04 خرداد 1397
بزرگترین فاجعه تاریخ ایران
چکیده :
جنگ جهانی اول و قحطی بزرگ سال های 1917 تا 1919 که در نتیجة آن گریبانگیر ملت ایران شد، بزرگترین مصیبت تاریخ این مملکت، و حتی به مراتب خانمان سوزتر از حمله مغول در قرون وسطی بود . بررسی اسناد وزارت امور خارجه آمریکا درباره جمعیت ایران در طول سالهای 1910 تا 1920 نشان می دهد که در حدود 10 تا 13 میلیون نفر از ایرانی ها در طول جنگ جهانی اول به دلیل گرسنگی و بیماری جان باختند . شرح مفصل و مستندی از این واقعه دردناک را در کتاب دیگری آورده ام... بدون شک، جنگ جهانی اول و قحطی سالهای 1917 تا 1919 بزرگترین فاجعه تاریخ ایران و شاید بزرگترین نسل سوزی قرن بیستم بود.
جنگ جهانی اول و قحطی بزرگ سال های 1917 تا 1919 که در نتیجة آن گریبانگیر ملت ایران شد، بزرگترین مصیبت تاریخ این مملکت، و حتی به مراتب خانمان سوزتر از حمله مغول در قرون وسطی بود . بررسی اسناد وزارت امور خارجه آمریکا درباره جمعیت ایران در طول سالهای 1910 تا 1920 نشان می دهد که در حدود 10 تا 13 میلیون نفر از ایرانی ها در طول جنگ جهانی اول به دلیل گرسنگی و بیماری جان باختند . شرح مفصل و مستندی از این واقعه دردناک را در کتاب دیگری آورده ام... بدون شک، جنگ جهانی اول و قحطی سالهای 1917 تا 1919 بزرگترین فاجعه تاریخ ایران و شاید بزرگترین نسل سوزی قرن بیستم بود.
تحریف جمعیت ایران
برای مقامات آمریکایی که پیش از جنگ جهانی اول در ایران خدمت می کردند کاملاً روشن بود که روس ها و انگلیسی ها تلاش می کنند تا جمعیت ایران را خلاف واقع و کمتر از آنچه بود نشان بدهند . دبلیو. مورگان شوستر، مدیر کل مالیه ایران، در اینباره می نویسد:«غلطی از جمعیت ایران ارایه شده است؛ به نظر می رسد که یک به اصطلاح سرشماری قدیمی که در حدود 60 سال پیش صورت گرفته مبنای آمار و ارقام اندکی باشد که در برخی کتاب ها داده شده و عموماً مورد قبول خارجی هاست. در واقع، از آن زمان تا کنون هیچ سرشماری ای در ایران صورت نگرفته است، ولی اروپاییانی که با اوضاع ایران آشنا هستند جمعیت این کشور را بین 13 تا 15 میلیون نفر برآورد می کنند.» یک نمونه عالی از تلاش روس ها برای کمتر نشان دادنِ جمعیت ایران مقاله ایست که ل. ای. سوبوتسینسکی در سال 1913 منتشر ساخت، که بخشی از آن در کتاب [چارلز ] عیسوی آورده شده است .
سوبوتسینسکی می نویسد که در سال 1910 ی ک صد شهر کوچک و مرکز شهری در ایران وجود داشت، که بزرگترینشان تهران (با (350 هزار نفر) و تبریز (با 300 هزار ) نفر جمعیت بودند. علاوه بر این، مجموع جمعیت 20 شهر بزرگ ایران در حدود 28/1
میلیون نفر بود. او همچنین می نویسد که نسبت جمعیت شهری به کل جمعیت حداکثر 12 درصد بود، و دلایل آن را اینگونه توصیف می کند:«در ایران، کارخانه ای وجود ندارد که تمرکز آنها در شهرها درآمدی برای جمعیت مهاجر به شهر تولید کند، و موجب تجمع جمعیت در شهرها شود؛ علاوه بر این، شهرهای ایران از لحاظ خدمات و امکانات رفاهی امتیاز چندانی بر روستاها ندارند، ضمن اینکه در این کشور عامل مهم رشدی که در شهرهای اروپایی وجود دار د ، یعنی بانکهای اعتباری که مردم بتوانند وام املاک شهری از آن دریافت کنند ، دیده نمی شود . و سرانجام اینکه در ایران، هنوز وقت آن نرسیده است که، به لطف پیشرفتهای مختلف، تولید مواد غذایی به درصد کمتری از نیروی کار احتیاج داشته باشد .بنابراین، در زمانی که در چندین کشور جهان، یک چهارم جمعیت در شهرها تمرکز دارند، در ایران، جمعیت شهری بیشتر از 12 درصد کل جمعیت نیست.» با وجود این، او به طرز عجیبی بدون هیچ استدلال منطقی، نتیجه می گیرد که جمعیت ایران در سال 1910 در حدود 10میلیون نفر بوده است. با حساب و کتاب او، جمعیت شهری ایران در سال 1910 حداقل 2 میلیون نفر بوده است ؛ بدین معنا که 80 شهر باقیمانده حداقل جمعیتی برابر با 800 هزار نفر داشته اند. علاوه بر این، می دانیم برخی از به اصطلاح روستاهای مورد اشارة سوبوتسینسکی واقعاً شهرهای کوچکی با 10 هزار نفر جمعیت یا بیشتر بودند . یکی از اینها «روستای» تفت بود. سوبوتسینسکی توضیح می دهد:«اکثر روستاها چند خانوار بیشتر ندارند، هر چند گاه روستاهای بزرگی هم می توان پیدا کرد، مثلاً تفت (در نزدیکی یزد ) که نزدیک به 10 هزار نفر مرد و زن در آن زندگی می کنند.» اگر همان نسبت 12 درصد را برای جمعیت شهری ایران در نظر بگیریم، با توجه به اینکه سوبوتسینسکی جمعیت شهری ایران را 2 میلیون نفر عنوان کرده است، به رقم بسیار محافظه کارانة 7/16 میلیون نفر در سال 1910 می رسیم، که تقریباً با 17 میلیون نفری که در گزارش وزیرمختار آمریکا در ایران آمده همخوانی دارد.
نحوة تلاش مورخان انگلیسی برای «ثابت کردن» این نکته که جمعیت ایران در سال 1910 در حدود 10 میلیون نفر بوده است ، نشان می دهد که انگلیسی ها حاضرند برای تحریف آمار جمعیت ایران تا کجا پیش بروند. جولیان باریر در مقاله ای که در سال 1968 منتشر ساخت ، ابتدا دو برآورد از جمعیت ایران در دورة 1900 تا 1966 ارایه می دهد. اولین برآورد او برگرفته از یافته های مهدی امانی، استاد جمعیت شناسی دانشگاه تهران، است که به روش «پس روی معکوس»، محاسبه شده است. نقطه شروع محاسبات سرشماری جمعیت سال 1956(18,97 میلیون نفر) است. برای دورة 1900 تا 1956، سه مقطع مجزا با نرخ رشد جمعیت سالیانة متفاوت فرض شده است. 1925-1900 (٪0,2)، 1945-1926(٪1,5)، و 1956-1946(2,5 ٪). امانی با استفاده از روش « پیش بینی معکوس » و آمار مربوط به سال 1956 و ملحوظ کردن نرخ های متفاوت رشد جمعیت به مقاطع سه گانه به رقم 10,94 میلیون در سال 1911 می رسد. برآورد دوم با روش «میزان ثابت جمعیت» محاسبه شده است، که در آن شمار تخمینی موالید در دوره های پنج ساله، و امید به زندگی برابر با 30 سال در نظر گرفته شده است. طبق این روش، جمعیت ایران در سال 1911 در حدود 12,19 بوده است. باریر سپس برآورد خود را ارایه می دهد که مدعی است «نزدیکترین رقم ممکن به حقیقت است.» برآورد او برای سال 1910 نزدیک به 10,66 میلیون نفر است که در سال 1914 به 10,89 میلیون نفر افزایش می یابد. روش او برای محاسبة جمعیت «پیش بینی معکوس» است. با وجود این، او از ارقام « تعدیل شدة » سرشماری سال 1956(20,38 میلیون نفر) و نرخ های رشد فرضی متفاوت برای دوره های مختلف استفاده می کند .مثلاً، باریر فرض می گیرد که نرخ رشد جمعیت در سا لهای 1900 تا 1919 در حدود 0,75٪ در سال بوده، که به قول خودش «هم از لحاظ تاریخی و هم جمعیتی قابل قبول است.» دلیل اصلی او برای استفاده از نرخ فوق این است که «شیندلرِ سیاح چنین رقمی را برای سا ل های 1875-1910 ذکر کرده بود»که متعاقباً در کتابچه محرمانة سال 1919وزارت امور خارجه دربارة ایران وارد شده است.
با وجود این، بسیار جالب توجه و روشنگر است که جولیان باریر در برآوردهایش از جمعیت ایران، که مدعی است «نزدیک ترین رقم ممکن به حقیقت است،» هیچ اشاره ای به قحطی بزرگ سا لهای 19191917- نمی کند. او حتی ذکری از آن نمی کند: به نظر می رسد که این نویسنده هیچ اطلاعی از این واقعه ندارد . علاوه براین، کاملاً روشن است که وزارت امور خارجه انگلیس در «کتابچة» سال 1919 دربارة ایران سعی کرده بود تا قحطی بزرگ 1919-1917را لاپوشانی کند . بنابراین مسلّم است که هیچ اشار ه ای به قحطی بزرگ در آن نشده باشد، چون اگر شده بود، حتماً در محاسبات باریر در نظر گرفته می شد. والاس اسمیت موری، کاردار آمریکا، معتقد است که این قحطی موجب مرگ یک سومِ جمعیت ایران شد. حتی منابع انگلیسی نظیر ژنرال دنستروی ل، سرگرد دانوهو، و ژنرال سایکس نیز نوشته اند که این قحطی جان بسیاری از ایرانی ها را گرفت. با وجود این «کتابچة» محرمانه وزارت خارجه انگلیس آشکارا مطلبی دربارة این قحطی ندارد . به همین ترتیب، در «گزارش وضعیت » بسیار محرمانه ای دربارة ایران که به امضای لُرد کرزن رسیده است -و در جای خود سند بسیار جالب توجهی است، زیرا در آن صریحاً به دولت آمریکا هشدار داده شده است که « ایران از منظر منافع بریتانیا بیشترین اهمیت را دارد»- نیز هیچ اشاره ای به قحطی وجود ندارد. غفلت از قحطی بزرگ سال های 1919-1917 و عدم اشاره به آن در محاسبات باریر کافیست تا برآوردهای ظاهراً علمی اش از جمعیت ایران در سا ل های 1900 تا 1918 را بی اعتبار سازد . با وجود این، برآوردهای او از سال های بعدی مفید است و با آمار و ارقام سفارت آمریکا همخوانی دارد . مثلاً باریر جمعیتی بالغ بر 11 میلیون نفر را برای سال 1919 ذکر کرده است، و کالدول و سایکس جمعیت ایران در همین سال را 10 میلیون نفر عنوان کرده اند؛ رقم باریر برای سال 1930 بالغ بر12,5 میلیون نفر است ، و چارلز هارت، وزیرمختار وقت آمریکا ، آن را13 میلیون نفر ذکر کرده است؛ و سرانجام اینکه طبق محاسبات باریر، جمعیت ایران در سال 1941 در حدود 14,8 میلیون نفر بوده که نزدیک به رقم 15 میلیون نفری است که لوئیس دریفوسِ پسر، وزیرمختار وقت آمریکا داده است.
گزارش های وزارت خارجه آمریکا درباره جمعیت ایران، 1920- 1900
در ژانویة سال 1900، وزارت امور خارجه آمریکا به سفارتش در تهران دستور داده بود تا گزارشی دربارة جمعیت ایران تهیه کند. پاسخ هربرت ام. باوِن، وزیرمختار وقت آمریکا در 15 مارس 1900 ارسال شد:« احتراماً بدینوسیله دریافت بخشنامة 20 ژانویة 1900 با موضوع سرشماری در ایران تأیید می گردد. در پاسخ احتراماً به عرض می رساند که تا بحال هیچ سرشماری نفوسی در ایران صورت نگرفته است، بنابراین هیچ آمار معتبر و موثقی در اینباره وجود ندارد. با وجود این، از مشاهدات سیاحان، محققان و دیگران، که برآوردهایشان به طور کلی همخوانی دارد، چنین برمی آید که جمعیت کنونی ایران در حدود دوازده میلیون( 12،000،000) نفر باشد. یادداشتی که به پیوست ارسال شده است، آمار تقریبی جمعیت های تشکیل دهنده را نشان می دهد.» این آمار به قرار زیر بود: مسلمانان، 11,9 میلیون نفر؛ یهودیان، 50،000 نفر؛ ارمنی ها و نسطوری ها،40،000 نفر؛ زردشتی ها، 5،000 نفر ؛ و اتباع خارجی، 1،500 نفر . لازم به ذکر است که برآورد سفارت آمریکا از جمعیت ایران در سال 1920 در حدود 10 میلیون نفر بود: بدین معنا که نه فقط جمعیت ایران در این سال 2 میلیون نفر کمتر از سال 1900 بود، بلکه جمعیتی که باید در این 20سال اضافه می شد نیز کاملاً از بین رفته بود.
کتاب انگلیس واشغال ایران درجنگ جهانی اول؛ موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی ؛ ص 537 تا 543