26 خرداد 1392
شرح حیات حجتالاسلام غلامحسین جعفری همدانی
حجتالاسلام غلامحسین جعفری همدانی در سال ۱۳۲۴ق/ ۱۲۸۴ ش در روستای شانگرین از توابع همدان به دنیا آمد. وی در سال ۱۳۳۷ق/ ۱۲۹۷ ش برای تحصیل علوم دینی به همدان رفت و مدت پنج سال در آن شهر اقامت گزید. سپس در سال ۱۳۴۲ برای ادامهی تحصیل عازم قم شد و در محضر استادان آن دیار از جمله: میرزا محمد همدانی ثابتی، آخوند ملاعلی همدانی و آقا شیخ غلامرضا طبسی کسب فیض کرد.
حضور وی در قم مصادف با تبعید علمای نجف آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی و آیتالله نائینی به ایران بود (مجلهی حوزه، ۲۵-۴۲).
پس از سه سال تحصیل در قم در ۲۱ سالگی (سال ۱۳۴۵ق) برای تحصیل دروس عالیه عازم نجف اشرف شد و به مدت ۲۳ سال در حوزهی نجف اشرف به تحصیل علوم دینی پرداخت. رسائل، کفایه و مکاسب را از میرزا ابوالحسن مشکینی و درس خارج فقه را از سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی، آقا شیخ محمدحسین کمپانی و آیتالله نائینی فراگرفت و منظومه را خدمت شیخ مرتضی آشتیانی تحصیل کرد. هنگام تحصیل در حوزهی نجف اشرف تقریرات درس استادان را مینگاشت که از آن جمله میتوان به تقریرات درس فقه آیتالله کمپانی، تقریرات درس اصول آقا ضیاء عراقی (دو دورهی کامل)، تقریرات اصول فقه آیتالله ابوالحسن اصفهانی و تقریرات درس فقه و اصول آیتالله مشکینی اشاره کرد. وی چند سالی نیز درسهای سطح و خارج را در حوزهی علمیهی نجف اشرف تدریس کرد.
از همدورهایهای ایشان در نجف اشرف میتوان به آیتالله سید ابوالقاسم خویی اشاره کرد.
پس از فوت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی در سال ۱۳۲۴ ش جعفری همدانی تصمیم گرفت به ایران مراجعت کند و چهار سال بعد در سال ۱۳۲۸ ش به وطن بازگشت.
وی پس از آمدن به ایران در مسجد جامع تهران در شبستان گرمخانه، به اقامهی نماز و تبلیغ دین پرداخت (محمدشریف رازی، ۴۲۳-۴۲۴).
این دوره از زندگی وی که با مرجعیت و زعامت آیتالله بروجردی در حوزهی علمیهی قم مصادف بود، کمتر در مسائل سیاسی دخالت میکرد، اما با آغاز مبارزات سیاسی امام خمینی و همزمان با ایشان به مسائل سیاسی و انتقاد از حکومت پهلوی پرداخت. وی نخستین بار پس از اعتراض به تصویبنامهی لوایح ششگانه و برگزاری رفراندوم در سال ۱۳۴۱ ش دستگیر و زندانی شد. پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و بازداشت امام خمینی نیز در انتقاد از عملکرد رژیم در روز ۱۷ خرداد دستگیر و زندانی شد (حمید روحانی، ۲۵۵-۳۳۸).
در طول نهضت اسلامی، همواره به مبارزه با رژیم پهلوی میپرداخت و گاهی با صدور اعلامیه و گاهی با ایراد سخنرانی، به افشای چهرهی رژیم مبادرت میورزید؛ به طوری که تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ارتباط خود را با امام حفظ کرد. پس از تصویب لایحهی کاپیتولاسیون (حق قضاوت کنسولی) در زمان دولت حسنعلی منصور و تبعید امام خمینی به دلیل محکوم کردن اقدامات رژیم، از طریق نمایندگان امام با ایشان در ارتباط بود. و از این زمان به بعد مسجد جامع تهران را به پایگاهی جهت رساندن پیام امام به مردم و مبارزه علیه رژیم تبدیل کرد. وی علاوه بر آنکه خود به منبر میرفت و مردم را از اوضاع کشور آگاه میکرد، از وعاظ و سخنرانان مبارزی چون جعفر شجونی، ربانی املشی و حجازی دعوت میکرد تا ضمن وعظ و خطابه برای مردم به انتقاد از رژیم بپردازند (مجلهی حوزه، ۳۵).
او بارها توسط مأموران امنیتی دستگیر، زندانی و چند بار نیز ممنوعالمنبر شد. ساواک پس از آگاهی از فعالیت سیاسی وی، اعمال و رفتار ایشان را تحتنظر قرار داد و وی را به عنوان یکی از مخالفان رژیم شناخت و به مقابله با اقدامات وی پرداخت. وی از اغلب اقدامات حکومت پهلوی انتقاد داشت: کاپیتولاسیون، جشنهای شاهنشاهی، ترویج فساد در جامعه، تشکیل حزب رستاخیز و کارهای دیگری که وی
آنها را مخالف اسلام و غیر قانونی میدانست.
ایشان رژیم شاه را فاقد مشروعیت برای حکومت میدانست و بر این عقیده بود که حکومت قصد دارد اسلام و روحانیت را براندازد و به همین دلیل با تمام توان خود به مبارزه با آن پرداخت. جعفری همدانی علاوه بر مسائل ایران به اوضاع جهان اسلام نیز توجه میکرد. ایشان در بیشتر سخنرانیهای خود به مسئلهی فلسطین و تصرف سرزمینهای اسلامی توسط رژیم اسرائیل اشاره و جنایات این رژیم را محکوم میکرد و از مردم نیز میخواست انزجار خود را از اعمال رژیم اسرائیل اعلام کنند و به مقابله با آن بپردازند. ایشان چون متوجه حساسیت رژیم به این مسئله شده بود، با مطرح کردن مسئلهی اسرائیل آن را به عنوان حربهای برای ضربه زدن به حکومت پهلوی به کار میبرد. وی معتقد بود که تنها راه مبارزه با رژیم، آگاه کردن مردم از ماهیت حکومت است و این امر را وظیفهی دینی و ملی خود میدانست.
او معتقد بود روحانیت باید بر دستگاه قضایی و مصوبات دولت نظارت داشته باشد و حکومت و شخص شاه را مسئول فساد در جامعه میدانست. ایشان بارها اعلام کرده بود که هر عملی که مخالف با دین باشد با آن مخالفت خواهد کرد و چون مسبب همهی معضلات جامعه را شخص شاه میدانست به مبارزه با شاه پرداخت.
حجتالاسلام جعفری همدانی از پیروان راستین امام خمینی بود و پیروی از دستورات ایشان را وظیفهی شرعی و دینی خود میدانست و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن نیز ضمن حمایت از ایشان، ارتباط خود را با امام حفظ کرد (رحیم خوشزاد، اغلب صفحات).
وی علت پیروزی انقلاب اسلامی را علاوه بر لطف خداوند، در رهبری حکیمانهی رهبر انقلاب و حمایت بیدریغ مردم ایران از دستورهای امام میدانست.
مبارزات حجتالاسلام جعفری همدانی در آگاه کردن مردم تأثیر بسزایی در روند پیروزی انقلاب اسلامی ایران داشت و با آنکه در این راه با مشکلات و سختیهای بسیاری روبهرو شد، اما هیچ گاه در ادامهی راهی که در پیش گرفته بود، متزلزل نشد. ایشان در سال ۱۳۵۶ ش دچار بیماری قلبی شد و مدتی در منزل بستری شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در همان مسجد گرمخانه به اقامهی نماز پرداخت و در سال ۱۳۷۴ در ۹۳ سالگی درگذشت.
منابع
۱٫ اسماعیلی، علیرضا، خاطرات جعفر شجونی، تدوین: علیرضا اسماعیلی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پاییز ۱۳۸۱
۲٫ انصاری، ناصرالدین، آیینهی پژوهش، شمارهی ۳۵، سال ششم، آذر و دی ۱۳۷۴
۳٫ خوشزاد، رحیم، حجتالاسلام جعفری همدانی به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵
۴٫ دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج ۵، بنیاد فرهنگی امام رضا (ع)، ۱۳۶۱
۵٫ روحانی، سیدحمید، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج ۴، تهران، دارالفکر و دارالعلم، ۱۳۵۸
۶٫ شریفرازی، محمد، گنجینهی دانشمندان، ج ۴، تهران، اسلامیه، ۱۳۷۵ ش
۷٫ «مصاحبه با آیتالله میرزا غلامحسین جعفری همدانی»، مجلهی حوزه، ش ۵۲، مهر و آبان ۱۳۷۱
http://daneshnameh.irdc.ir/?p=2016