29 خرداد 1403
واقعه دلخراش قتل حاجی ایرانی در مکه
اشاره: در آذرماه ۱۳۲۲ ش. واقعه خونین و دلخراشی در جریان مناسک حج تمتع پیش آمد که ایران و جهان تشیع را تکان داد. ماجرا از این قرار بود که در روز ۱۲ ذیالحجه(18 آذر)، جوانی ۲۲ ساله از اهالی یزد به نام ابوطالب یزدی که با خانواده خود به قصد انجام مناسک حج تمتع به مکه رفته بود، حین طواف کعبه بر اثر گرمی هوا و پر بودن شکم، دچار حالت تهوع شد و برای این که زمین مسجدالحرام آلوده نشود، گوشه جامه احرام خود را مقابل دهان گرفت و در آن استفراغ کرد و اطراف آن را گرفت تا روی زمین نریزد. اما قدری از آن مواد از گوشه جامهاش بر سنگهای مسجدالحرام ریخت. شُرطههای سعودی به گمان آن که او قصد نجسکردن مسجدالحرام را دارد، وی را دستگیر کردند و همراه چند نفر مصری سلفی به عنوان شاهد، به شُرطهخانه بردند و از آنجا نزد قاضی فرستادند. شاهدان به ناحق گواهی دادند و قاضی به قتل آن حاجی بیگناه حکم کرد. وی را روز بعد ۱۴ ذیالحجه پیش چشم مردم در برابر مروه در خیابان با ضرب شمشیر، به جرم آلودهکردن خانه خدا کشتند. نقل شده که پس از قتل ابوطالب یزدی، گروهی در مسجدالحرام گرد آمدند و به شادی پرداخته، قتل ابوطالب را به یکدیگر تبریک گفتند. آنان با مشاهده هر حاجی ایرانی به او اهانت کرده، وی را تهدید به قتل مینمودند. بر اثر این رفتارها، بیم و وحشت میان حاجیان ایرانی پدید آمد. آنان میکوشیدند به تنهایی جایی نروند و حتی هنگام نماز اهل سنت در مسجد نباشند و هنگام نماز و طواف نیز مراقب خود باشند.
همسر ابوطالب در شرح چگونگی ماجرا میگوید: پیش از ورود به حرم در رستورانی نزدیک به آنجا نهار خوردیم که احتمالاً غذایش فاسد بود. خستگی فراوان و گرمی هوا هم در این اتفاق تأثیر داشت. روز بعد که حکم صادر شد، مردم مقابل مروه تجمع کردند. ابوطالب دست بسته در میان مردم و شرطهها قرار داشت و چون عربی نمیدانست، خیره خیره به اطراف مینگریست. آنگاه یکی از شرطهها در گوشش چیزی گفت که بعداً معلوم شد جرم او (تلویث بیت) را به وی گوشزد و کیفر آن را اعلام کرده است. اما وی چیزی نفهمید و هیچ واکنشی از خود نشان نداد. آنگاه جلاد آماده شد و شمشیر را از پشت به گردن او زد. وی که اکنون به ماجرا پی برده بود، سرش را شتابان به جلو کشید و تنها زخم کوچکی برداشت. در این لحظه تنها توانست این سخن را بگوید: «بالاخره کار خود را کردید!» آنگاه ضربه دیگر جلاد سرش را بر زمین انداخت.
پس از رسیدن خبر قتل ابوطالب یزدی، موجی از خشم و ناراحتی و اعتراض در میان شیعیان ایران و جهان پدید آمد. آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، زعیم عالیقدر شیعه، که آنزمان در نجف اشرف مقیم بود، در تلگرافی به محمدرضا پهلوی، سکوت او را در مورد این واقعه ناروا دانست و خواستار «تعقیب قضیه و مؤاخذه مرتکبین» این جنایت شد. اهالی نجف و کربلا اعتراضشان را در همایشها و راهپیماییهایی اعلان کردند. در ایران عزای عمومی اعلام و در اکثر شهرها مجالس ختم برگزار شد. دو خواهر ابوطالب در مدّتی کوتاه بر اثر اندوه آن حادثه جان باختند. روزنامهها و مجلات ایرانی چون اطلاعات، آژیر، آذربایجان، تهران مصور، امید، رعد، و صدای ایران و نیز نشریات عربی مانند منبرالشرق به بازتاب خبر و احیاناً نقد رفتار حکومت سعودی و طرح اندیشه ضرورت اصلاح سازمان مدیریت حج و حرمین پرداختند. نیز مکاتباتی میان دولت ایران و دولت سعودی از جانب سفیر ایران در مصر که نماینده سیاسی دولت ایران در عربستان سعودی نیز بود، صورت گرفت که حاوی اعتراض ایران و پاسخ عربستان بود.
این واقعه منجر به قطع روابط دولت ایران و دولت سعودی به مدت پنجسال گردید و تا سالها جز افرادی اندک، آن هم مخفیانه، کسی از ایران به حج نرفت. در سال ۱۳۲۷ ش. به دستور نخستوزیر وقت، دیگر بار روابط برقرار و باب حج گشوده شد. بازگشایی ارتباط و سفر حج ایرانیان بر پایه درخواست و تمایل هر دو کشور به جهت منافع مالی برای حکومت سعودی و تمایل شدید ایرانیان برای ادای مناسک حج رخ داد.
در اینجا برخی اخبار مربوط به این واقعه به نقل از روزنامه اطلاعات به حضورتان ارائه میگردد.
(اعلامیه وزارت امورخارجه ایران در مورد واقعه قتل ابوطالب یزدی)
(تلگراف آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی به محمدرضا پهلوی در مورد واقعه قتل ابوطالب یزدی)
(نامه آیتالله سید هبةالدین شهرستانی به محمدرضا پهلوی در مورد واقعه قتل ابوطالب یزدی)
(اعتراض مجدد سفیر ایران در قاهره به دولت عربستان سعودی در مورد واقعه قتل ابوطالب یزدی)
(یادداشت مجدد وزارت امور خارجه ایران به دولت عربستان سعودی در مورد واقعه قتل ابوطالب یزدی)