04 آذر 1404

عملیات ناموفق اخراج سفیر ایران از لبنان

ماجرای شکست طرح شارون برای پیشگیری از اتحاد بیروت با تهران


عملیات ناموفق اخراج سفیر ایران از لبنانتصویر ۲۱ بهمن ۱۳۶۲ از نیروهای آمریکایی در حال ترک بیروت

۵ آذر ۱۳۶۲ خبری در رسانه‌ها قدرت نرم ایران در لبنان را به نمایش گذاشت. شکست دستور امین جمیل، رئیس‌جمهور وقت لبنان که در تلاش بر قراری رابطه با اسرائیل بود، مبنی بر قطع رابطه با ایران با شاهد راهپیمایی بزرگ در جنوب بیروت و انسداد راه خروج سفیر ایران موجب انصراف وی از آن دستور شد.

قدرت هوشمند در بیروت

عمق ماجرا، از یک سال و نیم قبل شروع شده بود. در شرایطی که طلیعه پیروزی ایران بر خرمشهر آشکار شده بود، جملات معناداری از مقامات آمریکایی شنیده می‌شد. ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۱ الکساندر، هیگ وزیر امور خارجه آمریکا، در گزارش خود به وزیران عضو پیمان نظامی ناتو در بروکسل گفت: «پیروزیهای ایران در جنگ با عراق نگرانیهای امنیتی در کشورهای نفت خیز خلیج فارس را افزایش داده و این امر اثرات احتمالی برای منافع غرب در بردارد. برخی از کشورهای خلیج فارس از آن بیم دارند که پیروزی، ایران موج تب و تاب انقلابی را تقویت کرده و این امر می‌تواند امنیت آنها را به مخاطره اندازد.»[1] ادامه همین منطق بود که سبب شد چهار سال بعد، «جورج شولتز» وزیر خارجه بعدی آمریکا بگوید: «خطر در خلیج فارس یک خطر واقعی است. اگر خمینیسم در منطقه پیشرفت کند، منافع استراتژیک آمریکا آسیب خواهد دید و بدیهی است که منافع اسرائیل نیز ضربه خواهد خورد.»[2]
در روزهایی که هنوز نظریه «قدرت هوشمند» به معنای تلفیق قدرت سخت و نرم ارائه نشده بود، حمله نظامی اسرائیل به جنوب لبنان، هدفی فراتر از تصرف خاک داشت.  ۱۴ خرداد‌ اسرائیل‌ به‌ جنوب لبنان حمله کرد. از جمله اهداف این حمله، برکشیدن یک رئیس‌جمهور مسیحی طرفدار خود در لبنان، کاهش نفوذ سوریه، اخراج مبارزان فلسطینی‌ از لبنان و ... بود. آریل شارون، وزیر دفاع اسرائیل، بشیر جمیل، رهبر فالانژهای لبنان، را برای این نقش در نظر گرفته بود. «اسرائیلی‌ها کمربند جنوبی لبنان را یک سال قبل از انقلاب ایران یعنی در سال ۱۹۷۸، اشغال کرده بودند. [...] در آنجا با همکاری سعد حداد و آنتوان لحد و مسیحی‌های جنایتکاری که با قوای لبنانی همکاری می‌کردند مستقر شده بودند. فرماندهی ارتش هم در اختیار همان مسیحی‌های هم‌پیمان اسرائیل بود. [...] بعد از انقلاب اسلامی آن‌ها یک گام پیشروی کردند و در سال ۱۹۸۲، بیروت را اشغال کردند. [...] سپس بشیر جمیل را رسماً رئیس‌جمهور لبنان کردند؛ یعنی این‌قدر قدرت داشتند. آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها و ایتالیایی‌ها نیرو به بیروت آوردند؛ بدین معنا که نه‌تنها از لحاظ سیاسی بلکه از لحاظ نظامی هم از این اشغال پشتیبانی می‌کنیم. اسرائیلی‌ها هم در آنجا ثابت شدند.»[3]

تفوق مقاومت بر نیرنگ

به قدرت نشستن بشیر جمیل با میانجیگری فیلیپ حبیب، فرستاده آمریکا، چند روز بیشتر به طول نینجامید، او ۲۳ شهریور ۱۳۶۱ پس از تحویل گرفتن مقام ریاست جمهوری لبنان و قبل از ادای سوگند، رسمی به همراه 25 نفر از همراهانش براثر انفجار بمب در مقر حزب فالانژ لبنان کشته شد. دو روز بعد، کشتار صبرا و شتیلا برای ارعاب مقاومت لبنان توسط نیروهای فالانژ و با همکاری ارتش اسرائیل رخ داد و دقیقا یک هفته بعد، برادرش امین جمیل رئیس جمهور لبنان شد و تعهد خود به ادامه رابطه با اسرائیل و امضای پیمان صلح را اعلام کرد اما حتی حافظ اسد هم او را در این ادعا جدی نگرفت.[4]
با شکست طرح آریل شارون، اسرائیل نیاز داشت تا به سرعت ترتیبات جدیدی را اتخاذ کند، به ویژه که عملیات مقاومت در منطقه بیروت در حال تشدید بود. از این رو پس از قتل عام هزاران فلسطینی در اردوگاه های آوارگان صبرا و شتیلا ، نیروهای فرانسوی و تفنگداران دریایی آمریکا به عنوان بخشی از نیروی چند ملیتی، در جنوب بیروت، کنار فرودگاه مستقر شدند.[5]
۲۰ آبان ۱۳۶۱ احمد قصیر از اعضای حزب‌الله لبنان در عملیاتی استشهادی به یکی از ساختمان‌های ارتش اسراییل در مناطق اشغالی صور حمله کرد که اولین عملیات استشهادی حزب‌الله لبنان بود و وی به خاطر این عملیات موفق، از سوی سید حسن نصرالله لقب «امیر الاستشهادیون» (امیر شهادت‌طلبان) گرفت. (گزارش تصویری از این حوادث را اینجا ببینید)
اسرائیل برای ادامه نقشه خود، به فکر دیدار با یکی از شاخص‌ترین روحانیون محبوب و منسوب به حزب‌الله افتاد. شیخ راغب حرب، روحانی با نفوذی که هنگام حمله اسرائیل، برای شرکت در یک کنفرانس در ایران بود و با خبر حمله اسرائیل، بلافاصله به لبنان بازگشت و خود را به شهر جبشیت رساند و با نیروهای اسرائیلی می‌جنگید. «حرب از دیدار با افسران اسرائیلی که خواستار ملاقات با او بودند، امتناع ورزید[6] و اعلام کرد که دست دادن با دشمن نشانه همکاری و موافقت با اوست در حالی که سرکوب آنها نشانه مقاومت است.»[7]

مقاومت مقابل فشار برای سازش

۷ دی  ۱۳۶۱، چهار ماه پس از به قدرت رسیدن امین جمیل، مذاکرات رسمی بین لبنان و اسرائیل تحت نظارت آمریکا در بیروت آغاز شد. هدف، امضای یک موافقتنامه صلح برای مشروعیت‌بخشی به حضور نظامی اسرائیل در جنوب لبنان بود.
در این مسیر، فشار بر مقاومت افزایش یافت، به عنوان مثال منزل شیخ راغب حرب ۲۸ اسفند ۱۳۶۱ توسط عناصر صهیونیستی محاصره و بازداشت شد. این اقدام موجب اعتراضات گسترده در جنوب لبنان شد. اهالی جبشیت و نبطیه با تحصن و اعتصاب سراسری واکنش نشان دادند و خواستار آزادی وی شدند. علمای منطقه نیز در حسینیهٔ نبطیه تحصن کردند. پس از ۱۷ روز، شیخ راغب حرب در ۱۴ فروردین ۱۳۶۲ آزاد شد. او دربارهٔ دوران بازداشت گفت: «نیروهای صهیونیست چشم مرا بستند و دست‌بسته یک شب در شهر نبطیه نگه داشتند. آن‌ها گفتند می‌خواهند مرا به زندان انصار منتقل کنند... صهیونیست‌ها در بازجویی نظر مرا دربارهٔ صلح، شناسایی متقابل و مصلحت اسرائیل پرسیدند.»
مقاومت تسلیم چنین ارعاب‌هایی نشد، ۲۹ فروردین ۱۳۶۲، یک انفجار مهیب سفارت آمریکا در بیروت را منفجر کرد. متعاقب آن، حملات شهادت‌طلبانه‌ای توسط سازمان جهاد اسلامی لبنان (که مجزا از حزب الله بود) به نیروهای آمریکایی و فرانسوی وارد آمد که تلفات سنگینی به همراه داشت. در این حادثه پس از ورود یک اتومبیل حامل بمب به مدخل اصلی سفارت که مشرف به دریای مدیترانه است، در ساعت ۱۴ و ۳۵ دقیقه ۵ طبقه از ساختمان ۷ طبقه سفارت فرو ریخت. رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد، تصمیم گرفته است جرج شولتز، وزیر خارجه خود را به بیروت اعزام دارد تا گفت و گوها در مورد خروج تمام نیروهای بیگانه از لبنان، بتواند با موفقیت خاتمه یابد.[8]

توطئه تجزیه لبنان

در کنار این روند، مذاکرات عوامل همراه با اسرائیل در لبنان متوقف نشده بود. ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۲، پس از ۳۴ دور مذاکره، توافقنامه صلح لبنان و اسرائیل به امضا رسید. مهم‌ترین بند آن، اجازه استقرار ارتش اسرائیل در جنوب لبنان و تأمین امنیت آن منطقه بود. این توافقنامه خشم مسلمانان لبنان را برانگیخت و منجر به تحصن روحانیون در مسجد امام رضا(ع) در ضاحیه بیروت و حمله ارتش لبنان به معترضان شد. دولت لبنان ایران را مسئول این اعتراضات دانست و تهدید به قطع رابطه کرد.
پس از ملاقات‌های امیر بحرین و امین جمیل رئیس‌جمهور فالانژ لبنان با ریگان، دوم مرداد، اسحاق شامیر وزیر خارجه و موشه ارنز وزیر دفاع اسرائیل نیز برای گفت‌وگو با ریگان رهسپار واشنگتن شدند تا طرح تجزیه لبنان و انضمام منطقه جنوب این کشور به فلسطین اشغالی با عنوان «تغییر مواضع نیروهای دفاعی آمریکا در لبنان» مورد بررسی قرار گیرد.[9]
این نوع جلسات دیپلماتیک اما نه مطابق خواست اسرائیل منجر به تجزیه لبنان شد و مطابق خواست مذاکره کنندگان لبنانی خروج نیروهای آمریکایی و متحدانش را رقم زد. تنها ناوهای حاضر تعویض می‌گشت.

جنایت فراموش‌نشدنی فرانسه

این حضور منحصر به آمریکا نبود و فرانسه در پی نقش تاریخیش، قصد تحکیم جای پای خود را داشت. ناوها و جنگنده‌های فرانسوی در بیروت، صرفاً برای ارعاب نبود. در لبنان هواپیماهای فرانسه در بمباران وحشیانهٔ مناطق مسکونی شهر بعلبک، ضمن کشتار تعداد زیادی از مردم لبنان، سیزده سپاهی که برای آموزش به لبنان رفته بودند را به شهادت رساندند. [10]
خبر شهادت ۱۳ شهید ایرانی در جبل عامل به صفحهٔ اول روزنامه‌ها راه یافت[11] و تشییع پیکر آنها با حضور رئیس‌جمهور، وزرای خارجه، سپاه، نفت، نیرو و جمعی از نمایندگان مجلس و همه فرماندهان نیروهای مسلح برگزار شد.[12]

تلاش برای قطع همدلی ایران

همزمان با این ترور مستشاران ایرانی حاضر در لبنان توسط فرانسه، دولت لبنان خواستار قطع رابطه با ایران شد.
چهارم آذر۱۳۶۲ خبر تحصن شیخ محمد مهدی شمس‌الدین در مسجد الصفاء در بخش غربی بیروت که برای محکوم کردن اعمال ضدانسانی صهیونیست‌ها و متحدانش در جنوب لبنان منتشر شد. شیخ راغب حرب نیز در حسینیهٔ شهرک جبشیت در منطقهٔ نبطیه مراسم باشکوهی با شرکت اهالی این شهرک و روستاهای اطراف و جمعی از علمای منطقه برگزار کرد و مفهوم استشهاد حسینی را تشریح و تأکید کرد که رویارویی با دشمن صهیونیستی در منطقهٔ جنوب متوقف نخواهد شد و تا خروج بدون قید و شرط ارتش دشمن از این منطقه ادامه خواهد یافت. دختر امام موسی صدر نیز در شهر اشغالی صور در تجمع مردم سخنرانی کرد و گفت : «ما با افتخار و سربلندی از رهبری که شهادت را پیشه کرده پیروی خواهیم کرد.» [13]
بعد از برگزاری نماز جمعه نیز یک راهپیمایی گستردهٔ مردمی به نشانهٔ مخالفت با قطع روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران در جنوب بیروت برپا شد و و علمای شاخص در پیشاپیش آن‌ها در حرکت بودند. در پیشاپیش راهپیمایان پرچم‌های جمهوری اسلامی ایران و پلاکاردهای «لااله الا الله» و تصاویر بزرگی از امام خمینی حمل می‌شد. پلاکاردهایی مانند «قطع روابط با ایران اسلامی یک توطئهٔ مشترک آمریکایی - صهیونیستی می‌باشد»، «ما به رژیم لبنانی اعلام می‌کنیم که هر خانه از خانه‌های مسلمانان در لبنان سفارت جمهوری اسلامی ایران می‌باشد» به همراه داشتند.[14]
شکست متحدان اسرائیل در ارتش لبنان در برابر مقاومت و حملات به متحدان صهیونیست‌ها، گریزناپذیری خروج نیروهای چندملیتی از لبنان شد. کمتر از دو ماه بعد، خروج نیروهای آمریکایی از بیروت آغاز شد و سرانجام کابینه لبنان در ۱۴ اسفند ۱۳۶۲، توافقنامه ۱۷ می را به صورت رسمی لغو کرد.[15] این پیروزی، دولت امین جمیل را تضعیف کرد و بر قدرت نفوذ حزب‌الله در لبنان افزود.


[1] بهرام، نوازنی (1381) گاه‌شمار سیاست خارجی ایران،تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 313

[2] مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (1384) کودتای نوژه، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص95

[3] شیخ‌الاسلام، حسین (1400) سفیر قدس، تهران: راه یار، ص203 تا 205

[4] الشرع، فاروق (1401) روایت گمشده، مترجم حسین جابری انصاری تهران: انتشارات ایران، ص 109

[5] بلانفورد، نیکولاس (1402) مجاهدان راه خدا، مترجم پروین عبدخدایی، تهران: انتشارات ایران، ص 86

[6] سرانجام او شب جمعه، ۲۷ بهمن ۱۳۶۲ با کمین نیروهای صهیونیستی ترور شد.

[7]  همان، ص 88

[8] هاشمی رفسنجانی، اکبر (1376) خطبه‌های جمعه، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ص85

[9] روزنامه جمهوری اسلامی، 3 /5/ 1362، ص 3

[10] روزنامه اطلاعات، 1/ 9/ 1362، ص6

[11] فهرست شهیدان چنین است: محمد عسگری، محمدحسین رشیدی، خلیل ذاکری، حبیب‌الله بخشی، سید احسان‌الله میرذکی، حاج محمدعلی باقری، محمدباقر سلیمی، ابراهیم نیکوبیان، خداداد ملکی غفاری، محمدشاه قلی، مصطفی نیکوقدم، حاج محمدباقر رشیدیان، حاج عباسعلی معافی.

[12] روزنامه جمهوری اسلامی، 2/ 9/ 1362، ص12

[13] روزنامه جمهوری اسلامی، 6/ 9/ 1362، ص3

[14] همان

[15] شهمرادی، حسین (1395) علل همگرایی ایران و سوریه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 197



حضور آیت‌الله خامنه‌ای در تشییع شهدای جبل‌عامل


شهادت فراموش نشدنی 13 مستشار ایرانی در لبنان توسط فرانسه