23 اردیبهشت 1394

نمایشگاه کتاب شاخص ارزیابی دغدغه های فرهنگی جامعه


نمایشگاه کتاب شاخص ارزیابی دغدغه های فرهنگی جامعه

نمایشگاه های کتاب در هر کشوری بستر و زمینه ایجاد انگیزه و شوق مطالعه ، گردش مالی صنعت نشر و توسعه فرهنگی محسوب می شود و از این رو باید برپایی نمایشگاه بین المللی کتاب و میزان استقبال مردم ، توجه نهاد ها و سازمان ها به این رویداد را به عنوان یکی از شاخص ها ی اصلی ارزیابی دغدغه های فرهنگی کشور دانست.

اکنون مصلای امام خمینی (ره)، میزبان بیست و هشتمین دوره نمایشگاه بین المللی کتاب است و خیل عظیمی از مردم سراسر ایران همچون سال های گذشته ( از سال 66 ) میهمان کتاب هستند اما برغم تغییرات اساسی در برپایی این نمایشگاه به واسطه تجربه 28 ساله، هنوز سوالات اساسی و گاه تکراری از اولین دوره آن تا کنون باقی است؛ پرسش هایی که به رغم پاسخ های روشن آن، هنوز برطرف نشده است.

چرا نرخ کتابخوانی در ایران پایین است؟ چرا صنعت نشر به اعتقاد مسوولان بیمار است و به اعتقاد کارشناسان نشر، نفسش گاه به شماره می افتد؛ چرا استقبال میلیونی از نمایشگاه کتاب منجر به رشد کتاب و کتابخوانی نمی شود و ... و دهها پرسش دیگر که در بهار هر سال همزمان با برپایی نمایشگاه قوت می گیرد و تبش تند می شود و پس از آن در سایه قرار می گیرد.

عبدالرضا سیری استاد دانشگاه در پاسخ به سوالی درباره زمینه پایین بودن سرانه مطالعه و میانگین نرخ کتابخوانی می گوید که پیش از این که به این پرسش پاسخ دهم باید به برخی مسایل درباره نمایشگاه کتاب که عامل شکل گیری این سوال است بپردازم و آن این که بی تردید نمایشگاه کتاب تهران به دلیل سابقه برگزاری آن ، شمار ناشران شرکت کننده و میزان استقبال آن یکی از بزرگترین نمایشگاه ها کتاب و رویدادهای فرهنگی کشور محسوب می شود. تردیدی نیست این رویداد در صنعت نشر کشور، نقطه عطفی محسوب می شود به گونه ای که می توان آن را آغاز تقویم برنامه ها و «سال تحویل نشر» کشور دانست. آماری که از نهادهای رسمی اعلام شده، نشان می دهد که امسال دو هزار و 450 ناشر داخلی در نمایشگاه شرکت داشتند که در دوره گذشته این رقم دو هزار و 100 ناشر بود. در این دوره 3 هزار ناشر خارجی با ارایه 170هزار عنوان از 28 کشور حضور دارند و بیش از 35 انجمن دوستی ایران با انجمن های کشورهای دیگر مراوده داشتند.

وی با تصریح این که همه از کمبودها ، نارسایی ها و مشکلات عدیده برپایی این نمایشگاه واقفند و از آن سخن گفته اند، ادامه داد : برخلاف برخی منتقدان و مخالفان فروش کتاب در نمایشگاه باید گفت که فروش و بازاریابی کتاب در نمایشگاه های بین المللی اگر امری طبیعی نباشد ، امری غیر معمول نیست، بویژه برای صنعت نشر ایران که با مشکلات عدیده روبه رو هستند. بنابر این گردش مالی در صنعت نشر به نوعی به عنوان اقتصاد فرهنگ تعریف می شود ، اصطلاح اقتصاد فرهنگ از آغاز قرن بیستم رشد سریعی داشته و اکنون گستره وسیعی یافته و از سویی در برگیرنده اقتصاد، با تمام مفاهیم آن و از سوی دیگر در برگیرنده فرهنگ و موضوع های مربوط به آن است لذا کتاب به عنوان یک کالای فرهنگی و صنعت نشر به عنوان تولید و توزیع کننده آن یکی از مصادیق اقتصاد فرهنگی است.

دانش آموخته زبان انگلیسی که به تازگی کتاب Speak English as you Go را تالیف کرده ، با استناد به این که اقتصاد فرهنگ ابتدا از غرب شکل گرفته ، افزود: کشور های توسعه یافته که سرانه مطالعه آنان بسیار بالا است، به اقتصاد و سوددهی کتاب توجه دارند و اصولا حیات بنگاه و شرکت خود را منوط به گردش مالی و وضعیت اقتصادی آن می دانند لذا نباید تلاش ناشران در نمایشگاه کتاب برای بازاریابی را بطور کلی نفی کرد و دربرابر آن موضع گرفت بلکه باید ساز و کار درست فرهنگی به آن بخشید تا این پندار و احساس بد فروشگاهی بودن نمایشگاه بوجود نیاید؛ به عبارتی دیگر نمایشگاه بر فروشگاه ارجح باشد.

سیری در ادامه می گوید که این درحالی است که برخی عکس دیدگاه منتقدان بالا ، از تماشاگر بودن بازدید کنندگان سخن می گویند و معتقدند مردم بیشتر برای تماشا می آیند و کمتر کتاب می خرند در پاسخ به این افراد نیز باید گفت که اصولا نمایشگاه فلسفه وجودی آن ایجاد زمینه برای بازدید مردم و دیدن آثار جدید و آگاه شدن از وضعیت نشر است و این مساله نیز منافاتی با اصل موضوع نمایشگاه کتاب ندارد.

عبدالرضا سیری با اشاره به تجربه سال ها بازدید از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران می گوید که اگرچه امار دقیق و روشنی از این موضوع که بیشتر خریداران کتاب شهرستانی هستند، در دست ندارم اما در سال های اخیر بسیاری از خریداران کتاب را شهرستانی دیده ام و در گفت وگو با آنان، این مساله را بیان کرده اند که کتابفروشی ها شهرستان بویژه شهرهای کوچک و دور افتاده بسیاری از آثاری را که در تهران توزیع می شود، عرضه نمی کنند و این نمایشگاه فرصتی است تا کتاب های مورد علاقه را خریداری کنیم.

این استاد دانشگاه می گوید که طی سال های اخیر نمایشگاه های استانی موجب شده تا مردم استان ها نیز در جریان آثار جدید نشر و فعالیت ناشران اطلاع قرار گیرند.

سیری با بازگشت به سوال اصلی درباره نرخ مطالعه در کشور گفت که متاسفانه خواندن کتاب با توجه به آمارهای داده شده که رقم آن بین مراکز رسمی و نهاد های غیر رسمی مناقشه برانگیز نیز می باشد، بسیار نا امید کننده است.

وی افزود: هنوز آمار دقیقی از نرخ متوسط کتابخوانی در ایران وجود ندارد هر یک از نهادها (دولتی و غیر دولتی ) آمار متفاوتی از آن ارایه می دهند اما فارغ از این آمار ها ، همه در یک نقطه و موضوع یعنی پایین بودن نرخ کتابخوانی اشتراک نظر دارند. این درحالی است که خواندن کتاب، خرید کتاب در بین مردم ما به نوعی اعتبار اجتماعی محسوب می شود و بسیاری از مردم ما برای این که خود را فرهنگی جلوه دهند، خود را کتابخوان معرفی می کنند و خریدن کتاب را جزء هزینه اصلی زندگی خود می دانند. از سوی دیگر بسیار از مردم ما در مقایسه ایران با دیگر کشورها ، مساله فرهنگی را معیار قرار داده و از مفاخر علمی و فرهنگی به عنوان نشانه های توسعه ایران در گذشته یاد می کنند.

پایین بودن نرخ مطالعه در کشور یک مقوله فرهنگی و اقتصادی است که دلایل مختلفی دارد و از جمله آن می توان به گرانی کتاب، نبود برنامه ریزی، بی توجهی خانواده ها به کتاب در سبد هزینه زندگی، مساله کنکور و مطالعه غیر رسمی به عنوان یک مزاحم در پیشرفت و سرنوشت آینده فرزندان ،عدم اطلاع رسانی درست در روش های مطالعه، ضعف سیستم آموزشی از آموزش و پرورش تا دانشگاه و کمبود کتاب های مناسب برای کودکان یکی از مهمترین ارکان در فرهنگسازی کتابخوانی در بین مردم، ایجاد بسترهای کتابخوانی از دوران طفولیت است. اگر از بسیاری از کسانی که امروز علاقه ای به کتاب خواندن ندارند بپرسیم که در کودکی چه کتاب هایی را مطالعه کردند شاید پاسخ روشنی نداشته باشند. دلیل این مهم عدم انتخاب صحیح و کارشناسی شده برای کودکان در سنین مختلف است. به خاطر داشته باشیم کودکان در هر سنی نیازمند کتابی با مشخصات مختص خود هستند و این کتاب ها به دلیل جذابیت در هر دوره سنی، می تواند علاقه کودک به کتابخوانی را جلب کند و در صورتی که این کتاب ها درست انتخاب نشوند قطعا علاقه مندی به کتابخوانی در کودکان از بین رفته و حاصل این اتفاق، جوانانی است که در نسل آتی علاقه ای به کتابخوانی ندارند.

به نظر می رسد موضوع انتخاب کتاب برای کودکان در سنین مختلف جدی گرفته نمی شود و این امر به بی اطلاعی والدین از این امر خطیر بر می گردد و باید در آنان نسبت به این مهم از طریق رسانه ها آگاهی سازی انجام شود.

استاد دانشگاه و مدرس زبان انگلیسی می گوید که در بسیار از کشورها که نرخ سرانه مطالعه انان بالا است، کتابخانه جزء فضای اصلی و در واقع زینت بخش خانه ها آنان است اما در ایران بوفه ظروف بلور و چینی زینت بخش خانه ها شده است.

وی اضافه کرد: خرید بوفه، آشپزخانه های ما را به فروشگاه تبدیل کرده و اگر یک زن خارجی حتی از کشورهای اسلامی به ایران بیاید، تصور می کند که آشپزخانه زنان ایرانی فروشگاه و نمایشگاه است.

حال در چنین شرایطی چگونه می شود به فرزندان خود آموزش دهیم که کتاب بخواند، یا خواندن کتاب را به عنوان یکی از دغدغه های اصلی خود بداند. طی سال های اخیر رقابت شدید در کنکور ؛ موجب شده تا بسیاری از خانواده ها خواندن کتاب غیر درسی را غیر ضروری بدانند و مانع از خواندن کتاب فرزندان خود می شوند این مساله دیگر به یک فرهنگ تبدیل شده است.

وی با اشاره به این که فرزندان ما از همان کودکی و دانش آموزی یاد می گیرند که کتاب را نبینند و با آن مانوس نباشند، افزود: خرید بسیاری از چیزهای غیر ضروری در خانواده های ما ، ضروری تر از کتاب است.

استاد دانشکده خبر که دو عنوان کتاب a journey in journalism )سفری در ژورنالیسم( key media words جملات کلیدی مطبوعاتی در دست تدوین دارد و بزودی منتشر خواهد کرد، در باره نقش رسانه ها نیز یادآور شد: کتاب از جمله کالاهای فرهنگی است که در جوامعی که سرانه کتابخوانی در آنها بالا است اغلب فاقد تبلیغات است زیرا نیازی به این مهم در این سرزمین ها وجود ندارد. البته در کشورهایی که سرانه مطالعه پایین است نیز این روند وجود دارد و در این میان رسانه ها نقش موثری را به عنوان مبلغ کتاب های مختلف می توانند بازی کنند. ایجاد جریان سازی رسانه ای به منظور توجه بیش از پیش به کتاب و کتابخوانی و راه اندازی تب کتابخوانی از جمله اتفاقاتی است که از طریق رسانه ها می تواند رقم بخورد و این مهم در کشورمان همزمان با برپایی نمایشگاه کتاب بیشتر به چشم می آید؛ تب و تابی که معمولا بعد از پایان نمایشگاه کتاب فروکش می کند و اغلب رسانه ها کتاب را تا نمایشگاه بعد فراموش می کنند.

سیری گفت که این انتظار وجود دارد که رسانه ها برنامه مدونی برای ترغیب بیش از پیش مخاطبان به کتابخوانی داشته باشند. معرفی کتاب های مناسب بر اساس سنین مخاطبان، معرفی کتاب های تازه تالیف و فعالیت هایی مشابه این امر در طول سال و در برنامه های مستمر و متوالی می تواند عنصری برای ترویج مخاطبان به کتابخوانی باشد.

بررسی رسانه های مختلف و به خصوص صدا و سیما به عنوان فراگیرترین رسانه ی کشور، نشان می دهد جای خالی یک برنامه با محوریت کتاب در ساعتی مناسب احساس می شود. این در حالی است که در دیگر عرصه های فرهنگی برنامه هایی که به صورت مستمر پخش و به مسائل مربوط بپردازد که از جمله آن می توان به برنامه های تحلیلی سینمایی اشاره کرد.

استاد دانشگاه در پایان افزود: در این شرایط کتاب به عنوان یار مهربان دوران کودکی، به عنوان خاطره ای خوش و تنها به عنوان یادگاری دوران کودکی در ذهن مخاطب باقی خواهد ماند و تغییر این شرایط نیازمند توجه بیش از پیش رسانه ها به مقوله کتاب، کتابخوانی و مطالعه است.

منبع : ایرنا 1394/2/23