روز شمار آغاز تهاجم زمینی عراق به ایران
تهاجم اولیه لشکر 5 مکانیزه عراق در شرق بصره ( منطقه عملیاتی اهواز و خرمشهر ) از اول مهر ماه 1359 به طور جدی آغاز شد و تیپیهای 15 و 20 مکانیزه از تنومه به سمت شمال شرقی و به مقصد وصول به هدفهای سوسنگرد و اهواز پیشروی کردند . تیپ 26 زرهی آن لشکر برای اشغال خرمشهر تلاش نمود و با توجه به اطلاعاتی که ارتش عراق از وضعیت و استعداد و گسترش لشکر 92 زرهی داشت احتمالا چنین برآورد شده بود که همین 2 لشکر مکانیزه یعنی لشکر یک در جبهه غرب دزفول و شوش و لشکر 5 در جبهه اهواز و خرمشهر برای انهدام لشکر 92 زرهی و وصول به هدفهای استراتژیک خرمشهر ، اهواز و سوسنگرد و دزفول کافی خواهد بود و در صورت نیاز ، لشکر 9 زرهی سپاه 3 نیز که احتیاط آنها را تشکیل می داد خواهد توانست با یک راهپیمائی حدود 150 کیلومتری به منطقه عملیاتی فکه برسد و یا با عبور از رودخانه دجله در بصره یا نشوه در منطقه عملیات اهواز – خرمشهر وارد عمل گردد .
با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تأثیر آن بر ارتش جمهوری اسلامی ایران ، عراقیها برآورد می کردند که چنین ارتشی قدرت مقاومت یک روزه هم نخواهد داشت و سربازان عراقی موفق خواهند شد حداکثر در مدت 3 روز به هدفهای اولیه خود در ایران برسند و با بهره گیری از این موفقیت نظامی خواهند توانست حکومت ایران را وادار به قبول شرایط آتش بس و متارکه جنگ و بالاخره انعقاد معاهده صلح تحمیلی بر اساس خواسته های خود نمایند اما مقاومت سرسختانه ارتش و ملت ایران در همان روزهای نخست جنگ باطل بودن این گونه برآوردها را ثابت کرد تا جایی که عراقیها وادار شدند نیروهای بیشتری از جمله لشکرهای 3 و 10 زرهی را وارد صحنه کارزار خوزستان نمایند .
حوادث روز اول مهر ماه
از آغاز روشنایی روز اول مهر ماه جنگ همه جانبه زمینی آغاز گردید . نیروهای متجاوز عراق با اجرای آتش سنگین توپخانه و سایر جنگ افزارها پاسگاههای مرزی طلایه و کوشک را زیر آتش گرفتند و عناصر مانوری دشمن شامل یگانهای مکانیزه و زرهی وارد خاک ایران شدند و به سمت هدفهای پیش بینی شده پیشروی کردند . با توجه به این که طول جبهه نبرد نسبت به نیروهای موجود بسیار وسیع بود ، تیپ یک لشکر 92 زرهی با 3 گردان رزمی خود قادر نبود که در سرتاسر منطقه مأموریت خود به دفاع پردازد ، بنابراین قسمتی از جبهه دفاعی این تیپ باز و بدون نیروهای مدافع مانده بود و دشمن می توانست از آن مناطق پیشروی نماید و مواضع نیروهای ایرانی را دور بزند ، و به همین دلیل نیز گسترش و استقرار یگانهای توپخانه با مشکل مواجه شد چرا که آتشبارهای مربوط بایستی به نحوی مستقر می شدند که بتوانند در تمام عرض جبهه اجرای آتش کنند . این امر سبب تجزیه یگانهای توپخانه و از بین رفتن اثرات تمرکز آتش و وحدت فرماندهی آنها گردید . چون تیپ یک زرهی قادر نبود در تمام منطقه گسترش یابد بعضی از یگانهای توپخانه در نقاطی مستقر شدند که نیروی کافی برای دفاع از آن محل وجود نداشت به همین علت پس از آن که افراد پاسگاه شهابی به علت فشار زیاد دشمن مجبور به عقب نشینی شدند ، آتشبار کاتیوشا مستقر در این منطقه در مقابل نیروهای دشمن قرار گرفت که بنا به دستور لشکر تغییر موضع داد.
روز اول مهر ماه حملات هوایی عراق استمرار یافت . در سال 0645 فرودگاه اهواز بمباران گردید و متعاقب آن مواضع نیروهای ایرانی از جمله موضع آتشبار کاتیوشا در شرق پاسگاه شهابی بمباران شد و 3 نفر افسر و 4 نفر درجه دار و 9 نفر سرباز شهید و مجروح شدند و آشپزخانه صحرایی و 4 دستگاه خودرو این آتشبار منهدم گردید . با تخلیه پاسگاههای مرزی ، یگانهای توپخانه مورد تهدید جدی قرار گرفتند . گردان 372 کاتیوشا که در شرق طلایه مستقر بود در خطر محاصره قرار گرفت . لشکر به گردان 221 سوار زرهعی دستور داد به کمک آن گردان بشتابد و در صورت لزوم با اجرای پاتک ، گردان توپخانه را از محاصره برهاند .
با توجه به شرایط نامساعد زمین برای پدافند ، عناصر رزمی پیاده و تانک نمی توانستند دفاع مؤثری در مقابل تهاجم دشمن نمایند و بعلت کمبود و نبود وسایل مهندسی سنگین در مقابل آتش پر حجم توپخانه دشمن حفاظی نداشتند . در این وضعیت تنها آتش توپخانه خودی و عملیات نیروی هوایی ایران بود که
می توانست حرکات نیروهای دشمن را مختل و پیشروی آنها را کند نماید .
در روز اول جنگ ، تیپ یک زرهی در مقابل تهاجم گسترده دشمن سرسختانه مقاومت نمود ولی بعلت فشار شدید نیروهای متجاوز ، با انجام عملیات حرکات به عقب ، به مواضع عقبتر تغییر مکان داد .
بر اساس تدبیر شهید سرلشکر فلاحی که در آن زمان جانشین ستاد مشترک ارتش بود ، خوزستان به سه منطقه عملیاتی تقسیم گردید . منطقه عملیاتی خرمشهر ، آبادان ، منطقه عملیاتی اهواز – سوسنگرد ، منطقه عملیاتی دزفول – شوش . ستاد عملیات نامنظم شهید چمران و ستاد مرکزی سپاه پاسداران خوزستان نیز در اهواز مستقر بود . قرارگاه هدایت کننده عملیات در منطقه اهواز عملا ترکیبی از فرمانده لشکر 92 زرهی ، شهید چمران ، شهید سرلشکر فلاحی ، استاندار خوزستان و فرمانده سپاه پاسداران بود و این وضع تا زمان شهادت دکتر چمران در خرداد ماه 1360 یعنی به مدت حدود 9 ماه در منطقه عملیاتی اهواز کم و بیش ادامه داشت .
حوادث روز دوم مهر ماه
روز دوم مهرماه نیروی هوایی عراق شهر اهواز و کارخانه نورد را بمباران کرد . نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران متقابلا مواضع عراقیها را بمباران نمود و به آنان تلفات و خساراتی وارد کرد . مقاومت نیروهای ایرانی در روز اول مهر ماه برای فرماندهی ارتش عراق غیرمنتظره بود لذا نیروهای بیشتری به منطقه جنوب غربی اهواز اعزام نمود .
بمباران اهواز در روز دوم مهرماه چند بار تکرار شد و یک فروند هواپیمای دشمن در اهواز سرنگون گردید . بر اثر عکس العمل شدید نیروی هوایی و توپخانه ایران در روز دوم مهرماه از سرعت پیشروی نیروهای متجاوز عراق به صورت چشمگیری کاسته شد و نیروهای دشمن تلاش کردند با آتش سنگین توپخانه و بمباران هوایی بمباران هوایی نیروهای جمهوری اسلامی را از مواضع نزدیک مرز به عقب برانند اما موفقیت چندانی بدست نیاوردند . بیشتر حملات هوایی عراق متوجه مواضع یگانهای توپخانه بود تا بدین وسیله از حجم آتش توپخانه ایران بر روی نیروهای خود کم نماید . در روزهای اولیه جنگ کمبود توپخانه برد بلند و توپهای پدافند هوایی کاملا محسوس بود .
در روز دوم مهر ماه تلاش نیروهای مانوری دشمن در منطقه کوشک و طلایه کاهش یافت . لشکر 92 زرهی به تیپ یک زرهی دستور داد با استفاده از گردان 231 تانک مواضع خط مقدم را اشغال کند و خط پدافندی را ترمیم نماید .
از ساعت 0930 گردانهای 264 و 231 تانک و توپخانه که شب قبل با کسب دستور به مواضع عقب تغییر موضع داده بودند خیز به خیز به سمت غرب پیشروی کردند و از محور بین کوشک و طلایه به دشمن حمله نمودند اما با مقاومت شدید دشمن مواجه شدند و به گردان 264 تانک تلفاتی وارد گردید و دشمن نیروهای خود را عقب کشید .
روز دوم مهر ماه با نبردهای خونینی که در جبهه های جنگ از جمله جبهه جنوب غربی اهواز جریان داشت به پایان رسید . مقاومت دلیرانه رزمندگان ایران در دو روز اول نبرد و عدم موفقیت نیروهای متجاوز عراق در عقب راندن نیروهای ایرانی سبب گردید تا ارتش متجاوز عراق سربازان بیشتری را وارد میدان نبرد کند .
در این زمان لشکر 5 مکانیزه و یک تیپ از عناصر لشکر 9 زرهی شامل تیپهای 15 و 20 مکانیزه و تیپ 26 زرهی و لشکر 5 زرهی و تیپ 43 لشکر 9 زرهی در این منطقه عملیاتی گسترش داشتند و در مقابل این نیروی بزرگ ، تیپ یک زرهی لشکر 92 زرهی قرار گرفته بود که فقط 2 گردان تانک و یک گردان مکانیزه داشت و در دو روز نبرد ، قسمت مهمی از توان رزمی خود را از دست داده بود.
حوادث روز سوم مهر ماه
در روز سوم مهر ماه فشار دشمن ساعت به ساعت شدیدتر می شد و واحدهای زرهی و مکانیزه دشمن تلاش می کردند واحدهای تیپ یک را محاصره و نابود سازند . قرارگاه تیپ در خطر محاصره شدن قرار داشت و سوخت خودروها و مهمات جنگ افزارها رو به اتمام بود . در این روز گردان 221 سوار زرهی نیز زیر فشار مداوم دشمن ضمن ایجاد تأخیر در پیشروی دشمن ، عملیات عقب روی اجرا کرد .
در پایان روز سوم مهر ماه عناصری از تیپ یک زرهی تا پادگان حمید عقب آمدند . در محور طلایه – هویزه – سوسنگرد فقط یک گروهان از گردان 221 سوار زرهی و پاسگاههای ژاندارمری و عناصری از سپاه پاسداران باقی مانده بودند.
در آن روز نیروی هوایی از پایگاه سوم ، 20 سورتی پرواز شناسایی و پشتیبانی انجام داد . تا پایان روز نیروهای دشمن در محور کوشک ، جفیر ، پادگان حمید اهواز موفق شدند نیروهای مدافع را تا جاده اصلی اهواز – خرمشهر و حوالی پادگان حمید در 40 کیلومتری جنوب اهواز عقب برانند.
در روز سوم مهر ماه یک گروه رزمی شامل گردان 148 پیاده و یک گروهان تانک از مشهد به اهواز وارد شد که زیر امر تیپ یکم قرار گرفت . این یگان اولین واحد تقویتی بود که به منطقه اهواز – سوسنگرد اعزام شد . در این روز هواپیماهای دشمن انبار مهمات لشکر 92 زرهی و شهر اهواز را بمباران کردند ولی خسارت مهمی به انبارهای مهمات وارد نشد .
حوادث روز چهارم مهر ماه
فشار شدید دشمن در جنوب غربی اهواز برای منهدم کردن مدافعان جمهوری اسلامی و وصول سریع به شهر اهواز که از آغاز روز سوم مهر شروع شده بود در روز چهارم مهر ماه شدیدتر شد . نیروهای دشمن در طول شب پادگان حمید و نقاطی را که احتمال وجود عناصری از نیروهای ایرانی در آنها بود زیر آتش شدید توپخانه قرار دادند .
ژاندارمری کشور در ساعت 35 دقیقه بامداد 4 مهر ماه اطلاع داد باقیمانده تیپ یک مستقر در پادگان حمید و افراد پاسگاه ژاندارمری در حال حرکت به عقب می باشند . در این روز سربازان دشمن به جاده اصلی اهواز – خرمشهر نزدیک شدند و در ساعت 0930 آتش توپخانه دشمن ایستگاهای راه آهن و پادگان حمید را زیر آتش گرفتند .
روز چهارم مهر ماه که یکی از خونین ترین روزهای نبرد بود در شرایطی به پایان رسید که نیروهای مدافع جمهوری اسلامی زیر فشار دشمن تا 15 کیلومتری جنوب غربی اهواز به عقب آمدند و متجاوزان عراقی تا حوالی آب تیمور پیشروی کردند . حضور فعال نیروهای مردمی ، وارد شدن نیروهای تازه نفس نیروی زمینی به منطقه نبرد ، فعالیت مؤثر هلی کوپترهای هوانیروز و پشتیبانی نیروی هوایی و شرایط به نسبت مناسبتر زمین منطقه عملیات به علت وجود آبادیها ، درختزارها و جنگل مصنوعی کمبویه در جنوب جاده اهواز – سوسنگرد ، وجود رودخانه کارون در جناح شرقی و کرخه کور در جناح غربی و تأسیسات کارخانه نورد و ساختمانهای شهری از مهمترین عواملی بودند که سبب شدند تا دشمن در جنوب غربی اهواز زمینگیر شود و خط پدافندی نیروهای ایرانی قویتر گردد.
حوادث روز پنجم مهرماه
در روز پنجم مهرماه ، نبرد در جنوب غربی اهواز در حالی ادامه یافت که دشمن با توپخانه خود شهر اهواز را زیر آتش گرفته بود . عراق به منظور ایجاد رعب و هراس در بین مردم اهواز این شهر را با توپخانه زیر آتش گرفت و همزمان هواپیماهای آن کشور اقدام به بمباران مناطق مسکونی نمودند.
بر اساس گزارش ناحیه ژاندارمری خوزستان کلیه پاسگاههای ژاندارمری منطقه اهواز ، خرمشهر و هویزه باستثنای پاسگاههای برزگر و کیان دشت و هخامنش و دوربند در محور طلایه هویزه به عقب تخلیه شدند.
دشمن تلاش زیادی به کار برد تا باقی مانده عناصر تیپ یک زرهی را از جنوب اهواز تا حاشیه شهر عقب براند ولی موفقیتی به دست نیاورد این عدم موفقیت دشمن اولین بارقه امید را در دل رزمندگان ایران ایجاد کرد. همچنین یک گردان تانک دشمن تلاش نمود تا با پشتیبانی توپخانه و خمپاره اندازها از سمت غرب جاده اهواز به مواضع نیروهای ایرانی حمله کند . این واحد تا آبادی دب حردان واقع در 15 کیلومتری جنوب غربی اهواز پیشروی نمود ولی با آتش شدید توپخانه و تانک نیروهای ایرانی مواجه و در همان محل متوقف شد و از آن به بعد منطقه عملیات جنوب غربی اهواز به نام منطقه عملیاتی دب حردان مشهور گردید.
حوادث روز ششم مهر ماه
با فداکاری ، ایثار و تلاش همه رزمندگان مدافع اسلام ، از روز ششم مهر وضعیت میدان نبرد تغییر نمود و ماشین جنگی عراق در 15 کیلومتری جنوب غربی اهواز متوقف گردید.
لشکر 92 زرهی قسمتی از گروه رزمی 148 پیاده اعزامی از لشکر مشهد را در تپه های جنوبی جاده اهواز حمیدیه که جنگل مصنوعی در آن ایجاد شده بود مستقر کرد . این تپه ها اولین زمین مرتفع در جنوب غربی اهواز است و اگر نیروهای عراقی به آن دسترسی پیدا می کردند می توانستند به سادگی به تپه های فولی آباد در شمال جاده سوسنگرد نیز دسترسی یابند و تمام منطقه غرب اهواز از جمله حمیدیه و سوسنگرد را تصرف نمایند . در این روز اولین درگیری با نیروهای دشمن که تلاش کردند تا تپه های مذکور را اشغال کنند پیش آمد. در این درگیری تلفات و خسارات قابل ملاحظه ای به دشمن وارد شد و سربازان مهاجم به عقب رانده شدند . این موفقیت سرآغاز موفقیتهای بعدی گردید .
عراقیها که متوجه شدند در 15 کیلومتری جنوب غربی اهواز بین رودخانه کارون و جنگل کمبویه و کرخه کور یک خط پدافندی نسبتا قوی با حضور نیروهای مسلح ایران و رزمندگان مردمی ایجاد شده است تصمیم گرفتند از منطقه حمیدیه واقع در 27 کیلومتری غرب اهواز ، در این خط دفاعی رخنه ایجاد کنند و خود را از محور دب حردان ، کرانه شرقی شاخه شمالی – جنوبی کرخه کور به حمیدیه برسانند و با عبور از جاده حمیدیه اهواز به سمت شمال و شرق پیشروی نمایند و به تپه های شمال جاده اهواز حمیدیه دسترسی پیدا کنند . چنانچه دشمن موفق به این اقدام می شد می توانست ، محور اهواز – حمیدیه – سوسنگرد – بستان را در شرق حمیدیه قطع کند و تمام منطقه دشت آزادگان از حمیدیه تا خط مرز را تحت کنترل خویش در آورد و شهر اهواز را علاوه بر سمت جنوب ، از سمت غرب و شمال نیز تهدید کند . به همین علت یکی از خونین ترین نبردها در مرحله اول جنگ در این منطقه رخ داد . در این روز بمباران نقاط مسکونی و شهرها توسط نیروی هوایی عراق ادامه یافت .
در روز ششم مهر ماه صدام حسین رئیس جمهور عراق پیشنهاد آتش بس به ایران داد و اعلام کرد نظر به اینکه نیروهای عراق به هدفهای تعیین شده خود دست یافته اند عراق آماده است در صورتی که دولت ایران شرایط اعلام شده از سوی عراق را بپذیرد ترک مخاصمه کند و با مذاکرات مستقیم یا میانجیگری طرف سوم ، اختلافات خود را با ایران حل نماید. مسلما در مطرح شدن این پیشنهاد ، مقاومت و پایداری نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران نقش اساسی و تعیین کننده ای داشت ، اما دولت ایران در پاسخ به پیشنهاد صدام حسین اعلام کرد : تا هنگامی که یک سرباز عراقی در قلمرو سرزمین ایران وجود داشته باشد ایران حاضر به مذاکره نخواهد شد و تنها شرط قبول آتش بس از نظر ایران این است که دولت عراق نیروهای خود را از خاک ایران بیرون ببرد .
با عدم پذیرش آتش بس غیرمعقول صدام حسین از طرف ایران ، آتش جنگ شعله ورتر شد و در مناطق عملیاتی اهواز و سوسنگرد و خرمشهر جنگ با شدت ادامه یافت . در حالی که در جبهه های دیگر یعنی غرب دزفول و شوش و ایلام و کرمانشاه عملیات طرفین به مدت نسبتا طولانی به حالت رکود درآمد .
در روز ششم مهر ماه سه گردان از دانشجویان دانشکده افسری از تهران و یک گردان پیاده از مشهد وارد اهواز شدند. نیروهای متجاوز عراق که از جنوب غربی به سمت اهواز پیشروی می کردند پس از برخورد به مقاومت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ، در 10 کیلومتری جنوب غربی اهواز ، مجبور به توقف شدند و برای وصول به شهر اهواز و محاصره منطقه دشت آزادگان تصمیم گرفتند از منطقه بین اهواز – حمیدیه به سمت شمال پیشروی کنند و خود را به ارتفاعات شمالی محور اهواز – حمیدیه برسانند تا هم شهر اهواز را از سمت غرب تهدید کنند و هم محور ارتباطی اهواز – حمیدیه – سوسنگرد – بستان را قطع نمایند و برای نیل به این هدف در اواخر روز ششم ستونی از نیروهای دشمن از دب حردان به سمت شمال غربی و حمیدیه پیشروی کردند اما نیروهای ایرانی موفق شدند جلوی پیشروی دشمن را در این محور سد کرده و تعدادی از افراد دشمن را به اسارت در آورند .
گروه رزمی 37 تانک که با برداشت از یگانهای تیپ 37 زرهی شیراز تشکیل گردیده بود به اهواز وارد شد و به عنوان احتیاط لشکر 92 زرهی به کار رفت و گردان 148 پیاده که با یک گروهان تانک تقویت شده بود در جنگل کمبویه در جنوب جاده اهواز – حمیدیه مستقر گردید تا جناح غربی تیپ یک زرهی از تپه های رملی جنوب جاده تا حمیدیه را تأمین نماید .
حوادث روز هفتم مهر ماه
در آغاز روز هفتم نیروهای دشمن که نتوانستند به حمیدیه نزدیک شوند ، آتش شدید خود را روی حمیدیه و انبارهای مهمات تپه های فولی آباد همچنان ادامه دادند وتلاش دشمن در جنوب شرقی حمیدیه زیادتر شد . برای مقابله با نیروهای دشمن ، هلی کوپترهای رزمی جمهوری اسلامی وارد صحنه شدند و به تانکها و نفربرهای عراقی یورش بردند و خساراتی به آنها وارد کردند و توپخانه ایران نیز نیروهای دشمن را زیر آتش سنگین خود قرار داد . دشمن برای ایجاد وحشت و اضطراب در میان نیروهای مدافع شهر اهواز این شهر را به شدت گلوله باران کرد . در این روز تیپهای لشکر 92 زرهی به علت کمبود توان رزمی و همچنین گستردگی منطقه واگذاری تقاضای اعزام نیروهای تقویتی کردند. لشکر در پاسخ به درخواست تیپها مبنی بر اعزام نیروهای کمکی اعلام کرد : « در این شرایط بحرانی کشور و ملت و انقلاب اسلامی ایران نیاز به فدارکاری و جانبازی بیشتری دارد و لازم است عناصر لشکر به همراه سایر رزمندگان غیرارتشی تا رسیدن نیروهای تقویتی مقاومت کنند .»
در این روز همچنین چند فروند از هواپیماهای دشمن سرنگون گردیدند که خلبان یکی از هواپیماها اسیر شد.
حوادث روز هشتم مهر ماه و یک تهدید جدی برای اهواز و سوسنگرد
در روز هشتم مهر ماه نیروهای دشمن در منطقه حمیدیه و کرانه جنوبی رودخانه کرخه کور حرکاتی را آغاز نمودند . فعالیت دشمن در منطقه جنوب غربی اهواز نشان می داد که دشمن آماده می شود تا در دو محور به سمت شمال تک کند . یک ستون از منطقه بین رودخانه کارون و جاده اهواز خرمشهر برای تصرف کارخانه نورد و عقب راندن نیروهای ایرانی به سمت اهواز و ستون دیگر در حوالی حمیدیه واقع در 27 کیلومتری غرب اهواز برای قطع محور اهواز سوسنگرد و تهدید حمیدیه و اهواز و سوسنگرد و پادگان دشت آزادگان .
در این روز هلی کوپترهای هوانیروز در حین گشت زنی در منطقه متوجه شدند که نیروهای دشمن بین حمیدیه و سوسنگرد به شمال کرخه کور نفوذ کرده و به سمت حمیدیه و جاده سوسنگرد در حال پیشروی هستند و یک ستون دیگر دشمن نیز در جنوب اهواز و منطقه دب حردان به سمت حمیدیه در حال حرکت است . گزارشات دریافتی از سایر یگانها نیز حاکی بود که حدود یک گردان تانک دشمن به حوالی حمیدیه رسیده و قریبا جاده اهواز – حمیدیه را قطع خواهد کرد .
هلی کوپترهای رزمی هوانیروز با حداکثر توان خود به تانکهای دشمن حمله کردند و افراد سپاه پاسداران و ژاندارمری و گروه جنگهای نامنظم شهید چمران و دانشجویان دانشکده افسری در حوالی حمیدیه با تشکیل گروههای ضد تانک به نیروهای دشمن یورش بردند و تعداد قابل ملاحظه ای از ادوات زرهی دشمن را منهدم نمودند . دشمن با دادن تلفات و خسارات زیادی مجبور به عقب نشینی به جنوب رودخانه کرخه کور و منطقه دب حردان گردید و خطر بسیار جدی که تمام منطقه اهواز و سوسنگرد را تهدید می کند از بین رفت.
در این عملیات برای اولین بار با آب انداختن به زمینهای منطقه مانع بزرگی در حرکت آزاد تانکها و نفربرهای زرهی دشمن در باتلاق ایجاد شده از حرکت بازماندند و توسط آرپی جی زنهای شجاع و دلاور شکار شدند .
بدین ترتیب روز هشتم مهر ماه در حالی به پایان رسید که یک تهدید جدی از سوی نیروهای متجاوز عراق در محور اهواز – حمیدیه – سوسنگرد خنثی شد و دهها دستگاه خودرو زرهی و چرخدار دشمن نابود گردید و دشمن مجبور به عقب نشینی به جنوب جاده و کرانه کرخه کور شد .
حوادث روز نهم مهر ماه
پس از یورش یگانهای متجاوز عراق به محور حمیدیه – سوسنگرد و عدم موقعیت آنها برای کنترل این محور عناصری از نیروهای دشمن در جنوب حمیدیه باقی مانده بودند . در آغاز روز نهم حدود 30 نفر از افراد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به نیروهای باقی مانده دشمن یورش بردند . در این عملیات حدود 22 تانک و نفربر دشمن منهدم شد و از نیروهای سپاه 4 نفر شهید گردیدند که برادر مراد اسکندری فرمانده سپاه پاسداران حمیدیه جزء شهداء بود . با شکست ارتش عراق در تهاجم خود به جنوب حمیدیه و محور سوسنگرد – اهواز ، حکومت عراق برای بار دوم و به فاصله 2 روز پس از اولین پیشنهاد ، در نهم مهرماه مجددا به ایران پیشنهاد آتش بس داد و تقاضا نمود که از 13 تا 16 شهریور ماه ( 5 تا 8 اکتبر ) آتش بس برقرار شود که با توجه به غیراصولی بودن آن ، از سوی جمهوری اسلامی ایران رد شد . در این روز هلی کوپتر سرهنگ وطن پور مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفت و این سرباز دلاور اسلام به شهادت رسید . در این نبردها تلفات و ضایعات ارتش عراق نسبتا زیاد بود چنانکه در اطلاعیه شماره 55 ارتش عراق تلفات نیروهای عراقی 165 نفر کشته ، 24 نفر زخمی و 3 نفر مفقود اعلام گردید . در همین اطلاعیه اشاره شده بود که 7 دستگاه تانک ، 4 دستگاه نفربر و 12 دستگاه خودرو چرخدار عراقی نیز منهدم شده است .
حوادث روز دهم و یازدهم مهرماه
با توجه به شرایطی که در منطقه جنوب غربی اهواز به وجود آمد از روز یازدهم مهر ماه جبهه نبرد دشمن در حدود 20 کیلومتری جنوب غربی اهواز و در خط شمال غربی – جنوب شرقی آبادی دب حردان تثبیت گردید و نیروهای خودی نیز به فاصله حدود 5 کیلومتری شمال مواضع نیروهای عراق و در خط کارخانه نورد ، حاشیه جنوبی جنگل کمبویه و کرانه شاخه شمالی جنوبی کرخه کور مواضع پدافندی خود را مستحکم کردند . در جنوب حمیدیه نیز نیروهای ایرانی موفق شدند در کرانه شمالی شاخه شرقی – غربی کرخه کور از آبادی کوهه تا هویزه کنترل اطراف کرخه را در دست بگیرند .
حوادث روز دوازدهم مهرماه
در روز 12 مهرماه گلوله باران شهر اهواز که به وسیله توپخانه عراق از ساعت 800 تا 1100 ادامه داشت ، سبب شد تا تعدادی از مردم غیرنظامی به شهادت برسند . هواپیماهای دشمن نیز شهرهای آغاجاری و امیدیه و تأسیسات نفتی در نقاط مختلف خوزستان را بمباران کردند . در این روز هلی کوپترهای هوانیروز متناوبا مواضع دشمن را با موشک مورد حمله قرار دادند . این یورش سبب ایجاد هراس و وحشت در نیروهای متجاوز شد . نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی نیز همانند روزهای گذشته در دفاع از خوزستان در حد توان خود کوشید .
از اوایل دهه دوم مهرماه کمکها و پشتیبانی های مردمی به طور فزاینده و چشمگیری به مناطق عملیاتی سرازیر گردید . اعزام بلدوزر و لودر توسط نهادها و شرکتها به میدانهای نبرد اثرات فوق العاده مثبتی در آمادگی دفاعی و در روحیه نیروهای مدافع گذاشت . با استفاده از این وسایل مردمی ، لشکر 92 زرهی موفق شد برای واحدهای در خط ، خاکریز و جان پناه و سنگر تهیه کند و خطوط پدافندی را تحکیم نماید .
در حالی که تا آن زمان نیروهای ایرانی عموما در زمین باز و بدون حفاظ در مقابل نیروهای دشمن قرار داشتند .
در 16 مهرماه لشکر 92 زرهی با استفاده از عناصر تیپ یک زرهی و گروه رزمی 37 زرهی تک محدودی را در منطقه دب حردان به سمت آب تیمور اجرا نمود . این عملیات به نام عملیات قائم در ساعت 0500 روز 16 مهرماه آغاز گردید و در ساعت 1100 همان روز به پایان رسید . این عملیات محدود هر چند برای نیروهای ما تلفات و خساراتی را در بر داشت اما نتایج مثبت آن نیز ارزنده بود . زیرا جمله اینکه این عملیات در ادامه عملیاتهای محدود غرب دزفول نشانه آغاز روحیه آفندی در نیروهای مدافع جمهوری اسلامی بود . از نتایج دیگر این عملیات توسعه کنترل نیروهای ایرانی بر تمامی جنگل کمبویه و شمال دب حردان بود به طوری که منطقه دب حردان زیر دید و تیر نیروهای جمهوری اسلامی قرار گرفت و نیروهای دشمن از دب حردان عقب نشینی کردند و مواضع خود را حدود 10 کیلومتر به سمت جنوب غربی عقب کشیدند . در نتیجه این عملیات آبادی بیوض از اشغال دشمن آزاد شد و نیروهای دشمن نیز در خطی ازکرانه غربی کارون به دب سلیمان ، بنی تمیم و کوهه مستقر شدند .
بعد از عملیات 16 مهرماه ، منطقه عملیاتی اهواز دچار رکود گردید و عملیات مهمی توسط نیروهای ایرانی و عراقی اجرا نشد ولی مبادله آتش بین نیروهای طرفین ادامه داشت . این وضعیت به مدت 3 ماه یعنی تا 16 دی ماه 1359 که عملیات کرخه کور در منطقه اهواز سوسنگرد اجرا شد ادامه داشت . نیروهای عراقی یک خط پدافندی مستحکم در 25 کیلومتری جنوب غربی اهواز و در حوالی امامزاده سید طاهر در امتداد شمال غربی و جنوب شرقی احداث کردند ، و به مدت 20 ماه در همین خط باقی ماندند تا این که در عملیات بین المقدس مجبور به ترک آن شدند .
خبرگزاری فارس ۱۳۸۶/۰۷/۰۴