30 خرداد 1400

دیوانه ای به نام ظلّ السلطان


 دیوانه ای به نام ظلّ السلطان

  سلطان مسعود میرزا متولد ۱۵ دی ۱۲۲۸ هجری خورشیدی در تبریز و متوفی به ۱۲ تیر ۱۲۹۷ در اصفهان بی شک یکی از منفورترین و جنایت کارترین چهره های قاجار بود که لطماتی که به ایران در هنر ، محیط زیست و … وارد کرد برای همیشه جبران ناپذیر است.
او شاهزاده قاجار و بزرگترین فرزند ناصرالدین شاه بود و مدتی طولانی حاکم اصفهان بود. به زبان عربی و فرانسه تسلط داشت و کتابخانه بزرگی داشت که در آن نسخ خطی جمع آوری می کرد. کتاب تاریخ مسعودی به قلم این ملعون است.
او با اینکه فرزند ارشد ناصرالدین شاه بود اما بعد از مرگ شاه برادرش مظفرالدین شاه وارث تاج و تخت شد به این دلیل که مادر وی قاجاری نبود.
عده ای بر این باورند که وی دچار نوعی جنون بود که زمانی هم که به تاج و تخت نرسید حال وی وخیم تر شد. مظفرالدین شاه نقل می کند که در کودکی امر می کرد که غلامان گنجشکان را از هوا بگیرند ، سپس با میخ و چاقو چشم این حیوانات را از حدقه در می آورد و سپس در هوا رها می کرد و پرواز کرئا آن ها را می دید !
منقرض شدن نسل شیر ایرانی نیز از جنایات این ملعون ابن ملعون است !
متاسفانه در اصفهان ۳۴ سال حکمرانی کرد و در این زمان که اصفهان دارای ۱۳۷ کاخ ، ۱۶۲ مسجد ، ۴۸ مدرسه ، ۲۷۳ حمام و ۱۲ گورستان بود بیش از ۵۰ اثر تاریخی را به بدترین نحو ممکن تخریب کرد.
تنها برخی از جنایات وی در قبال بناهای عمدتاً صفوی اصفهان به شرح زیر است :
۱٫ باغ و قصر سعادت آباد
۲٫ عمارت هفت دست
۳٫ قصر نمکدان
۴٫ آئینه خانه
۵٫ بهشت برین
۶٫ بهشت آئین
۷٫ انگورستان
۸٫ بادامستان
۹٫ نارنجستان
۱۰٫کلاه فرنگی
۱۱٫ باغ تخت
۱۲٫ باغ آلبالو
۱۳٫ باغ طاووس
۱۴٫ عمارت و باغ نقش جهان
۱۵٫ باغ فتح آباد
۱۶٫ گلدسته
۱۷٫ تالار اشرف
۱۸٫ عمارت خورشید
۱۹٫ سرپوشیده
۲۰٫ عمارت خسروخانی
۲۱٫ باغ زرشک
۲۲٫ باغ چرخاب
۲۳٫ باغ محمود
۲۴٫ باغ صفی میرزا
۲۵٫ باغ قوشخانه
۲۶٫ باغ نظر
۲۷٫ عمارت و سردر باغ هزارجریب
۲۸٫ عمارت جهان نما
۲۹٫ و….
لازم به توضیح است که ظل‌السلطان علاوه بر فهرست فوق، اقدام به تخریب و نابودی حدود چهل باغ و عمارت دیگر، از باغ‌ها و عمارت‌های عصر صفوی در اصفهان نمود، که گرچه شهرت و اهمیت موارد مندرج در فهرست فوق را نداشتند، امّا هریک در جای خود از شاهکارهای معماری عصر صفوی محسوب می‌شدند.
ظل‌السلطان همچنین آینه کاری‌های روی ستون‌های عالی قاپو و چهل‌ستون را از میان برد و علاوه بر این دستور داد روی نقاشی‌های نفیس داخل چهل ستون را با گچ بپوشانند و نقاشان قاجاری بر روی آنها نقاشی‌های کم‌ارزش خود را بنگارند. توصیف برخی از این عمارتهای تخریب شده بدستور ظل‌السلطان، در برخی سفرنامه‌ها و بخصوص سفرنامه‌های مربوط به مستشرقین و اروپائیانی که از اصفهان در عصر صفوی بازدید کرده اند، ذکر شده است.
وی برخی از عمارتهای باقی مانده از دوره صفوی را کاملاً نابود کرد (مانند عمارت آیینه خانه در کنار زاینده رود) و برخی دیگر را به مرز نابودی کشاند. ظل‌السلطان از عمارت هشت بهشت به عنوان اسطبل استفاده می کرد.
دوران حکومت ظل السلطان در اصفهان، به قلع و قمع مخالفان و سرکوب شورشهای محلی و داخلی و یا افزون بر داراییهای کلان، از طریق دست اندازی بر اموال مردم می گذشت و از آنجا که مملکت داری جایی در ذهنیت قاجار نداشت، اغلب اوقات را به شکار و بلوک گردی و خوشگذرانی سپری می کرد. با این حال، نباید از نظر دور داشت که تشکیل قشون منظم، تأسیس روزنامه فرهنگ، افتتاح مدرسه همایونی به سبک جدید و اکل دو میلیتر (Ecole de Militaire) یا مدرسه نظامی برای تعلیم داوطلبان قشون، از جمله اقدامات ظل السلطان در اصفهان است.
گفته می شود ظل السلطان حتی دستور تخریب کاخ چهلستون را هم داده بود که یکی از تجار خوش نام اصفهان به نام ملک التجار به موقع اطلاع می یابد و با خرید آن، این ملک تاریخی را از دست نادانی می رهاند وگرنه هم اکنون هر قطعه از این اثر ماندگار زیر خاک ها مدفون شده بود یا در خانه ای به کار رفته بود. می گویند ظل السلطان با فروش زمین و حتی کاشی ها خرج قشون خود را تأمین می کرده است
کاخ سعادت آباد نیز یکی دیگر از کاخ های صفوی بود که در حد فاصل سی و سه پل و پل خواجو در حاشیه جنوب زاینده رود واقع شده بود. ژان شاردن در توصیف آن می نویسد محله سعادت آباد را به علت نوع ساکنان آن منطقه گبریه می نامیدند اما بعدا آنها را از آن جا بیرون کردند تا در آن بناهای تفریحی بسازند. مجموعه سعادت آباد شامل کاخ، گرمابه، عمارت کلاه فرنگی و جوی ها و فواره های متعدد بوده که طول آن ربع فرسخ و عرض آن نصف طولش بود، لبه ها و دور کاخ از سنگ مرمر بوده و خیابان های باغش پر از درخت و مملو از گل.
این کاخ و مجموعه آن توسط شاه عباس دوم ساخته شده بود که اغلب جشن های بزرگ در آن جا برگزار می شد، دریاچه ای نیز در آن ایجاد کرده بودند و هنگام جشن ها آتشبازی هم برپا بود.
شاردن، تالارهای چراغانی شده، آبشارها و فواره ها و مناظر این مجموعه را خیره کننده توصیف کرده است.
* کاخ آینه خانه یا پارک آینه خانه فعلی
عمارت یا کاخ آینه خانه به همراه عمارت نمکدان درون مجموعه باغ سعادت آباد واقع شده بودند.
«ارنست هولتسر» که در اواخر قاجاریه در اصفهان سکونت داشته، آینه خانه را شبیه چهل ستون توصیف کرده، محل آن نیز بین کاخ هفت دست و پل خواجو بوده است.
تالار آن وسیع و دارای ۱۶ ستون بوده است که با آینه ها و طلاو نقاشی و صفحه های مرمر منقش به سبک چهل ستون تزیین شده بود. کاخ آینه خانه در سمت شرق کاخ هفت دست، ۲ ستون عالی داشته است که گفته می شود آنها را بعد از تخریب در کلیسای جلفا کار گذاشته اند.
* کاخ هفت دست زیباتر از چهل ستون
کاخ هفت دست که کاخ ییلاقی شاه بوده نزدیک رودخانه و بالای پل خواجو قرار داشته و تا دیوارهای کاخ هفت دست به پل کوچک چوبی (ملقب به چوبی فعلی) امتداد می یافته.
شیخ جابر انصاری، در کتاب گنجینه های اصفهان این عمارت را زیباتر و عظیم تر از چهل ستون توصیف می کند. به گفته شاردن این کاخ مدتی برای گوشه نشینی یا گریز اشخاصی که از نظر شاه افتاده بودند استفاده می شده که به این محل زندانی یا تبعید می شدند. این کاخ دیوارهای بلند و محکمی داشته، تالارهای آن نیز پر از گچبری، میناکاری و زراندود بوده است. می گویند ملک التجار که چهل ستون را از نابودی نجات داد، ۷ هزار تومان پیشکش کرده بوده که از ویران کردن آن منصرف شوند اما میسر نمی شود و ازاره ها و سنگ های مرمر شفاف آن را هم افرادی برای عمارت های شخصی خود برمی دارند. کاخ هفت دست در سال ۱۳۱۸ ه.ق ویران شد.
* عمارت نمکدان
عمارت نمکدان پشت سر عمارت آینه خانه رو به جنوب واقع بود. این عمارت ۸ ضلعی نوعی حوضخانه بوده با یک اتاق مرکزی و چند اتاق فرعی با ۱۶ زرع مساحت و ۲ ستون با ارتفاع ۶ متر.در سال ۱۸۸۹ (۱۳۰۶) ه.ق همه عمارت به دستور ظل السلطان و به دست منشی در حضورش تخریب می شود.
جابر انصاری در کتاب گنجینه های اصفهان نزدیک به ۶۰ باغ ایرانی را از اصفهان دوره صفوی نام می برد که از بسیاری شان حتی نامی هم باقی نمانده. عظیم ترین و زیباترین آنها که امروزه شاهدی برای آن نیست و باغ های فین کاشان و شازده کرمان فرزندان کوچک آن محسوب می شوند. باغ هزار جریب در جنوب اصفهان بوده که از ابتدای سی وسه پل تا دامنه های کوه صفه امتداد داشته است.
بلندی مدرسه چهارباغ و مسجد شاه و عالی قاپو باغ هزار جریب در محدوده شهرک فرح آباد مشتمل بر ۱۰ قطعه بوده که چندین کاخ، استخر و آبشار درون خود داشته است.
گفته می شود این باغ ها با بهترین اشجار و ریاحین آرایش یافته بودند و شاه عباس دوم در شرق آن کاخ سعادت آباد و انتهای شمالی آن عمارت نمکدان، هفت دست و تالار آینه را بنا کرده بوده است.
به نوشته شاردن این باغ از ۱۲ طبقه مسطح که هر یک با فاصله ۶ یا ۷ پا بالای دیگری قرار داشته بنا شده
بوده و ۱۵ خیابان شنی با جوی های متصل به هم داشته است.
«هزار جریب» هم به گفته او نه به علت این که هزار جریب بوده بلکه از منظر وسعت و بزرگی به این نام متصف گشته بوده است. هزار جریب ادامه چهارباغ بوده (بعد از سی وسه پل) و ۲ ردیف چنار بلند زینت اصلی آن بوده است. همچنین باغ زرشک یکی دیگر از باغ های مشهور اصفهان بوده که گفته می شده بزرگ ترین خانه چهارباغ بوده، با منظره ای رو به پل و رودخانه و جنوب شهر و با همان بلندی مدرسه چهارباغ و مسجد شاه و عالی قاپو.
نخستین تلگراف خانه هند و اروپایی و تلگراف خانه ایران و انگلیسی نیز در همان محل آغاز به کار کرده است.این عمارت بعداً به چایخانه تبدیل و سپس به محل اقامت هیأت اعزامی از آلمان بدل شد.
هولستر در اواخر دوره قاجار می نویسد: از آن زمان به بعد در تعمیر آن اهمال شده و بزودی به تپه ای خاک بدل می شود.»
بعد از مرگ ناصر الین شاه در سال ۱۳۱۳ ه. ق او نامه¬ای به مظفر الدین شاه نوشت و به او گفت هر چه که امر شود حاضر است اطاعت کند، این امر باعث شد که در حکومت ولایت اصفهان باقی بماند.
او تا سال ۱۳۲۴ ه. ق که محمد علی شاه به حکومت رسید در اصفهان بود و در این سال که برای عرض تهنیت به تهران آمده بود، مردم اصفهان در غیاب او دست به شورش و تعطیلی عمومی زدند و عزل او را از حکومت خواستار شدند، مجلس هم با خواسته¬های شاکیان همراهی نمود و عزل وی را تصویب کرد.
ظل السلطان هم وقتی تلاشهایش برای برگشت به حکومت بی نتیجه ماند خود استعفاء کرد ، و توانست حکومت فارس را به دست آورد، ولی طولی نکشید که آن را نیز از دست داد و با این پیش آمد به اروپا سفر کرد و بعد از مدتی که از راه شمال ایران خواست وارد کشور شود در رشت دستگیر شد و با پرداخت غرامت و کمک انگلستان آزاد شد و دوباره به انگستان باز گشت و بعد¬ها به ایران آمد، به اصفهان رفت و تا آخر عمر در آنجا به صورت منزوی زندگی کرد و در سال ۱۳۳۶ ه. ق در سن ۷۰ سالگی در گذشت و جنازۀ او را به مشهد انتقال داده و در آنجا بخاک سپردند.