15 مرداد 1391
سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای علی اکبر رشاد رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در آیین رونمایی از کتاب «شرح اسم» 14/5/1391
بسم الله الرحمن الرحیم . این جور محافل جای اطاله کلام نیست هر چند که طولانی سخن گفتن جزء طبع ثانوی ما طلبههاست . از سال 63 جناب آقای بهبودی را میشناسم . ایشان مدتی سابقه طلبگی هم دارد ، ما در خدمتشان بودیم ، خدمتشان مشرّف میشدیم ، تشریف میآوردند. و هر چند که چند سالی است کمتر زیارتشان میکنیم ولی بحمدالله بالیدند و بارور شدند و این است که امروز یکی از ثمرات وجودی این درخت تناور شده را به تماشا نشستیم . به ایشان تبریک عرض میکنیم به خاطر این توفیق و کامیابی که خداوند متعال نصیب ایشان فرموده است.
اشاره کردند که کتاب موسوم به «شرح اسم» شده است. در منطق، آنگاه که ما به جای ارائه تعریف فنی، تعریف به حد یا رسم ، اکتفا میکنیم به ارائه واژه معادل ، برابر نهاد لغوی آن عنوان، میگوییم شرحالاسم است. این نامگذاری ، یک نامگذاری متواضعانه است. دوستان ما خواستهاند بگویند که ما به ماهیت نپرداختهایم ، تنها بنا داشتهایم که در برابر شخصیت رهبری فرهیخته و ارجمند انقلاب، رهبری حکیم و سلیم امت، زعیم بزرگ امت اسلامی، تنها واژهای را ، کلمة معادلی را عرضه داشتهایم. هر چند که در قبال عظمت و عمق شخصیت این بزرگوار ، شخصیت موصوف ، این کتاب همین است. اما حق این است که خود کتاب بسیار دقیق و عمیق و درست و صحیح نگاشته شده و از جهات فنی ، اثر خوبی پدید آمده است.
وجه دیگری هم میتوان برای این نام بیان داشت و آن اینکه این کتاب شرحی است بر اسمی از اسماء الهی. اولیاء الهی ، عباد صالح ، مجاری و مصادیق اسماءالله هستند. در سراسر جهان اینک بعد از حضرت حجت – سلام الله علیه و عجّل الله تعالی فرجه الشریف – بیشترین خدمات به دین را رهبر بزرگوار و فرهمند انقلاب به آنها قیام کردند و از عهده آن قیام برآمدند. بعد از امام حاضر و معصوم در عصر ما ، کسی آن نقش و سهمی را که در تبیین دین و دفاع از اسلام ناب باید بر عهده داشته باشد، به اندازه ایشان ندارد. ایشان بزرگترین و بیشترین و ارزشمندترین خدمات را به دین خدا میکنند . تقرّب مگر از چه حاصل میشود ؟ قطعاً این خدمات عظیم، وقتی از ایشان صادر میشود موجب تقرّب ایشان است. و در این زمان، ایشان را باید بعد از حضرت حجت(عج) ، مقربترین بنده خدا به بارگاهش بدانیم. کسانی، اهل تعبّدند و اهل معرفتاند، ولی در کنجی خزیدهاند، عزلت گزیدهاند، اما ایشان چونان امام راحل(ره) به صحنه آمد ، سینه سپر کرد در مقابل بلایا ، و با تحمل بسیاری رنجها و سختیها ، در مقابل دشمن خود را سپر بلای دین خدا و مردم کرد. به همین جهت من به این حقیقت معتقدم، بی آنکه تعبیر دیگری از جهات دیگر شخصیت ایشان عرض کرده باشم. به شخصیت ایشان عقیده دارم، نه عقیدة حقوقی که برخی گفتند: به هر حال چون در قانون اساسی ولایت فقیه آمده است، باید از سر قانون بدان ملتزم شد، ولایت فقیه نیز در ولی فقیه متجلی است، پس باید به فرد مصداق احترام کرد. نه ، بلکه عقیدهمندم به مراتب معنوی رهبر بزرگوار و فهیم انقلاب. از جمله دلایل و تعبیرهای من نسبت به این مسئله این است که آیا هم اکنون در کره زمین بعد از حضرت حجت(عج) کسی بیش از ایشان خدمت به دین خدا میکند؟ اگر این همه خدمت، منشأ تقرّب نیست، پس چه چیزی سبب تقرّب به بارگاه الهی است ؟ و پس چه کسی را باید گفت که بعد از حضرت حجت(عج) به محضر الهی و ساحت الهی، از ایشان نزدیکتر است ؟
عبادت بزرگی است که مؤسسه محترم مطالعات و پژوهشهای سیاسی و محقق محترم این اثر بدان موفق شدند، خدا از آنها بپذیرد. شرح اسم است؛ این همه صبوری و شکیبایی و عمق و عظمت دید، این همه هوشمندی و ذکاوت و جودت فهم، که در رهبر بزرگوار مشاهده میکنیم. آیا اینها آیات الهی نیست؟ یا آیا او به حق آیتالله نیست ؟ آیة خدا نیست ، نشانة خدا نیست ؟ نمیتوان او را چونان مؤمنی حقیقی، وقتی مشاهده میکنیم، با دیدن او یاد خدا بیافتیم؟ و نمیافتیم ؟ میافتیم. پس او آیة خداست و این کتاب به شرح اسمی از اسماء الهی ، شرح مجرایی از مجاری الهی پرداخته است.
اما رویکرد این اثر هر چند کمابیش به زوایای گوناگون شخصیت موصوف پرداخته است ، بیشتر سیاسی است. یعنی اگر روزی روزگاری آثار متعددی در ترجمه و شرح حال رهبری فرهمند نگاشته شود، این اثر در دستة کتبی که شرح حال ایشان را با رویکرد سیاسی نوشتهاند ، یعنی شرح حال سیاسی، قرار خواهد گرفت. این را از این جهت عرض میکنم که ما با یک شخصیتی که ذوالابعاد است مواجهایم . شخصیت منشوروار و چندبُعدی این بزرگوار باید در ادامه کار ترسیم بشود.
او یک فقیه است ، فقیهی با جودت فهم، در پنجاه وپنج سالگی جوانترین مرجع عصر ما شد؛ به تأیید چندین مجتهد و مرجع که یا خود در مظان مرجعیت بودند یا بالفعل مرجع بودند. آنگاه که اطلاعیه از جامعه مدرسین صادر شد، امضاءکنندگان آن، خود از مجتهدین و از کسانی بودند که در مظان مرجعیت قرار داشتند و یا بالفعل جزء مراجع محسوب میشدند. این در حالی است که ایشان نسبت به دیگر مراجع همان زمان، سن بالایی نداشتند. فقیهی است در امعان نظر، فَتِن و برخوردار از ذکاوت خاص و جودت فهم ، فقیهی است علاوه بر حکمشناس بودن، موضوعشناس. قطعاً در میان معاصران، نمیشناسیم و نداریم که کسی بیش از ایشان موضوعشناس باشد. فهم و شناخت ابعاد هرچه بیشتر موضوع، در درستی حکمی که فقیه صادر میکند و انطباق حکم بر موضوع، نقش اساسی دارد. و قطعاً در صحت حکم و در اعلمیت مجتهد هم دخیل است. صدور حکم بدون شناخت کافی موضوع میسر نیست و گاه به خطا میرود. ایشان موضوعات متنوع و گسترده فقهی را به احسن وجه میشناسد. بسیار مهم است که یک فقیه حاقّ موضوعات را بشناسد ، مثلاً ماهیت پول را به خوبی بداند، کارکردهای پول اینک همان کارکردهایی نیست که قرون پیش بوده است ، امروزه پول، مقولة دیگری شده است. فهم دقیق و درست کارکردهای پول که ارزش اعتباری دارد ، نه آنچنان که تنها اقتصاددانان مطرح میکنند، در صدور حکم بسیاری از ابواب اقتصاد دخالت میکند و از جمله در مسئله بسیار پر اهمیت ربا. این درک، از فقیه ، فقیه اعلم میسازد، اعلمیت به اینگونه امور است. اعلمیت به این نیست که کسی دایرهالمعارف متحرک باشد ، همه آرا و اصطلاحات را حفظ باشد، اعلمیت به جودت فهم است. مرحوم سید صاحب عروه تصریح میکند: اعلمیت به جودت فهم است ، به این است کسی تیزهوش باشد ، تیزهوشی ملاک اعلمیت است نه پر بودن سینه از اصطلاحات و آرا و تاریخ فقه و اصول و دیگر علوم مرتبط به استنباط.
رهبر حکیم انقلاب، در علم اصول هم برجسته است، اصولی بارزی است ، اصولی دقیقی است. در علم رجال نیز رجالی دقیقی است. در سنین ماقبل میانسالی ، رساله «چهار کتاب اصلی علم رجال» به قلم ایشان صادر شده است. از حیث شناخت تاریخ جهان به ویژه جهان اسلام و ایران ، ایشان فوقالعاده است. یک تاریخدان دقیقالنظر و حاضرالذهن است ، در تاریخ، صاحب نظر است. چه در تاریخ اسلام و تشیّع ، چه در تاریخ ایران و منطقه. اینها را که عرض میکنم از ذهنم مرور میکند صحنهها و لحظههایی که در محضر ایشان بودیم و میدیدم که در یک مناسبتی بیمقدمه ، یک مرتبه ایشان شروع میکردند راجع به تاریخ منطقه سخن گفتن، چقدر دقیق اسامی اشخاص ، حکّام ، وقایع ، حوادث ، روزها ، اینها را دقیقاً ذکر میکردند . ایشان در زمینه تاریخ، ید طولایی دارند. در حوزة تفسیر ایشان صاحب دید هستند ، صاحب دقتاند . در حوزه مباحث کلامی، خصوصاً الهیات اجتماعی ، که بانی آن علامه شهید، استاد ما شهید مطهری است ، ایشان در این حوزه الهیات با رویکرد اجتماعی و کاربردی، فوقالعاده صاحب دید است. آن رساله «طرح کلی اندیشه اسلامی» را که همه آشنا هستید، میدانید گروهی از نخبگان بنا بوده هر یک بخشی از طرح کلی اندیشه دینی را ارائه کنند و از جمله ایشان. تنها اثرمتقن و منقحی که باقی مانده و در دسترس است همین رساله فشرده اما بسیار دقیق و ساختارمند و منسجم و منطقی است.
شما ممکن است بفرمایید که اینها بدیهی است که میگویی. اما غرض، تذکر به جامعیت علمی ایشان است. بعضی، تنها شخصیت تک ساحتی دارند ، فقط فقهشان خوب است، گاه بعضی فقط اصولشان خوب است فقهشان خوب نیست، بعضی فقهشان خوب است اصولشان خوب نیست. بعضی فقه و اصولشان خوب است ، ادبیاتشان خوب نیست. اما ایشان در ادبیات عرب نیز یک ادیب است، شعر عربی را خوب میفهمد، بسیار حفظ دارد. با خطابههای عربی ایشان ، با لحن ایشان آشنا هستیم . عربها شیفتة بیانات ایشان هستند، خطبههای ایشان در جهان عرب شنونده دارد، بسیار طالب دارد به خاطر همان ادبیات زیبا، لحن خوش ، صوت قشنگ ، طنین صدای بسیار زیبا. خطابههای ایشان در جهان عرب مخاطب خاص دارد.
در حوزه فرهنگ، ایشان شخصیت فرهنگشناس است . فرهنگ مقولة بسیار پیچیدهای است . تصور میکنم پس از مقولة وجود که هم پیچیده است هم ساده ، به تعبیری که در ابیات منظومه اشاره کردند، مقولة فرهنگ مثل مسئله وجود است . ظاهراً همه در فرهنگ صاحب نظرند ، همه خیال میکنند راجع به فرهنگ چیزی میدانند، اما بسیار پیچیده است. اما ایشان به حق، صاحب نظر مقولة فرهنگ و مخصوصاً فرهنگ ایرانی و اسلامی و سبک زندگی است.
در حوزه هنر در اغلب مقولات هنری، ایشان صاحبنظر است . من مکرراً دیدهام اصحاب هنر را وقتی که مبهوت از مجلس ایشان خارج میشدند. مثلاً چند سال پیش سینماگران یک دیداری با ایشان داشتند، با بسیاری از اینها برخورد کردم، مبهوت شده بودند. از اینکه، رهبر فرزانه انقلاب، آنقدر فنی و دقیق راجع به هنر سینما سخن گفته بودند و نظرات کارشناسانه دقیق ابراز نموده بودند.
در حوزه داستان و رمان، نیز فوقالعادهاند ، همین حوزه هنری؛ در یک مقطعی ایشان فرمودند رماننویسها و داستاننویسهای حوزه بیایند ، من میخواهم به آنها حقالتألیف بدهم ، خیلی سال پیش بود ، بیست و یکی دوسال پیش بود. جمعی را خدمت ایشان بردیم ، حدود 70 اثر را ایشان فنی خوانده بود ، نقد کرده بود ، همه را هم تاریخ و ساعت زده بود ، غالباً هم بعد از نیمه شب، رمانها یا داستانها را خوانده بودند، همه را هم حاشیه زده بودند. بعد، آن مطالب به صورت یک کتاب، چاپ شد، همه هم نظرات فنی راجع به داستان و رمان. ایشان بیش از هزار رمان خوانده ، البته خیلی پیشترها از ایشان شنیدم که هزار رمان خواندهاند، اکنون خیلی بیشتر باید باشد چون هنوز هم میخوانند. در رمان ، در ادبیات داستانی صاحب نظری قویاند.
در حوزه شعر، احتمالاً بنده را به عنوان یک طلبهای که سر سوزن ذوقی دارد ، شما هم تصدیق کنید که عرض من کارشناسانه است، تصور میکنم الان در کشور ما، در شعرشناسی و فنون شعر در وزن و قافیه و صنایع شعری، ایشان به قله توانایی و قدرت و قوت رسیده اند. دوستان ما میشناسند جناب آقای آهی را که به هر حال استاد عروض و قافیه است و بسیاری از شعرای معاصر ، ناموران مثل مرحوم قیصر امینپور ، مثل مرحوم سید حسن حسینی و امثال اینها ، ما هم مختصری شاگرد ایشان بودیم، ایشان کارهای دقیق فنی کردهاند، همگان مراتب و مقام کارشناسی ایشان را در حوزه علوم و فنون شعری قبول دارند. من گاه دیدهام که ایشان بر آقای آهی ایراد گرفته و ایشان پذیرفت. یا گاهی بعضی اوزان بسیار خفیف شعری را که راحت نمیشود تشخیص داد ، ما میخواندیم میدیدیم یک وزن هست ، بعد دیدم بعضی اوزان را ایشان متذکر شدند که حتی آقای آهی توجه نداشتند . مرحوم صفارزاده احیاناً بعضی اوزان را اضافه کرده بود ، کشف کرده بود ، ایشان دقت میکرد ، تفکیک میکرد . همان طور که جناب آقای دکتر حسینی اشاره فرمودند ، وقتی شعرا حضور پیدا میکنند در جمعهای عامتر ، یا جمعهای خصوصی که در خدمت حضرت آقا بودیم ، جمعهای چهار-پنج نفره ، گاهی نکات بسیار بسیار فنی دقیق را ایشان اشاره میکند که حاکی از عمق کارشناسی ایشان در علوم و فنون شعری است.
در تسلط بر ادبیات و زبان پارسی ، خطابههای ایشان نیاز به ویرایش ندارد. با کمترین تصرف، کمتر از میزان تصرفی که در نثر یک ادیب میتوان کرد ، در خطابههای ایشان میشود تصرف کرد . این قدر دقیق سخن میگویند.
این همه، جهات کارشناسی و نظری است، اما جنبههای عملی ایشان وادی دیگری است. مجال، کم است من وارد نمیشوم، اما به اشاره بگویم که یک زاهد به تمام معناست . زهّاد اللیل و اُسد النّهار؛ از مصادیق آنانکه، شب هنگامها و سحرگاههای خوب خدایی دارند و روز هنگام، شیرانه میغرند. الحق، فرد ممتازی از جهات عملی است، علاوه بر جهات نظری که به گوشهای از آنها اشاره کردم . در جهات عملی ایشان فوقالعاده است. من جایی گفتم، خیلی در موبایلها و سایتها پیچید ، باز هم میگویم: من مکرر اراده کردم که با موبایلم از نعلین دست کم دو دههای که من دیدهام ایشان میپوشد و تَرَک تَرَک شده، عکس بگیرم . نعلینی که در پای ایشان میبینیم ، حدوداً دو دهه است که میپوشد و کهنهی کهنه است . بنده حتماً نظیر آن را نمیپوشم؛ البته اگر «آن نعلین» را در اختیار من بگذارند روی چشمانم قرار میدهم، آن نعلین خیلی راه خدمت رفته.
این همه را عرض کردم برای اینکه یک پیشنهاد بگویم و آن اینکه؛ این کتاب «شرح اسم»، بسیار ارزشمند است، اما راجع به ایشان باید کتبی مطابق و برابر با شخصیت چندوجهی و منشوروار ایشان نوشت.
باید با چند متغیر آثاری را تولید کرد : 1- متغیر نظر و عمل ، یعنی ما هم به جهات عملی و سیروی ایشان که این کتاب بر آن متمرکز هست بپردازیم، هم به جهات علمی و نظری ایشان. شیوة نگارش راجع به ایشان باید شبیه شیوه تاریخنگاری غربی باشد که وقتی تاریخ فیلسوفان را مینویسند، در واقع تاریخ فلسفه را مینویسند.، آراء را مینویسند که بیشتر نظری است . یعنی مثل یک کتاب فلسفی میشود این کتابها را درس داد . باید عملی و نظری و هر دو توأماً و به موازات هم پرداخته شود .2- متغیر دوم؛ باید هر بُعد شخصیت ایشان، تخصصی و مشروح نوشته شود . عرض کردم این اثر از جنبهای نسبتاً جامع است، اما وجه سیاسی آن غالب است و اگر بنویسیم مثلاً زندگانی سیاسی رهبری معظم، درست نوشتهایم . اما به زندگانی فقهی ایشان ، به زندگانی فرهنگی و هنری ایشان ، و همین طور سایر ابعاد و اضلاع این منشور نورانی نیز بیشتر باید بپردازیم. در چند عنوان کتابی اگر نوشته میشود اگر هزار صفحه هم هست، فقط با یک رویکرد و از یک زاویه به شخصیت ایشان نگاه کنیم. اصحاب آن زاویه دید، ایشان را بشناسند .3- متغیر سوم؛ لحاظنمودن مراتب مخاطب از نظر علمی ، سنی و احیاناً ذوقی و گرایشی. چه بسا ذوقی – گرایشی خودش متغیر اصلی میشود . یعنی برای جوانها باید جوانانه نوشت ، برای نخبگان نخبگانه باید نگاشت ، برای اهل علم طوری و برای طبقات اوساط جامعه طوری دیگر ، به لسان دیگری ، از زاویه دید دیگری. و احیاناً بیش از این سه چهار متغیری که به آنها اشاره شد ، دیگر متغیرها را هم باید لحاظ کرد .
من در بعضی کشورهای عربی وارد کتابفروشی شدم ، همان جا دیدم چهار-پنج اثر راجع به شرح حال ایشان هست ، این طور که الان در ذهنم هست 10 سال پیش بود؛ اما اینجا وارد کتابفروشی که میشویم اکثر کتاب فروشیها یک عنوان هم ندارند ، یعنی در بیرون از کشور متعدد نوشته شده اهتمام شده، معلوم شده که این آثار مخاطب دارد ، اما در داخل کشور کاری درخور نشده است . در حد اطلاع فیالجمله بنده، که رئیس هیئت امنای مؤسسه حفظ و نشر آثار ایشان هستم. بیاطلاع هم نیستم.
تنها اثری که فنی نگاشته شده است ، کتاب «شرح اسم» است که باید به آقای بهبودی و جناب آقای خزایی دست مریزاد عرض کنیم و آرزو کنیم خداوند متعال این عمل عبادی را به مثابة بهترین عبادت در حیات این دو بزرگوار و همکاران ارجمندشان بپذیرد، انشاءالله .
من از اینکه تصدیع دادم خیلی پوزشخواه هستم . ملاحظه میکنید؛ در کتاب به درستی نوشتهاند قبل از انقلاب ایشان به سن 40 نرسیده بودند مجتهد بودند، جزء رهبران انقلاب بودند. این خیلی معنیدار است، قبل از اینکه به سن 40 رسیده باشند ایشان از پیشگامان انقلاب قلمداد میشدند. این نشانة استعداد و ذکاوت فوقالعاده ایشان است. خداوند ایشان را حفظ کند در کنار حضرت حجت(عج) و تا ظهور دولت یار . والسلام علیکم و رحمه الله .
اشاره کردند که کتاب موسوم به «شرح اسم» شده است. در منطق، آنگاه که ما به جای ارائه تعریف فنی، تعریف به حد یا رسم ، اکتفا میکنیم به ارائه واژه معادل ، برابر نهاد لغوی آن عنوان، میگوییم شرحالاسم است. این نامگذاری ، یک نامگذاری متواضعانه است. دوستان ما خواستهاند بگویند که ما به ماهیت نپرداختهایم ، تنها بنا داشتهایم که در برابر شخصیت رهبری فرهیخته و ارجمند انقلاب، رهبری حکیم و سلیم امت، زعیم بزرگ امت اسلامی، تنها واژهای را ، کلمة معادلی را عرضه داشتهایم. هر چند که در قبال عظمت و عمق شخصیت این بزرگوار ، شخصیت موصوف ، این کتاب همین است. اما حق این است که خود کتاب بسیار دقیق و عمیق و درست و صحیح نگاشته شده و از جهات فنی ، اثر خوبی پدید آمده است.
وجه دیگری هم میتوان برای این نام بیان داشت و آن اینکه این کتاب شرحی است بر اسمی از اسماء الهی. اولیاء الهی ، عباد صالح ، مجاری و مصادیق اسماءالله هستند. در سراسر جهان اینک بعد از حضرت حجت – سلام الله علیه و عجّل الله تعالی فرجه الشریف – بیشترین خدمات به دین را رهبر بزرگوار و فرهمند انقلاب به آنها قیام کردند و از عهده آن قیام برآمدند. بعد از امام حاضر و معصوم در عصر ما ، کسی آن نقش و سهمی را که در تبیین دین و دفاع از اسلام ناب باید بر عهده داشته باشد، به اندازه ایشان ندارد. ایشان بزرگترین و بیشترین و ارزشمندترین خدمات را به دین خدا میکنند . تقرّب مگر از چه حاصل میشود ؟ قطعاً این خدمات عظیم، وقتی از ایشان صادر میشود موجب تقرّب ایشان است. و در این زمان، ایشان را باید بعد از حضرت حجت(عج) ، مقربترین بنده خدا به بارگاهش بدانیم. کسانی، اهل تعبّدند و اهل معرفتاند، ولی در کنجی خزیدهاند، عزلت گزیدهاند، اما ایشان چونان امام راحل(ره) به صحنه آمد ، سینه سپر کرد در مقابل بلایا ، و با تحمل بسیاری رنجها و سختیها ، در مقابل دشمن خود را سپر بلای دین خدا و مردم کرد. به همین جهت من به این حقیقت معتقدم، بی آنکه تعبیر دیگری از جهات دیگر شخصیت ایشان عرض کرده باشم. به شخصیت ایشان عقیده دارم، نه عقیدة حقوقی که برخی گفتند: به هر حال چون در قانون اساسی ولایت فقیه آمده است، باید از سر قانون بدان ملتزم شد، ولایت فقیه نیز در ولی فقیه متجلی است، پس باید به فرد مصداق احترام کرد. نه ، بلکه عقیدهمندم به مراتب معنوی رهبر بزرگوار و فهیم انقلاب. از جمله دلایل و تعبیرهای من نسبت به این مسئله این است که آیا هم اکنون در کره زمین بعد از حضرت حجت(عج) کسی بیش از ایشان خدمت به دین خدا میکند؟ اگر این همه خدمت، منشأ تقرّب نیست، پس چه چیزی سبب تقرّب به بارگاه الهی است ؟ و پس چه کسی را باید گفت که بعد از حضرت حجت(عج) به محضر الهی و ساحت الهی، از ایشان نزدیکتر است ؟
عبادت بزرگی است که مؤسسه محترم مطالعات و پژوهشهای سیاسی و محقق محترم این اثر بدان موفق شدند، خدا از آنها بپذیرد. شرح اسم است؛ این همه صبوری و شکیبایی و عمق و عظمت دید، این همه هوشمندی و ذکاوت و جودت فهم، که در رهبر بزرگوار مشاهده میکنیم. آیا اینها آیات الهی نیست؟ یا آیا او به حق آیتالله نیست ؟ آیة خدا نیست ، نشانة خدا نیست ؟ نمیتوان او را چونان مؤمنی حقیقی، وقتی مشاهده میکنیم، با دیدن او یاد خدا بیافتیم؟ و نمیافتیم ؟ میافتیم. پس او آیة خداست و این کتاب به شرح اسمی از اسماء الهی ، شرح مجرایی از مجاری الهی پرداخته است.
اما رویکرد این اثر هر چند کمابیش به زوایای گوناگون شخصیت موصوف پرداخته است ، بیشتر سیاسی است. یعنی اگر روزی روزگاری آثار متعددی در ترجمه و شرح حال رهبری فرهمند نگاشته شود، این اثر در دستة کتبی که شرح حال ایشان را با رویکرد سیاسی نوشتهاند ، یعنی شرح حال سیاسی، قرار خواهد گرفت. این را از این جهت عرض میکنم که ما با یک شخصیتی که ذوالابعاد است مواجهایم . شخصیت منشوروار و چندبُعدی این بزرگوار باید در ادامه کار ترسیم بشود.
او یک فقیه است ، فقیهی با جودت فهم، در پنجاه وپنج سالگی جوانترین مرجع عصر ما شد؛ به تأیید چندین مجتهد و مرجع که یا خود در مظان مرجعیت بودند یا بالفعل مرجع بودند. آنگاه که اطلاعیه از جامعه مدرسین صادر شد، امضاءکنندگان آن، خود از مجتهدین و از کسانی بودند که در مظان مرجعیت قرار داشتند و یا بالفعل جزء مراجع محسوب میشدند. این در حالی است که ایشان نسبت به دیگر مراجع همان زمان، سن بالایی نداشتند. فقیهی است در امعان نظر، فَتِن و برخوردار از ذکاوت خاص و جودت فهم ، فقیهی است علاوه بر حکمشناس بودن، موضوعشناس. قطعاً در میان معاصران، نمیشناسیم و نداریم که کسی بیش از ایشان موضوعشناس باشد. فهم و شناخت ابعاد هرچه بیشتر موضوع، در درستی حکمی که فقیه صادر میکند و انطباق حکم بر موضوع، نقش اساسی دارد. و قطعاً در صحت حکم و در اعلمیت مجتهد هم دخیل است. صدور حکم بدون شناخت کافی موضوع میسر نیست و گاه به خطا میرود. ایشان موضوعات متنوع و گسترده فقهی را به احسن وجه میشناسد. بسیار مهم است که یک فقیه حاقّ موضوعات را بشناسد ، مثلاً ماهیت پول را به خوبی بداند، کارکردهای پول اینک همان کارکردهایی نیست که قرون پیش بوده است ، امروزه پول، مقولة دیگری شده است. فهم دقیق و درست کارکردهای پول که ارزش اعتباری دارد ، نه آنچنان که تنها اقتصاددانان مطرح میکنند، در صدور حکم بسیاری از ابواب اقتصاد دخالت میکند و از جمله در مسئله بسیار پر اهمیت ربا. این درک، از فقیه ، فقیه اعلم میسازد، اعلمیت به اینگونه امور است. اعلمیت به این نیست که کسی دایرهالمعارف متحرک باشد ، همه آرا و اصطلاحات را حفظ باشد، اعلمیت به جودت فهم است. مرحوم سید صاحب عروه تصریح میکند: اعلمیت به جودت فهم است ، به این است کسی تیزهوش باشد ، تیزهوشی ملاک اعلمیت است نه پر بودن سینه از اصطلاحات و آرا و تاریخ فقه و اصول و دیگر علوم مرتبط به استنباط.
رهبر حکیم انقلاب، در علم اصول هم برجسته است، اصولی بارزی است ، اصولی دقیقی است. در علم رجال نیز رجالی دقیقی است. در سنین ماقبل میانسالی ، رساله «چهار کتاب اصلی علم رجال» به قلم ایشان صادر شده است. از حیث شناخت تاریخ جهان به ویژه جهان اسلام و ایران ، ایشان فوقالعاده است. یک تاریخدان دقیقالنظر و حاضرالذهن است ، در تاریخ، صاحب نظر است. چه در تاریخ اسلام و تشیّع ، چه در تاریخ ایران و منطقه. اینها را که عرض میکنم از ذهنم مرور میکند صحنهها و لحظههایی که در محضر ایشان بودیم و میدیدم که در یک مناسبتی بیمقدمه ، یک مرتبه ایشان شروع میکردند راجع به تاریخ منطقه سخن گفتن، چقدر دقیق اسامی اشخاص ، حکّام ، وقایع ، حوادث ، روزها ، اینها را دقیقاً ذکر میکردند . ایشان در زمینه تاریخ، ید طولایی دارند. در حوزة تفسیر ایشان صاحب دید هستند ، صاحب دقتاند . در حوزه مباحث کلامی، خصوصاً الهیات اجتماعی ، که بانی آن علامه شهید، استاد ما شهید مطهری است ، ایشان در این حوزه الهیات با رویکرد اجتماعی و کاربردی، فوقالعاده صاحب دید است. آن رساله «طرح کلی اندیشه اسلامی» را که همه آشنا هستید، میدانید گروهی از نخبگان بنا بوده هر یک بخشی از طرح کلی اندیشه دینی را ارائه کنند و از جمله ایشان. تنها اثرمتقن و منقحی که باقی مانده و در دسترس است همین رساله فشرده اما بسیار دقیق و ساختارمند و منسجم و منطقی است.
شما ممکن است بفرمایید که اینها بدیهی است که میگویی. اما غرض، تذکر به جامعیت علمی ایشان است. بعضی، تنها شخصیت تک ساحتی دارند ، فقط فقهشان خوب است، گاه بعضی فقط اصولشان خوب است فقهشان خوب نیست، بعضی فقهشان خوب است اصولشان خوب نیست. بعضی فقه و اصولشان خوب است ، ادبیاتشان خوب نیست. اما ایشان در ادبیات عرب نیز یک ادیب است، شعر عربی را خوب میفهمد، بسیار حفظ دارد. با خطابههای عربی ایشان ، با لحن ایشان آشنا هستیم . عربها شیفتة بیانات ایشان هستند، خطبههای ایشان در جهان عرب شنونده دارد، بسیار طالب دارد به خاطر همان ادبیات زیبا، لحن خوش ، صوت قشنگ ، طنین صدای بسیار زیبا. خطابههای ایشان در جهان عرب مخاطب خاص دارد.
در حوزه فرهنگ، ایشان شخصیت فرهنگشناس است . فرهنگ مقولة بسیار پیچیدهای است . تصور میکنم پس از مقولة وجود که هم پیچیده است هم ساده ، به تعبیری که در ابیات منظومه اشاره کردند، مقولة فرهنگ مثل مسئله وجود است . ظاهراً همه در فرهنگ صاحب نظرند ، همه خیال میکنند راجع به فرهنگ چیزی میدانند، اما بسیار پیچیده است. اما ایشان به حق، صاحب نظر مقولة فرهنگ و مخصوصاً فرهنگ ایرانی و اسلامی و سبک زندگی است.
در حوزه هنر در اغلب مقولات هنری، ایشان صاحبنظر است . من مکرراً دیدهام اصحاب هنر را وقتی که مبهوت از مجلس ایشان خارج میشدند. مثلاً چند سال پیش سینماگران یک دیداری با ایشان داشتند، با بسیاری از اینها برخورد کردم، مبهوت شده بودند. از اینکه، رهبر فرزانه انقلاب، آنقدر فنی و دقیق راجع به هنر سینما سخن گفته بودند و نظرات کارشناسانه دقیق ابراز نموده بودند.
در حوزه داستان و رمان، نیز فوقالعادهاند ، همین حوزه هنری؛ در یک مقطعی ایشان فرمودند رماننویسها و داستاننویسهای حوزه بیایند ، من میخواهم به آنها حقالتألیف بدهم ، خیلی سال پیش بود ، بیست و یکی دوسال پیش بود. جمعی را خدمت ایشان بردیم ، حدود 70 اثر را ایشان فنی خوانده بود ، نقد کرده بود ، همه را هم تاریخ و ساعت زده بود ، غالباً هم بعد از نیمه شب، رمانها یا داستانها را خوانده بودند، همه را هم حاشیه زده بودند. بعد، آن مطالب به صورت یک کتاب، چاپ شد، همه هم نظرات فنی راجع به داستان و رمان. ایشان بیش از هزار رمان خوانده ، البته خیلی پیشترها از ایشان شنیدم که هزار رمان خواندهاند، اکنون خیلی بیشتر باید باشد چون هنوز هم میخوانند. در رمان ، در ادبیات داستانی صاحب نظری قویاند.
در حوزه شعر، احتمالاً بنده را به عنوان یک طلبهای که سر سوزن ذوقی دارد ، شما هم تصدیق کنید که عرض من کارشناسانه است، تصور میکنم الان در کشور ما، در شعرشناسی و فنون شعر در وزن و قافیه و صنایع شعری، ایشان به قله توانایی و قدرت و قوت رسیده اند. دوستان ما میشناسند جناب آقای آهی را که به هر حال استاد عروض و قافیه است و بسیاری از شعرای معاصر ، ناموران مثل مرحوم قیصر امینپور ، مثل مرحوم سید حسن حسینی و امثال اینها ، ما هم مختصری شاگرد ایشان بودیم، ایشان کارهای دقیق فنی کردهاند، همگان مراتب و مقام کارشناسی ایشان را در حوزه علوم و فنون شعری قبول دارند. من گاه دیدهام که ایشان بر آقای آهی ایراد گرفته و ایشان پذیرفت. یا گاهی بعضی اوزان بسیار خفیف شعری را که راحت نمیشود تشخیص داد ، ما میخواندیم میدیدیم یک وزن هست ، بعد دیدم بعضی اوزان را ایشان متذکر شدند که حتی آقای آهی توجه نداشتند . مرحوم صفارزاده احیاناً بعضی اوزان را اضافه کرده بود ، کشف کرده بود ، ایشان دقت میکرد ، تفکیک میکرد . همان طور که جناب آقای دکتر حسینی اشاره فرمودند ، وقتی شعرا حضور پیدا میکنند در جمعهای عامتر ، یا جمعهای خصوصی که در خدمت حضرت آقا بودیم ، جمعهای چهار-پنج نفره ، گاهی نکات بسیار بسیار فنی دقیق را ایشان اشاره میکند که حاکی از عمق کارشناسی ایشان در علوم و فنون شعری است.
در تسلط بر ادبیات و زبان پارسی ، خطابههای ایشان نیاز به ویرایش ندارد. با کمترین تصرف، کمتر از میزان تصرفی که در نثر یک ادیب میتوان کرد ، در خطابههای ایشان میشود تصرف کرد . این قدر دقیق سخن میگویند.
این همه، جهات کارشناسی و نظری است، اما جنبههای عملی ایشان وادی دیگری است. مجال، کم است من وارد نمیشوم، اما به اشاره بگویم که یک زاهد به تمام معناست . زهّاد اللیل و اُسد النّهار؛ از مصادیق آنانکه، شب هنگامها و سحرگاههای خوب خدایی دارند و روز هنگام، شیرانه میغرند. الحق، فرد ممتازی از جهات عملی است، علاوه بر جهات نظری که به گوشهای از آنها اشاره کردم . در جهات عملی ایشان فوقالعاده است. من جایی گفتم، خیلی در موبایلها و سایتها پیچید ، باز هم میگویم: من مکرر اراده کردم که با موبایلم از نعلین دست کم دو دههای که من دیدهام ایشان میپوشد و تَرَک تَرَک شده، عکس بگیرم . نعلینی که در پای ایشان میبینیم ، حدوداً دو دهه است که میپوشد و کهنهی کهنه است . بنده حتماً نظیر آن را نمیپوشم؛ البته اگر «آن نعلین» را در اختیار من بگذارند روی چشمانم قرار میدهم، آن نعلین خیلی راه خدمت رفته.
این همه را عرض کردم برای اینکه یک پیشنهاد بگویم و آن اینکه؛ این کتاب «شرح اسم»، بسیار ارزشمند است، اما راجع به ایشان باید کتبی مطابق و برابر با شخصیت چندوجهی و منشوروار ایشان نوشت.
باید با چند متغیر آثاری را تولید کرد : 1- متغیر نظر و عمل ، یعنی ما هم به جهات عملی و سیروی ایشان که این کتاب بر آن متمرکز هست بپردازیم، هم به جهات علمی و نظری ایشان. شیوة نگارش راجع به ایشان باید شبیه شیوه تاریخنگاری غربی باشد که وقتی تاریخ فیلسوفان را مینویسند، در واقع تاریخ فلسفه را مینویسند.، آراء را مینویسند که بیشتر نظری است . یعنی مثل یک کتاب فلسفی میشود این کتابها را درس داد . باید عملی و نظری و هر دو توأماً و به موازات هم پرداخته شود .2- متغیر دوم؛ باید هر بُعد شخصیت ایشان، تخصصی و مشروح نوشته شود . عرض کردم این اثر از جنبهای نسبتاً جامع است، اما وجه سیاسی آن غالب است و اگر بنویسیم مثلاً زندگانی سیاسی رهبری معظم، درست نوشتهایم . اما به زندگانی فقهی ایشان ، به زندگانی فرهنگی و هنری ایشان ، و همین طور سایر ابعاد و اضلاع این منشور نورانی نیز بیشتر باید بپردازیم. در چند عنوان کتابی اگر نوشته میشود اگر هزار صفحه هم هست، فقط با یک رویکرد و از یک زاویه به شخصیت ایشان نگاه کنیم. اصحاب آن زاویه دید، ایشان را بشناسند .3- متغیر سوم؛ لحاظنمودن مراتب مخاطب از نظر علمی ، سنی و احیاناً ذوقی و گرایشی. چه بسا ذوقی – گرایشی خودش متغیر اصلی میشود . یعنی برای جوانها باید جوانانه نوشت ، برای نخبگان نخبگانه باید نگاشت ، برای اهل علم طوری و برای طبقات اوساط جامعه طوری دیگر ، به لسان دیگری ، از زاویه دید دیگری. و احیاناً بیش از این سه چهار متغیری که به آنها اشاره شد ، دیگر متغیرها را هم باید لحاظ کرد .
من در بعضی کشورهای عربی وارد کتابفروشی شدم ، همان جا دیدم چهار-پنج اثر راجع به شرح حال ایشان هست ، این طور که الان در ذهنم هست 10 سال پیش بود؛ اما اینجا وارد کتابفروشی که میشویم اکثر کتاب فروشیها یک عنوان هم ندارند ، یعنی در بیرون از کشور متعدد نوشته شده اهتمام شده، معلوم شده که این آثار مخاطب دارد ، اما در داخل کشور کاری درخور نشده است . در حد اطلاع فیالجمله بنده، که رئیس هیئت امنای مؤسسه حفظ و نشر آثار ایشان هستم. بیاطلاع هم نیستم.
تنها اثری که فنی نگاشته شده است ، کتاب «شرح اسم» است که باید به آقای بهبودی و جناب آقای خزایی دست مریزاد عرض کنیم و آرزو کنیم خداوند متعال این عمل عبادی را به مثابة بهترین عبادت در حیات این دو بزرگوار و همکاران ارجمندشان بپذیرد، انشاءالله .
من از اینکه تصدیع دادم خیلی پوزشخواه هستم . ملاحظه میکنید؛ در کتاب به درستی نوشتهاند قبل از انقلاب ایشان به سن 40 نرسیده بودند مجتهد بودند، جزء رهبران انقلاب بودند. این خیلی معنیدار است، قبل از اینکه به سن 40 رسیده باشند ایشان از پیشگامان انقلاب قلمداد میشدند. این نشانة استعداد و ذکاوت فوقالعاده ایشان است. خداوند ایشان را حفظ کند در کنار حضرت حجت(عج) و تا ظهور دولت یار . والسلام علیکم و رحمه الله .