شهید مطهری فقه و تاریخ و فلسفه و عرفان و تفسیر می دانست



رجبی دوانی:
دکتر رجبی دوانی در تشریح آراء و افکار شهید مطهری گفت خود ایشان بار‌ها می‌فرمود که آنچه می‌گویم ممکن است اشکالاتی داشته باشد که من آماده بحث و گفت‌وگو هستم اما پاسخ او را با گلوله دادند. خب این پاسخ از طرف یک افرادی که نمازخوان بودند به ایشان داده شد اما یادم می‌آید که در جلسه‌ای یکی از اساتید مشهور جامعه‌شناسی که مارکسیستی بود در پاسخ به دعوت شهید مطهری برای بحث و گفت‌وگو، به روی ایشان چاقو کشید.
 دکتر محمد رجبی رئیس کتابخانه و موزه و اسناد مجلس شورای اسلامی در مراسم گرامیداشت روز معلم که روز دوشنبه ۹ اردیبهشت 1392در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد، از شهید مطهری به عنوان یکی از معلمانی که در پی خیر اعلا بود، یاد کرد و افزود: شهید مطهری فقه، تاریخ، فلسفه، عرفان، تفسیر را می‌دانست و تمام تلاشش این بود که وجودش خیری برای انسان‌های زمان خود و آیندگان باشد لذا خیر اعلا را انتخاب کرد و به سراغ نکاتی رفت که احساس می‌کرد جامعه اسلامی در گذشته و حال به واسطه گم کردن این طریق به بیراهه رفته‌اند و وظیفه خود را در هدایت جامعه می‌دانست.
رئیس سابق کتابخانه ملی تأکید کرد: شهید مطهری در هر حوزه‌ای که وارد می‌شد در پی باز کردن گره‌های زمان خودش بود و آثاری چون اصول فلسفه و روش رئالیسم، عدل الهی، مسئله حجاب و... از این دست کتبی است که بر اساس نیاز جامعه نوشته شد.
 وی با اشاره به رابطه تفکرات دکتر شریعتی و شهید مطهری، تصریح کرد: در یک دوره‌ای دکتر شریعتی بحث مدرنیته را مطرح کرد و اینکه آیا جامعه یا تاریخ بر ما حکومت می‌کند؟ و آیا انسان در شرایطی زندگی می‌کند که با فرهنگ و تمدن به عنوان مسلمان مسئله دارد؟ و شهید مطهری در پاسخ به این مسائل کتاب‌هایی مثل جامعه و تاریخ، جهان‌بینی و... را نوشت که بعد از شهادت ایشان منتشر شد.
 دکتر رجبی دوانی با اشاره به جلسات سخنرانی شهید مطهری در دانشکده الهیات دانشگاه تهران، گفت: این جلسات در سطح اساتید برگزار می‌شد اما متأسفانه بعد از انقلاب این مباحث را بسیار فشرده کرده و در تعلیمات دینی و دبیرستان آوردند که این مسئله باعث شد که آن مطالب ارزشمند از اصالت خود بیفتد، چون این مطالب برای بچه‌ها نوشته نشده بود و نه تنها بچه‌ها که برخی از معلمان هم مطالب را نمی‌فهمیدند چون بسیار فشرده بیان شده بود. ما در آن زمان نسبت به این مسئله اعتراض کردیم اما برخی تصور می‌کردند که ما با شهید مطهری مخالف هستیم در حالیکه قطعا اگر شهید مطهری بود اولین کسی می‌بود که نسبت به انتشار این مطالب به عنوان کتاب درسی مخالفت می‌کرد.
 وی در ادامه به تفکرات دکتر شریعتی اشاره کرد و گفت: شریعتی با اینکه درد دین داشت اما معتقد بود که با متد جامعه‌شناسی دیالکتیک می‌شود تمام مسائل دینی را مطرح کرد و مستمرا می‌گفت اگر اسم خدا را در قرآن بردارید و به جای آن «ناس» بگذارید هیچ معنای قرآن عوض نمی‌شود. در ظاهر شاید این حرف درستی باشد اما در واقع حرف گزافی است؛ بله جاهایی است که خداوند، مردم را به جای خود معرفی کرده است مثل آیه قرض‌الحسنه اما آیات بسیاری مثل خلق‌الله... چه می‌شود؟ به همین دلیل بود که شهید مطهری به روشنگری درباره این مسائل پرداخت اما برخی تصور کردند کسی که به روشنگری در این زمینه می‌پردازد، با اصل جهت‌گیری شریعتی مخالف است در حالیکه اینطور نبود یعنی هدف هر دو یکی بود اما راه و روش فرق می‌کرد. مرحوم شریعتی طرح مباحث دینی از نگاه جامعه‌شناسی بود در حالیکه همه چیز را اجتماعی دیدن و محصول مناسبات انسانی دیدن کم کم به نفی دین منجر می‌شود.
 رئیس کتابخانه مجلس شورای اسلامی به بیان خاطرات خود از شاگردی دکتر شریعتی و شهید مطهری، پرداخت و گفت: یک بار قرار بود دکتر شریعتی مقاله‌ای را با عنوان «جامعه‌شناسی شرک» ارائه کند به این معنی که اگر جامعه طبقاتی باشد، اعتقاد به خدا نیز طبقاتی می‌شود و به جای یک خدا، چند خدایی می‌شود. دکتر داوری با دیدن اعلامیه برگزاری این سخنرانی از من سؤال کرد که این چه مطلبی است و من هم گفتم قرار است ایشان در این سخنرانی توضیح دهند و بعد از من پرسیدند که اگر اینطور است که می‌گویید پس جامعه‌شناسی توحید هم صادق است که من گفتم بله. دکتر شریعتی معتقد است که اگر جامعه‌ای بی‌طبقه باشد، یک خدایی می‌شود. دوباره دکتر داوری از من پرسید یعنی توحید از دل آدم در می‌آید یا امری است آسمانی؟ اگر جامعه‌شناسی توحید نداشته باشیم می‌گوییم شرکت محصول اجتماع است؟ و اگر جامعه‌شناسی توحید داریم، دین می‌شود ساخته بشر؟ این توالی فاسد دارد. و دکتر شریعتی متوجه این توالی فاسد نبود.
 دکتر رجبی دوانی افزود: من سراغ دارم مارکسیست‌هایی که به واسطه ارتباط با دکتر شریعتی دیندار شدند و از طرفی طلبه‌های جوانی را سراغ دارم که با آشنایی با دکتر شریعتی از این طرف بام افتادند و معتقد شدند که روحانیت باید بربیفتد چون فاسد است و بعد روحانیون را می‌کشتند آن هم روحانیون خوب را که نمونه آن را در گروه فرقان دیدیم. این نگاه اجتماعی به دین (که شریعتی معرف آن بود) تا یک مدتی کشش داشت اما ادامه آن باعث می‌شد که همه چیز دین با عینیت اجتماعی تعریف شود در حالیکه دین تنها شریعت نیست. طریقت هم که باطن شریعت محسوب می‌شود، برای این است که انسان نه تنها بد نباشد بلکه چطور بهتر شود. باطن طریقت هم حقیقت دین است که ذات حق تعالی است. خود قرآن می‌فرماید: «هوالاول و الآخر و الظاهر و الباطن» در همین معنا بود که حضرت علی(ع) فرمود: «ندیدم چیزی را الا اینکه قبل و بعد و درون و با او خدا را دیدم.» معنی این نیست که شریعت و طریقت را‌‌ رها کنید بلکه تعالی انسان در جهتی است که همه چیز را در مسیر حقیقت ببیند.
رئیس کتابخانه مجلس یادآور شد: این افرادی که به حقیقت دین دست پیدا کردند، مقام اولیائی پیدا می‌کنند و این‌ها چه بخواهند و چه نخواهند وجودشان و گفتار و عملشان هدایت است و عجیب آنکه مرگشان هم هدایت است و در واقع این‌ها نمی‌میرند. شهید مطهری در هر چه نوشتند و گفتند کجا و آن وسعتی که اندیشه‌های ایشان بعد از مرگشان داشت، کجا. به همین دلیل منشأ اثر بودن، نشانه هستی و بودن است. وقتی کسی بعد از مرگش منشأ اثر باشد یعنی زنده است. لذا بر اساس آموزه‌های اسلامی کسانی که منشأ خیر شوند تا قیامت پای آن‌ها خیرات نوشته می‌شود و کسانی که منشأ شر بزرگی باشند تا قیامت برای آن‌ها شر نوشته می‌شود. او یک حقیقت الهی باقی می‌گذارد و دیگری یک حقیقت شری را بر جای می‌گذارد.
 وی با اشاره به جنایاتی که در طول تاریخ بشریت واقع شده است، تأکید کرد: وقتی حضرت علی(ع) فرمودند که این خوارج مرا خواهند کشت، یاران ایشان گفتند اجازه بدهید همه آن‌ها را بکشیم اما حضرت پاسخ دادند که این‌ها تا قیامت در صلب مردان و رحم زن‌ها باقی می‌مانند. این یعنی یک پدیده و همیشه یک گروهی هستند که ادراکشان این است که ما برحقیم و هر که غیر ما است باید نابود شود. اولیاء الهی در پی این هستند که این را به عنوان یک پدیده از بین ببرند نه به عنوان یک موضوع مشخص؛ و شهید مطهری به عنوان معلم نسل‌ها سعی کرد طوری طرح مسئله کند که نتیجه فرازمانی و فراتاریخی داشته باشد. البته خود ایشان بار‌ها می‌فرمود که آنچه می‌گویم ممکن است اشکالاتی داشته باشد که من آماده بحث و گفت‌وگو هستم اما پاسخ او را با گلوله دادند. خب این پاسخ از طرف یک افرادی که نمازخوان و روزه‌گیر و نان خشک‌خور بودند به ایشان داده شد اما یادم می‌آید که در جلسه‌ای یکی از اساتید مشهور جامعه‌شناسی که مارکسیستی بود در پاسخ به دعوت شهید مطهری برای بحث و گفت‌وگو، به روی ایشان، چاقو کشید و اینجاست که انسان به مظلومیت اولیاء خدا پی می‌برد که این‌ها از هر دو سو تحت فشار بودند.


خبرگزاری مهر ، دوشنبه 9 اردیبهشت 1392