05 مرداد 1399

بیمار و نومید و سرگردان


روایت نشریه «نیوزویک»

بیمار و نومید و سرگردان

اشاره:

متن پیش رو گزارش نشریه نیوزویک در مورد زندگی محمدرضا پهلوی در دوران تبعید در پاناما می باشد که در مجله «تهران مصور» مورخ 25 خرداد 1358 به چاپ رسیده است. در اینجا فقط لازم دیدیم که درباره بخشی از این گزارش توضیحاتی ارائه کنیم. درجایی از این گزارش آمده است که:

« شاه سابق ایران صبحها ساعت 6 از خواب بلند می شود و نماز صبحگاهی را روی یک قالیچه مخصوص نماز می خواند، سپس به اخبار می پردازد...»

درمستندهایی که اززندگی خصوصی محمدرضا پهلوی در دوره سلطنتش از تلویزیون ایران پخش شد، هیچ تصویری از نمازخواندن و دعا و عبادت از او مشاهده نشد. حال بر فرض هم که کسانی بگویند آنچه نشریه نیوزویک آورده گزارشی از زندگی شاه در دوره تبعید است، که شاه در این دوره احتمالاً بر اثر حوادث انقلاب و گردش روزگار دچار تحول روحی و فکری شده و به اصطلاح توبه کرده و نمازخوان شده است- که ایکاش چنین بود- اما بازهم در اینباره احمد علی مسعود انصاری از نزدیکان فرح دیبا، که هم در دوره سلطنت و هم در دوره تبعید در کنار محمدرضا پهلوی بوده است، در بخشی از خاطرات خود در مورد زندگی شاه در تبعید، اینگونه می گوید:

«درتمام طول ایامی که شاه در غربت به سر می برد،... چه در مراکش، چه در باهاماس و چه در مکزیک. معمولاً ساعت ٩ صبح از خواب بیدار می شد...»  ( نگاه کنید به : پس از سقوط؛ خاطرات احمدعلی مسعود انصاری؛ ص 168)

 

روایت نشریه «نیوزویک» از زندگی محمدرضا پهلوی در تبعید
در حالیکه یاسر عرفات وعده ربودن شاه را داده است، دادگاه انقلاب اسلامی در ایران او را غیاباً به مرگ محکوم کرده است و ناشر یک روزنامه در قم برای قتل او جایزه تعیین کرده است -سفر رایگان به مکه در ایام حج- ولی او که می خواهد هنوز اعلیحضرت همایون محمدرضاشاه پهلوی!! خوانده شود (نه شاه مخلوع) در آبهای فیروزه یی سواحل بهشت باهاما شنا می کند.

او آواره است، نیمی از جهان جوابش کرده اند و او خود نیز این حقیقت را دریافته که میهمان -شاید سودبخش - اما پر دردسری است برای هر کشوری. هم اکنون نیز پلیس باهاما ناگزیر است همه جا را زیر نظر داشته باشد، حتی از لب آب تا پله های سبز محل اقامت شاه مخلوع ایران و خانواده اش. چنانکه وقتی عکاس نیوزویک برای گرفتن عکسی (که در این صفحه می بینید) به آبهای نزدیک ویلای او رسید، چند تن پلیس فریاد زدند «دور شو!» و دو تن از آنها مسلسلهایشان را نشانه رفتند !
وقتی از آب بیرون می آمد، محافظان با حوله بلندی منتظر او بودند. مرد ۵۹ ساله نحیف و لاغری که گفته می شود باید راحت باشد. بسیاری که او را دیده اند با مسأله اینچنین روبرو می شوند: «چه فایده که این قدر پول داشته باشی ولی مجبور باشی، اینچنین زندگی کنی؟»
شاه، بعد از فاش شدن نقشه عرفات برای ربودنش، جز در یک کازینو خصوصی نزدیک محل اقامتش ظاهر نشده است. خانواده آنها چنان بعد از تبعید به مصر و سپس به رباط و بعد باهاما دچار دلزدگی و نگرانی اند که دیلی اکسپرس روزنامه جنجالی لندن خبر داده است که ممکن است، آن دو از هم جدا شوند:«اما یکی از کارکنان ویلائی که در آن اقامت دارند، بعداً گفته بود خواندن این خبر در روزنامه برای هر دو آنها تعجب آور بود، آنها خندیدند»
شاه سابق ایران صبحها ساعت 6 از خواب بلند می شود و نماز[؟!] صبحگاهی را روی یک قالیچه مخصوص نماز می خواند، سپس به اخبار می پردازد. نیویورک تایمز، دیلی نیوز، وال استریت جورنال و روزنامه محلی ناسو گاردین. او همچنین برنامه های خبری والتر کرانکایت و دیگران را از طریق تلویزیون کابل -پخش شده از شبکه سراسری تلویزیون امریکا- می بیند و سپس با ویدئو کاست فیلمهای دیگر، مثل «پاپیون» با «زیپلین».
او همچنین اخبار خود را دست اول از رهبرانی که با او روابط شخصی دارند و از طریق تلفن دریافت می دارند و بسیاری از دیدار کنندگان با او ملاقاتهای سیاسی دارند.
از میان آنها نانسی (همسر کیسینجر) بود که «ناهار اجتماعی» با او صرف شد! و یا جورج هامیلتون هنرپیشه معروف سینما که فرح دعوت به شامش کرد و او در آنجا با نسخه یی از فیلم تازه اش «عشق در نخستین تماس» که او در آن نقش یک دراکولا را بازی می کند.
هفته گذشته کازینودار میزبان شاه، یک پزشک معروف اهل مریلند را با همسرش به باهاما دعوت کرد. آن دو توانستند با فرح و پسرش تنیس دو نفره بازی کنند. ولی ظاهراً برای کار مهمتری فراخوانده شده بودند.
به هرحال کاستاریکا، انگلستان ، پاناما و بسیاری کشورهای دیگر دنیا کاندیدای آنند که مقر دائمی شاه در تبعید باشند. اما گویی شانس آکاپولکو بیش از همه است، همان جائی که شاه فعلاً رویداد توریستی برایش گرفته و ویلای شمس خواهرش نیز آماده شده است.
یکی از جاهائی که شاه به این زودی نخواهد توانست در آن اقامت گزیند، امریکاست. حکومت کارتر گفته است به شاه خوشامد می گوید اما ناگزیر است در اندیشه ۳ هزار امریکائی باشد که هنوز در ایرانند و ۱۰ هزار محصل ایرانی در امریکا که هر کدام خطری بالقوه اند. یک مأمور امریکائی می گوید: « چگونه خواهد بود اگر مثلاً مأموران امریکایی در تهران، در مقابل بازگرداندن شاه گروگان گرفته شوند. این ممکن است راه حلهایی داشته باشد ولی در عین حال جهنمی خواهد بود برای تصمیم گیرندگان».
اما همه در مقابل و مخالف او نیستند. هنری کیسینجر وزیر خارجه امریکا، جرالد فورد، رئیس جمهوری سابق، ریچارد هلمز جانی مشهور[!]، رئیس سابق سیا و مشاور امنیتی اش در تهران از او دفاع می کنند. کیسینجر گفته بود: این خجالت آور است که دوست سی ساله امریکا، شاه سابق ایران، نتواند اجازه اقامت پیش ما بیاید. به این ترتیب ما جواب دل نگرانیهای دوستانمان را در دیگر نواحی خاورمیانه چه می دهیم ؟
اما جواب اینها را جوانان باهامایی می دهند که هر روز تظاهرات به راه می اندازند و پلاکاتها بلند می کنند که روی آن نوشته شده «پولهای خونین شاه را دور بریزند» «مرگ بر شاه قاتل» «برو از مملکت ما بیرون!» و ... اما با اینهمه پولداری او ممکن است برایش جائی پیدا کند، ممکن است آنجا باهاما باشد.


مجله «تهران مصور»؛ سال سی و هفت؛ شماره بیست و یکم؛ 25 خرداد 1358