02 فروردین 1400
توطئه شاه علیه حوزه علمیه قم
پس از رحلت آیتالله العظمی بروجردی، شاه با ارسال پیامهای تسلیت برای مراجع نجف کوشیدتا پایگاه مرجعیت را از ایران به عراق منتقل کند.1 هدف این بود تا با تضعیف مرجعیت ایران، موانع اصلی پیشبرد برنامههای دولت در داخل کشور از میان برداشته شود. امام خمینی دو سال پس از رحلت آیتالله بروجردی به نقشه شاه برای حذف حوزه علمیه قم و کوبیدن مرجعیت ایران اشاره کردند. امام در این رابطه فرمودند:
«... اینها از زمان مرحوم آقای بروجردی این نقشه را داشتند منتها با بودن ایشان میدیدند که مفسده دارد اگر بخواهند کارهایی را انجام بدهند. بعد از اینکه ایشان تشریف بردند به جوار رحمت حق تعالی، از همان اول اینها شروع کردند به اسم احترام به مرکز، کوبیدن این مرکز را ... نه از باب اینکه به نجف علاقه داشتند [بلکه] از باب اینکه قم را نمیخواستند. قم ... نزدیک بود به اینها، مفاسد را زود ادراک میکرد و کارهای اینها زود در آن منتشر میشد. اینها قم را نمیخواستند منتها نمیتوانستند به صراحت لهجه بگویند قم نه، میگفتند نجف آره، مشهد آره. 2 ...»
از سوی دیگر نگرش سیاسی امام خمینی در حوزه علمیه قم، عاملی بود که شاه و حکومتش از آن هراس داشتند. رفتار و منشی که در درون حوزه نهادینه شده و آن را به مجموعهای غیر سیاسی تبدیل کرده بود، 3 مورد حمایت امام خمینی نبود. ایشان بردرگیر شدن حوزه با مصالح مسلمانان و واکنش در برابر رفتار حکومت اصرار داشت. 4 و این موجب خشم شاه بود. امام خمینی در حوزه علمیه قم خط مبارزه با تفکر جدائی دین از سیاست و طرد عناصر مقدس نما و انزواطلب را دنبال میکردند. این تفکر برای شاه و حکومتش غیر قابل تحمل بود.
با این حال، امام خمینی خود پس از رحلت آیتالله بروجردی علیرغم استقبال حوزة علمیه و مردم، همچون ادوار گذشته، کوچکترین قدمی برای مرجعیت برنداشت و حتی در مقابل پیشنهادات و اقدامات دوستان در این مسیر سرسختانه مقاومت میکرد. او حتی با انتشار رساله خود نیز مخالفت میکرد. این در حالی بود که تحریر فتاوای امام خمینی بر تمام ابواب کتاب عروۀالوثقی پنج سال قبل از رحلت آیتالله بروجردی پایان یافته بود و در همین سالها نیز حاشیه امام خمینی بر کتاب وسیلهالنجاه ـ به عنوان رسالة عملیه ـ نگارش یافته بود. 5
فاصله گرفتن امام از مقام مرجعیت در حالی صورت میگرفت که حوزویان به مقام علمی و معنوی ایشان اعتراف داشتند. از این رو عدهای از شاگردان امام تصمیم گرفتند طی یک برنامه منسجم وارد صحنه شده و از مقام علمی و صلاحیت ایشان برای احراز مقام مرجعیت حمایت کنند. آقایان مرتضی مطهری، یوسف صانعی، سید محمدحسین بهشتی، صادق خلخالی، طاهری خرم آبادی، صالحی نجفآبادی، مسعودی خمینی، ربانی شیرازی، فاضل لنکرانی، حسین نوری، ابراهیم امینی، خزعلی و احمد جنتی، از جمله فعالین و فضلایی بودند که در گسترش مرجعیت امام در حوزه علمیه قم و نیز برخی از شهرهای ایران نقش به سزایی ایفا نمودند. 6
امام خمینی با وجود تواضعی که در پذیرفتن مسئولیت مرجعیت از خود نشان میداد، در برابر هیچیک از اقدامات نامطلوب شاه ودولتش سکوت نمیکرد و از تمامی مراجع عصر خود در این خصوص فعالتر بود.
مقاومت امام در برابر طرحهای شاه از جمله لایحه اصلاحات ارضی، انقلاب سفید، رفراندوم 6 بهمن، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، کاپیتولاسیون و ... از یکسو شاه و دولتش را به عقبنشینی در برابر روحانیت واداشت و از جانب دیگر بیش از پیش سبب تثبیت مرجعیت امام در کشور شد. علاوه بر این، قیام 15 خرداد 1342 که در اعتراض به بازداشت امام صورت گرفت، رویداد دیگری بود که بر مرجعیت امام صحه گذاشت. نگرش و عملکرد امام درحوزه علمیه قم به آشکار شدن شکاف عمیق میان «مذهب» با آنچه که شاه به عنوان«مذهب» تبلیغ میکرد انجامید. 7
در سالهای اولیه دهه چهل شمسی قدرت روز افزون امام خمینی و محبوبیت وی در بین مردم چنان بالا گرفت که به خارج از مرزها نیز سرایت کرد. طبق گزارش ساواک در 4/2/42 «اقدامات مخالفتآمیز چند ماه اخیر آیتالله خمینی و پیش قدمی مشارالیه در مخالفت با عملیات اصلاحی اعلیحضرت همایونی و دولت موجب تمرکز قدرتهای روحانی در اطراف وی گردیده و به خاطر همین مرکزیت، هم اکنون حوزههای علمی ـ مذهبی خارج از ایران نیز نامبرده را مشخصترین رکن جامعهی روحانیت ایران میشناسند.» 8
رحلت آیتالله العظمی حکیم در خرداد 1343 نیز فرصت تازهای بود تا شاه در سایه آن در جهت مقابله با مرجعیت امام خمینی کوشش کند. پیامهای تسلیت شاه به سید کاظم شریعتمداری و سید احمد خوانساری و تجلیلی که مطبوعات ایران تحت فشار دولت، از مراجع عراق به عمل آوردند، همین هدف را دنبال میکرد. از سوی دیگر دولت عراق نیز که در آن زمان میزبان امام خمینی بود با همدستی شاه تلاش کرد تا مانع از مطرح شدن امام در عراق شده و افراد دیگری را به عنوان «مرجع» مطرح کند. در هر حال هر چه شاه و حامیان داخلی و خارجیش در جهت مبارزه با مرجعیت امام خمینی بیشتر کوشیدند، بر اقتدار و منزلت امام بیش از پیش افزودند و هر کس مورد حمایت شاه و حکومت قرار گرفت در جامعه منزویتر شد.
پینوشتها:
1ـ زندگینامه سیاسی امام خمینی، محمدحسن رجبی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 225.
2ـ صحیفه نور، ج 1 ( با تجدید نظر و اضافات)، ص 66.
3ـ تحولات حوزه علمیه قم،مرکز اسناد انقلاب اسلامی، علی شیرخانی و عباس زارع، ص 37.
4ـ همان.
5ـ حدیث بیداری، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، حمید انصاری، ص 37
6ـ تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی (از مرجعیت امام خمینی تا تبعید)، عبدالوهاب فراتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ص 26.
7ـ فرهنگ سیاسی شیعه و انقلاب اسلامی، یدالله هنری لطیفپور، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ص 142
8ـ 3 سال ستیز مرجعیت شیعه، روحالله حسینیان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 262.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی