ریشه یابی قطعنامه 598 سازمان ملل
بی تردید خاطرات پنهان و آشکاری در زوایای پررمز و راز جنگ هشت ساله ایران و عراق که غالبا «جنگ تحمیلی» یا «دفاع مقدس» خوانده میشود و چگونگی ادامه جنگ و پذیرش قطعنامه 598 نهفته است که نیازمند بررسی و واکاوی جدی است. بیست و هفتم تیرماه 1367 در یک اقدام نفسگیر و ناگهانی جمهوری اسلامیایران قطعنامه 598 سازمان ملل متحد را پذیرفت تا حسن نیت خود را در هشت سال دفاع مقدس ثابت نماید و دشمن متجاوز را در چارچوب قوانین بین المللی به تمکین وادارد. حضرت امام خمینی (ره)، با در نظر گرفتن مصالح عالی نظام اسلامیو با درک توطئه گسترده آمریکا و غرب علیه انقلاب اسلامیپس از مشورت با فرماندهان عالی رتبه و مسؤولان مملکتی، قطعنامه 598 شورای امنیت را پذیرفتند. ایران به دلیل ویژگیهای مثبت برخی از مفاد این قطعنامه، بهویژه بندهای مربوط به معرفی متجاوز و پرداخت غرامت جنگی، آن را پذیرفت. اما با این وجود، رژیم عراق تا برقراری آتشبس رسمیدر29 مرداد 1367 ش به تهاجم خود علیه ایران ادامه داد. شورای امنیت در 18 مرداد 67، قطعنامه 619 را تصویب کرد که به موجب آن گروه ناظران نظامیایران و عراق و سازمان ملل که از حدود 400 نفر از 25 ملیت مختلف تشکیل شده بود، در دو کشور مستقر میشدند.
روز 26 تیر 1367 رئیس جمهور وقت ایران در نامهای به «خاویر پرز دکوئهیار» دبیر کل وقت سازمان ملل متحد رسماً قطعنامه 598 شورای امنیت را پذیرفت. در بخشی از این نامه آمده بود« همان طور که به خوبی استحضار دارید، آتش جنگی که به وسیله رژیم عراق در 22 سپتامبر 1980 با تجاوز علیه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران آغاز گردید، اینک ابعاد غیرقابل تصوری به خود گرفته است که کشورهای دیگر و حتی غیر نظامیان بی گناه را نیز در شعلههای خود گرفته است. قتل 298 نفر انسان بیگناه که با ساقط ساختن هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران به وسیله یکی از کشتیهای جنگی آمریکایی در خلیج فارس به وقوع پیوست، نمونهای بارز در این خصوص است. در چنین موقعیتی، تلاشهای جنابعالی برای اجرای قطعنامه 598 حائز اهمیت ویژهای است. جمهوری اسلامی ایران پیوسته کمک و پشتیبانی خود را نسبت به شما در حصول به این هدف مبذول داشته است. در این زمینه ما مصمم گردیدیم که رسماً اعلام داریم جمهوری اسلامی ایران به خاطر اهمیت حفظ جان انسانها و برقراری عدالت و صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی، قطعنامه 598 شورای امنیت را میپذیرد.»
در همین خصوص حجتالاسلامهاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی و سخنگوی شورای عالی دفاع دلایل پذیرش قطعنامه را چنین توضیح میدهد « حمله به هواپیمای مسافربری ایران و شهادت 290 نفر سرنشین بیگناه، به هیچ وجه ادعای اشتباه در مورد آن پذیرفته نیست و از نظر ما یک اخطار تلقی شد. همچنین قساوت فوق العاده صدام در داخل عراق که هزاران روستا و صدها هزار تن از مردم را با بمباران شیمیایی قتل عام میکند، از دیگر دلایل آن است که نشان میدهد به او اجازه دادهاند هر جنایتی را مرتکب شود. مجموعه این شرایط و ادله دیگری که فعلاً ذکر نمیشود، ما را به این نتیجه رساند که مصلحت انقلاب و ملتهای ایران و عراق و منطقه این است که قطعنامه مذکور پذیرفته شود... ایران تا به حال خواستار آن بود که ابتدا کمیته تعیین متجاوز تعیین شود، ولی فعلاً باتوجه به شرایط جدیدی که پیش آمده، از آن شرط خود صرف نظر میکنیم... متأسفانه تبلیغات جهانی ما را جنگافروز و جنگ طلب معرفی کرده و صدام و حزب بعث متجاوز که تمامی قوانین را نقض کرده، ولی چون یک شعار مشخص دارد، یعنی قطعنامه را پذیرفته و حاضر به قضاوت بینالمللی است، به صورتی عوامفریبانه صلحطلب معرفی شده است. با این کار، یعنی قبول قطعنامه 598، ما نشان دادیم که در این زمینه انعطافپذیر هستیم... ما قطعنامه را هرگز رد نکرده بودیم، بلکه شرطی روی آن گذاشتیم و این اواخر روشن شد که ممکن است حوادث تلخی در منطقه اتفاق افتد که نقطه عطف آن سقوط هواپیمای مسافری ایران توسط آمریکا بود... آنها میخواستند ما را به دلیل نپذیرفتن قطعنامه تحریم تسلیحاتی کنند.»
در کتاب «دفاع و سیاست» ایشان نیز ناگفتههایی از اواخر دوران دفاع مقدس، فرآیند تصویب قطعنامهی 598 در شورای امنیت، واکنش ایران، اقدامات دبیرکل وقت، گفتوگوهای خصوصی آیتاللههاشمی رفسنجانی با دبیرکل و گزارش این گفتوگوها به شورای امنیت منتشر شده است. ایشان در کتاب خاطراتش مینویسد « ایران برای تغییر محتوای قطنامه 598 ،در درجه اول میدان نبرد را فعالتر کرد و با بسیج نیرو و امکانات جنگ، عملیات سرنوشتساز را مطرح نمود و در مقابل شرارتهای نظامی صدامیان، سیاست مقابله به مثل را پیش گرفت. در درجه بعد، با تکیه بر قدرت رزمی و دست بالای رزمندگان در میدان نبرد، فعالیت دیپلماسی را پیش گرفت و وزارت امور خارجه، ماموریت تلاشهای سیاسی را بر عهده گرفت و سران قوا و امام راحل در همه مراحل، نتایج هر دو بخش را زیر نظر داشتند.»
علی اکبر ولایتی وزیر خارجه وقت ایران نیز در خصوص پذیرش قطعنامه مینویسد « در ماههای آخر جنگ ، حمایت جهانی از عراق به اوج خود رسید و آمریکاییها عملا و بطور مستقیم وارد صحنه شدند. سکوهای نفتی ما را بمباران میکردند. با هدایت هواپیماهای عراقی بمباران نفتکشها را تسهیل میکردند و فرانسویها هواپیماهای پیشرفته سوپراتاندار و میراژ 2000 در اختیار آنها گذاشتند. روسها مدرنترین هواپیماهای جنگنده و دورپرواز و... را به عراق ارسال کردند. کویت و عربستان سیل دلار را به بین النهرین جاری کردند. آلمان مواد لازم برای سلاح شیمیایی در اختیار آنها گذاشتند. عراق به طور وسیع مناطق مسکونی و جبههها را بمباران شیمیایی میکرد و مجامع بین المللی با سکوت خود این جنایات را تائید میکردند. امام از همه این امور مطلع شدند و پس از کسب گزارشهای مختلف به این نتیجه رسیدند که قطعنامه را بپذیرند ، هرچند که این کار به منزله نوشیدن جام زهر بود.»
در سالهای پایانی جنگ، همزمان دور جدیدی از حملات علیه ایران با سازماندهی و مداخله مستقیم قدرتهای جهانی که نشان از استراتژی مشترک عراق و آمریکا برای فلج کردن ماشین جنگی ایران داشت، به وجود آمد. همزمان در شورای امنیت، قدرتهای خارجی در پی تحمیل قطعنامهای بودند که قطعاً مورد تایید ایران در آن مقطع نبود. چرا که هدف آنها مشخص بود: کاهش تواناییهای نظامی ایران، تحمیل صلح مسلح میان ایران و عراق، اشغال بخش عمدهای از سرزمینهای ایران و بلاتکلیفی. قطعنامه شورای امنیت در زمانی مورد استقبال ایران واقع شد که ایران در یک رویارویی مستقیم با ایالات متحده، برخی ممالک اروپائی، اتحاد جماهیر شوروی و اعراب منطقه از جمله کویت و عربستان سعودی قرار داشت.
پذیرش قطعنامه یکی از مهمترین تصمیمات و شاید بتوان گفت تاریخیترین تصمیم سیاسی و بینالمللی نظام بود که ابتکار آن در دست حضرت امام(ره) بود. بیش از یک سال مسئولان سیاسی نظام درگیر بندهای قطعنامه شدند و چانهزنیهای زیادی از جانب کارشناسان زبده دستگاه دیپلماسی با سازمان ملل متحد انجام گرفت و چارچوپ قطعنامه از حالت نخستین خارج شد. صدام حسین با پشتیبانی قدرتهای خارجی، احساس اعتماد به نفس کاذبی داشت و بر خلاف همه کنوانسیونهای بینالمللی، با استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی علیه سربازان و رزمندگان ایرانی و مردم عراق در حلبچه، جنگ را از ماهیت نظامی خود خارج کرد. صاحب نظران برای پذیرش قطعنامه دلایل بسیاری ذکر می کنند که مهم ترین آنها عبارت است از :
- مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران ،
- شرایط بین المللی نامساعد، به نحوی که عراق با پذیرش کلیه قطعنامههای شورای امنیت داد صلح طلبی سر می داد و در مجامع بین المللی ایران را جنگ طلب معرفی می کرد.
- شرایط جدید و پیچیده در منطقه با حضور بی سابقه نیروهای نظامی آمریکا و متحدینش در خلیج فارس.
- جدی شدن مساله تحریم تسلیحاتی ایران به عنوان طرفی که قطعنامه 598 را نپذیرفته است.
-کاربرد وسیع سلاحهای شیمیای توسط عراق و عکس العمل ضعیف مجامع بین المللی در این مورد.
- شرایط نامساعد در جبههها که منجر به عقب نشینی نیروهای نظامی ایران از مناطق تصرف شده در خاک عراق و حتی از دست دادن قسمتهایی از خاک ایران شده بود.
- وجود عناصر مثبت در آن، فقدان عناصری بود در قطعنامه 598 که در قطعنامههای قبلی شورای امنیت وجود نداشت.
شورای امنیت سازمان ملل متحد حدود 10 بیانیه و 10 قطعنامه در باره جنگ ایران و عراق صادر کرده بود که شاخصترین آن قطعنامه 598 بود. از نظر محتوایى نیز این قطعنامه از قطعنامههاى پیشین جامع تر بود و در آن سعى شده بود برخى دیدگاهها و خواستههاى ایران مورد توجه قرار گیرد. شورا در این قطعنامه، نقض صلح را احراز کرده و بر خلاف اسلاف خود راه حلی عملی و نسبتاً جامع و عادلانه برای مساله ارائه می دهد. این قطعنامه تضمینهایی نیز برای آینده و جلوگیری از تکرار تجاوز (هرچند ناقص و ناکافی) ارائه می دهد.
محمد جواد لاریجانی معاون بین المللی وقت وزارت خارجه در زمان صدور قطعنامه 598 در این خصوص میگوید «پیش از صدور قطعنامه 598 تمامی قطبهای قدرت جهان دو کار را همزمان سازماندهی کردند: نخست فشار بین المللی بر ایران که در آن سرزنش، تنبیه و تحریم ایران به لحاظ تسلیحاتی و اقتصادی منظور گردد و دوم حضور نظامی ترساننده در خلیج فارس که تمامی قدرتها در آن شرکت داشته باشند. برداشت کلی آنها این بود که زمان مداخله قدرتهای بزرگ برای جلوگیری از پیروزی ایران در جنگ فرا رسیده بود و نباید بیش از این فرصت از دست میرفت. در این فضا قطعنامه 598 شکل گرفت و از خصوصیات آن در آخرین پیش نویسها، اقدامات تنبیهی و محدود کننده علیه جمهوری اسلامی بود.»
عباس ملکی معاون سابق وزارت خارجه نیز در مورد اهمیت قطعنامه 598 معتقد است « از بین همه قطعنامه و بیانیههایی که شورای امنیت در مورد جنگ عراق علیه ایران صادر کرد، قطعنامه 598 از همه مهمتر است. این قطعنامه از جهات مختلف دارای اهمیت است. ملکی در رابطه با این قطعنامه می گوید: « اولین ویژگی که قطعنامه 598 داشت، این بود که تا اندازه ای نظرات ایران در آن لحاظ شده بود. در اولین قطعنامه و بیانیه ای که در مورد جنگ ایران و عراق صادر شده بود، اصلا این جنگ را جنگ ندانسته بودند بلکه بیشتر یک وضعیت توصیف شده بود که دو طرف با هم اختلاف دارند. اما در قطعنامه 598 به صورت جدی معلوم شد که این جنگ است و در جنگ یک طرف حتما آغاز گر است بر اساس بند6 قطعنامه 598 از دبیر کل درخواست شده بود که ضمن مشورت با ایران و عراق، مساله تفویض کار تحقیق درباره مسولیت مخاصمه را به هیئتی بی طرف، واگذار کند که آن را بررسی کند و در حداقل مدت ممکن به شورا گزارش دهد. یعنی معلوم شود که کدام طرف این جنگ را شروع کرده است. زیرا عراق مدعی بود نیروهای ایرانی جنگ را شروع کردند و ما می گفتیم در یک لحظه نیروهای عراق به فرودگاههای شهرهای مختلف ما حمله کردند. این موضوع خیلی مهم بودکه مشخص شود کدام طرف مسوول آغاز مخاصمه است.»
به گفته وی « برای تدوین قطعنامه مذکور مذاکرات متعددی بین تهران و دبیر کل و نمایندهها و معاونان ایشان انجام شد. دیپلماتهای ما به صورت جدی با این دو نفر در تعامل بودند تا بالاخره آن حداقل خواستهای ایران در این قطعنامه گنجانده شود. مهم ترین موضوعی که ایران مطرح می کرد این بود که ما اعتماد نداریم اگر جنگ تمام شود عراق سرزمینهایی را که اشغال کرده است، تخلیه کند. اما در بند یک قطعنامه 598 که خیلی هم مهم بود، دو طرف ملزم به اعلام آتش بس و بازگشت بی درنگ تمام نیروها تا سرحدات بین المللی شدند و این یکی از شرایطی است که ایران را در آن مورد راضی می کرد. زیرا که در اواخر جنگ و در آستانه صدور قطعنامه 598 در سال 1366 عراق مانند ابتدای جنگ مجددا شروع به آفند(حمله) تهاجمی کرد و بخشهایی از اراضی کشورمان را در جنوب و جنوب غرب در اختیار گرفت. از طرفی تاسیسات نفتی ایران نیز مورد حمله قرار گرفته بود، به طوری که در سال 1986 به بیش از صد نفتکش ایرانی حمله شد و این حساسیت زیادی ایجاد کرده بود. جنگ داشت شکل بین المللی به خود می گرفت. چون وقتی عراق به کشتیهای نفتکش و تاسیسات نفتی ایران حمله می کرد ایران هم باید عکس العمل نشان می داد و کشتیهای نفتکشی که از بنادر کویت، امارات متحده و عربستان به سمت تنگه هرمز می رفتند برای این که از حملات دو کشور ایران و عراق مصون بمانند تصمیم گرفتند از پرچم آمریکا، شوروی و فرانسه استفاده کنند. حمله ناو هواپیمابر آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران از عواقب حضور نیروهای این کشورها در منطقه بود.»
به گفته ملکی « از ویژگیهای دیگر قطعنامه 598 این بود که قطعنامه مذکور حجم خسارات را خیلی عظیم دانسته و نیاز به کوشش امدادهای بین المللی برای نوسازی را تصدیق کرده بود. در همین خصوص از دبیر کل درخواست کرده بود هیاتی از کارشناسان مساله نوسازی را بررسی و به شورای امنیت گزارش کنند. این نکته مهمی بود چون از این طریق کمیتۀ حقیقت ایران میتوانست ثابت کند عراق مسئول شروع جنگ است. بنابر این خسارتهای وارده به ایران را باید عراق یا ارگانهای بین المللی بپردازند. به همین دلیل هم دبیر کل هیأتی را برای برآوُرد میزان خسارات اعزام کرد. در حالی که ایران و مسئولین ایران خسارات را تا حدود هزار میلیارد دلار بر آورد کرده بودند، ولی آن هیات تا 92 میلیارد دلارش را احصا و آنها را فهرست کرد.»
منابع :
- شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران ، عباس هدایتی خمینی، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه.
- تاریخ سیاسی جنگ ، علی اکبر ولایتی ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376.
- خبرگزاری ایرنا ، ۲۶ تیر ۱۳۸۹.
سایت تاریخ شفاهی