11 اسفند 1399

پس از یک قرن؛ واکاوی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹

ارزیابی اسناد آمریکایی از ماهیت کودتای ۱۲۹۹


سخنرانی مهندس علی اکبر رنجبر کرمانی

ارزیابی اسناد آمریکایی از ماهیت کودتای ۱۲۹۹

اشاره :

در یکصدمین سالگرد کودتای سوم اسفند۱۲۹۹، به همت پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، همایش نیم‌روزه «پس از یک قرن؛ واکاوی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹» با حضور و سخنرانی اساتید برجسته به صورت مجازی و پخش زنده از طریق ادوب کانکت برگزار شد.

پیش از این پنج کرسی ترویجی و دو نشست علمی با حضور صاحب‌نظران جهت واکاوی کودتایی ۱۲۹۹ توسط گروه‌های مطالعات انقلاب اسلامی، ادبیات اندیشه و فرهنگ‌پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه به عنوان پیش‌نشست همایش «پس از یک قرن؛ واکاوی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹» برگزار گردید.

در این همایش سخنرانان در دو بخش به ارائه مطلب پرداختند . در بخش اول آقایان دکتر ابراهیم متقی، دکتر یعقوب توکلی، دکتر محمد شفیعی‌فر و در بخش دوم آقایان مهندس رنجبر کرمانی، مهدی جمشیدی و دکتر حامد صلاحی به ایراد سخن پرداختند.

در اینجا متن کامل سخنرانی آقای مهندس علی اکبر رنجبر کرمانی را که تحت عنوان «ارزیابی اسناد آمریکایی از ماهیت کودتای1299 »ارائه شد ، با هم می خوانیم :

*******

 

اسنادی که از سفارت ایالات متحده امریکا در تهران برای وزارت خارجه رفته است در حقیقت نشان دهنده جو و اوضاع و احوال کشور در منظر محافل سیاسی دیپلماتیک در روز بعد از کودتا و حوادث بعد از آن می باشد. آنچه که آقای دکتر متقی در رابطه با تغییر موازنه قوا در جهان پس از جنگ جهانی اول و در نتیجه لزوم ایجاد دولت مقتدر مرکزی در ایران گفتند یک اصل درستی است و یک اصل کلاسیک در تاریخ معاصر ایران و جهان است. اما اینکه بتوانیم قضاوت بکنیم امریکا هم در این زمینه نقشی داشته است و تغییر رئیس جمهور ها در امریکا، آنچنان که بعدا در کودتای 1953 می‌توانیم بگوییم ترومن رفت آیزنهاور آمد و کودتا شد، چنین چیزی را با این صراحت درباره کودتای 1299 نمی‌توان گفت. اما در هر حال این را می شود گفت که آمریکا با قرارداد 1919 مخالف بود و در عین حال همه قوای جهانی غیر از اتحاد جماهیر شوروی، یعنی همه جهان سرمایه داری که سیاستش را در غرب آسیا انگلستان نمایندگی می کرد، همه موافق بودند که این وضعی که در ایران هست باید تغیر کند.

امروز بعد از صد سال  بعضی از نویسندگان می گویند ما هر چه گشتیم هیچ سندی پیدا نکردیم که دولت انگلستان در کودتای1299 نقش داشته است. و طوری صحبت می کنند انگار تمامی مراکز اسنادی جهان را دیدند و سندی پیدا نکرده اند. شما کجا رفته اید؟ از روی کتاب آقای سیروس غنی که شخصیتی وابسته به نظام سابق است و خودش و پدرش شیفته رضاشاه، چیزهایی گفتید. شما همه ی مراکز اسنادی را دیده اید؟ من امروز به شما سندی را ارائه می‌کنم که اگر هیچ سندی نبود جز همین یک سند برای وابستگی کودتای1299 به سیاست انگلستان کفایت می کرد.

اسناد در این زمینه بسیار است.  برای نمونه چند سند از اسناد وزارت خارجه آمریکا را درباره کودتای1299  خواهم خواند. این اسناد، گزارش های سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران به وزارت خارجه آن کشور است:

سند اول: سفارت آمریکا در اولین روز کودتا، یعنی چند ساعت پس از کودتا در ساعت 10 صبح این را ارسال می‌کند: «بریتانیا منکر هر گونه دخالت در قضایا شده اما کاملا روشن است که اوضاع فعلی بر وقف مراد آنهاست. و شواهد حاکی از آن است که نیروی نظامی آنها این حرکت را تقویت می کند. (نیروهای انگلیسی که مشهور بودند به نورپرفورس(نیروی شمال ایران) اینها مقرشان در همین شهر قزوین بوده است. یعنی همین جایی که مبدا حرکت قوای کودتاچی است) سید ضیا سردبیر روزنامه رعد از تحت الحمایگان بریتانیا (این را وزیر مختار آمریکا می گوید) رهبری این جریان را بر عهده دارد. مردم ایران تقریبا مطمئن شده اند تمام این قضایا یک نقشه و توطئه انگلیسی است. » این اولین گزارش سفارت به وزارت خارجه آمریکا است.

گزارش سفارت آمریکا در تهران در چهار روز بعد از کودتا در 26 فوریه : «توده مردم از این اوضاع به خشم آمده اند. و مدعی هستند تمام این قضایا یک کودتای انگلیسی است. سفارت بریتانیا تمام این اتهامات را رد می کند اما شکی نیست که نیروی نظامی انگلیس در قزوین از این حرکت حمایت کرده است. گزارش فصلی سفارت آمریکا در 5 آوریل. باید توضیح بدهم که سفارت علاوه بر گزارش های موردی و روزانه، در سر هر فصل یک گزارش فصلی هم به وزارت خارجه در واشنگتن می داد.

گزارش فصلی 5 آوریل: «نیروهای قزاق اعتراف کرده اند دقیقا پیش از ورود به پایتخت نفری 5 تومان (معادل 5 دلار) از مقامات بریتانیا دریافت کرده اند. این قزاق ها تحت فرمان کلنل اسمایت هستند. (کلنل اسمایت همان هماهنگ کننده نیروهای نورپرفورس (نیروهای انگلیسی مقیم قزوین) است. این فرمانده انگلیسی مدتی در قزوین متصدی اطلاعات بوده و پیش از آن فرمانده نیروهایی قزاق در منطقه بوده است. وی مکررا به تهران سفر می کرد و بر کسی پوشیده نیست که در این سفرها بخش عمده وقت خود را در حضور سیدضیاالدین به سر می‌برد. مشخص شده است که اندکی پیش از حرکت قزاق ها به سمت تهران پولی که قرار بود به دست قزاق ها برسد به دست کلنل اسمایت رسید...». سند همانطور که عرض کردم گزارش فصلی و مفصل است. در جای جای سند، خود دیپلمات آمریکایی مکررا می گوید که کودتا همه اش انگلیسی است.

آنچه که از اسناد سفارت آمریکا عرض کردم اسناد عادی بود. که اگرچه انگلیسی بودن کودتا را ثابت می کرد اما به اهمیت این سندی که اکنون ارائه می شود نیست. این سند واقعا یک سند دست اول و همه و در عین حالی که سندی آمریکایی است، انگلیسی هم هست. این سند نامه ای است که شخص ژنرال دیکسون به اینگرت (کاردار ایالات متحده در تهران) است. ژنرال دیکسون یک شخصیت چند کاره ای در ایران بوده است. در ابتدا فرمانده پلیس شرق بود. (پلیس شرق نیرویی بود که در خراسان و جنوب خراسان انگلیس ها داشتند که به آن کمربند خاوری ایران می گفتند). آن موقع اوضاع ایران آنقدر برای انگلستان نگران کننده بود که چندین نیرو در ایران داشت. پلیس جنوب (تفنگداران جنوب ایران)؛ نیروهای شمال ایران (قرار بود جلوی بلشویک ها بایستد و قوای جنگل را سرکوب کند)؛ و دیگری کمربند خاوری بود که در ابتدا ژنرال دیکسون فرمانده آنجا بود. بعد هم فرمانده کمیسون نظامی توافق 1919 شد. (1919 یک بخش نظامی داشت، قرار بود یک مستشار انگلیسی بیاید به ارتش ایران سرو سامان بدهد که ژنرال دیکسون است). دیکسون با اینگرت خیلی رفیق بود. بعدا دیکسون به لندن می رود و برای اینگرت این نامه را می‌نویسد که نامه اش مهم و مفصل و حاوی اطلاعات دست اول است.

اینگرت عین نامه را به سبب اهمیتش به وزارت خارجه آمریکا منعکس می کند. وی در گزارشش خطاب به گیرنده نامه در وزارت خارجه می گوید: «این گزارش حاوی سه سند است: نامه محرمانه ژنرال دیکسون به این جانب؛ نامه ژنرال دیکسون به لرد کرزن در 14 می 1921؛ نامه جان کالدول (آخرین وزیر مختار آمریکا در تهران) به ژنرال دیکسون.» این سه نامه هر کدام یک سند هستند.

اینگرت در گزارشش می گوید:« از مقامات وزارت خارجه خواهش دارم به اظهارات کلنل اسمایت رهبر کودتا که در صفحه دوم نامه ژنرال دیکسون این جانب توجه ویژه مبذول دارند. به گفته ژنرال دیکسون، وی یکی از افسران انگلیسی است که نیروی قزاق را در قزوین سازماندهی کرد و به سمت تهران حرکت داد و موجبات سرنگونی دولت را فراهم کرد. آقای نورمن وزیر مختار بریتانیا یک روز بعد از کودتا به من اطلاع داد که به هیچ وجه از این کودتا اطلاع نداشته است...»

 توجه داشته باشید کسانی که می گویند بریتانیا در کودتا نقش نداشته است، استنادشان به اینگونه اظهارات و اسناد در وزارت خارجه انگلستان است. در لندن بر سر ایران اختلاف بود. دو سیاست در برابر اوضاع ایران در لندن بوده است نه یک سیاست. ادامه سند:

 «...ژنرال دیکسون در نامه ای به لرد کرزن نوشته اند اوضاع ایران و به ویژه فعالیت های بریتانیا را تشریح می‌کنند و صراحت ستودنی آن با جو محرمانه‌ای که بسیاری از مقامات به وجود آورده اند کاملا در تضاد است. از آنجا که ژنرال دیکسون در گفت و گوی خود کاملا صریح است همین مقامات بریتانیا در ایران به این نتیجه رسیدند که او اطلاعات محرمانه دولت انگلیس را در اختیار سفارت [آمریکا]قرار می‌دهد و به همین جهت هم برکنار شده است و به لندن احضار شده است.

سند سوم و در حقیقت مهمترین بخش این گزارش و در عین حال سندی که به تنهایی برای اثبات انگلیسی بودن کودتا کفایت می کند:

 نامه ژنرال دیکسون به انگرت ( کاردار آمریکا در تهران) از لندن به تهران: «زمانی که به قزوین رفتم، در دیدار با کلنل اسمایت(Smyth) وی اقرار کرد که او نیروهای قزاق را سازماندهی و به سمت تهران اعزام کرده است. وی همچنین اعتراف کرد سفارت بریتانیا در تهران کاملا از این جریان با خبر بود. وی از دخالت آقای نورمن چیزی نگفت اما اعتراف کرد که اسمارت در این قضیه بی تاثیر نبوده است. اسمارت دبیر امور شرقی در سفارت است...»

 سفارتخانه بریتانیا در تهران یک اداره ای داشت تحت عنوان امور شرقی که زیر نظر دبیر امور شرقی بود. این دبیران امور شرقی از ویژه ترین چهره های اطلاعاتی بودند. این چهره ها همیشه برجسته ترین افراد اطلاعاتی بودند.

حقیقت ماجرایی کودتا را ژنرال دیکسون از قول سرهنگ انگلیسی دست اندر کار اصلی کودتا شنیده است و او هم به کاردار آمریکا اطلاع داده است. که ما انگلیسی هااین کار را انجام دادیم. آخر صحبت ها به اختلافات داخلی در لندن برمیگردد؛ دیکسون می گوید که من به وزارت خارجه رفتم. خیلی با من بد برخورد شد. طوری که دوسه روزی نمی توانستم پیش لرد کرزن، وزیر خارجه، بروم و در آخر یک نامه نوشتم و رفتم شرح ماجرا را گفتم. کرزن مرا پذیرفت و از خدمات من در ایران تقدیر کرد.

در توضیح این بخش از اظهارات ژنرال دیکسون باید گفت که در لندن، لرد کرزن که وزیر خارجه بود با کودتا موافق نبود و دوست داشت پروژه قرارداد 1919 را پیش ببرد ولی او هم پس از موفقیت کودتا موافق شد.  و برای همین از ایشان تقدیر می کند.


موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی