رفتارشناسی امام خمینی(ره) در نقش فرماندهی کل نیروهای مسلح در هشت سال دفاع مقدس


سرتیپ دوم بازنشسته مسعود بختیاری

مقدمه

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مرهون توانایی رهبری پر جاذبه (کاریزماتیک) حضرت امام(ره) است و از آن مهم‌تر، پایبندی خالصانه ایشان به مبانی اسلام، حق الهی، اخلاق و صداقت معظم‌له، کهولت سن و مقام عالی مذهبی و جذبه روحانی ایشان را نیز باید بر این ویژگی‌های شخصیتی افزود.

دفاع مقدس نیز در مقابل تجاوز وحشیانه رژیم بعثی عراق به عنوان یکی از مهم‌ترین رخدادهای پس از انقلاب و تاریخ این سرزمین، با رهنمودها، هدایت کلی و فرماندهی عالی ایشان به درستی مدیریت شد و آنچه حاصل آمد، دستاوردی عظیم بود؛ چرا که در سیصد سال اخیر، برای اولین بار،‌ ایرانِ درگیر در جنگی نابرابر و تحمیلی، حتی یک وجب از قلمرو و سرزمین خود را از دست نداد؛ از مستشاران خارجی کمکی نگرفت؛ روی پای خود مردانه ایستاد ودر صنایع دفاعی به پیشرفت‌های چشمگیری نائل آمد. در این جنگ که بحق، «دفاع مقدس» نام گرفته، ایرانیان با انگیزه و روحیه‌ای اسطوره‌ای که ناشی از باورهای دینی و علائق ملی بود، با خصم پنجه در افکندند و به نظر می‌رسد در تاریخ نظامی ایران برای اولین بار باشد که این ملت، این‌گونه داوطلبانه و به حکم تکلیف و وظیفه دینی و ملی – و نه از روی اجبار – به میدان جنگ شتافته است که می‌توان گفت این وضعیت به میزان وسیعی، از رهبری نظامی عالی امام راحل(ره) تأثیرپذیرفته است.

آنچه در ادامه می‌آید، بررسی فشرده و کوتاهی از رفتار، خصائل و صفات امام راحل(ره) – صرفاً از دیدگاه تخصصی، حرفه‌ای – در ترسیم و تفسیر نقش و تأثیر فرماندهی عالی و راهبردی (استراتژیک) ایشان بر نیروهای مسلح و رزمندگان ایران است.

اگرچه حرفه ایشان، نظامی‌گری نبوده و فاقد تحصیلات آکادمیک تخصصی نظامی و تجارب حرفه‌ای رزمی بوده و طبیعتاً، نمی‌توان و نباید از چنین فردی، توقعِ درک و هدایت عملیات در سطح تاکتیکی را داشت، اما به مدد توانایی‌های رهبری، بینش عرفانی و مذهبی، اعتقادات انقلابی و دشمن‌شناسی در راهبرد و هدایت جنگ و در مسئولیت خطیر «فرماندهی عالی و راهبردی نظامی» نظرات، رهنمودها، تدابیر و فرامینی را به نیروهای مسلح کشور، ملت و دولت ابلاغ فرمودند. می‌توان گفت این شیوه مدیریتی، می‌تواند همواره در زمینة دفاع ملت‌های مظلوم از هویت و استقلال خود، به عنوان «مشعل راه» زنده بماند و دو دیگر آنکه، ظرفیت و عملکرد ایشان را در رده سرفرماندهی جنگ ‌از منظر تخصصی نظامی تبیین کند.

حال، با ذکر نمونه‌ها و مثال‌های چندی به اثبات این مدعا می‌پردازیم. به اعتقاد بسیاری از خبرگان، کارشناسان و نظریه‌پردازان جدید امور مدیریت، ویژگی‌های خاص و لازم برای یک مدیر (فرمانده) موفق عمدتاً عبارت است از:

به روز بودن: از نظر شناخت محیط درونی و بیرونی، محیط و سازمان، آینده‌نگری کلان تهدیدات و فرصت‌ها.
تحول‌پذیر بودن: به مفهوم تغییر و تطبیق ایده‌ها و نظرات و روش‌های خود با آرای جدیدتر، تازه‌تر و پویاتر و پرهیز از جمود فکری.
هنر به‌کارگیری همة کارکنان: به مفهوم ایجاد فضایی مناسب برای بروز استعدادها و شرکت مشتاقانه همة کارکنان در فعالیت‌های سازمان.
حرکت در مسیر رفتارشناسی امام راحل(ره) از آغاز خیزش انقلاب اسلامی ایران تا پایان دفاع مقدس هشت ساله، مؤید ویژگی‌های سه گانه مورد اشاره در ایشان است. برای وصول به این منظور، نگرش، رفتار و عملکرد امام رحل(ره) را درباره ارتش در چند مقطع، یعنی پیش و پس از انقلاب و همچنین دوران دفاع مقدس بررسی می‌کنیم تا وسعت مدیریت راهبردی و آینده‌نگری کلان ایشان را در نقش راهبرد و هدایت و فرماندهی کل نیروهای مسلح ملاحظه کنیم.

دوران اول کوران خیزش انقلاب و پیروزی آن و سپس دوران اولیه پس از انقلاب و ناامنی‌های داخلی کشور را در بر می‌گیرد و دوران دوم از تجاوز عراق تا پایان هشت سال دفاع مقدس را شامل می‌شود.

در دوران خیزش انقلاب اسلامی؛ یعنی سال 57،‌ امام(ره) با آگاهی کامل از نقش حیاتی نیروهای مسلح در امنیت ملی،‌ رفتار مناسب و پدرانه‌ای توأم با احترام – برای جلب اعتماد و علاقه ارتش به انقلاب اسلامی و گسست آن از رژیم شاهنشاهی و متقابلاً، گرایش به انقلاب به جای ضدیت با آن – به‌کار گرفتند.

در دوران اولیه، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، حضرت امام راحل با یک دور اندیشی عاقلانه و با آگاهی از تهدیدات متعدد و متنوع، و نیز با توجه به تلاش همه جانبه‌ای که برای انحلال ارتش در فضای انقلابی ایران صورت می‌گرفت، یک تنه و شجاعانه، از شکل‌گیری این تفکر و اقدام خطرناک جلوگیری کرده و آن را به صورت یک نیروی مؤمن علاقه‌مند به انقلاب و امنیت کشور، در خدمت جامعه درآورده و مانع از فروپاشی آن شد که این یک آینده‌نگری کاملاً منطقی و راهبردی محسوب می‌شود.1

حاصل چنین بینش جامعی، باقی ماندن نیروهای مخلص و مؤمن در ارتش و فعالیت‌های ارزنده و حیاتی آنان، برای حفظ امنیت داخلی و یکپارچگی کشور و حفاظت از نظام نوپا، در مقابل اقدامات مسلحانه ضد انقلاب داخلی بود.

به‌طور کلی،‌ از تدابیر نظامی راهبردی امام راحل در دوران اولیه و پر تلاطم پس از انقلاب، می‌توان فهرست‌وار به این موارد اشاره کرد:

فرمان تاریخی امام در تعیین روز 29 فروردین به نام «روز ارتش»، اعلام مکرر همبستگی ارتش و مردم، به‌کارگیری واژة «ارتش مردمی» برای ارتش، صدور فرمان‌های متعدد و قاطع به‌منظور استقرار انضباط و رعایت سلسله مراتب،‌ ارتقاء روحیه، تأکید بر عدم ورود نیروهای مسلح به احزاب و کشاندن سیاست به سربازخانه‌ها و اقدامات بسیار دیگر که همه این موارد، در حکم وظایف و مسئولیت‌های یک فرمانده، در مدیریت نیروهای انسانی سازمان متبوع خود به شمار می‌رود.

از دیگر اقدامات امام راحل(ره) در مقام سرفرماندهی نیروهای مسلح، صدور فرمان قاطع اعزام یکان‌هایی از ارتش برای برقراری امنیت به مناطق غرب کشور و سرکوب ضد انقلاب و بویژه شکستن محاصره شهر پاوه بود. همچنین مخالفت و مبارزة جدی با مدعیان تشکیل «ارتش بی‌طبقه توحیدی» 0 همه و همه از نمونه‌های گویایی است که از به روز بودن، تحول‌پذیری و به‌کارگیری هنرمندانه افراد تحت فرماندهی امام حکایت می‌کند؛ یعنی همان خصلت‌های سه گانه مدیران راهبردی که قبلاً ذکر آن رفت.

به‌طورکلی، مسئولیت‌ها و وظایف تمام رده‌های فرماندهی در قالب چهار محور عمده طرح می‌شود که عبارت است از: مدیریت نیروی انسانی، امور اطلاعاتی و حفاظت اطلاعات، ‌سازمان، عملیات، آموزش و امور آماد و پشتیبانی.

بدیهی است یک فرمانده در سطح راهبردی و در مقام فرماندهی کل قوا، مسئولیت اعلام جنگ، پذیرش آتش‌بس و عقد صلح، اعلام دکترین و راهبرد نظامی، صدور راهنمای کلی طرح‌ریزی عملیات، هدایت عملیات مشترک و مرکب، هماهنگ نمودن عملیات نظامی با سیاست‌های داخلی و خارجی کشور و بویژه، قرار دادن حمایت مردم و ظرفیت‌های صنعتی و اقتصادی و علمی کشور در پشتیبانی از جنگ، ‌از وظایف بسیار خطیر و هوشمندانه خاص اوست که در ادامه، به طرح بخش‌هایی از این موارد، در دوران جنگ تحمیلی پرداخته می‌شود.

 

دکترین نظامی

دکترین نظامی، در یکی از مفاهیم خود به معنای «تفکر مبنا، اصول و قواعد بنیادین برای تبیین و طرح‌ریزی اقدامات و فعالیت‌های نیروهای مسلح یک کشوردر پشتیبانی از منافع ملی، حمایت از سیاست‌های داخلی و خارجی یک کشور در صلح و جنگ» است. دکترین نظامی، در واقع مبنای ساختار، تجهیز، آمایش، آموزش و روش‌های تاکتیکی و عملیاتی قرار می‌گیرد.

دکترین نظامی ایرانِ‌قبل از انقلاب را، می‌توان به صورت قرار گرفتن این کشور در اردوگاه بلوک غرب و تبعیت کلی از سیاست‌های دفاعی و امنیتی این بلوک در منطقه تعریف کرد. اساس این دکترین، با پیروزی انقلاب اسلامی دگرگون شد؛ مطابق دکترین نظامی جدید، حسب آرمان‌ها، ایده‌ها و نظرات و تدابیر انقلابی امام راحل(ره)، ایران، با گسستن از اردوگاه شرق و غرب، نوعی دکترین دفاعی مستقلی را جایگزین دکترین پیشین کرده و ساختار نوینی را برای نیروهای مسلح شکل داد که مبتنی بر اتکاء به نیروی انسانی مکتبی،‌متعهد، شهادت‌طلب و ایثارگر – بیش از اتکاء به تجهیزات و برخورداری از حمایت خارجی – بود؛ اساس این ساختار از این قرار است:

-         مدیریت مکتبی در فرماندهی

-         ساختار مکتبی

-         استقلال

الف: استقلال نظامی به مفهوم عدم وابستگی سیاسی و خودکفایی فنی و تجهیزاتی است.

ب: منع ورود گرایش‌های مختلف سیاسی به پادگان‌ها و عدم دخالت نظامیان در سیاست نیز، یکی از مفاد اصولی این دکترین به شمار می‌رود.

-         رعایت سلسله مراتب نظامی منطبق بر اصول اسلامی

-         نهادینه کردن وحدت رویه در بین تمامی نهادهای نیروهای مسلح

-         دارا بودن پایگاه مردمی و به بیان دیگر، ضرورت تلاش نیروهای مسلح برای جلب و حفظ حمایت مردم از خود و حضور فعال ملت در صحنه

در همین جهت، اوصاف نظامیان از نگاه حضرت امام عبارت است از:

-         ایمان به خدا به عنوان برترین محرک حرکت، قدرت و روحیه یک رزمنده مسلمان؛

-         بینش و آگاهی، به معنی ایجاد بصیرت و بینش در مدافعان که نه تنها بازوی ایمان به شمار می‌آید، بلکه افزایندة توان آنان نیز هست

-         صبر و پایداری در مقابل سختی‌ها و تهدیدات دشمنان و مصائب میدان جنگ برای ادامة نبرد

-         اطاعت‌پذیری با این تفسیر که چون رعایت سلسله مراتب، الگوی تمام عیاری از جهت معنوی و تخصصی به حساب می‌آید و از آنجا که مافوق، از نظر شجاعت، برجسته‌ترینِ افراد مجموعه خود است، اطاعت‌پذیری از او تکلیف است و امام راحل – به تعبیری – فرماندهان را «اولی‌الامر» دانسته‌اند.2

-         اطاعت از رهبری؛ با این توضیح که همة کارکنان نیروهای مسلح باید حقوق فرمانده کل قوا را رعایت کنند که بزرگترین حق او اطاعت خالصانه و با تمام توان از اوست.

-         شهادت‌طلبی

-         اخلاص

 

کارکرد دکترین نظامی امام رحل(ره) در دفاع مقدس

همان‌طور که قبلاً بیان شد، دکترین نظامی امام راحل(ره) را می‌توان «دکترین دفاعی بازدارنده و مستقل از شرق و غرب» دانست. از این دکترین، کسب اهداف و اجرای راهبردهای دفاعی، امنیتی به طور عام شامل همة سازمان‌ها، نهادها، اقشار و آحاد مختلف کشور می‌شود؛ اگرچه، اساساً مأموریت دفاعی از مرزهای زمینی، هوایی و دریایی و حراست از کیان کشور و نظام، به‌طور اخص در حوزه مسئولیت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران قرار دارد و دارا بودن فن‌آوری تقویت بنیة دفاعی، تأمین نیازمندی‌های تخصصی، فنی و حتی طراحی الگوهای دفاعی غیرنظامی از وظایف مهم و اصلی آنها به‌شمار می‌رود.

بنابراین می‌توان گفت همه مردم کشور در این دفاع مشارکت دارند و دفاع، تکلیف آحاد مردم است؛ نه فقط نیروهای مسلح. نمونة مشخص دفاع – به‌طورعام – از منظر امام راحل(ره)، بسیج نیروهای مردمی است که شامل نیروهای غیرنظامی متمرکز با تجارب لازم آموزشی نظامی و دفاعی هستند. ماهیت نیروهای مسلح در نظر امام راحل(ره)، تنها در تسلیح گروهی از افراد یا تشکل و سازمان نظامی خاص خلاصه نمی‌شود؛ بلکه بر پایداری و مقاومت عمومی استوار است. ایشان، برای تسلیحات و تجهیزات، نقش «ابزاری» ووسیله‌ای قائل بوده و تکیه صرف نیروهای مسلح را بر ابزارهای نظامی، موجب شکست و ناکامی در دستیابی به اهداف می‌دانستند.

بدیهی است که دشمنان در عرصة پیکار با موجودیت، استقلال وآزادی یک ملت، از روش‌های مختلفی استفاده می‌کنند؛ گاه با تحریم اقتصادی، زمانی با انزوای سیاسی و جنگ روانی و تبلیغاتی و گاهی – از سَرِ قلدری و زورگویی – با تجاوز نظامی اهداف سیاسی و اقتصادی خود را پی می‌گیرند.

دشمنان انقلاب اسلامی، دقیقاً همة این راهها و حربه‌ها را علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به‌کار گرفتند، اما حضرت امام راحل(ره) به عنوان رهبر و هدایتگر نظام، خردمندانه، شیوه‌های مبارزه با اهداف دشمنان را در هریک از عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی مشخص می‌کردند.

در حوزة نظامی که مورد خاص بحث ماست ودر دفاع مقدس و سرکوب تجاوز عراق از سوی امام راحل(ره)، اهداف ور وش های مقابله، ‌دقیقاً مشخص شد که برای بررسی بیشتر، در دوبخش «اهداف» و «راهبردها» به آن می‌پردازیم.

الف) اهداف دفاع نظامی، در مقابل تجاوز نظامی عراق و سایر دشمنان که عبارت است از:

-         دفع تجاوز دشمن؛ در اندیشه اسلامی، جنگ اساساً اصالت ندارد، اما اگر کسی یا دولتی اقدام به تجاوز کند، وظیفه همه مسلمانان است که برای دفع تجاوز قیام کنند.3

-         حفظ اسلام4؛

-         دفاع از مرزهای جغرافیایی و تمامیت ارضی کشور5؛

-         دفاع از شرف ملت و استقلال او6؛

-         تنبیه متجاوزو جبران خسارت7.

ب) راهبردهای دفاع نظامی

شیوه‌های متداول و تخصصی دفاعی از دیدگاه تاکتیکی وآیین‌ها وآموزه‌های خاص در میدان نبرد، از وظایف و تخصص های فرماندهان و ستادهای تابعه است؛ ممکن است فرماندهی کل، کمتر وارد این حوزه گردیده و آن را به عهده فرماندهان یکان‌های عملیاتی قرار دهد. امام راحل عمدتاً این روش را برگزیدند، اما تعیین راهبرد نظامی و سیاست‌های کلی دفاعی را مشخص می‌فرمودند که می‌توان به شرح زیر بیان کرد:

آمادگی رزمی

شامل آمادگی جسمی، مهارت نظامی و برخورداری از تجهیزات لازم.
شامل آمادگی روحی؛ امام(ره) می‌فرمایند: «ما در دفاع مأمور به وظیفه هستیم، نه مأمور به نتیجه8.»
بسیح همگانی برای تقویت بنیة دفاعی

اگرچه سپاه و ارتش بازوان اصلی قدرت دفاعی کشور هستند، اما حضور عام مردم،‌بزرگ‌ترین منبع راهبردهای دفاعی است.

خودکفایی نظامی9

دشمن‌شناسی10

 

رفتارشناسی فرماندهی امام راحل(ره) در جنگ تحمیلی

همزمان با به صدا درآمدن طبل جنگ، توسط رژیم بعثی عراق، نخستین گام و بارزترین صفت فرماندهی که حضرت امام رحل(ره) آن را به عنوان بالاترین مقام مسئول نظامی و رهبری کشور از خود نشان دادند، «خونسردی» و «خویشتن‌داری» چشمگیر ایشان در مقابل تجاوز غافلگیر کننده عراق بود؛ آن هم در بحبوبه انبوه بحران‌های داخلی و فشارهای خارجی پس از انقلاب که نشان از اعتماد به نفس غیرقابل تصور امام داشت. در واقع، این رویه، الگوی بسیار ارزشمندی برای همة فرماندهان و مسئولین رده‌های پایین‌تر بود که موجب ایجاد آرامش روانی در سطوح مختلف کشور – از نهادهای نظامی و سیاسی گرفته تا عامه مردم – شد و از هیجان و به هم ریختگی و دستپاچگی تا حدود بسیار زیادی جلوگیری کرد. این خویشتن‌داری واعتماد به نفس، نمونه گویایی از خصائل و صفات یک فرمانده عالی نظامی است.

در سی‌ویکم شهریورماه سال 59؛ یعنی همان روز آغاز تجاوز عراق به ایران، امام طی پیامی فرمودند: «نباید با خیال اینکه جنگی شروع شده، دست و پای خودمان را گم کنیم؛ یک دزدی است که آمده یک سنگی انداخته و فرار کرده [و] رفته سرجایش؛‌الان هم دولت ایران مشغول شده که جواب آنها را بدهد.»

در واقع این گفتار امام، ضمن ارائه یک الگوی برجسته از رفتار و آرامش فرماندهی عالی نظامی، راهبرد و دکترین نظامی ایران را نیز در مقابل عراق اعلام می‌کند که ایران جواب متجاوز را خواهد داد واین، نمادی از عدم پذیرش تجاوز و سازش‌ناپذیری با خواسته‌ها وراهبرد دشمن است.

در گام بعدی، امام راحل(ره) به ارائه اطلاعات در سطح راهبردی، پرداخته و علل تحمیل جنگ توسط عراق به ایران را این‌گونه تبیین فرمودند: «توجیه و برآورد اطلاعاتی.» امام، در این برآورد اطلاعاتی راهبردی، مقابلة استکبار جهانی با اسلام بپا خاسته را به دست عراق، مقابله با قیام مسلمانان علیه رفتار متکبرانة غرب و شرق، جلوگیری از نفوذ اسلام ناب به دیگر کشورهای مسلمان، تلاش ابرقدرت‌ها برای حفظ منافع خود در منطقه، نا آگاهی از وضعیت ایران و نهایتاً تصرف مناطق نفتی ایران و سرنگونی نظام نوپای اسلامی اعلام کرده و این موارد را در شمار علل اساسی این تجاوز برشمرده و صدام حسین را آغازگر جنگ دانستند.

امام راحل(ره)، سپس دربیان نوع اتخاذ راهبرد نظامی ایران در قبال تجاوز و چگونگی مقابله با آن، تحت عنوان «هویت ما در جنگ تحمیلی» ضمن اعلام اینکه جنگ ایران و عراق یک جنگ عقیدتی – سیاسی است و نه ادعاهای به ظاهر ارضی عراق از ایران، شکل جنگ را که عمدتاً برای سرکوب انقلاب ایران به راه افتاده بود، یک جنگ «گره خورده با انقلاب» دانسته و در این مفاهیم خلاصه فرمودند:

جنگ ما یک جنگ دفاعی است و جنگ دفاعی یک تکلیف است و دفاع، یک حرکت عقلانی است؛

ایمان و ایثار رزمندگان و شهادت‌طلبی آنان، حاصل انقلابی بودن جنگ به صورت یک قوة الهی عامل اساسی دفاع ما است؛

پای‌بندی به اصول اخلاقی و عمل به قواعد اسلامی در تکالیف جنگی [در شمار تعهدات ماست]؛

و سرانجام مردمی بودن جنگ و شرکت همة اقشار و طبقات در جنگ را تأکید فرمودند.

در ادبیات نظامی، می‌توان نکات فوق را همان «راهنمای طرح‌ریزی» به شمار آورد. در اوج‌گیری جنگ در سال اول (60 – 59) امام رحل(ره)،‌به عنوان فرمانده کل قوا، با ملاحظه مصالح کشور، در بحبوبه عملیات، حتی در صدور حکم عزل رئیس جمهور وقت و مسئول هدایت جنگ، به علت به‌وجود آمدن ناهماهنگی‌های سیاسی و نظامی در سطح کشور، در یک شرایط بسیار خطیر – درنگ نکردند. گذشته از آن، اعمال تروریستی و خرابکاری های کمرشکن ضد انقلاب مسلح داخلی را تحمل کرده و با اعلام راهبرد ملی تحت عنوان «جنگ در رأس امور است» و اعلام موضع قطعی ایران در صحنة بین‌المللی، برای مجامعی مانند سازمان ملل متحد، با بیان «جنگ تا رفع فتنه» مانع از این شدند که مشکلات، موانع داخلی، رقابت‌ها، چالش‌های سیاسی گروهک‌های معاند، آشوب و آتش در پاره‌ای از مناطق غرب کشور، تحمیل تحریم‌های نظامی، سیاسی و اقتصادی و فشارهای خارجی  به کشور، بتوانند بر جریان جبهه‌ها و عزم استوار و اراده خلل‌ناپذیر رزمندگان تأثیر نامطلوب بگذارند و کوچکترین تزلزلی در اراده ملی، مبنی بر آزادسازی مناطق اشغالی، رفع تجاوز وسرکوب متجاوز، تزلزل و تردید و ناهماهنگی ایجاد نماید. ایشان، در واقع راهبرد ملی و نظامی ایران را با عزمی استوار، همچنان دنبال کردند و حتی شهادت فرماندهان عالی‌رتبه ارتش در جریان سانحه سقوط هواپیمای سی – 130 را با بردباری تحمل کردند؛ همچنین، ترورهای متعدد مقامات بلندپایه کشوری، نه تنها تأثیری در ارادة آهنین فرماندهی کل ایجاد نکرد؛ بلکه ایشان را هر لحظه در اجرای خواسته‌های بر حق ایران، مبنی بر پذیرش آتش‌بس، مشروط به آزادسازی کل مناطق اشغالی و عقب‌نشینی کامل نیروهای دشمن و متجاوز شناخته شدن رسمی عراق، تنبیه متجاوز و جبران خسارت، استوارتر می‌کرد. این استواری امام، رعایت اصل «هدف» را که از اصول جنگ به شمار می‌رود، به ما گوشزد می‌کند.

امام، در این زمینه به اساسی‌ترین عوامل پیشبرد راهبرد ملی و نظامی، توجه خاص مبذول داشتند.که همانا «دمیدن روحیه استقامت و رزمندگی و امیدواری در رزمندگان و ملت ایران» بود. امام، همچنین ضمن اشاره به امدادهای خداوندی، بر بحق بودن ایران در جنگ و ادای تکلیف در مبارزه با تجاوز، پافشاری و از این امر، لحظه‌ای فروگذار نمی‌کردند. در سال اول جنگ، با اعلام تدبیر عملیاتی «حصر آبادان باید شکسته شود»، راهبرد عملیات قاطع و صریح و روشنی را نیز برای کسب برتری بر ماشین جنگی دشمن و به شکست کشاندن راهبرد متجاوز به نیروهای مسلح ابلاغ فرمودند.

نکته شایان توجه در تمامی این موارد، علاوه بر توکل خالصانه امام به حول وقوة الهی و اعتقاد راسخ به پیروزی نهایی حق بر باطل – از منظر نظامی – مشاورت دائمی و مستمر با فرماندهان و مسئولان بلندپایه لشکری و مسئولان تراز اول کشوری، برای دریافت نظرات کارشناسی آنان به منظور تصمیم‌گیری و صدور تدابیر نهایی خود بود و این امر، نشان می‌دهد که حضرت امام، مفهوم اساسی «روش فرماندهی و ستاد» را در سطح کلان، همواره، ‌در نظر داشتند.

فرماندهان درگیر در جنگ، پیوسته با خطرات، تهدیدها و مشکلات متنوعی روبه‌رو هستندکه بخشی از این مشکلات، فیزیکی هستند؛ مانند: نیازهای روزافزون آمادی یا مشکلات شخصی نیروی انسانی و یا تغییرات غیرمنتظره در صحنه رزم، اما بخش دیگری از مشکلات فرماندهان، حضور احساسات روحی وروانی آنان است؛ از جمله تأثر خاطر به سبب تلفات و ضایعات وارده ناگزیر بر نیروهای انسانی تحت فرماندهی آنان که این موضوع، برای فرماندهان، سخت دردناک و غم‌انگیز است؛ زیرا هریک از رزمندگان، در واقع، در حکم فرزندان فرماندهان به‌شمار می‌آیند. حضرت امام راحل نیز در سطح عالی فرماندهی خود از این امر مستثنی و فارغ نبودند و از شهادت رزمندگان در جبهه‌ها و وضعیت خانواده‌های آنان،‌درد و غمی جانکاه در دل ایشان می‌نشست و بارها و شیوه‌های گوناگون اشاره می‌فرمودند که: «من به همة عزیزانی که خانه و کاشانه و جگرگوشگان خود را در این حوادث و میدان‌های کارزار از دست داده‌اند، عرض می‌کنم که یقیناً شما احساس همدردی و رنج این خدمتگزار و پدر پیر خود را درک می‌کنید؛ من ویرانی خانه و شهر شما را ویرانی خانه خود و شهادت و جراحت عزیزان و فرزندان شما را جراحت و شهادت فرزندان خود می‌بینم، اما شما را به صبر و مقاومت سفارش می‌کنم.»

آخرین فراز بیانات فوق، کماکان نشان دهنده روحیه محکم و عزم خلل ناپذیر فرماندهی عالی نظامی ایران در ادامه و اتمام مأموریت و وصول به هدف می‌باشد که سرمشق و الگویی بسیار ارزنده برای رده‌های دیگر فرماندهان است که می‌بایسست با وجود همة مشکلات و موانع، فکر و ذکری جز درهم شکستن میل جنگجویی و به شکست کشاندن راهبرد حریف نداشته باشند.

امام، در جهت هدایت راهبردی جنگ، همواره، اوامر و تذکرات قاطع و بهنگامی را به نیروهای مسلح، برای انجام مأموریت صادر و همچنین، در حمایت جبهه‌ها از نظر نیروی انسانی و امور آمادی، مصوبات و فرمان‌های متعددی صادر فرمودند؛ مانند پذیرش تشکیل قرارگاههای عملیاتی، جابه‌جایی نیروهای عمده از مناطق سرزمینی به مناطق عملیاتی، احضار نیروهای احتیاط و بسیج، تأکید بر همکاری ارتش و سپاه، صدور فرمان مبنی بر تشکیل سه نیرو برای سپاه پاسداران، تأکیدات فراوان به دولت برای پشتیبانی از جبهه‌ها، قرار دادن نیروی بسیج مستضعفین در اختیار سپاه پاسداران و نمونه‌هایی از این دست، از جمله فرمان‌های راهبردی فرماندهی عالی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برای افزایش بنیه دفاعی و کارایی نیروهای رزمنده بود.

موضوع پذیرش آتش‌بس – پس از انجام عملیات بیت‌المقدس و فتح خرمشهر – که امام پس از مشاورة فراوان با فرماندهان نظامی و مسئولان سیاسی کشور و بررسی کلیه جوانب امر، نظر نهایی خود را اتخاد فرمودند، در واقع نمونه دیگری از کاربرد روش «فرماندهی و ستاد» - آن هم در یک سطح بالا و راهبردی – است و به قرار گفته‌ها و نقل‌قول ها، امام، نظرات فرمانداهان نظامی و کارشناسان سیاسی را بر نظریه خویش مقدم شمرده و نهایتاً پیشنهادهای آنان را توأم با ارائه رهنمودهای ارزنده‌ای برای ادامه جنگ، پذیرفتند.

یک نمونه دیگر از نگاه کاملاً نظامی امام راحل(ره) را می‌توان در عملیات معروف «فتح‌المبین» ملاحظه کرد. روز قبل از آغاز عملیات فتح‌المبین، با توافق دو فرمانده اصلی جنگ، یعنی شهیدصیاد شیرازی و برادر محسن رضایی، در بعدازظهر روز یکم فروردین سال 61، آقای محسن رضایی، ضمن شرفیابی اضطراری به حضور امام و ارائه گزارش وضعیت جبهه‌ها، از امام درخواست می‌کند که برای آغاز آفند نیروهای ایرانی در جبهه فتح‌المبین «استخاره» نمایند. امام راحل(ره) در پاسخ می‌فرمایند: «اگر شما پیش‌بینی و تهیه‌های لازم را برای عملیات کرده‌اید که دیگر نیازی به استخاره نیست؛ بروید و کار خود را عملی کنید، اما برای تبرک می‌توانید به قرآن توسل جویید.»

این امر نشان می‌دهد که حضرت امام(ره)، با وجود مقام عالی معنوی و عرفانی خود، چگونه مانند یک فرمانده نظامی عمل‌گرا بوده‌اند.

نمونه دیگری از بینش نظامی راهبردی امام، علاوه بر بینش سیاسی و درک اوضاع بین‌المللی و ترفندهای استکباری، دستور بازگشت نیروهای اعزامی ایران به لبنان از ابتدای راه، پس از آغاز هجوم رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان بود. عراق، برای رهایی از فشار نظامی ایران، پس از فتح خرمشهر با ترفند برقراری آتش‌بس با ایران، موضوع «دعوت از دیگر کشورهای مسلمان برای مبارزه دسته جمعی با تجاوز رژیم صهیونیستی» را مطرح کرد که البته موضوع اجرای آتش‌بس با ایران، طبق این خدعه عراق، تحمیل همان شرایط مورد نظر عراق بود که قبلاً به آن اشاره شد که هرگز مورد قبول ایران نبود. در چنان زمان هیجان آلود و فضای سیاست‌زده‌ای که تعدادی از فرماندهان و سیاسیون هم از روی احساسات و هیجان، متمایل به این امر شده بودند،‌امام، با درک صحیح از وضعیت صحنه بین‌الملل برای منصرف کردن ایران از ادامه عملیات علیه دشمن، با اعلام شعار «راه قدس از کربلا می‌گذرد» و بیان اینکه، «تا همة کشورهای مسلمان نیرو به جبهه اسرائیل اعزام نکرده‌اند، ایران به تنهایی به این کار اقدام نمی‌کند»، در واقع ترفند سیاسی نظامی دشمنان را خنثی کرده و ادامه جنگ تا شکست کامل راهبرد تجاوزکارانه عراق به ایران را در اولویت کارها قرار دادند.

از دیگر اقدامات راهبردی نظامی امام راحل(ره)، در نقش فرمانده کل نیروهای مسلح، اعلام تذکرات، اخطارها و هشدارهای سیاسی و بخصوص نظامی به نیروهای خودی و دشمن است که در این موارد می‌توان به نمونه‌های زیرین استناد کرد:

-         تذکر به نیروهای مسلح خودی در باب حفظ روحیه، استقامت و اتحاد و انسجام هرچه بیشتر؛

-         هشدار به مخالفین داخلی و ضد انقلاب در مورد انتقادات و کارشکنی‌های آنان؛

-         هشدار به مردم و ارتش عراق؛

-         هشدار به دولت‌های منطقه، بخصوص حامیان صدام و دعوت ازکشورهای اسلامی برای مقابله با صدام؛

-         بیان جنایات رژیم بعثی، علیه مردم عراق؛

-         بیان جنایات رژیم یعنی در ایران، علیه مردم بی‌دفاع به صورت بمباران شهرها و مراکز غیرنظامی و مسکونی؛

-         و سرانجام، هشدار به نیروهای خودی، بویژه نیروی هوایی، برای پرهیز از وارد کردن صدمه به غیرنظامیان و تأسیسات غیرنظامی و مناطق مسکونی.

پذیرش قطعنامه‌های صادره از شورای امنیت (تقریباً به استثنای قطعنامة 598) و پیشنهادهای آتش‌بس میانجی‌گران بین‌المللی مانند «ضیاءالحق» - رئیس جمهور وقت پاکستان - «احمد سکوتوره» - ریاست جمهوری غنا - «حبیب شطی» - دبیرکل اتحادیه عرب - «پرز دوکوئیار» - دبیرکل سازمان ملل متحد – و عده‌ای دیگر و متقابلاً، عدم پذیرش قطعنامه‌های شورای امنیت مبنی بر برقراری آتش‌بس فوری از سوی امام از آن جهت بود که پذیرش هریک از این قطعنامه‌ها و پیشنهادها در زمان خود، در شرایطی بود که هنوز مناطق وسیعی از ایران در اشغال نیروهای متجاوز قرار داشت که در مذاکرات آتش‌بس، بدون تردید کفه امتیازدهی را به سود عراق سنگین می‌کرد؛ بنابراین، تا فراهم آمدن یک زمینه کاملاً مساعد و مناسب در جبهه‌های جنگ، پذیرش آتش‌بس در وضعیت موجود از نظر نظامی به سود ایران نبود.

از سوی دیگر، موافقت با سازماندهی‌های کلان و راهبردی، در نیروهای مسلح، برای تسهیل امور مربوط به فرماندهی و کنترل، مانند: تشکیل قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) و انتصاب آیت‌الله خامنه‌ای و سپس آقای رفسنجانی به عنوان فرماندهان این قرارگاه و تصویب پیشنهادهای این ستاد، اقدامی نظامی در سطح کلان به شمار می‌رود.

پذیرش قطعنامه 598 در مرداد 1367، در وضعیتی صورت گرفت که در صحنه بین‌المللی و منطقه‌ای همه چیز و همة امور به زیان ایران پیش می‌رفت و این، درحالی بود که خطرات بسیار بزرگی را متوجه اساس کشور و نظام کرده بود. حمایت‌های بی‌دریغ و همه جانبه استکبار شرق و غرب ازدیدگاه‌های سیاسی، اقتصادی و تجهیزاتی عراق و متقابلاً تشدید تحریم ایران و بویژه احتمال بسیار زیاد کاربرد سلاح‌های شیمیایی، علیه شهرهای ایران توسط صدام و نیز شدت گرفتن جنگ نفت‌کش‌ها و مشکلات اقتصادی کمرشکن برای دولت جمهوری اسلامی، حضور ناوگان آمریکا در خلیج فارس و اقدامات خصمانه آن علیه سکوهای نفتی و ناوگان نیروی دریایی ایران از سوی آمریکا، بخش کوچکی از فشارهای عظیم بین‌المللی بود که برای جلوگیری از شکست عراق، بر ایران وارد می‌شد و امام، پس از رایزنی‌های مفصل با مسئولان بلندپایه کشوری و لشکری و دریافت پیشنهادها، خواسته‌ها، نیازمندی‌ها و تطبیق آنها با امکانات و مقدورات موجود، نهایتاً در زمانی بسیار حساس – به عنوان فرمانده عالی جنگ – قطعنامه آتش‌بس را پذیرفتند؛ درحالی که ممکن بود همه چیز به ضرر و زیان ایران تمام شود.

آزادسازی مناطق اشغالی و بیرون راندن متجاوز و از همه مهم‌تر، با شکست مواجه کردن راهبرد متجاوزو حامیان او در تجاوز نظامی به ایران، در شرایطی که نظام جهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت برتر در منطقه تثبیت شده بود، نشانه‌های بارزی از پیروزی‌های به دست آمده طی هشت سال دفاع مقدس هستند و از این رو، می‌توان پذیرش قطعنامه 598 را ازدیدگاه نظامی اقدامی به موقع؛ در شرایطی که مناطق اشغالی آزاد شده بودند، به حساب آورد.

 نتیجه

اگر آزادسازی مناطق اشغالی و به شکست کشاندن راهبرد عراق، در تجاوز به ایران را بزرگترین و اساسی‌ترین پیروزی در این جنگ طولانی برای ایران بدانیم، بدون شک، فرماندهی عالی نظامی الهی امام(ره) و بینش، زیرکی و موقع‌شناسی خاص ایشان به عنوان فرمانده عالی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران،‌یکی از محوری‌ترین مؤلفه‌های این پیروزی بوده است.

 پی‌نوشت‌ها:

1 – این موضوع، را با اشتباه عظیم دولت آمریکا، هنگام فروپاشی عراق،‌درباره انحلال نیروهای مسلح و امنیتی عراق، پس از سقوط صدام و ناامنی و بی‌ثباتی‌های حاصل از آن با اقدام دوراندیشانه و خردورزی امام(ره) مقایسه کنید.

2 – صحیفه نور، ج 13، ص 117.

3- صحیفه نور، ج 13، ص 116.

4 – صحیفه نور، ج 13، ص 98.

5 - صحیفه نور، ج 13، ص 109.

6 – صحیفه نور، ج 16، ص 98.

7 – صحیفه نور، ج 16، ص 76.

8 و 9 و 10 – صحیفه نور، ج 13، ص 116.

 

مأخذ:

1 – کتاب صحیفه نور، جلدهای 13 و 16.

2 – کتاب اندیشه‌های دفاعی امام،‌انتشارات نشر افکار امام خمینی(ره).


http://www.aja.ir/portal/Home