06 فروردین 1396

اعلام جرم علیه هویدا


اعلام جرم علیه هویدا


اعلام جرم ملت ایران علیه هویدا و کلیه وزراى اسبق و سابق و کنونى وی

تاریخ 4 /56



از آنجایى که برخلاف اصل 26 متمم قانون اساسى که قواى مملکت ناشى از ملت است و طریقه استعمال آن قوى را قانون اساسى

معین مى‏کند، دولت آقاى هویدا این حق قانونى ومسلم ملت ایران را در اثر استقرار یک نظام پلیسى آمیخته با خشونت و شکنجه و محاکمات غیرقانونى و توقیف‏ها و بازجوییها و محکومیتهاى غیرقانونى سلب نموده است و قواى مملکت اکنون نه در چارچوب قانون اساسى بلکه در زیر سلطه یک استبداد مطلق پلیسى قرار دارد.

از آنجایى که برخلاف اصل 27 متمم قانون اساسى که قواى مملکت بر سه شعبه تجزیه مى‏شود آقاى هویدا و دولت او کلیه اختیارات قانونى قوه مقننه و قضائیه را تحت سیطره قوه اجرائیه و سیستم پلیسى آن درآورده و جریان قانونى و حیاتى این قواى مملکت را که استقلال و آزادى عمل آنها ضامن حقوق و آزادیهاى اساسى ملت ایران مى‏باشد به طور مطلق تعطیل و تعلیق کرده است

از آنجایى که برخلاف اصل 28 متمم قانون اساسى که قواى مقننه و مجریه و قضائیه براى همیشه از یکدیگر ممتاز و منفصل مى‏باشند دولت آقاى هویدا مجلس شوراى ملى را به صورت آلتى جهت قانونى کردن اعمال خلاف قانون رژیم درآورده و اختیارات قوه قضائیه را به مراجع غیرقانونى که هیچ‏گونه صلاحیتى براى رسیدگى به امور قضائى ندارند سپرده است.

متأسفانه قوه مقننه و قوه قضائیه قادر به جلوگیرى از تجاوزات مکرر دولت آقاى هویدا به اصول

قانون اساسى و حقوق و آزادیهاى قانون ملیت ایران نیستند. قوه مقننه برخلاف اصل 32 قانون اساسى صلاحیت قانونى خود را به عنوان مرجع طرح نظریات و انتقادات اجتماعى ملت ایران از شرایط پلیسى و تجاوزات غیرقانونى که به طور مستمر از سوى دولت هویدا و سازمانهاى پلیسى و امنیتى آن به ملت ایران تحمیل مى‏شود از دست داده است و قوه قضائیه از رسیدگى به همه شکایات مربوط به توقیف‏ها و بازجوییهاى غیرقانونى و شکنجه‏هاى وحشیانه مأمورین سازمان امنیت و رفتار غیرانسانى زندانبانان رژیم استبداد نسبت به هزاران نفر زندانى بیگناه سیاسى و محاکمات غیرقانونى نظامى محروم شده است، به این جهت این اعلام جرم به نام ملت ایران به پیشگاه تاریخ و عموم آزادیخواهان و روشنفکران جهان که در مبارزه براى حقوق انسانى و بر علیه استبداد و شکنجه در یک صف قرار دارند تقدیم مى‏شود. و به این وسیله ما صداى مظلومانه دهها هزار زندانى سیاسى بیگناه و دهها هزار خانواده ایرانى را که فرزندان و پدران و خواهران و خویشان آنها به دست مأمورین سازمان امنیت شکنجه شده و یا در زیر شکنجه‏هاى وحشتناک به قتل رسیده‏اند و یا در خیابانها و کوچه‏ها هدف گلوله آنها قرار گرفته و یا در محاکم رژیم استبداد به اعدام محکوم شده‏اند به گوش ملل جهان و همه آزادیخواهان و مبارزین راه حقوق انسانى مى‏رسانیم و از آنها مى‏خواهیم که صداى مظلومانه یک ملت بى‏پناه را در محافل و مراجع صلاحیت‏دار جهانى منعکس نمایند واز دولتهاى خود مصرا بخواهند که در روابط سیاسى و اقتصادى خود با یک رژیم جبار و خودکامه‏اى که به هیچ یک از اصول قانونى و طبیعى حقوق انسانى کوچکترین احترام و توجهى ندارد تجدیدنظر نموده و او را به رعایت حقوقى که در قانون اساسى ما و اعلامیه جهانى حقوق بشر پیش‏بینى شده است وادار نمایند.

آقاى هویدا که بارزترین خصوصیت اخلاقى او دروغگویى است در رأس دولت خود که اکنون سیزده سال از این ریاست مى‏گذرد به طور مستمر مرتکب بزرگترین تجاوز به قانون اساسى ملت ایران شده است. آقاى هویدا و کلیه وزراى اسبق و سابق و کنونى او به طور دقیق 56 اصل از مهمترین اصول قانون اساسى ملت ایران را زیرپا گذاشته‏اند، و با زیرپا گذاشتن این اصول کلیه جریان طبیعى قانونگذارى و استفاده ملت ایران را از حقوق و آزادیهاى قانونى خود معلق کرده‏اند. و ما چون در این اعلام جرم فرصتى براى طرح همه این اصول و موارد آشکار تجاوزهاى دولت آقاى هویدا به قانون اساسى نداریم این اعلام جرم را در سه قسمت و به طور خلاصه طرح مى‏کنیم:

قسمت اول :

طبق اصل 44 متمم قانون اساسى : (شخص پادشاه از مسئولیت مبرى است و وزراى دولت در هرگونه امور مسوول مجلسین هستند.)

طبق اصل 45 متمم قانون اساسى : کلیه قوانین و دستخط‏هاى پادشاه در امور مملکتى وقتى اجرا مى‏شود که به امضاى وزیر مسوول رسیده باشد و مسوول صحت مدلول آن فرمان و دستخط همان وزیر است.

طبق اصل 57 متمم قانون اساسى : اختیارات و اقتدارات سلطنتى فقط همان است که در قوانین مشروطیت حاضر تصریح شده است.

طبق اصل شصتم متمم قانون اساسى : وزراى مسوول مجلسین هستند.

طبق اصل شصت و یکم متمم قانون اساسى : وزرا علاوه بر اینکه به تنهایى مسوول مشاغل مختصه وزارت خود هستند به هیئت اتفاق نیز در کلیات امور در مقابل مجلسین مسوول و ضامن اعمال یکدیگرند.

طبق اصل شصت و چهارم متمم قانون اساسى : وزرا نمى‏توانند احکام شفاهى و یا کتبى پادشاه را مستمسک قرار داده سلب مسوولیت را خودشان بنمایند.

با توجه به مدلول این شش اصل که در واقع جوهر و عصاره انقلاب مشروطه و قیام مسلحانه پدران ما در برابر حکومت استبدادى قاجار مى‏باشد مى‏بینیم که آقاى هویدا و کلیه وزراى اسبق و سابق و کنونى او در زمینه انجام وظایفى که خطوط اصلى آن از طرف قانون اساسى ترسیم شده است از کلیه حقوق و اختیارات و مسوولیت‏هایى که قانون اساسى براى دولتها و وزراى رژیم مشروطه معین کرده است عدول نموده و یکجا آن را بر مقام سلطنت واگذار کرده‏اند، اگر آقاى هویدا و وزراى او قانون اساسى و اصول مصرحه در آن را درباره وظایف و مسوولیت‏هاى غیرقابل تجزیه و تفکیک و غیرقابل گذشت دولت قبول دارند بنابراین اعمال و روشهاى آقاى هویدا و وزراى ایشان در عدول از قبول مسوولیت در برابر مجلسین و در قبول فرامین کتبى و شفاهى مقام سلطنت بدون امضاى وزرا و بدون قبول مسوولیت مشترک وزرا در برابر اعمال یکدیگر و بدون توجه به این اصل قانون اساسى که پادشاه از مسوولیت مبرى است برخلاف قانون اساسى و تجاوز به قانون اساسى است و آقاى هویدا و کلیه وزراى اسبق و سابق و کنونى او در برابر این عدول علنى و تجاوز آشکار گناهکار و از نظر قانونى قابل تعقیب هستند.

قسمت دوم :

سازمان اطلاعات و امنیت کشور یعنى وسیله و ابزار اصلى خفقان و وحشت و شکنجه دولت ایران و آزادیخواهان ایران جزیى از تشکیلات نخست‏وزیرى است. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور در تشکیلات آقاى هویدا سمت معاونت نخست‏وزیر را دارد و به این اعتبار در واقع آقاى هویدا رئیس مستقیم و متبوع سازمان امنیت و اطلاعات کشور است. آقاى هویدا و کلیه وزراى اسبق و سابق و کنونى دولت او نسبت به همه جنایات و شکنجه‏ها و بازجوییها و بازداشتهاى غیرقانونى که سازمان امنیت نسبت به ملت ایران و قربانیها و زندانیان سیاسى رژیم مرتکب شده است داراى مسوولیت مستقیم هستند سازمان امنیت در سالهاى حکومت آقاى هویدا جنایتهایى مرتکب شده است که بشریت از تکرار و تذکار آن در صفحات تاریخ شرمنده است.

پرونده‏سازیهاى سازمان امنیت درباره جوانان آزادیخواه، هجومهاى غیرقانونى به خانه‏هاى مردم، بازداشتهاى غیرقانونى، شکنجه‏هاى غیرانسانى به وسیله آلات موحش شکنجه و تعذیب از جمله مسائلى است که در حوزه مسؤولیتهاى آقاى هویدا و وزراى او و همچنین در قلمرو مسؤولیت شخص هویدا به خاطر ریاست بر این سازمان قرار دارد طبعا دولت هویدا و منجمله رئیس سازمان امنیت ایشان و وزیر دادگسترى دولت هویدا هرگز فرصت تشکیل یک پرونده قضائى را براى دادگسترى مملکت و رسیدگى به این جنایات و فجایع ایجاد نخواهند کرد و رژیم استبداد حاضر نخواهد بود در ... سازمانى که پایه و اساس قدرت دیکتاتورى مطلقه و غارتگریهاى افسانه‏اى او را تشکیل مى‏دهد افکار عمومى ملت ایران و مردم جهان را آگاه کند ولى ما بدینوسیله مسوولیت مستقیم آقاى هویدا و وزراى دولت او را در این جنایات و فجایعى که دهها هزار خانواده ایرانى را عزادار و سى میلیون ملت ایران را به خاموشى و وحشت کشانده است گوشزد مى‏کنیم و تعقیب او و وزراى دولت او را به خاطر اعمال غیرقانونى سازمان امنیت یادآورى مى‏نمائیم.

قسمت سوم :

اصل 21 متمم قانون اساسى ایران به صراحت مى‏گوید که انجمن‏ها و اجتماعاتى که مولد فتنه دینى و دنیوى و مخل به نظم نباشند در تمام مملکت آزاد است.

ماده بیستم اعلامیه جهانى حقوق بشر مى‏گوید : هر کس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیتهاى مسالمت‏آمیز تشکیل دهد. بند دوم همین ماده از اعلامیه جهانى حقوق بشر مى‏گوید : هیچ‏کس را نمى‏توان مجبور به شرکت در اجتماعى کرد.

بند چهارم از ماده بیست و سوم همین اعلامیه مى‏گوید : هر کس حق دارد که براى دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه‏ها نیز شرکت کند. با توجه به این اصول نیازى به تذکار این واقعیت نداریم که آقاى هویدا و دولت او حق ملت ایران را در آزادى شرکت در مجامع و احزاب سیاسى و اتحادیه‏هاى صنفى واقعى سلب کرده و در مقابل شرکت بسیارى از افراد جامعه مخصوصا کارمندان دولت و اصناف را در حزب رستاخیز به صورت اجبار و تهدید و ارعاب عملى نموده است.

حاجت به تذکار نیست که طرح مسئله حق آزادى تشکیل مجامع و جمعیتهاى مسالمت‏آمیز در قانون اساسى خود مبین این حقیقت است که در قانون اساسى، اصل تنوع عقاید و افکار و اختلاف روشهاى سیاسى و اجتماعى افراد و اصل انعکاس این افکار و عقاید مخالف و متنوع در مجامع و جمعیتهاى مسالمت‏آمیز صریحا به رسمیت شناخته شده است و مفهوم مخالف آن این است که روح قانون اساسى ما با انعکاس افکار و عقاید افراد ملت به طور یک پارچه در یک حزب واحد دولتى طرد شده است، بنابراین تشکیل یک حزب واحد از سوى دولت و اختصاص میلیونها تومان از بودجه عمومى مملکت براى مخارج حزب رستاخیز مفهومى جز انکار تنوع و اختلاف عقاید سیاسى و اجتماعى افراد ملت از طرف دولت و انعکاس آن در مجامع مختلف ندارد، به این ترتیب هرگونه وجوهى که براى حزب رستاخیز از بودجه عمومى کشور خرج شود در حقیقت طبق مدلول اصل 21 متمم قانون اساسى در حکم حیف و میل اموال عمومى محسوب و از نظر قضایى جرم و قابل تعقیب مى‏باشد.

همان‏طور که گفتیم بارزترین خصوصیت اخلاقى آقاى هویدا که اکنون به صورت مزمنى همه دستگاههاى دولتى را فرا گرفته است دروغگویى و بى‏اعتقادى او به همه مبادى اخلاقى و انسانى و به همه فضایل و مکارم بشرى است. این دروغگویى‏هاى مداوم درباره مسائلى از ضروریات اجتماعى و اقتصادى ملت ایران صورت مى‏گیرد که مردم فقدان آن را هر روز و هر ساعت و هر لحظه در زندگى خود حس مى‏کنند. آقاى هویدا اخیرا در صحبتهاى خود حرف از آزادى قلم و آزادى فکر مى‏زند و مى‏گوید دولت به هیچ‏وجه درباره سانسور قلم و کتاب و فیلم و توقیف و زندانى و شکنجه جوانها به علت خواندن کتاب و ممنوع بودن نویسندگان از نویسندگى و انتشار کتاب دخالت ندارد. آقاى هویدا مى‏گوید فساد و دزدى و فقر و شکنجه وجود ندارد،بازداشتهاى غیرقانونى بازجوئى‏هاى غیرقانونى همراه با شکنجه‏هاى هولناک وجود ندارد، محکومیت‏هاى ظالمانه و غیرقانونى در دادگاه‏هاى نظامى و بدون حضور هیأت منصفه و بدون کوچکترین حمایت قضائى و قانونى وجود ندارد و محکومینى وجود ندارند که پس از پایان حکم ظالمانه دادگاههاى نظامى ماههاست که در زندان مانده‏اند و یا کسانى که ماههاى دراز بدون محاکمه همچنان در بازداشت بسر مى‏برند. براى آقاى هویدا کلیه گزارشهاى محافل بین‏المللى و ناظران خارجى مبنى بر وجود شکنجه در زندانهاى ایران دروغ است، بدنهاى داغ‏شده و سوخته، پاهاى اره شده، چشمهاى کور شده، مغزهاى کوبیده شده، دستهاى شکسته ـ گوشها و شکمهاى دریده شکنجه‏شده‏هاى کمیته سازمان امنیت براى آقاى هویدا دروغ است، محکومیت ابدى دختر هفده ساله خانواده رضائى به خاطر نوشتن یک انشاى ضدانقلاب شاه و ملت دروغ است. آقاى هویدا از این خانواده چهار نفر تیرباران شده و زیر شکنجه مرده‏اند ((سه مرد جوان و یک زن جوان)) و دختر و مادر این خانواده عزادار نیز در زندان رژیم انقلابى شما بسر مى‏برد، این است کارنامه شرمناکترین رژیم پلیسى جهان در دولت شما که اگر یک طرفه دروغ نمى‏گوئید و ادعاى راستى و درستى دارید اعلام کنید تا این خانواده‏ها از پشت تلویزیون و رادیو ماجراى زندگى خود را براى ملت ایران و مردم جهان بگویند اگر راست مى‏گوئید در زندانها را به روى مردم باز کنید تا بدانند رژیم پلیسى شما با یک مشت مردم اسیر چه معامله‏اى مى‏کند. آقاى هویدا اگر دروغ نمى‏گویید از زندان خود بپرسید که چرا زندانى‏ها را به جرم تشکیل مجلس ختم براى دکتر على شریعتى1 کتک زدید و شکنجه دادید. چرا مأمورین خود را به اسم نمایندگان صلیب سرخ جهانى به زندانیهاى بدبخت و از همه جا بى خبر جا زدید و زبان آنها را در شرح فجایعى که سازمان امنیت بر سر آنها آورده است نامردانه گشودید و سپس آنها را به زیر

شلاق و شکنجه گرفتید. اگر همه اینها دروغ است بیائید تا با همدیگر و به اتفاق هم این دروغها را ثابت کنیم و به اطلاع مردم برسانیم. براى آقاى هویدا همه تنگناها و بن‏بست‏هاى موجود اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى، فقر شدید اکثریت ملت ایران و ثروتهاى افسانه‏اى گروه حاکمه و محارمان و دوستان آنها دروغ است.

براى آقاى هویدا فقر اکثریت و ثروت اقلیت، نابودى کشاورزى، فقدان آب و برق و غذا، اختناق و شکنجه و دزدى و غارتگرى طبقه حاکمه و متابعت از بیگانگان براى جلب حمایت آنها همه و همه علامات رشد و پیشرفت و نشانه نعمت‏هایى است که از دولت سر آقاى هویدا و رژیم اختناق او به ملت ایران ارزانى شده است!!!! در حالى که آقاى هویدا از آزادى قلم حرف مى‏زند و دخالت دولت را در اختناق فکر و اندیشه مردم ایران انکار مى‏کند، بلندگوهاى مطبوعاتى و قلم به مزدهاى سانسور و تبلیغات دولت هویدا به نویسندگان آزادیخواه و روشنفکران واقعى کشور فحش و ناسزا مى‏دهند. آرى در دولت آقاى هویدا آزادى وجود دارد، آزادى شکنجه و زندان، آزادى هجوم به منازل مردم بیگناه، آزادى کشتن جوانها در خیابانها به دست مأمورین سازمان امنیت آزادى دروغ گفتن و دروغهاى بسیار بزرگ گفتن، آزادى تجاوز به نوامیس مردم در بیابانهاى اطراف تهران ـ آزادى باز کردن کازینوها و اماکن فساد و عشرتکده‏هاى جوازدار و صاحب پروانه، آزادى استفاده یک طرفه و مطلق از رادیو و تلویزیون براى دروغ‏پراکنى مداوم، آزادى سانسور و اختناق فکر و کتاب و اندیشه و هنر.

آقاى هویدا در آخرین مصاحبه خود در روزنامه کیهان صداى مخالفین آزادیخواه ایران را صداى ارباب خارجى مى‏نامد که با بلند شدن آن لعبت‏هاى خنده‏دار هم به قر و غمزه افتاده‏اند.

آقاى هویدا، آیا از پشت همان تریبونى که اکنون از سالها قبل به طور دربست در اختیار گرفته‏اید حاضرید به این سؤال جواب بدهید که این کدام ارباب است که اکنون صداى او بلند شده است؟ آیا همان اربابى نیست که با کودتاى 28 مرداد 1332 و با دلارهاى خود حکومت استبدادى و رژیم پلیسى کنونى را بر ملت ایران تحمیل کرد. ما در اینجا از همه اسناد و مدارکى که در این بیست و چهار سال درباره دخالت آمریکا و سیا در کودتاى 28 مرداد 1332 و ساقط کردن دولت ملى و وطن‏دوست دکتر مصدق از طرف محافل خارجى و حتى خود امریکاییها منتشر شده است صرفنظر مى‏کنیم و فقط به ذکر یک شاهد از تازه‏ترین شهودى که بر این واقعیت گواهى مى‏دهد مى‏پردازیم.

آقاى هویدا به ماهنامه لوموند دیپلماتیک و به آخرین شماره آن یعنى شماره 280 ماه ژوئیه 1977 آن مراجعه کنید. در این شماره مقاله مفصلى در سراسر صفحات دوم و سوم ماهنامه به قلم مارک پلاس زیر عنوان ـ «استقرار سیاست استراتژیک آمریکا ـ رقابت ایران و عربستان سعودى در خلیج» منتشر شده است، در این مقاله تاریخچه تقویت نظامى ایران و فروش سلاحهاى پیشرفته آمریکایى به دولت ایران مخصوصا در دولت نیکسون و فورد تشریح شده است و همچنین تاریخچه‏اى از تحکیم سیاست نظامى آمریکا در ایران با دخالت در سقوط دکتر مصدق و کمک به کودتاى 28 مرداد 1332 ذکر مى‏کند و ما از آن همه مطالب فقط چند جمله کوتاه از آن را براى اینکه صداى ارباب به رغم آقاى هویدا و جهت آن بهتر شناخته شود نقل مى‏کنم.

آقاى مارک پلاس مى‏نویسد: از سال 1953 (یعنى از کودتاى 28 مرداد 1332) دولت آمریکا با ساقط کردن مصدق و برقرار کردن قدرت مطلقه شاه با تصمیمى قاطع خود را به صورت حامى اصلى رژیم سلطنتى ایران درآورد. و در جاى دیگر همین مقاله مى‏گوید:

حکومت نیکسون بر تمایلات شاه براى تقویت نظامى و خرید سلاحهاى جنگى جواب بسیار مساعدى داد و در تمام دوران حکومت نیکسون فروش سلاحهاى پیشرفته و پیچیده به ایران رو به افزایش نهاد و به موازات آن نفوذ آمریکا در منطقه گسترش یافت.

آقاى ریچارد هلمز به سمت سفیر آمریکا در تهران منصوب شد و به صورت محور اصلى روابط بین دو کشور ایران و امریکا درآمد و همراه با آن ستاد عملیاتى اداره جاسوسى و ضدجاسوسى آمریکا یعنى سیا از نیکوزیا پایتخت قبرس به تهران منتقل شد و زیر ریاست هلمز که خود رئیس سابق این سازمان بود قرار گرفت. اهمیت روزافزونى که خلیج براى منافع اقتصادى غرب پیدا کرده بود که شامل 60 درصد واردات نفتى براى غرب و نود درصد واردات نفتى براى ژاپن است. افزایش قیمت نفت در اثر بحران اعراب و اسرائیل و تضعیف دو قدرت طرفدار غرب در منطقه یعنى حبشه و پاکستان و ناتوانى سازمانى و خدماتى ارتش عربستان سعودى براى دخالت نظامى در خارج از مرزهاى خود انتخاب ایران را از قبل به عنوان ژاندارم منطقه به وسیله حکومت نیکسون و فورد تو2

آقاى هویدا : مى‏بینید که یک ناظر و محقق خارجى چگونه با صراحت ارباب رژیم کنونى ایران را نشان مى‏دهد و مى‏گوید اولاً کودتاى 28 مرداد را آمریکاییها انجام دادند و ثانیا با سقوط مصدق قدرت مطلقه و دیکتاتورى در ایران برقرار کردند و ثالثا با تصمیمى قاطع در پشت سر این قدرت مطلقه قرار گرفتند و سپس ارتش ایران را به خرج ملت بینواى ایران و به قیمت به دست آوردن میلیادرها دلار پول از طریق فروش سلاحهاى خود براى حفظ منافع نفتى غرب به صورت ژاندارم منطقه درآوردند. و به این وسیله خود را از حضور مستقیم و پرخرج و بدنام‏کننده خود در منطقه خلاص کردند. اگر اربابى که آقاى هویدا در مصاحبه خود اشاره مى‏کند همین است پس بنابراین معلوم مى‏شود که این ارباب یا مى‏خواهد نوکرهاى خودش را عوض کند و یا از زور فشار و غارتگرى رژیم استبدادى ایران منافعش به خطر افتاده است. زیرا همین آقاى مارک پلاس در همین مقاله در زمینه ضرورت تعویض سلطان قرون وسطایى عمان یعنى سعید بن تیمور و براى وزاندن یک نسیم تجددطلبى مصنوعى در عمان طبق مفاد دکترین نیکسون3 که بایستى نوکران نوکران قدیمى و کهنه و از مد افتاده را به نفع رژیمهاى قابل قبولترى رها کرد که بتوانند بسته‏هاى خوش‏ظاهرنماترو ظاهرفریب‏ترى از تجدد و آزادى را به مردم عرضه کنند صحبت مى‏کند. نمى‏دانم اگر مقصود آقاى هویدا از ارباب همین است چرا و به چه علت‏هایى هویدا از صداى او ناراحت شده است مگر این ارباب همان ارباب نیست که میلیاردها دلار سلاح به دولتهاى هویدا فروخت؟ همان اربابى نیست که دولت هویدا بیش از 50 میلیارد دلار حساب تجارتى و دادوستد براى او باز کرده است و به اصرار از او دعوت مى‏کند که چرا از این گنجهاى افسانه‏اى که ما در اختیار شما مى‏گذاریم استفاده نمى‏کنید؟ همان اربابى نیست که دولت آقاى هویدا مى‏خواهد 7 فروند از گرانترین هواپیماهاى نظامى جهان را که رادارهاى پرنده هستند از او به قیمت یک میلیارد و دویست میلیون دلار بخرد؟ و همان اربابى نیست که مسوولین سیاسى ایران و منجمله سفیرش در واشنگتن به کرات او را بهترین دولت و متحد ایران مى‏دانید و از کمکها و حمایتهاى فراوان او تشکر مى‏کنید؟ آقاى هویدا چطور است که در ایران هر کس خواهان حقوق انسانى و آزادیهاى قانونى و موقوف شدن شکنجه و آزاد شدن زندانیان بى‏گناه و طرد افراد فاسد و وطن‏فروش از مقامات عالى مملکتى بشود نوکر بیگانه است؟ آقاى هویدا جاى شما و اعضاى دولت شما در اتحاد مثلث (فراماسونرى ـ بهائى ـ یهودى) که اکنون به جاى ملت ایران حق حاکمیت او را غصب کرده است در کجا قرار دارد؟ آیا ممکن است از دادگسترى ایران بخواهید که سوابق ـ مذهبى ـ سیاسى ـ و روابط و وابستگى‏هاى اقتصادى و مالى و سیاسى ناشى از سوابق اعضاى محترم دولت و مقامات عالى حکومت شما را مورد بررسى قرار دهد و گزارش آن را به اطلاع ملت ایران برساند تا همه آگاه شوند که ستون فقرات قدرت رژیم پلیسى شما و سیستم عصبى او به چه مراکز بین‏المللى استعمارى پیوند دارد و از اتحاد مثلث چگونه بر مراکز اصلى قدرت سیاسى و اقتصادى و مالى ملت ما چیره شده و چگونه منابع ثروت ما و سرنوشت فرهنگ و استقلال ملى وطن ما را قبضه کرده است؟ آقاى هویدا شما در آخرین مصاحبه خود مى‏گویید که تنها دادگسترى و دادگاههاى کشورند که باید نشان دهند کدام اتهام به حق و کدام ناحق است. اگر اعلامیه 65 وکیل دادگسترى را بخوانید مى‏بینید که در دولت شما براى ملت ایران چیزى به نام دادگسترى واقعى که مدافع حقوق و آزادیهاى ملت ایران باشد باقى نمانده است. شما حرف از آزادى قلم و اندیشه و موافق بودن دولت شما با حق بیان و آزادى عقیده مى‏زنید اما چهل نفر از نویسندگان و هنرمندان کشور ما با بیانیه خود اعلام کردند که در دولت شما چیزى به نام آزادى اندیشه و فکر وجود ندارد. ولى شما به جاى جواب به آنها و یا اجازه به مطبوعات براى نشر بیانیه آنها به نویسندگان و روشنفکران مملکت ناسزا گفتید و قلم به مزدان شما در مطبوعات به آنها حمله کردند. شما با آزادى کامل از رادیو و تلویزیون که به ملت ایران تعلق دارد و از پول ملت اداره مى‏شود همه دروغهاى خود را پخش مى‏کنید اما از ساعتهاى طولانى تبلیغى که شما و وزرا و اعضاى دولت شما از رادیو و تلویزیون صرف شست و شوى مغزى و تحمیق ملت ایران مى‏کنید حتى یک لحظه آن را هم در اختیار کسانى که مى‏توانند به دروغهاى شما جواب دهند نمى‏گذارید و حتى حاضر نیستید در یک مصاحبه با همین لعبت‏هاى خنده‏دار که اکنون به قول شما به صداى ارباب بیدار شده‏اند شرکت کنید. دستگاه دروغ‏پراکنى شما مى‏نویسد که همه مخالفین شما در ایران و سایر کشورها از هزار و چهارصد نفر تجاوز نمى‏کند. آیا شما میلیاردها ریالى که در بودجه مملکت براى اداره سازمانهاى انتظامى و امنیتى رژیم منظور مى‏کنید براى مبارزه با همین هزار و چهار[صد ]نفر است...؟

آقاى هویدا آیا شما حاضرید این اعلام جرم را براى تعقیب نویسنده آن به دادگسترى احاطه [احاله ]کنید؟ تا در همین دادگسترى موجود که در زیر فشار قدرت پلیسى شما له شده است پرونده‏هاى تجاوزهاى علنى شما و دولت شما به قانون اساسى و آزادیها و حقوق انسانى ملت ایران مطرح شود، تا ملت ایران و مردم جهان بفهمند که دروغگو و لعبت خنده‏دار کیست، و چه کسانى هستند آنهایى که اگر صداى ارباب براى آنها لالایى نخواند حتى یک لحظه هم از ترس انتقام دهها هزار خانواده عزادار و میلیونها ایرانى غارت شده و اسیر خواب راحت بر چشمشان نمى‏رود. تا مردم ایران از میزان پرونده‏هاى بایگانى شده دزدیها و غارتگریهاى طبقه حاکمه و بسازوبفروش‏هاى عالى مقام و کازینودارهاى بسیار محترم در بازرسى شاهنشاهى و در دادگسترى و در دفتر ویژه آگاه شوند و از میزان اندوخته‏هاى بانکى و مستغلات آنها در داخل و خارج کشور مطلع گردند تا آشکار شود که مثلث جهنمى و مشئوم ((فراماسونرى ـ بهائى ـ یهودى)) بر سر ملت ایران در سالهاى دراز حکومت شما چه کرده است؟ آقاى هویدا شما گناه از کار افتادن نیروگاه‏ها و خاموشى‏هاى برق را در گرماى سوزان تابستان به دروغ و جعل به گردن تکنولوژى ضعیف غرب یا تکنولوژى آن مى‏اندازید، در حالى که همین غربى که انسان را با تکنولوژى خود در ماه پیاده مى‏کند و پیچیده‏ترین سلاح‏هاى جنگى را به شما مى‏فروشد، همین غرب است که تکنولوژى آن در برابر دزدها و پورسانتاژهایى که در دولت شما از خرید لوازم و سلاحها و نیروگاه‏ها و تأسیسات گرفته مى‏شود دچار ضعف مى‏گردد!!! و دموکراسى آن زشت مى‏شود!!! ـ و اصول پارلمانى و آزادیهاى اجتماعى آن مردم را به تنبلى و فزون‏خواهى عادت مى‏دهد!!ـ اما همین غرب هنگامى که با سازمان اطلاعاتى و با دلارها و با حمایت خود از شما پشتیبانى مى‏کند و تا آنجا که به حمایت خود بى‏قیدوشرط ادامه مى‏دهد براى شما ساده‏ترین چیز آن است که همه ثروت ملت را و همه حقوق و آزادیهاى آن را در راه جلب حمایت آن پیشکش کنید.

آقاى هویدا خوب بود قبل از اینکه براى استراحت و تفریح به سواحل یونان و نیس مى‏رفتید و ملت ایران را در گرماى سوزان تابستان بدون برق و آب و در چنگال گرانى وحشتناک مواد غذایى و مسکن و کمبود آهن و آجر و سیمان و خفقان پلیسى سازمان امنیت رها مى‏کردید سرى هم به کنسولگرى آمریکا در تهران مى‏زدید تا مى‏دیدید که مردم ایران و خانواده‏هاى ایرانى چگونه از ساعات تاریک شب براى فرار از بهشتى که شما و دولت شما و رژیم مطلقه پلیسى شما براى ملت ایران ساخته است نوبت مى‏گیرند و ساعتهاى دراز براى گرفتن اجازه خروج از ایران و مهاجرت از سرزمین انقلاب شاه و ملت در انتظار نوبت در کنار خیابان مى‏خوابند. آرى وقتى طاعون در کشتى من افتد نخست موشها خود را به دریا مى‏اندازند. موشهایى که به خیال خود با استشمام خطر باید جان و مال خود را نجات دهند. آیا لعبتهاى خنده‏دار خود نیز با اولین صداى اعتراض فرار را بر قرار ترجیح نمى‏دهند!!!؟

تهران تیرماه 1356

على‏اصغر حاج سیدجوادى4













1ـ دکتر على شریعتى در سال 1312 ه . ش در مزینان از توابع سبزوار متولد شد. پدرش محمدتقى شریعتى اولین معلم او بود. تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهاى مشهد به پایان برد و پس از گذراندن دوره‏اى در دانشسراى تربیت معلّم، آموزگار یکى از روستاهاى خراسان شد. چندى بعد با ورود به دانشگاه مشهد در رشته ادبیات و زبان فارسى فارغ‏التحصیل شد. دکتر شریعتى براى ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن این کشور در رشته زبان شناسى درجه دکترا گرفت . آشنایى وى با لویى ماسینیون، ژان پل سارتر، ژان برگ، جرج گورویچ و فرانتس فانون بر عمق یافته‏هاى علمى او افزود. تلاشهاى سیاسى دکتر شریعتى در خارج از کشور، به طور جدى ادامه یافت تا جایى که وقتى در سال 1343 به ایران بازگشت در مرز ترکیه دستگیر شد و 6 ماه به زندان افتاد. پس از آزادى، سخنرانیهاى او در دانشگاه مشهد و حسینیه ارشاد تهران توانست جوانان فراوانى را به پاى افکار و آراء او بنشاند. وى در سالهاى 1347 ـ 1350 در حسینیه ارشاد سخنرانى‏ها و سمینارهایى پیرامون جامعه‏شناسى و موضوعات و مباحث اسلامى و دینى ترتیب مى‏داد. دکتر شریعتى در سال 1356 به انگلستان رفت و پس از اندکى در خرداد ماه سال 1356، به طرز مشکوکى درگذشت و پس از انتقال به سوریه در زینبیه دمشق دفن شد.



2ـ در اصل سند افتادگى دارد.



3ـ ریچارد نیکسون متولد 1913 م. دوران کودکى خود را با فقر و فلاکت طى کرد. پس از سپرى کردن تحصیلات حقوقى از دانشگاه هاروارد وارد نیروى دریایى امریکا شد و به اقیانوس آرام سفر کرد. در 1850 در انتخابات مجلس سنا پیروز شد. پس از انتخاب آیزنهاور به عنوان ریاست جمهورى در سن 39 سالگى به عنوان معاون وى انتخاب شد. در انتخابات بعدى به رقابت با کندى پرداخت و با اختلاف اندکى شکست را پذیرا شد. پس از شکست به کالیفرنیا بازگشت. در سال 1949 به نیویورک سفر کرد و در یکى از کارخانه‏هاى مشهور وال استریت مشغول شد. در انتخابات بعدى به ریاست جمهورى امریکا رسید. از مهمترین کارهاى او خارج کردن سربازان آمریکا از ویتنام و تجدید روابط با چین بود. لیکن در 1947 پس از رسوایى ماجراى موسوم به «واترگیت» از سمت خود استعفا داد. وى در سن 81 سالگى در 1994 درگذشت.



4ـ على‏اصغر حاج سید جوادى در سال 1304 ش در تهران متولد شد. کارشناسى رشته حقوق را در دانشگاه تهران و دکتراى فلسفه را از دانشگاه سوربن فرانسه گرفت. حاج سید جوادى ابتدا به عضویت حزب توده ایران درآمد. در جریان انشعاب همراه خلیل ملکى و جلال آل احمد به حزب زحمتکشان ملت ایران و سپس نیروى سوم پیوست. پس از کودتاى 28 مرداد به عضویت جامعه سوسیالیست هاى نهضت ملى درآمد و در کنار کار سیاسى به فعالیت هاى مطبوعاتى روى آورد. در روزنامه «داریا» حسن ارسنجانى مقاله مى‏نوشت. زمانى با روزنامه اطلاعات و سپس کیهان همکارى مى‏نمود با تأسیس کانون نویسندگان به عضویت کانون درآمد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى «جنبش سیاسى » را پایه گذارى نمود. با شدت فعالیت هاى منافقین به سازمان پیوست. پس از 30 خرداد 1360 به فرانسه پناهنده شد و به عضویت شوراى مقاومت ملّى پذیرفته شد. پس از مدّتى از شورا اخراج گردید و به کار مقاله نویسى در نشریات ملى بعضا نزدیک به محافل سلطنت طلبان مشغول شد.

از آثار اوست:

بحران ارزشها، حکایت همچنان باقى است، فرهنگ جهان سوم، اعراب و اسرائیل و...