08 اسفند 1401

آخرین روزهای ساواک به روایت یک بازجو


در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری از ادارات و سازمان‌های دولتی و نظامی به حالت تعلیق درآمده و وارد وضعیتی آشفته و شکننده شدند. سازمان اطلاعات و امنیت کشور نیز از این امر مستثنا نبوده و شرایط عادی کار این سازمان به حالتی از واهمه از آینده بدل شد. در نتیجه این وضعیت، بسیاری از کارکنان آن از کشور گریخته یا دست از کار کشیدند. آن‌ها که در سازمان ماندند، کارشان به درگیری و تنش رسیده بود و چشم انتظار حوادث بعدی بودند. بهمن نادری‌پور بازجوی کمیته مشترک ضدخرابکاری است که پس از انقلاب دستگیر شده و مورد بازجویی قرار می‌گیرد.

بخشی از اعترافات نادری‌پور شرایط ساواک را در ماه‌های منتهی به انقلاب اسلامی به خوبی توصیف کرده است. به همین مناسبت، سند مربوط به اعترافات نادری‌پور و متن آن که در موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی موجود است، منتشر می‌شود.

«در سالن‌ها و راهروهای اداره اجتماع و شایعاتی را که شنیده بودند بهم می‌گفتند و اصولا هیچ کس به فکر کار نبود. شاپور بختیار نیز تاکید داشت که کارمندان ساواک به محل‌های ماموریت خویش بروند. اسامی تعدادی از کارمندان ساواک به ویژه اداره کل سوم در لیست کارمندان بازنشسته خرید خدمت قرار داشت و تعدادی هم استعفا کرده بودند. این کارمندان بیشتر کارمندانی بودند که حدود ۳۰ سال سابقه خدمت داشته و یا در کادرهای بازجویی بوده و یا مورد شناسایی قرار داشتند من جمله هوشنگ ازغندی و جلیل، سعید موسوی، سعید میرفخرائی بازنشسته شدند و ازغندی و جلیل با سرتیپ طباطبایی مدیر کل وقت اداره سوم دعوای سختی که به فحش کاری هم رسید، کرده و گفته بودند حتی با فاحشه‌ها هم این چنین رفتاری که با ما کردید نشده است. خود من در لیست کارمندان خرید خدمت قرار داشتم.

دستور داده شده بود لیست مامورین و منابع را تهیه و کلیه پرونده‌های (استخدامی، عملیاتی و خطی) آنها معدوم شود. لیست منابع باید در گاو صندوق‌های روسای بخش یا ادارات باشد که شامل مشخصات واقعی، شماره رمز، شماره تلفن، شغل و تاریخ استخدام و میزان مقرری ماهیانه بود که همه ادارات این دستور را اجرا کرده بودند. ساواک تهران پس از دو بار اسباب‌کشی مجددا به ساختمان سلطنت‌آباد آمده و همه کارمندانش که در حقیقت عاملین اجرائی دستورات ستاد (اداره کل سوم) بودند بی‌هدف در راهروها راه می‌رفتند. یکی دو بار هم سپهبد مقدم کارمندان را جمع کرده و از آنها خواسته بود که به محل‌های خدمت خود بروند و حقوق دی ماه خود را که به شهرستان‌های محل خدمت آنها واریز شده، دریافت دارند ولی کسی حاضر به رفتن نشده بود.

ثابتی با گذرنامه سیاسی و احتمالا با مشخصات جعلی به سوئیس رفت و زن و فرزندان خود را نیز به آمریکا فرستاده بود و گویا سفارت امریکا در ایران به او ویزای ورود به آمریکا را نمی‌داد. ناصری و عطارپور هم با گرفتن مبالغی پول به اسرائیل رفتند و خانواده خود را نیز بردند».