23 خرداد 1393

نکاتی درباره تاریخ شفاهی


نصرت‌الله صمدزاده

شستی با عنوان «اصالت خاطره»، به همت «سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس» وابسته به «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس» و در شهر کرج برگزار شد. در این جلسه، تعدادی از کارشناسان، نویسندگان و خاطره‌نگاران حوزه موضوعی دفاع مقدس در استان البرز و استان‌های همجوار گرد آمده بودند. سخنران این نشست «نصرت‌الله صمدزاده» مدیر «کتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری» بود. وی در این بحث دو ساعته، به مباحث مختلفی از جمله، اهمیت اسناد فرهنگی، لزوم دوره‌شناسی آثار، آمار نشر کتاب دفاع مقدس و خاطرات جنگ، دوره‌های زیستی کتاب، ظرفیت کتاب، ماهیت ادبیات مستند، جایگاه خاطره‌نگاران، بایسته‌های نشر خاطرات، نقد خاطره‌نگاشته‌ها، اهمیت رسانه‌ای کتاب خاطره، انواع روایت در خاطره‌نگاری‌ها، انواع خاطرات و ماهیت تاریخ شفاهی پرداخت. جمع‌بندی صحبت‌های صمدزاده و پرسش‌ و پاسخ‌ حاضران در جلسه درباره تاریخ شفاهی و به‌ویژه اینکه: آیا تاریخ شفاهی «روش» است یا «روی‌کرد»؟ در اینجا ارائه می‌شود. متن کامل گفته‌های وی، تا اواسط خرداد ماه سال جاری در ویژه‌نامه‌ای منتشر خواهد شد.

 

بحث تاریخ شفاهی در کشورما حدود دهه هفتاد به شکل جدی مطرح شد و برداشت‌های مختلفی از آن به‌وجود آمد. در جاهایی شیفتگی و افراط در این موضوع آنچنان شد که ماهیت بسیاری از مقولات، همچون خاطره‌نگاری‌ها را تحت‌الشعاع قرار داد. شخصاً در آسیب‌شناسی این فعالیت نوشته‌های پراکنده‌ای دارم. واقعیت این است که در سراسر جهان تاریخ شفاهی روشی برای گردآوری اطلاعات فرض شده است. محور و ماهیت اصلی آن مصاحبه است که پیرامون یک سوژه، عموماً وقایع و شخصیت‌های حقوقی و بعضاً شخصیت‌های حقیقی، انجام می‌شود. پروژه‌های متعدد تاریخ شفاهی با همین هدف در سراسر دنیا شکل گرفته‌اند. خروجی تاریخ شفاهی، به شکل اسناد شفاهی یا اصوات آرشیوی است و از اطلاعات فراهم آمده در این روش، در همه‌گونه آثار و نوشتار می‌توان بهره جست.

 

تاریخ شفاهی یک گونه یا یک ژانر نیست یک پروژه است. گردآورندگان اطلاعات در پروژه‌های تاریخ شفاهی مورخان نیستند. تاریخ شفاهی تاریخ را به دو وجه شفاهی و مکتوب تقسیم نمی‌کند؛ در واقع تاریخ نیست؛ بلکه طی آن، مجموعه اطلاعات تاریخ‌دار در موضوعات مختلف فراهم می‌آیند.

 

در هر پروژه تاریخ شفاهی، شرط اولیه و اساسی آن است که در ابتدای پروژه، تعداد مصاحبه‌شوندگان، با ملاحظه کل شاهدان وقایع و دارندگان اطلاعات، مشخص باشند و توأم با کارشناسی و ارزیابی هدفمند انتخاب شده باشند. هرچه تعداد مصاحبه‌شوندگان پیرامون یک موضوع ـ برای راستی‌آزمایی و تکمیل اطلاعات ـ و تمرکز مصاحبه روی موضوع ـ نه سرگذشت مصاحبه‌شونده ـ بیشتر باشد اعتبار داده‌های حاصل بیشتر خواهد بود. به عکس، هر چقدر دامنه وقایع محدودتر و کوچک‌تر باشد به همان نسبت پروژه‌های موفق‌تری پیش رو خواهد بود. مثلاً پروژه تاریخ شفاهی دفاع مقدس ـ جنگ عراق علیه ایران ـ عملاً پروژه ناکارآمدی است چرا که به تعداد یک ملت مصاحبه‌شونده دارد. اما پروژه فلان عملیات، فلان گردان، فلان منطقه، یا حتی بخش کوچکی از اینها در حوزه موضوعی جنگ، کارآمدی‌اش تضمین شده‌تر است.

 

سوژه‌ هر پروژه تاریخ شفاهی باید از اعلام معاصر باشد و شاهدان آن در قید حیات باشند وگرنه پروژه تاریخ شفاهی نامفهوم است. اگر پروژه تاریخ شفاهی پیرامون وقایع و مراکز نباشد و متمرکز روی یک شخصیت و سرگذشت یک فرد باشد، باز هم وی، به‌عنوان یک موضوع و سوژه مطرح است و همه شرایط شکل‌گیری یک پروژه تاریخ شفاهی باید مهیا شود.

 

در پدیدآمدن یک کتاب خاطره خوب، الزاماً نیازی به شکل‌گیری پروژه تاریخ شفاهی نیست. اما وقتی که یک خاطره به روش تاریخ شفاهی فراهم آمده باشد چند ویژگی ممتاز دارد که آن را از سایر خاطرات متمایز می‌کند. یکی اینکه، مصاحبه‌گر و خاطره‌نگار ناچار است اطلاعات اشخاصی که درون روایت راوی حضور دارند به قصد شخصیت‌نگاری صاحب‌خاطره و وقایع‌نگاری پیرامونش، احصا کند و به تعداد افراد درگیر با روایت، یک پروژه تاریخ شفاهی تعریف نماید. دوم اینکه خود شخص راوی اگر در واقعه‌ای حضور دارد باید جایگاه وی را در حلقه مصاحبه‌شوندگان آن واقعه یا آن پروژه تاریخ شفاهی بشناسد و در صورت لزوم از اطلاعات کسانی که درون روایت صاحب خاطره نیستند اما در حلقه تاریخ شفاهی موضوع، یعنی واقعه، هستند استفاده کند. در واقع بخشی از همت مصاحبه‌کننده به پیشرفت یک پروژه تاریخ شفاهی دیگر نیز معطوف خواهد شد.
تاریخ شفاهی یک «روی‌کرد» یا approach برای مطالعه موضوعات مختلف نیست گرچه روشی است که خود، در گردآوری اطلاعات دارای روی‌کرد تاریخی است. یعنی ما نمی‌توانیم مطالعه‌ای را با «روی‌کرد تاریخ شفاهی» انجام دهیم. چرا که تاریخ شفاهی قبل از مطالعه یک موضوع اتفاق می‌افتد نه حین آن؛ و اولین شرط روی‌کرد بودن یک مفهوم برای مفهومی دیگر، هم‌زمانی کنش آنها در شکل‌گیری گونه‌ای مطالعه است در حالی که تاریخ شفاهی روشی است دارای محصولی به نام «اطلاعات»، و پس از تولید این محصول ـ حتی ممکن است سالیان پس از آن باشد ـ انواع مطالعات شکل می‌گیرد و در واقع اطلاعات فراهم آمده در پروژه‌های تاریخ شفاهی، بعدها به پیش‌برد مطالعه یک موضوع با روی‌کرد علمی و اسنادی یاری می‌رساند.

بنابراین مبحث تاریخ شفاهی ساده‌تر از آن است که ما این‌گونه در لابه‌لای مفاهیم مختلف می‌پیچانیم و کار را سخت می‌کنیم. اگر دشواری‌هایی دارد در طراحی یک پروژه تاریخ شفاهی، یعنی در مطالعه سوژه، شکل‌دهی حلقه مصاحبه‌شوندگان، گستردگی پرسش‌ها و ارتباط دهی مصاحبه‌شوندگان به هم در سؤالات متنوع و در سرپرستی کار است، نه در اجرای آن.


تاریخ شفاهی