29 آبان 1400

اردشیر زاهدی در دو چهره متفاوت


ساجدی

اردشیر زاهدی در دو چهره متفاوت

  اردشیر زاهدی وزیر خارجه دوران پهلوی دوم و آخرین سفیر رژیم شاه در آمریکا، روز پنجشنبه 28 آبان 1400 خورشیدی در شهر مونترو در سوئیس درگذشت.

 زندگی ۹۳ ساله اردشیر زاهدی را می‌توان به چند دوره متمایز تقسیم کرد:

 الف - دوره قبل از ورود به فعالیت‌های سیاسی

 این دوره مشتمل بر ۲۳ سال است که عمدتاً به مقطع تحصیلات اردشیر زاهدی اختصاص دارد. اردشیر که در ۱۳۰۷ متولد شد تحصیلات ابتدایی خود را در تهران و اصفهان گذراند و برای ادامه تحصیل در ۱۳۲۳ به دبیرستان اسلامیه بیروت رفت و یک سال بعد عازم آمریکا شد. او در ۱۳۲۹ خورشیدی در رشته مهندسی کشاورزی و علوم اقتصادی از دانشگاه یوتا فارغ التحصیل گردید و طی این مدت، زبان‌های انگلیسی و فرانسه را نیز فرا گرفت و سپس در ۱۳۳۰ به تهران بازگشت. اردشیر در سالهای تحصیل در بیروت با «کرمیت روزولت» طراح کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نیز آشنایی یافت. «کرمیت» در آن زمان عضو «سیا» بوده و ریاست اداره خاورمیانه آن را به عهده داشت. او در این سال‌ها در ایستگاه منطقه‌ای سیا در بیروت مستقر بود و به‌عنوان استاد تاریخ در دانشگاه آمریکایی بیروت و ریاست «انجمن آمریکایی دوستداران خاور نزدیک» از یک پوشش فرهنگی مناسب بهره می‌جست.

ب -  دوره فعالیت‌های سیاسی

این دوره شامل ۲۷ سال است که از استخدام اردشیر در وزارت کشاورزی در اردیبهشت ۱۳۳۱ آغاز و تا سقوط شاه در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ادامه یافت. اردشیر پس از احراز سمت یادشده، مسئولیت معاونت و خزانه‌داری «کمیسیون مشترک ایران و آمریکا برای بهبود امور روستایی» را در چهارچوب «اصل چهار ترومن» برعهده گرفت و به همین دلیل در اسفند ۱۳۳۱ برای فراگیری آموزش فنون جدید کشاورزی به آمریکا رفت. در همین سفر، سازمان سیا که در حال برنامه‌ریزی برای براندازی دولت مصدق و روی کار آوردن پدر اردشیر بود، باب همکاری اطلاعاتی با وی را آغاز کرد. در جریان کودتایی که در مرداد سال بعد در ایران صورت گرفت اردشیر هماهنگ با برنامه‌های سازمان‌ اطلاعاتی آمریکا نقش موثری در کمک به پدر ایفا کرد. از این رو پس از کودتا موفق به دریافت «مدال درجه اول رستاخیز» شد. چهار سال پس از این کودتا یعنی در 1336 محمدرضا پهلوی با ازدواج دخترش شهناز با اردشیر موافقت کرد. (البته این ازدواج بیش از هفت سال دوام نیافت و در ۱۳۴۳ به متارکه انجامید. اما این طلاق کمترین تاثیری در روابط مستحکم اردشیر با شاه و دربار ایجاد نکرد.) زاهدی در مرداد ۱۳۳۸ سرپرست دانشجویان ایرانی خارج از کشور و نماینده مخصوص شاه در امور دانشجویان خارج از کشور گردید. متعاقب این مسئولیت، وی در اسفند همان سال به عنوان سفیر شاه در آمریکا تعیین شد. اردشیر تا پایان دوره نخست وزیری امینی مسئولیت سفارت ایران در آمریکا را حفظ کرد و در دوره نخست‌وزیری اسدالله علم به سفارت ایران در لندن منصوب شد (شهریور ۱۳۴۱) و تا سال ۱۳۴۵ در این مسئولیت باقی ماند. سپس در این سال به عنوان وزیر امورخارجه وارد کابینه امیرعباس هویدا شد که تا ۱۳۵0 این مسئولیت ادامه داشت. وی در اسفند ۱۳۵۱ به اصرار شاه مجدداً به عنوان سفیر راهی آمریکا شد و این سمت را تا سقوط شاه حفظ کرد. در دوره دوم سفارت وی در آمریکا، ساختمان سفارت ایران در واشنگتن مترادف با «خانه فساد» گردید. سفارت ایران از مرکزی برای حفظ منافع ایرانیان مقیم آمریکا به کانون قراردادها و زدوبندهای محرمانه ایران و آمریکا و پرداخت رشوه‌های کلان در آمده بود. اغلب قراردادهای اقتصادی و نظامی مهم بین ایران و آمریکا در این سالها به نوعی با دخالت و وساطت اردشیر زاهدی انجام می‌گرفت. دوستان آمریکایی و انگلیسی وی او را به خاطر خوش خدمتی‌هایش «پسر خوب» خطاب می‌کردند. در ۱۵ تیر ۱۳۵۸ مجله «اطلاعات هفتگی» به انعکاس اعترافات منشی آمریکایی اردشیر زاهدی پرداخت که بر اساس آن زاهدی در دوره دوم سفارت خود در آمریکا به حدود ۴۰۰۰ نفر از رجال و شخصیت‌ها و روزنامه‌نگاران و هنرمندان آمریکایی از جانب شاه سابق، رشوه‌های کلان داده بود.

ج -  دوره پس از سقوط شاه

 با سقوط شاه، اردشیر زاهدی ارتباط خود با محمدرضا پهلوی را تا زمان مرگ وی حفظ کرد و در همه جا در مصاحبه‌ها و اظهارنظرهای مختلف از وی و حکومتش تمام‌قد دفاع کرد. او در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب، هم در لندن و هم در آمریکا تلاش‌هایی را علیه جمهوری اسلامی ایران به عمل آورد و از جمله با تاسیس کلوپ «پان امپریال» به همراه ارتشبد غلامعلی اویسی میلیون‌ها دلار اسلحه خریداری کردند و آن را در اختیار سپهبد پالیزبان که در غرب کشور از داخل خاک عراق سرگرم جنگ با جمهوری اسلامی ایران بود قرار دادند. پس از اینکه این تلاش و تلاش‌هایی از این دست‌ به شکست انجامید، اردشیر رفته‌رفته سرخورده و ناامید دست از فعالیت‌های سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران کشید. او در سال‌های دهه 1380 و 1390 از پذیرفتن بسیاری از دعوت‌ها از سوی رسانه‌های «بی بی سی» ، «وی او آ» ، «ایران اینترنشنال» ، «من‌و‌تو» ، و .... برای انجام مصاحبه، با این باور که آنها قصد استفاده ابزاری از وی برای هجمه تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران دارند، سر باز زد. برعکس، طی سالهای اخیر با صراحتی تعجب‌آور علیه مواضع ضدایرانی آمریکا و به ویژه علیه کینه‌توزی آن کشور نسبت به فعالیت‌های هسته‌ای ایران، و همچنین در رابطه با تحریم‌ها، تروریسم، پروژه‌های موشکی ایران، و .... اظهار نظر کرده است.

  اردشیر زاهدی در 4 خرداد 1397 طی مقاله‌ای در روزنامه آمریکایی «نیویورک‌تایمز» استراتژی دولت دونالد ترامپ نسبت به ایران را مورد انتقاد قرار داد و آن را «کثیف» نامید و مواضع وزیر خارجه آن کشور درباره ایران و خواسته‌های 12 گانه او از ایران را مضحک خواند. وی در این مقاله نوشت: «هیچ‌کس قادر نخواهد بود ایران را درهم بشکند». او درخصوص برجام نیز گفته بود «حتی اگر یکی از طرف‌های امضاکننده توافق هسته‌ای با ایران، از این گروه خارج شود، این توافق همچنان یک سند معتبر و لازم‌الاجراست. من دعا می‌کنم منطق و عقلانیت و بلوغ دیپلماتیک بر آمریکا غالب شود».

  زاهدی در بهمن 1397 هم در مصاحبه‌ای با شبکه تلویزیونی «آرتی» روسیه، از کارنامه جمهوری اسلامی در ۴۰ سال گذشته دفاع و حملات تندی را متوجه اپوزیسیون خارج‌نشین کرد. او مجدداً با حمله به دولت ترامپ و سیاست‌های خصمانه آن دولت نسبت به ایران، این سیاست را غیرعملی و خوش‌خیالانه دانست.

 نامه‌ی سرگشاده‌ی زاهدی به دولتمردان آمریکایی که در روز جمعه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۹ در قالب آگهی در «نیویورک‌تایمز» چاپ شد، نیز قابل توجه است. در این نامه زاهدی ضمن انتقاد از سیاست‌های آمریکا در قبال ایران و منطقه، به سیاستمداران آمریکایی یادآور شد که «مردم نجیب ایران زیر سایه‌ی تهدیدهای خارجی با هم متحد بوده و از سرزمین مادری دفاع کرده و می‌کنند. تاریخ به متجاوزان خارجی می‌آموزد که از افکار پوچ خود برای ویرانی ایران دست بردارند زیرا ایران با عراق قابل مقایسه نیست. ایران قادر خواهد بود در برابر حمله نظامی خارجی مقاومت کند».

زاهدی در این نامه تحت عنوان «شتر در خواب بیند پنبه‌دانه»، به آمریکا توصیه کرد به ایران حمله نظامی نداشته باشد. این نامه، حضور ایران در سوریه را به دعوت دولت این کشور دانسته و هم‌زمان از عربستان (متحد بسیار نزدیک آمریکا) به دلیل بمباران مردم یمن انتقاد کرده است. وی در این یادداشت حمله به عراق را یادآوری کرده و پرسیده: «آیا مغزهای وزارت خارجه و سیا از دودشدن هفت‌ هزار میلیارد دلار آمریکا در عراق بی‌خبرند؟»

زاهدی متعاقب این نامه، با بی‌بی‌سی فارسی هم در هفتم اردیبهشت 1399 گفت‌وگویی انجام داد و در آن اتحاد آمریکا، عربستان و اسرائیل را محکوم کرد، سردار سلیمانی را سربازی وطن پرست و شرافتمند خواند، نظامیان جمهوری اسلامی ایران را ستود، و ایرانی‌هایی را که از خارجی‌ها پول می‌گیرند و بر علیه مملکتشان حرف می‌زنند لایق بدترین فحش‌ها دانست. وی گفت: «ما کسانی هستیم که از ایران رفتیم پول هم برای خودمان برداشتیم و آوردیم، پس حق نداریم از اینجا بگوییم لنگش کن! این خلاف شرف است».

 نکته‌ای که در ارتباط با مواضع سال‌های اخیر اردشیر زاهدی باید مورد تاکید قرار گیرد این است که این مواضع، بیان واقعیت‌های غیر‌قابل انکار ایران است. اعترافات زاهدی بیش از آنکه به معنای گرایش وی به جمهوری اسلامی باشد، بیان یک رشته حقایق است که انکار آن نیز چیزی را عوض نمی‌کند. فراموش نکنیم زاهدی سالهای طولانی مناصب سیاسی حساسی را در نظام حکومتی پهلوی دوم داشته و از عمق مسائل مربوط به روابط ایران و آمریکا اطلاع داشته است. از این‌رو وی فردی آگاهی نسبت به سیاست‌های بین‌المللی بوده است. ضمن آنکه در اکثر سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در آمریکا ماندگار بوده و به‌عنوان شخصیتی که سال‌ها در متن روابط ایران و آمریکا حضور داشته، تحولات سیاسی فیمابین دو کشور را به خوبی رصد می‌کرده و دارای تحلیل بوده است. او با مشاهده استقلال و عزت ایران در مقابل آمریکا به این نتیجه رسیده بود که ایران امروز به درجه‌ای از اهمیت در نظام بین‌الملل و استقلال ملی خود دست یافته که به یک بازیگر مستقل و تاثیرگذار و دارای عزت‌نفس در مناسبات منطقه‌ای و جهانی تبدیل شده است.

زاهدی به‌عنوان یک فرد مطلع و تحلیلگر اگر در دفاع از ایران در عرصه بین‌الملل مطلبی داشته، به این دلیل بوده که ایران امروز را مستقل و دارای قدرت در صحنه یافته و آینده کشور و مردم را آینده‌ای روشن می‌دیده است. شاید به همین دلیل بوده که در سالهای اخیر برخی رسانه‌های غربی از انعکاس دیدگاه‌های وی امتناع ورزیده‌اند.

 از این‌رو با عنایت به اظهارات و دیدگاه‌های سالهای اخیر اردشیر زاهدی سه نکته اساسی را باید متذکر شد:

1 - اشاره به قدرت ایران در صحنه بین‌المللی فقط اعتراف به یک واقعیت غیر قابل انکار است.

2 - تمامی دشمنی‌ها و کینه‌توزی‌های آمریکا و متحدان غربی آن کشور طی ۴۳ سال اخیر، جان و مال و هستی ملت بزرگ ایران را هدف گرفته و آمریکا و هم‌پیمانانش خود را در برابر همه ملت ایران قرار داده اند.

3 -  بر همسویی سیاسی بعضی خودفروختگان با آمریکا و هم پیمانانش در این سال‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران، هیچ نامی جز «خیانت» نمی‌توان نهاد.

 غرب و به ویژه دولت آمریکا و انگلیس دشمنان تابلودار ملت ایران هستند و عملکرد آنها علیه مردم ما خصمانه و توام با عناد و دشمنی آشکار بوده است. طبعاً هرکس با این عملکرد همسویی نشان دهد خود را رودرروی ملت ایران قرار می‌دهد. بدیهی است در مورد افرادی مانند اردشیر زاهدی که در سال‌های حیات خود هر دو روش را امتحان کرده بود و تجارب عبرت انگیزی از مخالفت یا همسویی با خواست و آرمان ملت بزرگ ایران را در پیشینه رفتار سیاسی خود ثبت و ضبط کرده است، تاریخ قضاوت خواهد نمود.