جامعه مانند کارگران، روستائیان، زنان و غیره که تا آن زمان مطرح نبودند به مرور موضوع تاریخ شدند و مورّخین و محققین به مسائلى از قبیل آداب و رسوم و اعتقادات، خرافات و انواع مسائل مربوط به جوامع انسانى توجه کردند. به همین نسبت اسناد هم همین سیر را طى کردند و هر چه حیطه تاریخ گسترش یافت منابعى که در سابق جزء منابع تاریخ محسوب نمىشدند مورد توجه قرار گرفتند و اسنادى که بىاهمیت مىنمودند جزء منابع اصلى رشتههاى جدید درآمدند. البته این به آن معنى نیست که مسائل جدید در اسناد دولتى و رسمى و سیاسى یافت نمىشود و بسیارى مطالب مربوط به تاریخ اجتماعى را در مدارک رسمى مىتوان یافت. ولى بطور کل اسناد دولتى بیشتر به مسائل سیاسى مىپردازد و اسناد خصوصى به مسائل اجتماعى ـ اقتصادى و همچنین خانوادگى مانند تولد، ازدواج، مرگ، موقوفات، وصیتنامهها، اجاره و خرید و فروش ملک، قرض، استخاره، امور تجارى و غیره. ولى باید اضافه کرد که بسیارى از مدارک خانوادگى حاوى مطالب سیاسى نیز هستند، چون اکثر این اسناد در خانوادههاى حکومتگر و نخبگان دیوانى موجوداند و درباره زدوبندهاى رجال سیاسى ارتباط با شاه و دربار و غیره مىباشند.
در اکثر موارد اگر اسناد خصوصى باقى ماندهاند اتفاقى بوده و غیر عمد، در صورتى که اسناد دولتى اکثراً به منظورى تهیه شده بودند و به همین دلیل نیز نگهدارى شدهاند.
براى پژوهشگر اهمیت دارد که بدانند چگونه اسناد به وجود آمدهاند و چرا باقى ماندهاند چون به شناخت سند کمک مىکند و مشخص مىکند پژوهشگر با چه نوع سندى سروکار دارد. این را نیز باید تأکید کرد که اسناد همیشه قاطع نیستند و معناى آنها واضح نیست. همچنین موضوع سند با موضوع پژوهش لزوماً ارتباط مستقیم ندارد و مورّخ است که ارتباط را مىیابد و اطلاعات او است که معنى سند و ارتباط آن را با تاریخ برقرار مىسازد. اسناد در خلاء نبودهاند و با شناخت محیطى که در آن به وجود آمده مرتبطاند.
معنى سند را مورّخ با دانش خود مىیابد و با مقابله با اسناد و منابع دیگر مىسنجد. البته مسئلهاى را که نباید از ذهن دور داشت صحّت یا جعل سند است که بدون شک مورّخ بدان توجه دارد.
اخیراً مورّخین صحبت از «تاریخ از پایین» یعنى تاریخ عامه مردم که اکثریت جمعیت را تشکیل مىدهند، مىکنند. در تاریخهاى کلاسیک و یا تاریخهاى گذشته وقتى به عامه مردم اشاره مىشد اغلب در رابطه با شورش و اغتشاشات و نارضایتىها بود. در غیر آن صورت اشارهاى به اکثر جمعیت جامعه نمىشد. مردم موقعیتشان را قبول داشتند و اگر جمعى از ظلم و ستم شکایت داشتند، اغلب از افراد قدرتمند و در ارتباط نزدیک با آنان بود.
هابز بوم (Hobsbawm J.Eric)مورخ به نام انگلیسى مىگوید که اولین بار که به تاریخچه مردم عادى به عنوان یک جمع قابل مطالعه اشاره شد در رابطه با انقلاب فرانسه بود که میشله(Michelet)، مورّخ فرانسوى این مسئله را مطرح کرد. بعداً مورخین مارکسیست به عامه مردم توجه کردند ولى بیشتر به حرکتهاى کارگرى و طبقه کارگر معطوف بود. در اروپا اکثراً بعد از جنگ جهانى دوم این دیدگاه نضج گرفت ولى این بار توجه به عامه مردم فقط از نظر سیاسى نبود، بلکه ابعاد وسیعتر مربوط به زندگانى روزمره نیز مورد بررسى قرار گرفت.1
بنا به قول هابزبوم تاریخ عامه، مشکلات خاص خودش را دارد چون در صورتى امکانپذیر است که منابع کافى وجود داشته باشد. تاریخ عامه با اکثر موضوعات تاریخ سنتى این تفاوت را دارد که منابع آمادهاى ندارد تا سؤالات مناسبى طرح کنیم. اسنادى که مستقیم مربوط به عامه مردم باشد زیاد نیست و با جستجوى همه جانبه پژوهشگران است که ممکن است منبعى یافت شود که امکان تحقیق در این موضوع با اهمیت ولى کم شناخته شده را بدهد.
در ایران آرشیو دولتى از زمان ناصرالدینشاه آغاز شد و البته اکثراً مربوط است به مسائل سیاسى، اسناد خصوصى اگر موجود باشد به ملاحظات خانوادگى زیاد در دسترس قرار نمىگیرد و بسیارى اوقات به دلیل آفت و سهلانگارى در نگهدارى از کیفیت خوبى برخوردار نیستند.
هدف از معرفى این مجموعه سند در این مقاله جلب توجه به اهمیت اسناد خصوصى است و آغاز بحث درباره تاریخ عامه یا آنطور که در غرب نامیده شده «تاریخ از پایین» مىباشد.
در بین رجال قاجار دو مجموعه سندخصوصى از حسینقلىخان نظامالسلطنه2 و عبدالحسینمیرزا فرمانفرما به دست آمده است که بسیار ارزنده مىباشند.
در 1362 نشرتاریخایران تعدادى سند از عبدالحسینمیرزا فرمانفرما در چندین مجلّد منتشر کرد.3 این اسناد اکثراً مربوط به املاک پسران ارشد وى بهعلاوه تعدادى مکاتبات مربوط به مسائل سیاسى بود. چند سال بعد با استفاده از همین اسناد و اسنادى که در بایگانى وزارتخارجه ایران موجود مىباشد زندگانى و کارنامه سیاسى فرمانفرما و سه تن از فرزندان او تألیف شد.4 ولى سند دیگرى به دست نیامد و کنکاش و تفحص ما به جایى نرسید. همیشه از اعضاى خانواده فرمانفرما شنیده مىشد که بعد از کودتاى 1299ش و هنگام تغییر سلطنت فرمانفرما اسناد و مکاتباتش را از بین برده بوده، ولى در 1386ش که یکى از پسران او دکتر صبار فرمانفرماییان فوت کرد در منزل ایشان چند صندوق سند پیدا شد که یقیناً فراموش کرده بودند. این اسناد به نشرتاریخ ایران سپرده شد.5 شرایط بسیارى از این اسناد بد بود و تقریباً یک سوم قابل استفاده نبود و به واسطه رطوبت و انواع آفت از بین رفته بود. با یک بررسى اجمالى مشخص شد که این اسناد سیاسى و رسمى نیستند و احتمالا اسنادى را که فرمانفرما از بین برده بود مکاتبات سیاسى وى بودند که از نظر ایشان مشکلآفرین بودند.
اسناد بدست آمده اکثراً عریضه هستند که حین حکومتهاى مختلف فرمانفرما در کرمان، فارس، آذربایجان و کرمانشاه به وى نوشته شده بودند. تعداد بسیارى نیز مربوط به مسائل مالى و به خط سیاقاند از جمله حقوقها، مخارج قشون و غیره6 همچنین تعدادى نامه از نجمالسلطنه خواهر فرمانفرما که هنگام تبعید وى در عراق به او نوشته بود یافت شد.7
نکته سؤالبرانگیز این است که آیا این نوع مکاتبات معمول بود و آیا سایر حکام نیز در مقر حکومت تا این حد در تماس با مردم عادى محلى بودند و مورد خطاب قرار مىگرفتند یا نه. از این که در مکاتبات حسینقلىخان نظامالسلطنه و برادرزاده او رضاقلىخان نیز با مقدار زیادى عریضه از همین قبیل موجود است مىتوان احتمال داد که این نوع مکاتبات معمول بوده که از بین رفته است. سابقه عریضه نوشتن رسم بسیار قدیمى است و در این عهد با تحوّل پُست آسانتر و احتمالا وسعت یافته بود.8 همچنین باید تصور کرد که به مرور هرچه زمان به دوران مشروطه نزدیکتر مىشود و به خصوص بعد از انقلاب مشروطه مردم بیشتر به حقوق خود واقف شدند و تقاضاى رسیدگى داشتند.
فرمانفرما بایگانى بسیار مرتبى داشت و شکّى نیست که به عمد این مکاتبات را نگه داشته است که با همه هرج و مرج دوران مظفرى و مشروطه، از جمله در امر حکومت، و با این که حکام زود به زود تغییر مىکردند این اسناد باقى ماندهاند. فرمانفرما دشمنان و رقباى قدرتمندى داشت و نگهدارى این مکاتبات ضرروى بود تا در موقع لزوم به آنها رجوع کند. چنانچه در 1333ق که در مجلس سوم وزیر داخله بود و در رابطه با اوضاع کرمانشاه مورد استیضاح قرار گرفت در دفاع از خودش به مکاتبات موجود و سابقه حکومت قبلى خود اشاره کرد.9
فرمانفرما دو بار در کرمانشاه حکومت کرد. بار اول از رمضان 1320 تا ذیقعده 1323 و بار دوم از ربیعالاول 1329 الى جمادىالثانى 1332. در این مقاله نقل قولها از بین اسناد مربوط به این دو حکومت انتخاب شدهاند. به طور کل مسئله حکومت و نقش حکام از لحاظ تاریخى مورد تحقیق قرار نگرفته است. آنچه بیشتر مورد مطالعه بوده است نحوه انتخاب حکام و زد و بندهاى درباریان براى کسب مأموریت است. به مسائل مالى نیز به طور اجمالى اشاراتى شده است. درباره قدرت و وظایف حکام در محل، رابطه با طبقات مختلف در ایالات، رابطه با دولت مرکزى و بسیارى مسائل دیگر روشن نیست و یکى از مطالبى که از این نامهها مىتوان مشاهده کرد شیوه اداره ایالات و نقش حکام است. اداره امور در ایالات توسط حکام و موقعیت آنها بىشباهت به نحوه اداره کشور و موقعیت شاه نبود. البته حکام گاه به مدت کوتاه در محل حکومت مىکردند و به دلایل مختلفى از جمله زد و بندهاى رجال، میل شاه، احتیاج مالى دولت و غیره زود به زود تغییر مىکردند و به جز خوانین، اغلب ریشه محلى نداشتند. ولى حکام در محل، قدرت تام داشتند و از همان نوع اقتدارى که شاه در کل کشور برخوردار بود، دارا بودند.
همانطور که شاه با مضیقه مالى و ضعف قدرت سلطنت مىکرد، به همان نسبت نیز حکام با محظورات مشابه روبرو بودند و امکانات مالى و قدرت نظامىشان محدود بود که در مکاتبات فرمانفرما مشهود است.10 شاه از طریق ایجاد رابطه خصوصى با رجال و فرماندهان و حکام و خوانین سلطنت مىکرد و حاکم نیز مىبایست از طریق رابطه خصوصى با سرکردهها و خوانین و ملاکین و علما و افراد بانفوذ محلى حکومت کنند. همانطور که شاه احتیاج به اطلاعات از اوضاع کشور داشت حکّام نیز اطلاعات محلى جمع مىکردند و براى این کار افرادى داشتند که اخبار مىفرستادند. شاه از طریق تحبیب و تهدید سلطنت مىکرد و حکام نیز مىبایست روابط حسنه در محل برقرار سازند تا از شورش و تهاجم جلوگیرى کنند و در صورت لزوم متمرّدین را تهدید نمایند. همانطور که اعطاى خلعت از طرف شاه قرب و منزلت فرد را بالا مىبرد، حکام نیز با تعارف هدایا و خلعت رضایت و حمایت افراد بانفوذ محلى را جلب مىکردند. ولى اگر احساس مىشد یا شنیده مىشد که شاه از حاکم حمایت ندارد موقعیت وى متزلزل مىشد و از اطاعت او سرپیچى مىکردند.
بدترین اتفاقى که ممکن بود براى حاکم رخ دهد شورش و اغتشاش بود که ممکن بود به عزل وى منجر گردد. بنابراین دریافت خبر از وقایع محلى الزامى بود که در این نامهها منعکس است. البته این امکان وجود داشت که اطلاعات نادرستى دریافت کنند و صحّت اخبار همیشه صادق نبود.11 رابطه درباریان و رجال با شاه رابطه رعیت با ارباب بود. رجال با اظهار عبودیت، اطاعت و وفادرى نسبت به شاه جلب رضایت او را مىکردند و مردم عادى نیز به همان شکل حاکم را از اطاعت خود مطمئن مىکردند. نامهها و عرایض گاه بجز تعارفات محتوى دیگرى نداشتند و فقط براى این بود که شاه یا حاکم آن شخص را فراموش نکند. این نوع اظهارات البته عرف زمان بود12 عناوین پاکتهایى که به حاکم نامه مىنوشتند نیز همانگونه با القاب پرطمطراق نوشته مىشد.13
حمایت شاه از رجال از جمله حکام باعث قدرت و ازدیاد حیثیت و موجب افتخار بود. همانطور اظهار عبودیت و اطاعت حاکم نسبت به اشخاص بانفوذ در ایالت ضمانت امنیت آن شخص بود و وسیلهاى بود تا آن شخص را به حکومت وابسته نماید.
از این مکاتبات واضح است که براى اشخاص ضعیف و بىپناه تا چه حد اهمیت داشت تا به شخص قدرتمند حاکم یا رئیس ایل یا شخص با نفوذ وابسته گردند و حمایت او را کسب کنند و در ازاى آن همهگونه اظهار بندگى و عبودیت مىکردند. این رسم در همه شئون دولت صدق مىکرد.14 عناوین تملّقآمیز مرسوم بود ولى ضمناً نشانه ضعف بىحد مردم بود. «این چاکران قطره خون داریم در رکاب حضرتعالى مىریزیم». و یا «کلیه مقصود جاننثاران انجام اوامر مقدس و رضاجویى کارگذاران خاکپاى مبارک است».
مسئله دیگرى که از این نامهها مىتوان مستفاد کرد انواع مسائل محلى و مشکلات مردم عادى است.15 این اسناد دریچهاى بر روى زندگانى روزمره مردم باز مىکنند و حاوى انواع مطالب مىباشند مانند مسئله حقوق و مستمریات، وقایع محلى، مسائل مرزى،16 قیمتها، روابط خانوادگى، رابطه طبقاتى، ناامنى و ظلم و زورگویى، اجحافات، اعتقادات، احساسات، روحیات مردم، آداب و رسوم، تعارفات، اصطلاحات، سطح سواد نویسندگان که گاه ابتدایى است. بعضى اوقات نامه توسط شخص دیگرى نوشته شده، در تعدادى از آنها نوشتهاند: «گفته شد» در بعضى موارد به نظر مىرسد زبان فارسى زبان اصلى نویسنده نبوده است. مطلب درباره اغتشاشات محلى و نزاعهاى ایلات و یا اشخاص خصوصى و نحوه رسیدگى حاکم نیز زیاد است. اغلب افراد به خصوص ایلات مسلح بودند و نزاع بسیارى اوقات به قتل منجر مىشد که نمونههاى بسیارى در این اسناد موجود است. رابطه با قونسولها و اتباع خارجى در ایالات مرزنشین نیز از دیگر مسائل و مسئولیتهاى حاکم بود.17
البته تنوع و گستردگى موضوعات این اسناد بیش از آن است که بتوان در یک معرفى مختصر به همه جوانب آنها اشاره کرد.18
این اسناد دریچهاى بر روى زندگانى و شرایط محلى دوران اواخر قاجار باز مىکنند و معرف ساختار جامعه و شیوه حکومتاند و به مورخین این امکان را مىدهند که با ابتکار خود و طرح سوالات تازه شرایط ایالات کشور و حکومت را مطالعه کنند. همچنین به طورى که اشاره شد بدون شک این مجموعه سند احتمالا منحصر به فرد نیستند و شاید در مجموعههاى خصوصى مشابه آنها موجود باشد و اگر ارزش آنها شناخته شود و براى استفاده در دسترس محققین قرار گیرد.
یادداشتها
1. Hobsbawm, Eric J." History from Below_ Some Reflections", History from Below Studies in Popular Culture and Ideology. ed. Fredrick Kanz, Oxford, 1988 pp.63- 73
2. خاطرات و اسناد حسینقلىخان نظامالسلطنه مافى، به کوشش معصومه مافى، منصوره اتحادیه (نظاممافى)، نشر تاریخ ایران، دوره 2 جلدى، چاپ دوم، تهران، 1386.
3. گزیدهاى از مجموعه اسناد عبدالحسینمیرزا فرمانفرما، (1325ـ 1340ق)، به کوشش منصوره اتحادیه (نظاممافى)، سیروس سعدوندیان، دوره 3 جلدى، نشرتاریخ ایران، تهران، چاپ اول تابستان 1366.
سیاق معیشت در عصر قاجار (حکمرانى و ملکدارى)، به کوشش منصوره اتحادیه (نظاممافى)، سیروس سعدوندیان، 2 جلدى، نشر تاریخ ایران، چاپ اول، تهران، پائیز 1363.
از روزگار رفته حکایت (سفرهاى سیاسى محمدولىمیرزا فرمانفرماییان)، به کوشش منصوره اتحادیه و بهمن فرمان، نشر تاریخ ایران، دوره 3 جلدى، چاپ اول، زمستان 1382.
عباس میرزا فرمانفرماییان (سالارلشکر)، به کوشش منصوره اتحادیه و بهمن فرمان، دوره 2 جلدى، چاپ اول، تهران 1386.
4. عبدالحسینمیرزا فرمانفرما، زمانه و کارنامه سیاسى و اجتماعى، پژوهش و نوشته منصوره اتحادیه (نظاممافى)، با همکارى غلامرضا سلامى و اسماعیل شمس، نشرتاریخ ایران، چاپ اول، دوره 2 جلدى، تهران، تابستان 1383.
5. این اسناد در 1390 از طرف خانواده عبدالحسینمیرزا فرمانفرما به مجلس شوراى اسلامى واگذار گردید.
6. فرمانفرما داراى بایگانى مرتبى بود. اسناد مالى نیز جداگانه بطور دقیق محاسبه و نگهدارى مىشد. اسناد مالى این مجموعه توسط خانم مریم کاشفنیا بر حسب حکومتها دستهبندى شده است و اسناد حکومت اول فرمانفرما در کرمانشاه 1320ـ 1325 را که به خط سیاق نوشته شده خانم کاشفنیا خواندهاند. بعضى از این مخارج در اینجا بطور نمونه آورده شده است.
کرمانشاه
حقوق ایالت غرب، 15000 قران. حقوق معاون ایالت غرب، 4000 قران. حقوق اجزاء کابینه، 1900 قران. مواجب و قیمت جیره سرایداران عمارت حکومتى 445 قران. مواجب نقارهچیان، 150 قران. مواجب نایبالحکومه بیستون و چمچال، 400 قران. صرف تحریر اداره کابینه تخمیناً، 350 قران. صرف روشنایى ادارات حکومتى تخمیناً، 600 قران. حقوق و سایر مخارج اداره نظمیه 20000 قران. حقوق اجزاء و مخارج اداره بلدیه، 6000 قران.
جمع 48845 قران
مخارج پیشنماز
غیره
ربیعالاول 1322، 14 تومان
ذىالحجه 1322، 22 تومان
ذىالحجه 1322، 16 تومان
ربیعالاول 1323، 18 تومان
ذىالحجه 1323، 18 تومان
محرمالحرام 1324، 18 تومان
مخارج خیاط و پوشاک و پارچه:
سال 1322
صورت همه ملبوس شاطران، مبلغ سى و سه تومان و هشت هزار دینار، بدون تاریخ.
لباس جهت فرخننه کاکا، مبلغ چهارده تومان و دو هزار دینار، ذىالحجةالحرام
لباس فاستونى و کتان که به عهده میرزاعلىاکبرخان بوده، مبلغ شصت و هشت تومان و هفت هزار و هفتصد دینار، ماه رجب.
پارچه مشکى جهت ملبوس هفت نفر خدمه اندرون، مبلغ سى و سه تومان و ششهزار و ششصد و پنجاه دینار، ذىالحجةالحرام.
صورت طاقه پارچهها براى عزتالسلطنه، مبلغ چهل و پنج تومان و هفت هزار و پانصد دینار، ذىالقعده
لباس فرزندى نصرتالدوله در مراجعت از فرنگ، مبلغ دویست و چهل و یک تومان و یک هزار دینار، ذىالحجةالحرام
یک ثوب عباى نائینى جهت فرزند نصرتالدوله، مبلغ بیست و سه تومان، ذىالقعده
لباس فرزندان محمدحسینمیرزا نظامالدین و محمدجعفر میرزا، مبلغ نود و یک تومان و هفت هزار و بیست دینار، ربیعالاول
پالتوى ماهوت جهت محمد کالسکهچى، مبلغ شش تومان، شوالالمکرم
شال کشمیرى توسط میرزاعلىاصغرخان، مبلغ چهارصد و هفتاد و دوتومان و هفت هزار و بیست دینار.
بابت قیمت حریر به توسط رحمانبیک، مبلغ یکصد و چهارتومان و چهارهزار و هفتصد دینار، ماه صفر
یک ثوب عباى والى، خلعت حاجىملاعلى کدخداى یافتآباد، مبلغ پنج تومان، ماه رمضان
شال کرمانى لیمویى خلعت عزتقلىسلطان، مبلغ هشت تومان، ربیعالاول
لباس تقىخان که به ملازمت فرزند نصرتالدوله به کرمانشاه رفته، مبلغ ده تومان و هفت هزار و پانصد دینار، ذىالقعده
انعامهاى بىتاریخ
فراشان تلگرافخانه، ماه صفر مبلغ 5 تومان.
انعامات از غره لغایت سوم ربیعالاول، جهانبخشمیرزا، شاطر نهاوند، ماه ربیعالاول، مبلغ 10 تومان.
سوارهاى فراهانى، اعظمالدوله، کاکاوندها، شاطر نهاوند، شاطر احتشامالممالک، میرزاآدم جلالتخان، شاطر حاجىهادىخان، ماه صفر، از پنجم لغایت هشتم، مبلغ سى و چهارتومان و پنجهزار دینار.
حاجىآقامحمدخان نانآورده، انعام دو نفر میرغضب، صارمنظام شکار آورده، ماه صفر از غره لغایت پنجم شهر صفر، مبلغ 6 تومان.
قورخانه سعدالسلطان، سوارهاى عبداللهخان براى شترآوردن، شاطریداللهخان، شاطر ظفرالسلطان، کرایه قاصد، مراد عباسخان، قهرمان قوشچى، ماه صفر، از دهم لغایت بیستم صفر، بیست و چهارتومان.
سوارهاى فراشان خرمآباد، آدمهاى منوچهرخان قاطر آوردهاند، سوارهاى تکیه، جلودار عراق، سوارهاى احمدوند، قاصد سیدمیرزاخان، ماه صفر، از 26 لغایت 29 صفر، شانزده تومان.
بهجتالملک 1323، ماه صفر 1322، مبلغ ده تومان و پنجهزاردینار.
مخابره تلگراف و انعام فراش تلگرافخانه 1322، شوالالمکرم 1322، مبلغ هفت تومان و چهارهزار دینار.
مخارج قشون
قطار و بند تفنگ و اسباب لازمه اسلحهخانه فرزند صولتالدوله، ربیعالاول 1324، مبلغ شش تومان و یک هزار و یکصد دینار.
صورت کرایه خانههاى سواره کلهر، بىتاریخ، مبلغ یکصد و شصت و چهارتومان.
کرباس و روغن زیتون جهت تفنگهاى اندرون، محرمالحرام 1324، مبلغ دو تومان و دوهزار و یکصد و پنجاه دینار.
سواره مظفر که نزد وثوقلشکر ضبط است، صفر 1323 ئیلانئیل، مبلغ دو تومان و دوهزار و یکصد و پنجاه دینار.
صورت انعام پرداخت شده به تفنگچیان، بىتاریخ، مبلغ شصت و شش تومان.
قزاقها که به اتفاق دو نفر سرباز که همراه مالهاى مسروقه از بروجرد به طهران آمده، صفر 1323 ئیلانئیل، مبلغ شش تومان.
صورت اخراجات اسلحهخانه مبارکه، صفر 1323، مبلغ بیست و چهارتومان.
عیناللهخان سوار براتى، صفر 1323، سه تومان.
مخارج قشونى یک ماهه جوزا، مبلغ پنجهزار و چهارصد و چهل و چهارتومان و هزار و هشتصد و چهل و هشت دینار.
مخارج درمان، دکتر و دارو در سالهاى 1322ـ 1324
دواهاى مفصله و خرجهاى میرزااسماعیلخان دکتر، مبلغ سى و چهارتومان و چهارهزار و هفتصد و پنجاه دینار، رمضان 1322.
ماهیانه مخارج حاجىمیرزامحمود دکتر، مبلغ یکصد و هشتاد تومان، ربیعالاول 1323.
ماهیانه مخارج حاجىمیرزامحمودخان دکتر، مبلغ نودتومان، ربیعالثانى 1323.
ماهیانه مخارج حاجىمیرزامحمودخان دکتر، مبلغ نودتومان، جمادىالثانى 1323.
ماهیانه مخارج حاجىمیرزامحمودخان دکتر، مبلغ ده تومان، ذىالحجةالحرام 1323.
دو صندوق دوا که از همدان توسط معتمدالسلطان سلمانخان حمل شده، مبلغ بیست و هشت تومان و شش هزار و چهارصددینار، رمضان 1321.
دواى مسیو سیمون از 13 محرم در ورود به کرمانشاهان، مبلغ یازده تومان، ربیعالاول 1323.
دوا جهت مسافرت کرمان، مبلغ یکصد تومان، ماه محرم 1324.
مخارج تحصیل و تدریس و پرداختى به معلم 1322 ـ 1323
متفرقه یک ماهه ماه ربیعالاول مادمازل معلمه، مبلغ شش تومان و هشتهزار دینار، ربیعالثانى 1322.
مادمازل معلمهـ نوزدهم ماه فوریهـ فرانسه، مبلغ یکصدوسىونهتومان و دوهزاردینار، ربیعالاول 1322.
دوماهه ژانویه و فوریه ماه فرانسه، مبلغ یکصد و سى و شش تومان و سه هزار دینار، ذىالحجةالحرام 1322.
اعطاى یک قطعه نشان علمى موسیو مونتودن به توسط میرزاعلىاصغرخان، مبلغ دهتومان، ماه صفرالمظفر 1323.
مال و بنه موسیو مونتودن از کرمانشاهان، مبلغ سىوچهارتومان، ربیعالثانى 1323.
مخارج یک ماهه روشنایى اندرون خانم عزتالدوله همسر فرمانفرما نیز جداگانه محاسبه شده، گفتنى است که محاسبه بر اساس وزن نفت هرکدام از چراغها تعیین شده است. دقت در نحوه محاسبه نیز جالبتوجه است. چنانچه در این سند یک نفر نایبحسین قبض صادر مىکرده، یک نفر دیگر میرزاحسین آن را ضبط کرده و مهر او در پشت سند آمده است.
صورت روشنایى اندرون حضرت مستطاب علیه عالیه خانمعزتالسلطنه دامتشوکتها بابت یک ماهه برج حمل 1302 به توسط نایبحسین از قرار قبض مشارالیه که در دفتر سرکارى نزد میرزاحسین ضبط است.
40 تومان معمولى یک شبه یک من، 12 سیر
حضرت علیه 18 سیر، گردسوز 3 شعله 12 سیر، 2 شعله 6 سیر
عزتملک دو شعله 4 سیر
ددهخانم 1 شعله 2 سیر
آشپزخانه 1 شعله 2 سیر
دایه قمى 2 سیر، حیاط 2 سیر، باباقاپوچى 1 سیر، حاجالماس 8 سیر
دالان اندرون 2 سیر، فانوس درباندرون 3 سیر، دربباغ 1 سیر، منزل ستارخان 2 سیر
دالان درب باغ 1 سیر، حمامى 1 سیر، کشیکچیان 2 سیر، جمع 39 تومان
منقل فرنگى و چراغهاى دو فتیله که اضافه داده شد.
5 شعله 33 تومان و 28 سیر.
15 تومان و 839 دینار، 20 تومان 898 دینار.
حساب سالارفیروز از بابت وجوه ابوابجمعى خود.
بابت حضرت علیه تشریففرماى قم شدهاند. 12 سیر، 3 شب، یکشنبه 12 سیر.
از بابت انکسار لوله و غیره، 6 تومان و 1500 دینار، انکسار لوله 5 تومان و 5 قران، لولهاضافه 7500 دینار.
تنگوزئیل مبلغ بیست و یک تومان و سه هزار و هشتصد و نود دینار وجه رایج 9945 دینار.
تحریراً فى شهر شوالالمکرم سنه 1341.
پشت صورت حساب محمدحسین 1306، دفتر سرکارى.
7. زنانى که زیر مقنعه کلاهدارى نمودهاند، منصوره اتحادیه(نظاممافى)، نشر تاریخ ایران، تهران، چاپ دوم 1389.
8. قیمت تمبر در تعدادى از نامهها از این قرار بود:
از اسدآباد به کرمانشاه 15 شاهى، از خانقین به کرمانشاه، 1 قروش، از کربلا به کرمانشاه 1 قروش، از اصفهان به کرمانشاه 5 شاهى، از طهران به کرمانشاهان 1 قران و 8 شاهى، از طهران به کرمانشاهان 15 شاهى، از همدان دارالدوله به کرمانشاه 21 شاهى، از طهران به ... 5 قروش، از بغداد به کرمانشاه 20 قروش، از ترکیه به کرمانشاه 1 قروش، از بیروت به کرمانشاه 40 قروش، از نجف اشرف به کرمانشاه 1 قروش.
این اعلان درباره پست، جزء اسناد است.
رئیس ایالتى پست طهران محترماً به عموم اهالى اعلام مىدارد از یوم شنبه پنجم ژون جارى مطابق با 15 جوزا پست شمیران مابین طهرانـ قلهکـ تجریش و اردوى همایونى برقرار و مطابق ترتیب ذیل مرتب خواهد بود و یک دفتر پستى در تجریش، یک دفتر در قلهک و یک دفتر در اردوى همایونى که همه روزه از نیم ساعت به ظهر مانده الى شش ساعت بعدازظهر باز و قبول نوشتجات و امانات مىنماید یک دفتر پستى نیز در طهران برقرار خواهد بود که تا شش ساعت بعدازظهر جهت قبول مراسلات و امانات شمیران باز است.
حرکتهاى پستهاى شمیران از قرار ذیل است.
از طهران ـ به شمیران (پست اول)
از طهران یک ساعت و نیم قبل از ظهر
حرکت از قلهک ظهر
ورود به تجریش نیم ساعت بعدازظهر
ورود به اردوى همایونى سه ربع بعدازظهر
پست دوم از طهران
سه ساعت و نیم بعدازظهر
حرکت از قلهک پنج بعدازظهر
ورود به تجریش پنج ساعت و نیم بعدازظهر
ورود به اردوى همایونى پنج ساعت و سه ربع بعدازظهر
حرکت از شمیران/ پست اول
حرکت از اردو یک ساعت و سه ربع قبل از ظهر
از تجریش یک ساعت و نیم قبل از ظهر
ورود به قلهک یک ساعت قبل از ظهر
ورود به طهران نیم ساعت بعدازظهر
پست دوم
حرکت از اردو سه ساعت و یک ربع بعدازظهر
از تجریش سه ساعت و نیم بعدازظهر
ورود به قلهک 4 ساعت بعدازظهر
ورود به طهران پنج ساعت و نیم بعدازظهر
تعرفه کرایه مراسلات فیمابین طهران و شمیران از قرار ذیل است.
1. پاکت دو مثقال اول چهارشاهى، اضافه از دو مثقال براى هر مثقال دو شاهى دریافت خواهد گشت.
2. اوراق چاپى هر ده مثقال یک شاهى است.
3. حق سفارشى یازده شاهى. قبض برگردان پنج شاهى است.
کرایه امانات از قرار ذیل است.
1. کرایه هر یکصد مثقال دو شاهى است. مشروط به اینکه قیمت کرایه هر بسته کمتر از پانزده شاهى نشود.
2. حق بارنامه پنج شاهى است.
3. حقالضمانه دهتومان و پنج شاهى دریافت شود.
چنانچه کسى را از ترتیب پست شمیران شکایتى است یقیناً به رئیس پست طهران اطلاع خواهد داد به تاریخ 13 جوزا 1294 مطابق.....1323.
9. در مجلس سوم، فرمانفرما به علت اغتشاشات کرمانشاه در مجلس استیضاح شد. رک، عبدالحسینمیرزا فرمانفرما، زمانه و کارنامه سیاسى و اجتماعى، به کوشش منصوره اتحادیه، غلامرضا سلامى، اسماعیل شمس، دوره 2 جلدى، جلد 2، صص 267ـ 283، تهران 1383.
10. همان، صص 439 ـ 442، صص 153ـ 157.
11. نمونه یکى از این نامهها چنین بود: «تصدق خاکپاى مبارکت شوم. دستخط مبارک زیارت شد شرحى که مرقوم فرموده بودید در باب ناخوشى جاننثار از تلگرافخانه تحقیق فرموده و معلوم شده است دروغ است. بلى سرهنگ تلگرافخانه خیلى آدم صحیح درستقولى است، دل جاننثار از دست خنگى او خون است، منتها با تمام مخلوق موافقت دارم خاصه با او که راه مىروم. الان که یوم شنبه بیست و دوم است به نمک مبارک از شدّت تب امید حیات به خودم ندارم. دیگر فردا خداوند ترحم بکند و چه شود خدا بهتر مىداند و چگونه مىشود جاننثار سالم باشد و چنین مطلبى را به خاکپاى مبارک دروغ عرض کنم. چه فایده دارد و حال آنکه به مالکالرقاب دروغ عرض کردن در حقیقت کفر است ....»
12. نامهها با این نوع عناوین آغاز مىشوند:
«تصدق خاکپاى اقدس والا ارواحنافداه به سرافرازى خانزاد شرف صدور یافته بود به زیارتش سر افتخار غلامى را به اوج اعلى رسانیده».
یا «تصدق حضور مبارکت شوم. دستخط مبارک به توسط شاطر سرکارى شرف ورود ارزانى داشته با کمال افتخار و مباهات زیارت گردید بشارت سلامت و صحت وجود مسعود و ازدیاد شوکت و اقتدار بندگان حضرت اقدس اسعد ارفع والا روحىفداه اسباب کمال شکرگزارى و بذل مراحم مبذوله نسبت به چاکران آستان، موجب نهایت امیدوارى گردید. خداوند سایه بلندپایه را سالهاى متمادى ممدود و مستدام فرموده، توفیق جاننثارى و خدمتگزارى را بیش از پیش عطا و کرامت فرماید».
یا «قربان آستان مبارکت شوم. زیارت دستخط مطاع مبارک اسباب حصول انواع مفاخرات و مباهات گردید و از اطلاع از سلامت و عافیت مزاج مسعود بندگان حضرت مستطاب اسعد اقدس والا روحىفداه بىنهایت مسرت و تشکر حاصل شد. همواره از حضرت ربّ العزّه ازدیاد عمر و شوکت و اقبال وجود مبارک امیر بندگان عظام را مسئلت مىنماید».
13. «حضور مبارک حضرت مستطاب اجل اکرم افخم اعظم ارفع بندگان آقایى آقاى سرداررشید حکمران ایالت جلیله روحىفداه مشرف شود».
یا «حضور مبارک ملازمان حضرت مستطاب اشرف اسعداعظم والا شاهزاده فرمانفرما ایالت عظماى غرب دامت عظمته مشرف شود».
یا «به حضور باهرالنور مبارک بندگان حضرت مستطاب اشرف ارفع اقدس امجد اسعد اکرم والا شاهنشاهزاده اعظم، آقاى فرمانفرما دام عمره و عزه و اقبالهالوالا شرف ملاحظه پذیرد».
یا «حضور مرحمت ظهور مبارک بندگان حضرت مستطاب اسعد اقدس اعظم اکرم والا شاهزاده فرمانفرما سالارلشکر و صاحب اختیار مملکت کرمانشاهان روحىفداه مشرف شود».
14. براى روشن شدن این نکته قسمتى از چند نامه خطاب به مقام بالاتر به طور نمونه ذکر مىشود.
الف. میرزاقهرمان امینلشکر از مستخدمین درجه دو دولت خطاب به شاه
«قربان خاکپاى جواهرآساى اقدس همایونت شوم.
افتخار و آمال و آرزوى این غلام این است که همه اوقات زندگانى و چاکرى را در التزام رکاب مبارک صرف نماید. علاوه بر این که از اول عمر به عنایت و نعمت شاهنشاهى گوشت و پوست ماها پرورش یافته، این اوقات، مخصوصاً در حق این غلام از جانب سنىالجوانب قبله عالم و عالمیان روحنافداه به صرافت خاطرمبارک تفضّل و عنایت شامل شده که در حقیقت در میان امثال و اقران جان تازه و نوکرى تازه مرحمت فرمودهاند از اداى این شکر مادامالعمر عاجز است».
ب. نامه فرمانفرما در حکومت اول کرمانشاه شعبان 1321 به میرزانصراللهخان مشیرالدوله وزیرخارجه
«فدایت شوم. چندیست که به زیارت مرقومات مطاعه نایل نگردیده و حقیقت این است در هر هفته که بهبه رشته طبع رسیده است به واقعه کرمان و به زحمات حضرتاقدس والا که در کرمان متحمل شده و مجالس انتخابات و آنچه که اتفاق افتاده، چون شرح حالات و زندگانى حضرت اقدس والا را سابقاً از روى روزنامه شرافت نوشته و نزد نواب مستطاب والا مرآتالسلطان ماند خواستم مجدداً بنویسم و درج و طبع نمایم باز خیالات مانع گردید. مستدعیم قلم عفو بر جرایم اعمال کشیده، مقرر فرمایید شرح حالات را در اسرع ازمنه امکان مرحمت فرمایید که درج شود تا در آتیه موجب شرمسارى داعى نگردد. امیدوارم که داعى را همان دوست قدیمى بدانید که در اول مشروطیت و اول ورود به طهران مىدانستید. اگرچه در تاریخ بیدارى در هر مقامى اعمال و زحمات حضرت اقدس والا نوشته شده است ولى زحمات و وقایع کرمانشاه را بر وجه اکمال ندارم و هم بعض نکات و وقایع را که راجع به عدلیه است مشروحاً نمىدانم مستدعى است مقرر فرمایید شرح و تفصیل را با یک صورت نیمتنه که عکس این ایام باشد به زودى ارسال دارید که باعث معطلى داعى نباشد چه از جزو نهم وقایع کرمان و تلگرافات کرمان که بعض آنها راجع به بحرالعلوم است به خوبى مشروحاً نوشته شده است امیدوارم داعى را از دماغ سوختگى و خستگى و تاریخبیدارى را از انتظار بیرون آورید تا مزید دعاگویى گردد. البته مقالات کوکب درى که راجع به کرمان بود به نظر مبارک هست وعدههاى حضرت اقدسوالا که الى اکنون ایفاء به آن نشده و مانع از ایفاء تقصیرات داعى بود و اینک اقل استدعایم اغماض عفو تقصیرات است به نظر مبارک خواهد آمد. زیاده جسارت است ایام عزت و شوکت مستدام باد.
اضعف دعاگویان ناظمالاسلام کرمانى
نامه فیروزمیرزا نصرتالدوله، پسر ارشد فرمانفرما از اروپا به پدر
23 اکتبر 1912
تصدق آستان مبارکت گردم.
این عریضه را از ژنو عرض مىنمایم و یقین دارم که تا به حال خاطر مبارک به وسیله عریضه دکتر مسبوق از این مسافرت و علت آن گردیده، از قرارى که مشارالیه نوشته بود کاغذى را که با وضعیت به حال نظامالسلطنه نوشته بودم ارسال حضور مبارک نموده است. چنانچه آنجا ملاحظه فرمودهاید مرضش خیلى خطرناک بود ولى بحمدالله عجالتاً از خطر آنى گذشته است تا بعد چه پیش آید. غلام همینکه در پاریس از این ترتیب مسبوق شدم فورى بدون تأمل و تردید حرکت کرده و آنجا آمدم فورى به مریضخانه رفته پسرهاى نظامالسلطنه را دیده ولى خودش را ملاقات نکردم، چون خیلى بدحال بود. حالا شش روز است اینجا هستم و پس فردا مراجعت خواهم کرد. هر روز اغلب اوقات در مریضخانه و مواظب بودهام. دو سه مرتبه با دکتر براى بعضى ترتیبات و کنسولتاسیون و غیره مذاکره کرده و قصدم تمام کمک و همراهى با سالار و تقىخان بوده است. سه روز است که حال نظامالسلطنه رو به بهبودى است و دو سه مرتبه ملاقات خودش را کردهام و امروز بالخصوص خیلى مفصل پیشش مانده و صحبت زیادى کردم...
چاکر به واسطه نزدیکى وقت مدرسه و بىترتیبى منزل و خانهام در پاریس و علتهاى مسافرت غلام به ژنو تصادف نمود، اتفاقاً با خبر مراجعت سعدالدوله به طهران در چندى قبل که غلام در لوزان ساکن و گاه اینجا مىآمدم هم ایشان را یکى دو مرتبه در خارج از منزلشان ملاقات کرده هر دفعه خیلى اظهار محبت و مهربانى کردند و همیشه جویاى حال حضرت والا شده بودند. این سفر منزلشان رفته ملاقاتى از ایشان کردم و خودشان به من گفتند که عازم طهرانند و تلگرافاتى که مبنى بر خواستن ایشان بود به من ارائه دادند و قدرى صحبت از اوضاع کردند، ولى غلام کوتاه انداخته؟؟ به واسطه عدم اقتضاى مجلس و خارج شدم. امشب چاکر را به شام دعوت کرده بودند آنجا رفتند و به طور خلوت مفصلا صحبت کردیم، نسبت به حضرت اقدس والا مذاکره شد گفتند عرض کنم که مدتى بود مذاکره مراجعتشان به ایران در میان بود، ولى به مناسباتى چند شانه خالى مىکردند تا بالاخره وقایع اخیر رخ داده و در «بالمورال» مذاکرتى مابین دو وزیر امورخارجه شده و نتیجه این گردیده که تلگرافاتى از طهران و اشاراتى از هر طرف کردهاند و ایشان هم پذیرفتند و عازمند...».
ااستاد بازنشسته دانشگاه تهران.
. این اسناد بر اساس جمع کل که در انتهاى سند آمده نوشته شده است. مخارج اجزایى که در خدمت و با پیشنماز کار کردهاند پرداخته نشده است.
. مکاتبات میرزاقهرمان امینلشکر، به کوشش منصوره اتحادیه(نظاممافى)، سعید روحى، تهران، 1387، صص 221، 233، 196، 155
. عبدالحسینمیرزا فرمانفرما، زمانه و کارنامه سیاسى و اجتماعى، منصوره اتحادیه(نظاممافى) باهمکارى غلامرضا سلامى، اسماعیل شمس، جلد 1، تهران 1383، ص 217.
. پسران رضاقلىخان نظامالسلطنه