سلاح نفت در جنگ تحمیلی
شروع، تداوم و خاتمۀ جنگ ایران و عراق شدیداً با مسائل نفتی گره خورده بود و با توجه به وضعیت نابسامان اقتصادی و سیاسی ایران بعد از انقلاب، دشمنان انقلاب با نگرشی کاملاً سیاسی به نفت ایران توجه میکردند و بازی نفت را بهگونهای پیش میبردند که نهایتاً به سقوط انقلاب اسلامی و شکست کشور در جنگ تحمیلی منجر شود. امّا مردم ایران بار سخت فشارهای نفتی را مرحله به مرحله تحمل کردند تا سرانجام ایران به شکوفایی رو به رشد و خودکفایی رسید.
در مقالۀ پیشرو بحرانها و فشارهای نفتی ایران در دوران جنگ تحمیلی بررسی شده است.
معمولاً جنگها در تاریخ هر ملّتی از وقایع مهم به شمار میآیند؛ زیرا بر خلاف بسیاری دیگر از پدیدهها، که تأثیراتی محدود بر بخشهایی معین از جامعه دارند، جنگ تمامی بخشهای جامعه را بهشکلی بسیار جدی و بعضاً به صورتی برگشتناپذیر تحت تأثیر قرار میدهد. صرفنظر از اینکه تحقیقات و مطالب نگاشتهشده در مورد تأثیرات نفت بر شئون مختلف جامعۀ ایرانی به چه میزان حق مطلب را ادا میکنند و در عین حال عمیقاند، در مورد جایگاه نفت در جنگ هشتسالۀ ایران و عراق، اصولاً ادبیات اندک و کم شماری وجود دارد و این کمی منابع، کیفیت آنها را تحتالشعاع قرار میدهد. بجاست به بهانۀ گرامیداشت یکصدسالگی نفت ایران، حتیالمقدور این خلأ، پوشش داده شود و در حد توان بخشی از این عقبماندگی جبران گردد.
جایگاه نفت در جنگ تحمیلی
اگرچه به ظاهر ادعاهای ارضی رژیم بعثی عراق علیه ایران، عامل آغاز جنگ تحمیلی بود، حوادث بعدی، از جملۀ حمایت گستردۀ هر دو بلوک قدرت از عراق در جنگ (که نمیتوانست صرفاً با هدف کمک به تحقق ادعاهای ارضی یک کشور جهانسومی علیه کشوری دیگر باشد)، حاکی از آن بود که ارادهای پیچیده و اهدافی گستردهتر در پشت جنگ قرار دارد.
غربیها ازآنجاکه نفوذی بر حکومت انقلابی ایران نداشتند، ترجیح میدادند نظام انقلابی آنچنان گرفتار شود که نتواند آرمانهای خود را در منطقه گسترش دهد. در روزنامۀ امریکایی «نیویورکتایمز»، چند ماه قبل از تجاوز عراق به ایران، در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹، طی تحلیلی چنین آمده بود: «عدهای معتقدند که چشمانداز جنگ با کشوری نیرومند (عراق) شاید ایران را وادار سازد تا در سیاستهای خود تجدید نظر کند».[۱] دیوید اوئن، وزیرخارجۀ پیشین انگلیس، نیز سالها پس از پایان یافتن جنگ، به این واقعیت به روشنی بیشتری اعتراف کرد: «ما امیدوار بودیم که شور و التهاب انقلابی ایران با درگیر شدن در یک جنگ منطقهای به مصرف رسیده و سرانجام فروکش کند.»[۲]
اقدام امریکا در برقراری رابطۀ مجدد با عراق در کوران جنگ تحمیلی و رفع بخشی از تحریمها علیه این کشور گواهی است بر وجود رابطهای بین آغاز جنگ و سیاستهای امریکا.
البته موضع قدرتهای بزرگ به اعلام رضایت و دادن چراغ سبز به رژیم بعثی عراق برای تهاجم به ایران محدود نشد و بهتدریج به پشتیبانی همهجانبه تغییر شکل داد.
یکی از اقدامات مؤثر مخالفان منطقهای و جهانی حکومت انقلابی ایران استفاده از سلاح نفت علیه این کشور بود. نیروهای انقلابی ایران، که ابتدا نفت را ابزاری مؤثر برای مقابله با مخالفان انقلاب میدانستند، با آغاز تهاجم عراق، ناگزیر شدند از این ابزار در تأمین منابع مورد نیاز جنگ حداکثر بهرهبرداری را بکنند.
یکی از شعارهای نیروهای انقلابی تولید نفت در حداقل ممکن بود که در ابتدای پیروزی انقلاب به وعدۀ خود عمل نمودند، بهگونهایکه در سال ۱۳۵۷، بهجز تعدادی تک محموله، در نیمۀ دوم اسفندماه نفتی صادر نشد. البته با توجه به فروشهای قبلی، درآمد حاصل از فروش نفت در سال ۱۳۵۷ به۱/۱۸ میلیارد دلار رسید.[۳]
در سال ۱۳۵۸، بهرغم کاهش شدید تولید نفت، که از سیاست حکومت انقلابی و همچنین خروج متخصصان خارجی متأثر بود، به علت چند برابر شدن قیمت آن (در مقایسه با سال ۱۳۵۶)، عملاً نه تنها نسبت به سال ۱۳۵۷ درآمدهای نفتی کاهش نیافت، بلکه حدود یکمیلیارد دلار بالاتر رفت و به نوزده میلیارد دلار رسید.
سال ۱۳۵۹، سالی دشوار برای کشور بود. در جبهههای نظامی، دشمن با اشغال بندر استراتژیک خرمشهر، محاصرۀ شبهجزیرۀ آبادان و در تیررس قرار دادن شهر اهواز فشار سنگینی بر کشور وارد میساخت. از نظر اقتصادی نیز، با توجه به وابستگی کشور به درآمدهای نفتی، حملۀ محدود دشمن به بعضی از مراکز و تأسیسات نفتی، از جمله بزرگترین پالایشگاه جهان در آبادان، تولید نفت کشور را به شدت تحت تأثیر قرار داد. با توجه به فقدان تجربۀ جنگی و آسیبپذیر بودن تأسیسات نفتی، به دلیل نبود هر گونه سیستم دفاعی، اعم از عامل و غیرعامل، در ماه نخست جنگ، کلیۀ تأسیسات نفتی کشور در مناطق نفتخیز جنوب تعطیل شد و در نتیجه تولید نفت کشور به میزان بسیاری کاهش یافت.[۴]
علاوه بر مشکلات مربوط به میزان تولید، به دلیل کاهش مصرف در پی برنامههای «آژانس بینالمللی انرژی»، قیمت نفت نیز در سال ۱۳۵۹ کاهش یافت. خریداری نشدن نفت ایران از سوی خریداران، که از بیاعتمادی آنها به توان ایران برای عمل به تعهداتش (به دلیل در معرض خطر بودن تأسیسات نفتیاش) ناشی میشد، مشکل مضاعفی بود که تا عملیاتهای موفق سال ۱۳۶۱ و خارج کردن تأسیسات نفتی کشور از تیررس مستقیم دشمن همچنان ادامه داشت. البته به اعتقاد بعضی از مقامات ایرانی به فروش نرفتن نفت ایران دلایل سیاسی هم داشت. مهندس غرضی، وزیر پیشین نفت، بعدها در این باره، پس از اشاره به فروش روزانۀ حدود پنجمیلیون بشکه نفت در قبل از انقلاب، به محدودیتهای فروش نفت پس از انقلاب اشاره کرده و گفته است: «امروزه اغلب این بازارها را به علت خطمشی سیاسی ’نه شرقی نه غربی‘ از دست دادهایم و بعضی کشورها از روی عناد از ما نفت نمیخرند».[۵] مجموع این عوامل سبب شد درآمدهای نفتی کشور در سال ۱۳۵۹ بهشدت سقوط کند و به رقم ۶/۱۱ میلیارد دلار برسد.
در سال ۱۳۶۰، که اوج کشمکشها و ترورهای داخلی بود، همچون سال قبل آن، وضعیت در جبهههای جنگ و عرصۀ تولید و فروش نفت مطلوب نبود. همچنانکه پیشرفتی در جبهۀ جنگ حاصل نشد، درآمدهای نفتی کشور هم در همان حد سال قبل، یعنی حدود دوازده میلیارد دلار، باقی ماند.
بر خلاف دو سال آغازین جنگ، سال۱۳۶۱ از هر جهت سال متفاوتی بود. با عزل بنیصدر در نیمۀ سال ۱۳۶۰، کشمکشهای داخلی به سرعت بهنفع جناح مذهبی خاتمه یافت و پدیدار شدن انسجام در حاکمیت آثار خود را در عرصههای مختلف نشان داد. در بهار ۱۳۶۱، اولین پیروزی تعیینکننده در جبهۀ جنگ نصیب ایران گردید و خرمشهر پس از گذشت بیش از یک سال و نیم آزاد شد. این موفقیت بزرگ اثر خود را در عرصۀ فروش نفت کشور نیز به جای گذاشت و با خارج شدن تأسیسات نفتی کشور از تیررس مستقیم دشمن، مشتریان بیشتری متقاضی خرید نفت ایران شدند که افزایش میزان فروش نفت کشور را در پی داشت. تحت تأثیر این تحولات، بازار نفت نیز تا حد بسیاری تقویت شد و در نتیجۀ افزایش تولید و رشد قیمتها، درآمدهای کشور از محل فروش نفت به میزان ۲۱ میلیارد دلار در سالهای پس از انقلاب رسید.
همچون سالهای پیش، در سال ۱۳۶۲ نیز تحولات صحنۀ رزم و فروش نفت پابهپای هم به پیش رفتند. ایران، با آزادسازی باقی مناطق اشغالی، همچنان دست بالا را در جبهۀ جنگ حفظ کرد و در عرصۀ تولید و فروش نفت نیز توفیقات سال قبل تکرار شد و درآمد کشور از محل فروش نفت از ۵/۲۰ میلیارد دلار گذشت.
در سال ۱۳۶۳، نخستین نشانههای فرسایشی شدن جنگ هویدا شد. کشیده شدن جنگ به مناطق مسکونی، آغاز جنگ نفتکشها و رو آوردن عراق به سلاحهای ممنوعه از جمله مصادیق این واقعیت بود. درآمدهای نفتی نیز، همچون سالهای قبل، همراهی محسوسی با وضعیت جبههها از خود نشان داد و مجموع درآمد کشور از محل فروش نفت خام به حدود ۵/۱۶ میلیارد دلار کاهش پیدا کرد که نشاندهندۀ رکودی محسوس بود.
سال ۱۳۶۴ سالی تعیینکننده در سرنوشت جنگ بود. در این سال، به ظاهر موعد عملیات نهایی یا سرنوشتسازی که مقامات کشور نوید آن را از مدتها قبل میدادند، رسیده بود. تسخیر بندر استراتژیک «فاو» در دهانۀ خلیج فارس راه دسترسی عراق به دریا را از این کشور گرفت، اما بر خلاف تصور طراحان این عملیات، نه تنها گره کور جنگ را نگشود، بلکه با منسجمتر کردن جبهۀ مخالف ایران، اوضاع را بیشازپیش پیچیده ساخت.
پس از اینکه حامیان عرب رژیم عراق از رایزنیهای سال ۱۳۶۳ خود با ایران به نتیجهای نرسیدند و ایران به عملیات برونمرزی عمدهای دست زد که به طور مکرر عراق را به اجرای آن تهدید میکرد، این کشورها به رهبری عربستان به فاز جدیدی وارد شدند که بعدها به «جنگ قیمتها» شهرت یافت.[۶]
به نوشتۀ نشریۀ «میدلایست اکونومیست»، پس از تسخیر بندر عراقی فاو به دست نیروهای ایرانی، عربستان که تا قبل از آن بر اساس سهمیۀ تعیینشده روزانه ۳۵/۴ میلیون بشکه نفت تولید میکرد، ناگهان تولید نفت خود را به شش میلیون بشکه در روز رساند. این امر همچون آبی سرد بود بر پیکر نیمهجان بازار نفت که به دلیل سیاستهای آژانس بینالمللی انرژی و مصرفکنندگان غربی به شدت تحت فشار قرار داشت.
سال ۱۳۶۴، با فراز و فرودهای فراوان و سقوط درآمدهای نفتی ایران به ۹/۱۲ میلیارد دلار، به پایان رسید.
بهرغم کاهش شدید درآمدهای نفتی ایران در سال ۱۳۶۴، تأثیرات اصلی «جنگ قیمتها» در سال ۱۳۶۵ رخ نمود؛ زیرا از آغاز جنگ تا این سال، هزینههای جنگ حدود یکسوم درآمدهای نفتی بود، اما در این سال، با کاهش درآمدهای نفتی و افزایش هزینههای جنگ، به تدریج این دو با هم برابر شدند.[۷]
در واقع آنچه در سال ۱۳۶۵ اتفاق افتاد نمونهای از بهکارگیری سلاح نفت علیه کشوری نفتخیز بود، ازهمینرو با توجه به اهمیت موضوع، در ذیل به بعضی از ابعاد آن اشاره شده است.
سقوط قیمتهای نفت، که با تصرف «فاو» به دست نیروهای ایرانی، شتاب بیشتری گرفته بود، با آغاز فصل گرما ابعادی جدید یافت.
در تیرماه ۱۳۶۵، روزنامۀ رسالت به نقل از نشریۀ نفتی «بازار نفت» گزارش داد: به دلیل عرضۀ انبوه نفت مازاد بر نیاز بازار، قیمت نفت خام «برنت» دریای شمال در بازار لندن به بشکهای ۶۵/۸ و ۵۰/۸ دلار برای تحویل در ماههای اوت و سپتامبر (۱۹۸۶٫م) رسیده است. بر اساس این گزارش، قیمت نفت خام «دوبی» نیز در بازار لندن به بشکهای ۷۵/۶ دلار برای تحویل در ماه اوت کاهش یافت.[۸]
در بازار غیر رسمی و تکمحموله، که ایران مقدار بسیاری از نفت خود را به این شکل میفروخت، قیمت نفت به بشکهای پنج دلار هم رسید تاآنجاکه با توجه به تخفیفهای بسیاری که ایران ناگزیر بود به مشتریان خود بدهد و این واقعیت که هزینۀ بیمۀ هر محمولۀ نفتی به حدود یکچهارم کل ارزش محموله میرسید، علیاکبر محتشمیپور، وزیر کشور وقت ایران، اعلام کرد: «تولید نفت دیگر صرفۀ اقتصادی ندارد».[۹]
فشارهای سیاسی بر خریداران نفت ایران یا دادن تخفیفهای زیاد به آنان با هدف بازداشتن آنها از خرید نفت ایران از دیگر ابعاد جنگ قیمتها بود که فروش نفت ایران در بازارهای سنتیاش، از جمله ژاپن را با دشواری روبهرو میساخت.[۱۰]
بهرغم کاهش شدید قیمتها، کشورهای نفتخیز حامی عراق، به بهانۀ ضرورت حفظ سهم «اوپک» در بازار، همچنان به افزایش تولید نفت خود ادامه دادند تا آنجا که تولید روزانه ۹/۱۵ میلیون بشکهای اوپک، در سال ۱۳۶۴، به روزانه ۵/۱۹ میلیون بشکه در سال ۱۳۶۵ رسید، حالآنکه سهمیۀ تعیینشده برای این سال ۸/۱۴ میلیون بشکه در روز بود.[۱۱]
مقامات جمهوری اسلامی بهشدت نسبت به این وضعیت عکسالعمل نشان دادند. رئیسجمهور وقت ایران این اتفاق را توطئۀ دشمنان دانست و گفت: «آخرین پیشنهاد ما این بود که کشورهای عضو اوپک حداقل ۱۰ درصد از تولید خود کم کنند، در همین هنگام آن کشوری که رابطۀ دوستانهاش با امریکا روشن است (عربستان)، تولید خود را ۲۰ درصد اضافه میکند. این بدان معناست که استکبار جهانی، با استفاده از عمال خود، مسئلۀ نفت را لاینحل باقی میگذارد و تمام این توطئهها برای زیر فشار گذاشتن انقلاب اسلامی صورت میگیرد».[۱۲]
رئیس مجلس وقت نیز، در موضعی مشابه، در خطبههای نماز جمعه مورخ ۲۷ تیرماه گفت: «آنها با این اقدام (کاهش قیمت نفت) میخواهند با یک تیر چند نشان بزنند و مهمترینش این است که میخواهند دست ما را در جنگ تحمیلی خالی کنند».[۱۳]
وزیر نفت ایران نیز در هفتادوهفتمین اجلاس «اوپک» همین نگاه را مطرح کرد و گفت: «جنگ قیمتها حرکتی امریکایی است که عربستان آغاز کرده است. دنیای استکبار قصد دارد با کاهش بهای نفت، اقتصاد ایران و در نهایت جنگ را تحت فشار قرار دهد».[۱۴]
این برداشت مورد تأیید کارشناسان بینالمللی نیز بود؛ از جمله پیتر بلیک، کارشناس نشریه هفتگی «پترولیوم اینتلیجنس»، در پاسخ به پرسش خبرنگار بی.بی.سی در خصوص اینکه آیا در پیش گرفته شدن سیاست افزایش تولید از سوی عربستان با هدف جلوگیری از پیروزی ایران در جنگ است، ضمن تأیید این استنباط تصریح کرد: «در واقع هدف سعودیها از اعمال سیاست تولید زیاد نفت عمدتاً سیاسی است تا مالی».[۱۵]
دستاندرکاران امر تلاش نمودند امور کشور را با وضعیت جدید هماهنگ سازند؛ از جمله بودجۀ سال ۱۳۶۵ کشور، که در اسفند ۱۳۶۴ به تصویب مجلس رسیده و در آن مبلغ ۶/۱۸ میلیارد دلار درآمد حاصل از فروش نفت خام در نظر گرفته شده بود، در آغاز تابستان، تحتتأثیر جنگ قیمتها، بنا به تقاضای وزیر نفت اصلاح شد و این مبلغ به ۵/۱۰ میلیارد دلار کاهش پیدا کرد، اما با توجه به اتفاقات بعدی این مبلغ نیز محقق نشد.[۱۶]
حملۀ ۲۱ مردادماه هواپیماهای عراقی به پایانۀ نفتی «سیری» و دو سوپرتانکر در حال بارگیری و دو نفتکش ویژۀ حمل نفت از «خارک» به «سیری»، صدور نفت ایران را به شدت کاهش داد.
بر اساس گزارش «میدلایست اکونومیست»، پس از حملۀ عراق به سیری، صادرات نفت ایران به حدود پانصد هزار بشکه در روز کاهش یافت. این رقم قبل از حمله به سیری ۲/۱ میلیون بشکه در روز بود.[۱۷]
با توجه به فاصلۀ نهصد کیلومتری جزیرۀ سیری با نزدیکترین پایگاه هوایی عراق، یعنی پایگاه «الوحده» در نزدیکی بصره، ابتدا این احتمال مطرح شد که عراق با استفاده از پایگاههای هوایی کشورهای حاشیۀ جنوبی خلیج فارس این عملیات را انجام داده است، اما بعد مشخص شد که قابلیت سوختگیری در هوا در اختیار این کشور قرار داده شده بود.
کاهش شدید قیمت و میزان صادرات نفت سبب شد فروش نفت ایران در سال ۱۳۶۵ به حدود ۹/۵ میلیارد دلار کاهش یابد.
کاهش درآمدهای نفتی، علاوه بر جنگ، زندگی روزمرۀ مردم را نیز به شدت تحت تأثیر قرار داد،[۱۸] که در میزان حمایت مردمی از جنگ و وقایع بعدی بیتأثیر نبود.
در سال ۱۳۶۶، بهرغم افزایش مختصر قیمت نفت و ابتکاراتی که در صادرات آن بهکار رفت (و حداقل صادرات در حجم قبلی را ممکن کرد)، درآمدهای نفتی در حد نُه میلیارد دلار باقی ماند که دیگر حتی هزینههای جنگ را نیز پوشش نمیداد.
روغنی زنجانی، رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه، اوضاع را اینگونه بیان کرده است: «با توجه به مشکلات شدید اقتصادی در سال ۶۶ [۱۳] دیگر هیچ سازگاری بین منابع موجود و ادامه جنگ وجود نداشت… کل منابع مالی دو قسمت شده بود: یک قسمت برای خورد و خوراک و زنده ماندن مردم، و یک قسمت هم برای ادارۀ جنگ… . وزارت بهداشت گزارش میکرد که بسیاری از بیماریهایی که بر اساس مدارک سازمان بهداشت جهانی در ایران از بین رفته بود، به دلیل کمبود مواد و لوازم بهداشتی مجدداً شیوع پیدا کرده بود».[۱۹]
در سال ۱۳۶۷ برای نخستینبار هزینههای جنگ از کل درآمدهای نفتی پیشی گرفت و ۳۰ درصد از آن فراتر رفت (۹۶ میلیارد تومان هزینۀ جنگ در برابر ۶۶ میلیارد تومان درآمد نفت) و این یعنی اینکه کشور دیگر نمیتوانست هزینههای جنگ را تأمین کند.[۲۰]
در تابستان سال ۱۳۶۷، ایران قطعنامه شمارۀ ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد را یک سال پس از صدور پذیرفت و بدین شکل پس از هشت سال جنگ، بین ایران و عراق آتشبس برقرار شد.
علت اصلی فشارهای منطقهای و بینالمللی به ایران برای خاتمۀ جنگ نیز به نوعی باز مسئلۀ نفت بود؛ زیرا با حملههای گستردۀ دو طرف منازعه به نفتکشها، عملاً امنیت صدور نفت منطقه به خطر افتاده بود، ازهمینرو ازآنجاکه بر خلاف سالهای آغازین جنگ، در این مقطع منافع سایر بازیگران نیز تهدید میشد، بر خلاف بیتفاوتیهای نیمۀ نخست جنگ، فشار همهجانبه به ایران برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت وارد شد.
البته در این مرحله به دیپلماسی بسنده نشد و امریکا، برای وادار کردن ایران به ترک منازعه، مستقیماً وارد عمل شد و به شناورها و تأسیسات نفتی دریایی و در آخر هواپیمای مسافربری ایران هجوم آورد. با این تفصیل تأثیری که نفت در آغاز و استمرار جنگ (تأمین منابع مالی دو طرف منازعه) داشت، در پایان دادن به جنگ نیز بر جای گذاشت.
امام خمینی(ره) نیز در پیامی به کارکنان صنعت نفت، پس از پایان یافتن جنگ، این چنین به اهمیت این صنعت در دو مقطع انقلاب و جنگ اشاره نمود: «ارزش مبارزه آنان (کارکنان صنعت نفت) با رژیم طاغوتی شاه در اعتصاب و بستن شیرهای نفت بر روی بیگانگان و وارد کردن ضربۀ قاطع بر آنان فراموش نخواهد شد. اما مهمترازآن، اینکه در طول جنگ تحمیلی… با ارادۀ محکم، آبروی انقلاب را حفظ نموده و اسلام را و ایران را سرافراز نمودهاند و در سختترین شرایط، تولید و صادرات نفت را در بالاترین حد نیاز حفظ کردهاند… . در اوج حملات دشمنان حتی یک روز هم تولید و صادرات نفت این کشور قطع نگردید».[۲۱]
منابع و مآخذ:
۱ــ کلاوسون، پاتریک. ۱۳۷۸٫ تحریمهای امریکا علیه ایران، ترجمۀ سید حسین محمدی نجم، تهران: انتشارات دانشگاه امام حسین (ع).
۲ــ حشمتزاده، محمدباقر. ۱۳۷۳٫ «نفت و جنگ تحمیلی»، مجموعه مقالات جنگ تحمیلی، تهران: دافوس.
۳ـ کاتوزیان، محمدعلی (همایون). ۱۳۷۷٫ نه مقاله در جامعهشناسی تاریخی ایران، نفت و توسعه اقتصادی، ترجمۀ علیرضا طیب، تهران: نشر مرکز.
۴ـ کاتوزیان، محمدعلی (همایون). ۱۳۶۸٫ اقتصاد سیاسی ایران، ترجمۀ محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، پاپیروس.
۵ـ حاجییوسفی، امیرمحمد. ۱۳۷۷٫ «رانت دولت و رانتیریسم»، ماهنامه اطلاعات سیاسی، اقتصادی، ش ۱۲۶ــ ۱۲۵٫
۶ـ حاجییوسفی، امیرمحمد. ۱۳۷۸٫ دولت، نفت و توسعه اقتصادی در ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
۷ـ کوربوسی، عاطف و سلیم منصور. ۱۳۷۵٫ «اقتصاد سیاسی نفت در خاورمیانه»، ترجمۀ امیر محمد حاج یوسفی، اطلاعات سیاسی ــ اقتصادی، سال دهم، ش ۱۰۸ــ ۱۰۷٫
۸ـ لوسیانی، جیاکومو. ۱۳۷۴٫ «درآمد ثابت نفتی (Rent) بحران مالی گرایش به دموکراسی»، فصلنامه خاورمیانه، سال دوم، ش ۲ (تابستان ۱۳۷۴).
۹ـ بشیریه، حسین. ۱۳۷۸٫ جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران، انتشارات علوم نوین.
۱۰ـ سمتی، محمدهادی. ۱۳۷۵٫ «نظریه بسیج منابع و انقلاب اسلامی»، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ش ۳۵٫
۱۱ـ نصری، قدیر. ۱۳۸۰٫ نفت و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
۱۲ـ فرشاد گهر، ناصر. ۱۳۷۴٫ بررسی قدرت اوپک در سیاست جهانی نفت، تهران: دانشگاه امام حسین(ع).
پینوشتها
________________________________________
[۱]ــ محمدعلی حیدری، «جنگ ایران و عراق و اثرات آن در ابعاد ملی، منطقهای و بینالمللی»، نگاه، ش ۲۶ (۱۳۸۱)، ص ۳۹
[۲]ــ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بولتن بازتاب حمله احتمالی آمریکا به عراق، ۷/۱۲/۱۳۸۱، ص ۱۵۱
[۳]ــ آمار درآمدهای سالانه نفتی از کتاب «ایران و نفت» اقتباس شده است. رک: محمدباقر حشمتزاده، ایران و نفت؛ جامعهشناسی سیاسی نفت در ایران، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران، نمودار شماره ۲۹، ص ۳۵۱
[۴]ــ سروشی، ۱۳۸۶
[۵]ــ پیک نفت، ش ۱۹۶، ص ۱۴
[۶]ــ روزشمار جنگ ایران و عراق، ج ۴۳، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۷۸، ص ۲۶
[۷]ــ محمدباقر حشمتزاده، همان، صص ۳۶۴ ــ ۳۶۳
[۸]ــ روزنامه رسالت، ۲۸/۴/۱۳۶۵
[۹]ــ روزشمار جنگ ایران و عراق، ج ۴۳، همان، ص ۲۴
[۱۰]ــ همان، ص ۱۲۵
[۱۱]ــ همان، ص ۶۶۲
[۱۲]ــ همان، ص ۱۳۹
[۱۳]ــ همان، ص ۱۲۵
[۱۴]ــ روزنامه کیهان، ۲/۲/۱۳۶۵
[۱۵]ــ همان، ص ۱۳۶
[۱۶]ــ همان، صص ۱۱۰ ــ ۱۰۹
[۱۷]ــ همان، ص ۶۰۲
[۱۸]ــ رک: همان.
[۱۹]ــ روزنامه ایران، ۶/۱۲/۱۳۸۴
[۲۰]ــ محمدباقر حشمتزاده، همان، ص ۳۶۴
[۲۱]ــ آشنایی با وزارت نفت، روابط عمومی وزارت نفت، ۱۳۶۹، ص 7
نشریه زمانه